ارسال سلاح و تروریست از ترکیه به سوریه/ عربستان عقب افتادهترین کشور جهان در زمینه دموکراسی است
به گزارش خبرگزاری رسا، بشار اسد، رییس جمهوری سوریه، در گفتوگو با خبرنگار شبکه خبر گفت: تا زمانی که برخی ها از تروریسم حمایت می کنند، این جنگ ادامه خواهد داشت، چون ما با گروه های تروریستی در داخل سوریه نمی جنگیم، بلکه وارد جنگ با گروه های تروریستی شده ایم که از همه کشورهای جهان و با حمایت ثروتمندترین و قوی ترین این کشورها به سوریه می آیند.
رییس جمهورِی سوریه که در این مصاحبه درباره مسائل مختلف، از سیاست های غرب در قبال کشورش و روابط با سایر کشورها، احساسش از تماشای صحنه های آوارگی سوری ها در شبکه های تلویزیونی تا علت روی آوردن از چشم پزشکی به سیاست سخن گفت، یادآورشد: براساس تجربه و رفتارهای امریکا و متحدانش، به مقام های غربی، اعتمادی نداریم.
بشار اسد تصریح کرد: هیچ مسؤول خارجی نمی تواند درباره آینده سوریه، آینده نظام سیاسی و اینکه چه کسانی باید در نظام حاکم حضور داشته باشند، اظهار نظر کند، چرا که فقط مردم سوریه حق دارند که در ارتباط با این مسائل اظهار نظر کنند؛ بنابراین همه این اظهار نظرها برای ما بی ارزش است.
وی افزود: ما هم کشور کوچکی هستیم ولیکن وقتی از کشورمان دفاع می کنیم، گزینه دیگری فراروی خود نمی بینیم، نمی توانیم این سئوال را مطرح کنیم که تا چه وقت و چگونه؟ مگر اینکه تصمیم گرفته شود که کشور را باید ترک کرد، در آن حالت یک شهروند بی وطن خواهیم بود و البته این مسئله در سوریه مطرح نیست. فکر می کنم فضای جدیدی که به تازگی در محافل بین المللی شکل گرفته (گرچه من کشورهای غربی را خارج از این مسئله می دانم)، در حال گرایش به سوی ایجاد راه حلی واقعی برای بحران سوریه است، درست است که با عنوان راه حل سیاسی مطرح می شود و لیکن دستیابی به این راه حل همزمان با ادامه حمایت برخی کشورها از تروریسم امکانپذیر نیست.
بشار اسد خاطرنشان کرد: در واقع این دو در یک سبد قرار دارند، و امیداریم این گرایش منجر به اعمال فشار علیه کشورهای حامی تروریسم شود. نکته دوم که موجب خوش بینی می شود، ابتکار عمل ولادمیر پوتین رییس جمهور روسیه در خصوص تشکیل ائتلاف با حضور روسیه، ایران، عراق و سوریه است. همه این اقدامات نتیجه طبیعی این پرسش بود. تا کی این جنگ ادامه دارد؟ این جنگ تا زمانی ادامه خواهد داشت که یا تروریسم بر ملتها چیره بشود و یا اینکه مردم بر تروریستها به پیروزی برسند ؛ ما به کارآمدی تشکیل این ائتلاف امیدواریم و همچنین نسبت به تحولات در عرصه های بین المللی نیز امیدوار هستیم.
متن کامل این گفت وگو به این شرح است:
* آقای رییس جمهوری، حدود پنج سال است که سوریه درگیر جنگ با تروریستهاست، جنگی که خسارتهای زیادی بر مردم این کشور تحمیل کرده است؛ طبق آمارهای موجود بیش از 200 میلیارد دلار به تاسیسات زیرساختی سوریه خسارت وارد شده ، حدود 250 هزار کشته برجای گذاشته است و حدود 6 تا 7 میلیون از مردم سوریه آواره شده اند که این امر ناشی از پافشاری دولتهای غربی برای براندازی حکومت سوریه بوده است اما اکنون می بینیم که در مواضع بین المللی در خصوص سوریه تغییراتی حاصل شده است، کشورهایی که خواستار براندازی حکومت سوریه بودند به تازگی اعلام کرده اند که حاضرند بپذیرند آقای بشار اسد همچنان در دولت انتقالی باقی بماند، این تغییر مواضع را ناشی از چه می دانید؟
رییس جمهوری سوریه گفت: خوشحال که از طریق این شبکه مردم ایران را مخاطب قرار می دهم. در خصوص تحولاتی که در غرب می بینید، بخشی از آن مرتبط با اظهار نظراتشان در رسانه هاست و ما در سوریه نمی توانیم این اظهارات را چه در بعد منفی یا بعد مثبت به دلایل زیادی جدی بگیریم، فکر می کنم که برادران و مقامات ایرانی نیز با ما هم نظر هستند، به عبارتی ما اعتمادی نسبت به مقامات غربی نداریم.
