۳۰ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۲:۳۱
کد خبر: ۴۴۵۰۳۹
اذغان صهیونیست‎ها؛

حزب الله در زمین و آسمان در کمین رژیم صهیونیستی است

همزمان با اعتراف نخست وزیر پیشین رژیم صهیونیستی به افزایش توانمندی حزب الله یکی از فرماندهان با تجربه مقاومت به تشریح مراحل مختلف توسعه و پیشرفت عملیات این حزب اشاره و تاکید کرد تجربه و کارآیی و توانمندی حزب الله پس از سال ۲۰۰۶ چند برابر شد.
نیروهای ویژه حزب الله

به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از تسنیم، همزمان با اعتراف «ایهود باراک» نخست وزیر پیشین رژیم صهیونیستی به افزایش توانمندی حزب الله یکی از فرماندهان با تجربه مقاومت به تشریح مراحل مختلف توسعه و پیشرفت عملیات این حزب اشاره و تاکید کرد: تجربه و کارآیی و توانمندی حزب الله در سطوح مختلف پس از سال 2006 چند برابر شد.

اعتراف باراک به توانمندی حزب الله

اوایل، نیروهای حزب الله را با سیستم دید در شب هدف قرار می دادیم به گونه ای که متوجه نمی شدند گلوله از کجا به آنها اصابت کرده است، چند سال بعد به جایی رسیدیم که موساد در اروپا این طرف و آن طرف می دوید تا بفهمد حزب الله سیستم های الکترونیکی ارسال پارازیت را از کجا خریداری می کند و چطور قابلیت جلوگیری از انفجار بمب های پرتاب شده از هواپیماهای ما را از راه دور بگیرد.

این بخشی از سخنان باراک است که در آن به طور خلاصه به روند افزایش قدرت مقاومت لبنان از زمان شکل گیری تا امروز اشاره کرده است.

از نصب کمین برای صهیونیست ها تا سلط بر الجلیل

وی تاکید کرد، نیروهایی که در روزهای نخست تاسیس حزب الله به دنبال مکان هایی برای دام گذاشتن برای رژیم صهیونیستی بودند، امروز از سیطره بر «الجلیل» سخن می گویند.

در همین ارتباط یکی از فرماندهان حزب الله نیز گفت: کنار آمدن با چالش ها باعث ایجاد یک ساختار جهادی با تجربه ، انعطاف پذیر و گسترده در حزب الله شد و آن  در میدان های مختلف به سطح یک بازیگر منطقه ای رسانده و ارتقا بخشید.

وی در تشریح  روند پیشرفت حزب الله افزود: اوایل دو برابر بودند، یکی کشیک می داد و دومی عملیات را به اجرا می گذاشت  و یا  یک نفر به تنهایی هدایت خودرو را به دست گرفته و آن را در بین دشمن منفجر می کرد و در واقع قصه از گروه های کوچک شروع شد.

«ارتش شکست ناپذیر» دنبال تک تک همین نیروها بود اما آنها در داخل چهار دیواری خانه هایشان  قد می کشیدند و زیاد می شدند؛ خانه هایی که هیچگاه از صدای سرودها و داستان شهدا خالی نمی شد.

با گذشت چند سال ماموریت ها توسعه یافت و چالش های مهم تری نمایان شد تا جایی که می توان گفت که از حزب الله سال 1982 یک هویت به همراه تنی چند از نیروهای نسل اول باقی مانده است.

راز ایستادگی حزب الله چیست؟

بیش از 30 سال است که تحلیلگران به راز پایداری و ایستادگی این گروه پی نبرده اند و در این میان برخی معتقد بودند این  حزب نابود شده و به فنا می رود و یک گروه نیز بر این باورد بودند که محدود خواهد شد اما حقیقت این است: حزب الله به موسسه بزرگی تبدیل شده ، در رویارویی با تهدیدها رشد کرده و در گذر از هر مرحله توان ابتکار و رشد بیشتری کسب کرده است به گونه ای که اکنون در جبهه های مختلف در منطقه حضور دارد.

1982 زیر بنای تاسیس حزب الله

به گفته این فرمانده حزب الله، یک عده انسان مومن و با ایمانی خلل ناپذیر که آرزوهای بزرگی در سر داشتند در سال 1982 زیربنای موسسه ای را پایه گذاری کردند که اکنون در تمام منطقه فعال و تاثیر گذار است.

در خصوص عملیات حزب الله نیز  یکی از اعضای ارشد مقاومت اظهار داشت: نیازها ما را به سمت در پیش گرفتن راههای جدیدی سوق می داد و این نیازها در هر دوره متفاوت از قبل بوده است، به عنوان مثال می توان به عملیات به اسارت گرفتن دو سرباز صهیونیست در سال 1986 اشاره کرد.

در 17 فوریه آن  سال نیروهای مقاومت به فرماندهی شهید «سمیر مطوط» توانست دو سرباز صهیونیستی را به اسارت بگیرد.