هیچ مسوول خارجی نمی تواند درباره آینده سیاسی سوریه اظهارنظر کند
البته در خصوص اظهارات جدید آنان در ارتباط با مرحله انتقالی و یا مسائلی دیگر، من به طور صریح و شفاف اعلام می کنم هیچ مسؤول خارجی نمی تواند درباره آینده سوریه ، آینده نظام سیاسی و اینکه چه کسانی باید در نظام حاکم حضور داشته باشند ، اظهار نظر کند، چرا که فقط مردم سوریه حق دارند که در ارتباط با این مسائل اظهار نظر کنند ؛ بنابراین همه این اظهار نظرها برای ما بی ارزش است.
ولیکن قطعا مقام های غربی سردرگم و در هاله ای از ابهام بسر می برند، همچنین آنان از نبود افقی روشن رنج می برند، و از اینکه طرحهایشان به اهداف مورد نظر نرسیده، سرخورده هستند.
البته تنها هدفی که توانستند به آن جامه عمل پوشاندند، تخریب تاسیسات زیرساختی سوریه و ریختن خونهاست.
آنها تاوان سنگینی را متحمل شدند تا به زانو درآوردن سوریه را عملی کنند، هدفی که در راس اهدافشان قرارداشت، آنان درصدد برآمده اند که سوریه را به کشوری وابسته و مزدور تبدیل کنند، کشوری که فقط مجری سیاستهای دولتهای خارجی باشد.
دروغ پردازی ها درباره سوریه آشکار شده است
همچنین روند دروغ پردازی که در آغاز بحران در سوریه و به منظور توجیه مواضعشان شروع کردند، اینک برملا شده است، شهروندان به دروغ بودن ادعای دولتهایشان پی بردند، چون نمی توان برای همیشه به مردم دروغ گفت، امروز در سایه دسترسی آسان به اطلاعات از طریق اینترنت هر شهروندی در جهان می تواند به بخشی از واقعیت برسد و با انباشته شدن این واقعیتها مردم هم دریافته اند که دولتهای شان به ویژه در ارتباط با آنچه در سوریه می گذرد، به آنها دروغ می گفتند.
از طرفی آنها که از تروریسم حمایت می کردند، الان در حال پرداختن تاوان این مسئله هستند، تروریسم اکنون به آن کشورها منتقل شده و مهاجرت مردم از سوریه و سایر کشورهای منطقه به کشورهایشان یکی از مصادیق انتقال تروریسم به آن کشورهاست.
مجموعه این مسائل موجب شد تا شاهد تغییر مواضع آنها باشیم ولیکن من باردیگر تاکید می کنم به هیچ وجه نمی توان به مواضع غربیها، چه در بعد مثبت و یا در بعد منفی اطمینان پیدا کرد.
* برخی کشورها همچون فرانسه در سالهای 2008 تا 2010 میلادی رابطه خوبی با شما داشتند ، چرا به صف دشمنان پیوستند و خواستار براندازی حکومت شما شدند؟
در آن زمان نیکلا سارکوزی، رییس جمهور وقت فرانسه، از طرف دولت جرج بوش، رییس جمهور آن زمان آمریکا، ماموریت گرفت که با سوریه ارتباط برقرار کند، البته آنها اهداف متعددی را درنظر داشتند که تغییر خط مشی سیاسی سوریه یکی از مهمترین این اهداف بود.
همچنین آمریکائی ها ماموریت دیگری را به سارکوزی موکول کردند، در آن زمان آنان سرگرم بررسی نحوه تعامل گروه کشورهای 5+1 با پرونده هسته ای ایران بودند، به ویژه در زمینه مواد هسته ای یا مواد رادیواکتیو که در تاسیسات ایران غنی سازی می شد.
آنها از من درخواست کردند که مسؤولان ایرانی را به پذیرفتن طرح انتقال این مواد به کشورهای غربی متقاعد سازم تا آن کشورها عملیات غنی سازی را انجام دهند و سپس این مواد به ایران بازگردانده شود؛ البته بدون هیچ ضمانتهائی و قطعا این طرح ناممکن بود؛ البته ما در سوریه این طرح را نپذیرفتیم و همچنین مقامات ایرانی این سخن را قبول نکردند.
استقلال سیاسی و حضور سوریه در محور مقاومت
وقتی که غرب نتوانست سیاستهای سوریه را تغییر دهد و البته باید مواضع حمایتی ما را از مقاومت و اصرار بر برخورداری از حقوق و استقلال در تصمیم گیری را مد نظر گرفت ، در آن زمان تحولات ناشی از به اصطلاح بهار عربی را بهانه قرار دادند و فرصتی برای ضربه زدن به کشورهائی شد که خط سیاسی آنها مورد پسند غربیها نبود.
از این جهت آن مرحله ای که شما در سوال تان به آن اشاره کردید؛ یک مرحله ظاهری بود ، به عبارتی غرب به ظاهر به سوریه متمایل شده بود ، اما در حقیقت مرحله ای پر از اعمال فشارها و باجگیری بود، آنها هیچ کمکی به سوریه نکردند ، نه در بعد سیاسی و نه در بعد اقتصادی و نه در هیچ زمینه دیگری.
غربی ها درصدد تغییر نظام حاکم هستند، درصدد تضعیف نظام و تضعیف سوریه برآمدند ، اینها درصدد ایجاد مجموعه کشورهای ضعیف هستند که فقط گرفتار مسائل روزمره خودشان باشند، گرفتار مشکلات و اختلافات داخلی باشند، و فرصتی برای توسعه و سازندگی یا حمایت از آرمانهای ملی و در راس آن حمایت از مسئله فلسطین پیدا نکنند و در عین حال آنان خواهان تضمین امنیت اسرائیل هستند ؛ این اهداف همیشگی آنهاست، مسئله جدیدی نیست و فقط هر از گاهی ابراز تعامل با این کشور تغییر پیدا می کند.
* سخنان شما در خصوص فرانسه بود، در ارتباط با سایر کشورها مانند انگلیس و آمریکا، مواضع آنها را چگونه ارزیابی می کنید؟
موضع کنونی آنها.
* منظورم این بود که فرانسه از باب روابط کشورتان با ایران وارد عمل شد ، حالا انگلیس و آمریکا چه زمینه ای را برای برقراری ارتباط با شما انتخاب کردند؟
بله وقتی این کشورها را مد نظر داریم ، در واقع منظور این است که اینها یک گروه واحدی را تشکیل می دهند که نام کشورهای غربی گرفتند، کشورهای غربی یک سرکرده دارند و آن هم ایالات متحده امریکا است؛ همه کشورهای زیرمجموعه از آمریکائیها دستور می گیرند ، امروز ملاحظه می کنید که اظهار نظرها در همه این کشور مشابه یکدیگر است.
آنان سخن مشترکی را بیان می کنند و وقتی سوریه را مورد حمله قرار می دهند ، در یک زمان و با مواضع مشترک مورد حمله قرار می دهند. از این جهت وقتی که آمریکا دستور شروع را به این کشورها صادر می کند، همه در یک سمت حرکت می کنند ، اما هرکس وظیفه خاصی را بر عهده می گیرد. در آن زمان به فرانسه ماموریت داده شد. چرا که از روابط تاریخی با سوریه برخوردار است و حتی از زمان استقلال روابط دو جانبه در حد خوبی بوده است؛ شهروندان سوری مقیم فرانسه تعداد قابل توجهی هستند و دو کشور از روابط اقتصادی و نظامی و البته سیاسی بهرمند هستند. از این جهت غرب، فرانسه را برای تحرک به سوی سوریه مناسب ارزیابی کرد اما به هرجهت همه مسؤولین غربی از دولت آمریکا حرف شنوی دارند؛ این یک واقعیت است.