رونمایی حزب الله از زرادخانه موشک های کاتیوشا

به گفته وی حادثه مجبور کردن رژیم صهونیستی برای عقب نشینی از روستاهای کفرا و یاطر در فوریه 1992 نیز نمونه دیگری است به این ترتیب که در  جریان آن مقاومت از زرادخانه بزرگ موشک های کاتیوشای خود پرده برداشت و مناطق حضور نیروهای ارتش صهیونیستی را زیر آتش گرفته و آنها را به عقب نشینی تا کمربند امنیتی  مجبور کرد و پس از آن پرونده موشک ها وارد معادله بازدارندگی شد.

نکته مهم اینکه این نیاز در مقایسه با هدف بزرگ یا همان نابودی رژیم صهیونیستی افزایش و توسعه توان مقاومت را به یک ضرورت تبدیل کرد.

در این ارتباط یکی از  فرماندهان حزب الله به لزوم توسعه عواملی مادی اشاره کرد و گفت این عوامل عبارتند از: تعداد نیروها، تسلیحات، آموزش و مکان های استقرار.

توان حزب الله پس از 2006 چند برابر شد

به گفته وی توان حزب الله در این چهار زمینه بعداز جنگ تابستان سال 2006( جنگ 33 روزه) چندین برابر شده است به این معنی که تا پیش از سال 2000 هدف مقاومت این بود که رژیم صهیونیستی مرتب هزینه تجاوزات خود را بدهد تا از این طریق به عقب نشینی از لبنان مجبور و متوجه شود که حضور در خاک لبنان تاوان سنگینی خواهد داشت.

تحقق این هدف نیازمند شیوه ها و توانایی های خاصی بود در نتیجه  در سال های اول دو جوان برای کاشتن مین کفایت می کرد و تعداد بسیار کمی برای نصب کمین و یا عملیات شهادت طلبانه لازم بود.

این فرمانده مقاومت در توضیح این مطلب افزود: پس از عقب نشینی صهیونیست ها تا روستاهای مرزی، فضایی از مناطق آزاد شده یا به اصطلاح «مناطق سبز» برای مقاومت فراهم شد که از آن برای حمله های سریع و ناگهانی استفاده می شد

پیشرفت روزافزون عمیلات مقاومت از سال 2000 تا کنون

با توجه به اینکه در این مرحله عملیات شامل حمله  به نقاط مختلف حضور نیروها و یا استحکامات دشمن و کشتن  چند نفر و سپس عقب نشینی بود، این گونه عملیات نیازمند نیروهای بیشتری بود و در برخی عملیات تعداد نیروها به 70 نفرهم می رسید.

این شیوه عملیات تا آزادسازی جنوب لبنان در سال 2000 ادامه یافت اما توسعه و گسترش پیدا کرد.

بعد از عقب نشینی رژیم صهیونیستی تصمیم گرفته شد اصل دیگر «اشغال خاک جنوب لبنان ممنوع است» درنظر گرفته شود و به این ترتیب مقاومت شیوه جدیدی را در پیش گرفت که در تمرکز بر مناطق متعدد جنگی و تحکیم سامانه کامل جنگی در تمام منطقه با ایجاد هماهنگی و کنترل بین آنها نمود یافت.

این شیوه در جنگ 33 روزه سال 2006 کارآیی خود را به اثبات رساند. جنگ زمانی شروع شد که حزب الله با «هوش نظامی» خود تمام ابعاد را سنجیده و  فکر همه چیز را کرده بود.
این هوش و ذکاوت در ساختار جهادی مقاومت بود که موجب شد نیروهای مقاومت با ورود به هر مرحله، از یک شیوه به شیوه جدید دیگر منتقل شوند.

بعد از آزادسازی جنوب لبنان تشکیل کادری برای جذب طیفی جدیدی از فرماندهان و تخصص ها در دستور کار مقاومت قرار گرفت و این رویکرد مطرح شد که آیا باید اجازه بدهیم رژیم صهیونیستی وارد شود، خاک ما را اشغال کند وبعد از آن به فکر دفاع بیفتیم؟

پیشرفت سریع حزب الله در سطوح انسانی، تسلیحاتی، آموزشی و استقرار نیرو

حزب الله به سرعت پله های ترقی و توسعه و تحقق عوامل چهارگانه تعداد نیروها ، تسلیحات و آموزش و استقرار را بر اساس  ضرورت های پس از جنگ 33 روزه طی کرد.
اما این ضرورت ها  چه بود؟ و چگونه باید به یک «گروه هجومی» تبدیل شد؟

نگرانی رژیم صهیونیستی از ورود مقاومت به الجلیل

یک فرمانده جهادی حزب الله در این باره گفت: این تحول زاییده یک ساعت و یک لحظه نبود بلکه حاصل روند آماده سازی کادری بود که انتظار این لحظه را می کشیدند؛  لحظه ای که رژیم صهیونیستی نگران آن است یا همان زمان ورود ما به شهر الجلیل در فلسطین اشغالی.