* آیا این امر بدین معناست که شما به طور مشخص می دانید که غربی ها در پی چه چیزی در سوریه هستند؟
درصدد تغییر نظام حاکم هستند، درصدد تضعیف نظام و تضعیف سوریه برآمدند ، اینها درصدد ایجاد مجموعه کشورهای ضعیف هستند که فقط گرفتار مسائل روزمره خودشان باشند، گرفتار مشکلات و اختلافات داخلی باشند، و فرصتی برای توسعه و سازندگی یا حمایت از آرمانهای ملی و در راس آن حمایت از مسأله فلسطین پیدا نکنند و در عین حال آنان خواهان تضمین امنیت اسرائیل هستند؛ این اهداف همیشگی آنهاست، مسئله جدیدی نیست و فقط هر از گاهی ابراز تعامل با این کشور تغییر پیدا می کند.
* برخی از کشورها به نیابت از آمریکا، ارتباطات نزدیکی با تروریستها دارند و نوع نگاه آنها مانند ترکیه و عربستان سعودی با اقدامات تروریستهای خارجی در منطقه منطبق است، به نظر شما این حمایتها از تروریستهای منطقه و افراط گرائی چه اثرات منفی در امنیت منطقه و تمامیت ارضی کشورها خواهد داشت؟
البته الان تروریسم به شیوه های مختلفی در منطقه ما شکل گرفته است، اما در قالب تروریسم است که به نام تروریسم اسلامی معروف شده است، چرا که این تشکلها و یا گروه های تروریستی ، اسلام را بهانه ای برای پیشبرد اقدمات خود قرار دادند و البته اینها هیچ ارتباطی با اسلام ندارند.
این گروه ها فتنه طایفه ای را میان مولفه های جامعه های منطقه برمی انگیزند؛ به عبارتی این اقدام بزرگترین ضرر ، ضربه زدن و متلاشی کردن جوامع است، اما خوشبختانه مردم منطقه و به ویژه مسلمانان در برابر خطر فتنه طایفه ای هشیار شده و به اتحاد و انسجام گرایش پیدا کرده اند. اما با گذشت زمان و ادامه برانگیختن احساسات طایفه ای و ایجاد اختلافات میان مولفه های جامعه و تربیت نسل جوان با وجود این افکار نادرست، فراروی یک خطر بزرگی قرار خواهیم گرفت و یک زمانی باید به ناچار این واقعیت را (متلاشی شدن جامعه) پذیرفت ، یعنی در برابر یک عمل انجام شده قرار خواهیم گرفت و در نتیجه درگیریها و جنگ های داخلی و مسائلی از این قبیل در پیش خواهیم داشت؛ این یک مسئله بسیار خطرناکی است، این سخن مبالغه امیز نیست بلکه یک واقعیت است.
الان تروریسم به شیوه های مختلفی در منطقه ما شکل گرفته است، اما در قالب تروریسم است که به نام تروریسم اسلامی معروف شده است، چرا که این تشکلها و یا گروه های تروریستی، اسلام را بهانه ای برای پیشبرد اقدمات خود قرار دادند و البته اینها هیچ ارتباطی با اسلام ندارند.
* اکنون بسیاری از کشورها در محافل بین المللی اعلام می کنند که تنها راه حل بحران در سوریه راهکار سیاسی است ولیکن عربستان سعودی همچنان خواستار برکناری شماست ، چه پاسخی به آنها دارید؟
سخن از موضوع نظام سیاسی و یا مسؤولین در این کشور یک مسئله داخلی است، اما اگرآنها از دموکراسی دم می زنند ، آیا کشورهائی که نام بردید ، از جمله عربستان سعودی می تواند الگوئی برای دموکراسی و حقوق بشر و یا مشارکت مردمی در تشکل نظام حاکم باشد؟
عربستان عقب افتاده ترین کشور جهان زمینه دموکراسی
این کشور بدترین الگوست و در سطح جهان عقب افتاده ترین است، بنابراین نمی تواند در خصوص این مسائل در منطقه صحبت کند.
اما اردوغان، شکاف هائی را در داخل جامعه ترکیه ایجاد کرد، ترکیه برای سالهای طولانی یک کشور آرام و با ثباتی بود ، اما با سخنان تجزیه طلبانه اش و سخنانش در مورد فتنه و تبعیض میان مولفه های جامعه ، ترکیه را برهم زد ، این شخص و همچنین داود اوغلو، نخست وزیر ترکیه، نمی توانند برای سایر کشورها و ملتها موعظه کنند ، این یک واقعیت است.
* شما بارها اعلام کردید که برخی دولتهای خارجی مسبب اوضاع کنونی در سوریه هستند، شکی نیست که دخالتهای خارجی در بوجود آمدن این بحران موثر بوده، اما به هرحال این جنگ و بحران در دوره ریاست جمهوری و مدیریت شما اتفاق افتاد، نقش شما در بوجود آمدن این وضعیت چقدر بوده است؟
وقتی که دخالتهای خارجی وجود داشته باشد، این دخالتها نمی تواند اثرگذاری منفی زیادی داشته باشد ، مگر اینکه در کشور یا در درون جامعه مشکلات و خللی وجود داشته باشد، ما از همان ابتدا اعلام کردیم که مسائل بسیاری در سوریه وجود دارد که نیازمند اصلاحات است و نقاط خللی (مشکلات) هم هست که ما به عنوان شهروندان سوری مسؤولیت آنها را بر دوش می کشیم. البته دولت در این زمینه بیشترین مسؤولیت را برعهده دارد و به همان اندازه که سطح مسؤولیت بزرگتر باشد، مسؤولیت بیشتری هم بر دوش می کشد ؛ این به طور کلی است ، ولیکن وقتی حقایق را مورد ارزیابی قرار می دهیم ، نمی توان اهمیت عوامل خارجی را نادیده بگیریم.وقتی که آنها مبالغی را برای شرکت در تظاهرات با شعارهای مرتبط به قانون اساسی، قوانین واصلاحات هزینه می کردند.
اصلاحات قانون اساسی و تشکیل احزاب جدید در سوریه
ما هم از همان آغاز با اینگونه مسائل واکنش مثبتی از خود نشان دادیم ، به رغم اینکه می دانستیم بخش بزرگی از این خواسته ها غیر صادقانه و غیر واقعی است. بلکه یک پوشش بود ، با این وجود ما از همان آغاز فراخوان گفتگوی سیاسی میان نیروهای سیاسی سوریه را صادر کردیم و نتیجه مستقیم این گفتگو در تغییر مفاد قانون اساسی متجلی شد، بندهائی تغییر یافت که به ادعای برخی ها عامل شروع این بحران است. در مرحله بعد، قوانین جدیدی به تصویب رسید که در آن آزادیهای بیشتری لحاظ شد، احزاب جدیدی در سوریه تشکیل شد و قانون رسانه ها نیز تغییر یافت؛ تقریبا همه مسائلی که خواسته تظاهرکنندگان را در بر می گرفت یا بهانه ای برای تظاهرات قرار می گرفت، برآورده شد.
درپی این مرحله بود که در کشورهای غربی و رسانه های کشورهای منطقه که تابع سیاستهای غربی ها بودند، مانند ترکیه، قطر و عربستان سعودی ، مسئله رییس جمهور را مطرح کردند؛ چراکه آنها درصدد بودند که موضوع را شخصی جلوه دهند؛ به عبارتی مدعی بشوند که همه مشکلات سوریه مرتبط به شخصیت خاصی است و از این جهت مسؤولیت بر دوش آن شخصیت قرار دهند و در عین حال تروریستها یا کشورهای غربی و برخی کشورهای منطقه که در مسیر تخریب سوریه قدم برداشته اند، تبرئه شوند.
مردم سوریه تصمیم می گیرند که چه شخصی در قدرت بماند یا کناره گیری کند
لذا بار دیگر تاکید می کنم ، در خصوص مسئله ریاست جمهوری و مسائلی از این قبیل، نظر نهائی با مردم است ، من شخصا بارها اعلام کردم ، وقتی که مردم سوریه تصمیم بگیرند که شخصیتی در سمت خود باقی بماند، خواهد ماند و وقتی مردم تصمیم می گیرند که آن شخصیت باید کناره گیری کند ، باید فورا بپذیرد و کناره گیری کند ؛ در این زمینه جای بحثی وجود ندارد ولی چنانچه نظر خارجی مخالف نظر مردم سوریه باشد ، آن نظرها فاقد ارزش است. ما براین عقیده هستیم که حل بحران سوریه در گرو برقراری و ادامه گفتگوهاست که به صورت پراکنده در حال انجام است.
همچنین اگر خواسته ای مبنی بر ضرورت انجام اصلاحات وجود داشته باشد، این امر مرتبط به رییس جمهوری نیست، بلکه مسؤولیت نهادهاست ، چرا که در هرکشوری این نهادها هستند که شکل و ماهیت اصلاحات را مشخص می کنند ، معمولا مسائل کلان ملی به نهادها سپرده می شود و در چارچوب نهادهای منتخب به ویژه مجلس مورد بررسی قرار می گیرند.