در فاصله سال های 2006 تا 2012 از نظر حزب الله اردوگاه های این حزب از نظر نیروهای تازه وارد در وضعیت خوبی قرار داشت و در واقع وضعیت شبیه بازی های رایانه ای بود که هرچه پیش می رفت به شیوه ها و مهمات جدید نیاز پیدا می شد.
به گفته فرمانده پنجاه و اندی ساله مقاومت، کنار آمدن و برخورد صحیح با چالش ها عامل اساسی در گذر از هر مرحله بود و این همان چیزی بود که نیروهای مقاومت از همان زمان که دشمن از دستگاه های دید در شب استفاده می کرد و یا سامانه های حرارت سنج وارد این دستگاه ها کرد، عامل کنار آمدن با چالش ها را فراگرفتند تا و وارد میدان جنگ رودررو با دشمن شوند

نبرد در سوریه و تهدید علیه لبنان

در انتظار همیشگی برای رسیدن زمان نبرد بزرگ علیه صهیونیست ها، مرحله سوریه فرا رسید زیرا از همان لحظه اول بحران در سوریه، تهدید علیه لبنان کاملا پیدا بود و این خطر بیشتر از روستاهای مرزی داخل خاک سوریه که لبنانی ها در آن سکونت داشتند و همچنین تهدید علیه  حرم حضرت زینب (س) احساس می شد.

ورود نیروهای مقاومت به صحنه نبرد جدید

اینجا بود که ساختار هجومی مقاومت خود را در میدان دیگری نشان داد و نیروهای حزب الله از غوطه دمشق گرفته تا القصیر و القلمون وارد مرحله عملیاتی شدند که قبلا خود را برای شرایطی مشابه آن آماده کرده بودند.

این فرمانده ارشد با اشاره به تجارب حاصل از نبرد در خاک سوریه گفت: استفاده همزمان زره پوش ها و نیروهای پیاده ، استفاده از توپخانه میدانی و هماهنگی با نیروی هوایی، به گونه ای که یک ساختار متفاوت از فرماندهان در مقابل رژیم صهیونیستی قد علم کنند از جمله این تجارب جدید بود.

به گفته وی ، فرماندهان حزب الله از نظر تئوری برای این گونه عملیات و نبردها آموزش دیده بودند و اکنون زمان به اجرا  درآمدن آن در مکان جدیدی فرا رسیده بود تا تئوری های آموخته شده با تجربه و کارعملی در میدان عجین شود.

برای پاسخ به این نیاز جدید لازم بود رده های جدید فرماندهی مانند فرماندهان عالی رتبه، میانی و میدانی تشکیل شود.

همه این کادرها دارای مهارت های تخصصی هستند و این مساله  ایجاب می کرد که سیستم خدماتی و حمایتی مانند امداد رسانی جنگی (بیمارستان های میدانی، کادرهای پزشکی و...) توسعه پیدا کند.

این فرمانده مقاومت در خصوص اینکه چرا حزب الله با وجود افزایش تجربه و دستیابی به نتایج نظامی چشمگیر، فقط  به  جنگ در سوریه اکتفا کرد؟ گفت: سهم رژیم صهیونیستی کنار گذاشته شده و جنگ سوریه جدای از سهم رژیم صهیونیستی است.

اگرچه هزاران جوان وارد میدان های جنگ با تکفیری ها شده اند اما از حیث آمادگی ها این دو جبهه جدای از هم هستند. و اگر خود را آماده نکرده بودیم موفق نمی شدیم.
امروز رزمندگان حزب الله تجربه جنگ در شهر، بیایان و مکان های باز و مناطق دشوار و صعب العبور را با خود دارند.

این فرمانده مقاومت به تجربه جنگی «قله الثلاجه» در کوه های القلمون اشاره کرد و گفت که رزمندگان حزب الله در ارتفاع 2500 متری و در دمای منفی بیست درجه آماده نبرد بودند.
وی افزود: باید در آن قله ها حضور پیدا می کردیم، همانطور که باید در مکان های دیگری که آب و هوایی متفاوتی از مناطقه جنوب لبنان دارند حضور پیدا کنیم و ما اکنون آمادگی لازم را داریم.

این موارد برای این فرمانده حزب الله که هدایت عملیات متعدد در لبنان و سوریه را بر عهده داشتند،  مساله ای عادی و روزمره نبود.

با این تفاسیر باید گفت که کودکی در گوشه ای از خاک لبنان به دنیا می آید تا چند سال بعد در فاصله چند هزار کیلومتری به یک رزمنده شجاع و یا راننده ای حرفه ای یک تانک تبدیل شود و در خط مقدم جبهه حضور یافته  و به جنگنده دستور دهد کدام نقطه را بمباران کند و  چه بسا روزی خودش هدایت آن جنگنده را به عهده بگیرد./847/ب101/د

ارسال نظرات