* آیا بر این باور هستید که آنچه در سوریه اتفاق افتاد مرتبط به نهادها و نه شخص رییس جمهور است؟
بله، چون رییس جمهوری از خلال همین نهادها انتخاب و به وسیله همین نهادها برکنار می شود، با استناد به مفاد قانون اساسی انتخاب می شود و با استناد همین قانون اساسی از قدرت کنار گیری می کند، قانون و انتخابات تعیین کننده هستند، مکانیزم ها همین است و نه اینکه تروریسم بخواهد حرف تعیین کننده را بزند. رییس جمهوری با نظر خارجی یا حمایت خارجی ها انتخاب نمی شود، مسئله ای که در بیشتر کشورهای منطقه دیده می شود؛ و شما این واقعیت را می دانید.
وقتی رییس جمهور با نظر کشور خارجی معرفی شود یا در سایه رضایت همین کشور در قدرت می ماند، به ناچار با تصمیم همین کشور از قدرت کنارگیری می کند ، البته این مسئله در سوریه یا ایران وجود ندارد و در آینده هم چنین وضعیتی وجود نخواهد داشت.
* اگر به روزهای آغازین تظاهرات در مارس 2011 بر گردیم ، آیا بازهم بحران را همچون گذشته مدیریت خواهد کرد؟
در زندگی همیشه سرفصلهای کلانی وجود دارد که مسائل کوچکتری را در بر می گیرد ، اما همین جزییات سرفصلهای بزرگ را شکل می دهد و معمولا این جزییات هستند که تغییر می یابد و نه سرفصلها، مگر در مواقع استثنا است.
اما این بحران یک درس گرانبهائی بود، و معمولا هر بحران ملی برای مسؤولین و شهروندان و به طور کل برای جامعه پندآمیز است؛ هر روز مسئله جدیدی را می آموزیم و به مسائل از زوایای مختلفی نگاه می کنیم و حتی احیانا مسائلی را چه در بعد شخصی یا در بعد جامعه می بینیم ،که قبلا برای ما نا آشنا بود. لذا اگر بگوئیم، چیزی از این بحران نیاموختیم و نمی توان چیزی را تغییر داد، این امر غیر منطقی و غیر واقعی است؛ بدیهی است که جزییات متفاوت خواهد بود ، اما سرفصلها ثابت است؛ چراکه این سرفصلها، مبانی اصلی است.
برای مثلا در آغاز بحران تصمیم گرفتیم که چرخه گفتگوها کلید بخورد و نتایج گفتگوها را بپذیریم و آن را زمینه ساز دستیابی به راه حل بدانیم ، اکنون هم به این اصل ایمان داریم. مبارزه با تروریسم ، از همان آغاز برای ما روشن بود که دستان خارجی باهدف ایجاد هرج و مرج و ایجاد محیط جذب کننده تروریسم در سوریه وجود دارد، تا این کشور از ارامش وثبات برخوردار نباشد، ما از همان آغاز تصمیم گرفتیم که جنگ علیه تروریسم را شروع کنیم و امروز هم بیشتر این اصل پایبند هستیم.
از همان ابتدا تصمیم گرفتیم که در حل و فصل مشکلاتمان مستقل عمل کنیم و البته ما کمک کشورهای دوست مانند ایران و روسیه و شماری از کشورهای جهان را می پذیریم ولیکن هیچکس نمی تواند در حل مشکلاتمان جایگرین ما شود.
بر این باورم که امروز بیشتر به این اصول پایبندیم، و رویدادها هم ثابت کرد که نقطه نظراتمان از همان آغاز بحران صحیح بود؛ اما در خصوص جزییات و سازوکارها، بی شک دیدگاه امروزمان با انچه در سابق بود، متفاوت است.
* جناب آقای رییس جمهوری ؛ بارها اعلام کرده اید؛ به گفتگوهای سوری/ سوری معتقد هستید؛ آیا حاضرید با مخالفان مسلحی که علیه شما در جبهه ها می جنگند؛ پشت یک میز بنشینید و مذاکره کنید؟
مسئله بدیهی در همه جهان این است که هیچ کشوری با تروریستها گفتگو نمی کند، چرا که برابر قانون باید با این تروریستها برخورد شود و مورد بازخواست قرار گیرند؛ ولی دولت می تواند با تروریستها گفتگو کند، به شرطی که هدف از این گفتگو متقاعد ساختن آنها برای زمین گذاشتن اسلحه و بازگشت به آغوش دولت و جامعه باشد.
این مسئله در سوریه عملی شد و با شمار زیادی از این قبیل گروه ها با استناد به برنامه آشتی های محلی گفتوگو کردیم و در قبال تسویه وضعیت آنان از طرف دولت، متعهد شدند که به زندگی طبیعی بازگردند. ما این کار را انجام دادیم.
این اقدام های یا مکانیزم ها در بسیاری از مناطق موفقیت آمیز بوده ؛ به ویژه اینکه بسیاری از این افراد که به اقدام های تروریستی دست زده اند، در شرایط خاصی به تروریسم گرایش پیدا کرده اند، به عبارتی برخی از آنها فریب خورده اند و برخی دیگر هم وعده هائی آنچنانی به آنها داده شده بود. در مقابل گروه هائی وجود دارند که تروریسم محور عقاید و باروهایشان را تشکیل می دهد، اینها به گفتگو ایمان ندارند.
با تروریست ها وارد گفتوگو نمی شویم
این دسته ، گفت وگو و آشتی را نمی پذیرند و بر این باورند که کشتار و تروریسم بخشی از عقاید دینی اسلامی است و لذا می پندارند، چنانچه بکشند و یا کشته شوند، در خدمت دین گام برداشته اند و به بهشت خواهند رفت؛ باچنین گروه هائی به هیچ عنوان نمی توان گفتگو کرد ، نه آنها می پذیرند و نه ما می پذیریم که با آنان وارد گفتگو شویم.
* وضعیت پیش آمده در سوریه و جنبشهای اسلامی (افراط گرا) که درصدد اعلام امارت اسلامی است، چه زیانهائی برای امنیت و ثبات منظقه ایجاد کرده است و چگونه با آنها باید برخورد کرد؟
وقتی که این تشکیلات تروریستی را مورد بررسی قرار می دهیم اعم از داعش یا جبهه النصره و القاعده ، اینها بازتابنده انحراف طولانی و عمیق در منطقه و جوامع ماست.
تشکیلات تروریستی با انحراف در تفسیر اسلامی در وهابیت شکل گرفت
این انحراف حداقل به چهار دهه گذشته برمی گردد و شاید بیشتر اما در عمل اغاز این روند انحرافی از دو قرن پیش شروع شده است، با آغاز انحراف در تفسیر اسلامی که در وهابیت شکل گرفت ، مکتبی که برداشتهای نادرستی از اسلام دارد و شاید در بسیار از تفاسیرشان مغایر محتوای مفاهیم اسلامی است. ضررها کوتاه مدت مرتبط با اقدامات تروریستی از قبیل قتل و تخریب است که البته مقابله و ریشه کنی این مسئله آسان نیست ولی امکانپذیر است و در صورت موفقیت در ریشه کنی گروه های تروریستی پیروزی برای جامعه خواهد بود، چرا که جامعه در برابر یک بیماری و یک وبای حقیقی مصونیت پیدا کرده است و این یک پیروزی بزرگ است.
اما خطر بزرگتر این است که ریشه کنی این جنبشها به درازا کشیده شد، آنگاه این جنبشها در جامعه ریشه می داونند، در این صورت باید با فرهنگ و اندیشه بسیار خطرناکی مواجه خواهیم بود و در واقع در برابر نسل جدیدی از تروریستها قرار خواهیم گرفت که به قتل و تکفیر و تبعیض ایمان دارند و آن را راه اصلی برپائی امارت اسلامی ادعائی خودشان می دانند.
در این حالت در برابر یک مخمصه بزرگی در منطقه قرار خواهیم گرفت. این طرز تفکر حد و مرزی نمی شناسد و مرزهای سیاسی را هم به رسمیت نمی شناسد و به سرعت در منطقه ما و حتی در اروپا منتقل می شود، همچنانکه امروز این مسئله را می بینیم؛ بنابراین خطرهای ناشی از این تشکیلات بسیار هولناک است و تنها نباید به ریشه کنی جنبشهای تروریستی بسنده کنیم بلکه باید با این نوع اندیشه و افکار به مبارزه جدی پرداخت و با کشورهائی که بانی چنین اندیشه ای شده و نهادهائی که حمایت مالی آن را در جهان اسلام تامین می کند ، برخورد کرد.
* غربی ها در یک اقدام نمادین ائتلاف بین المللی برای مبارزه با تروریسم را تشکیل دادند ؛ ولیکن گویا تاکنون موفق نبوده است؟ بنظر شما چرا موفقیت امیز نبوده است؟
بله همین طور است، هیچ وقت دزد نمی تواند نقش پلیسی را ایفا کند که حامی شهر است و کشورهائی که حامی تروریسم هستند، هم نمی توانند در میدان ریشه کنی تروریسم وارد عمل شوند، این ماهیت ائتلافی است که ما می بینیم لذا پس از یک سال و چند ماه هیچ نتیجه ای ندیدیم بلکه نتایج در جهت معکوس بوده است دامنه جغرافیائی تروریسم گسترش پیدا کرد و تعداد افرادی که به این تشکیلات پیوستند، افزایش یافته است.
کشورهای حامی تروریسم نمی توانند درریشه کنی آن نقش ایفا کنند
مساله دوم این است که کشورهای حامی تروریسم در اصل زمینه رشد و فعالیت تشکیلات تروریستی را فراهم کرده اند و نمی توانند در ریشه کنی آنها به طور جد وارد عمل شوند.برای مثال آمار حملات هوائی شصت کشور عضو این ائتلاف در سوریه و عراق را درنظر بگیریم، می بینیم که بخش ناچیزی از حملات هوائی نیروی هوائی سوریه را تشکیل نمی دهد و البته ما هم یک کشور کوچکی هستیم و نیروی هوائی کشورمان متناسب با امکاناتمان می باشد، ولی کارآمدی نیروی هوائی سوریه به مراتب بیشتر از آنها است.
دولت ترکیه اسلحه، پول و تروریست ها را روانه سوریه می کند
یک شاخص مهم دیگری هم هست، آمریکا و هم پیمانانش چگونه در جنگ علیه تروریسم در سوریه و عراق وارد عمل شوند در حالی که نزدیکترین هم پیمان آنان یعنی اردوغان و دولت اوغلو در ترکیه از تروریستها حمایت و زمینه را برای عبور اسلحه، افراد و انتقال مبالغ هنگفتی را از طریق مرزهای مشترک به داخل سوریه فراهم می کنند؟! چنانچه آمریکا در جنگ علیه تروریسم جدی بود ، ابتدا باید بر آن کشورها اعمال فشار می نمود و لذا فکر نمی کنم که این ائتلاف به نتایج خاصی خواهد رسید و تنها حالتی از موازنه میان نیروهای موجود در صحنه برقرار خواهد کرد تا آتش برافروخته بماند و این عملیات فرسایشی در سوریه و عراق و در پی آن در شماری از کشورهای منطقه برای چندین دهه ، و شاید برای نسلهای متمادی ادامه داشته باشد.
* کشورهایی که مخالف حکومت شما هستند؛ شما را بهانه ادامه جنگ علیه دولت سوریه قرارداده اند، شما چه پاسخی به آنها دارید؟
بله اگر من بهانه تروریسم در سوریه هستم ، چه کسی موجب عملیات تروریستی در یمن است، من در یمن حضور ندارم؛ همینطور چه کسی بهانه تروریسم در لیبی است ؟ چه کسی بهانه ادامه تروریسم در عراق است ؟ در واقع اگر برای مثال داعش را در نظر بگیریم ، این جنبش در سوریه شکل نگرفته است ، بلکه در سال 2006 میلادی وقتی که آمریکائی ها مدیریت بیشتر مسائل عراق به ویژه مسائل امنیتی را بدست گرفته بودند؛ داعش تشکیل شد.
داعش در عراق تحت الحمایه آمریکا تشکیل شد
داعش در عراق و تحت الحمایه آمریکائی ها تشکیل شد، سرکردگان داعش همه در زندانهائی بسر می بردند که آمریکائی ها آن را مدیریت می کردند و ارتباطی با دولت عراق نداشت، براساس این وقایع و اعتراف بسیاری از مسؤولین غربی در آمریکا و سایر کشورها ، آنها بودند که افراط گرائی را با تشکیل القاعده در افغانستان بوجود آوردند تا در برابر اتحاد جماهیر شوروی قد علم کند و داعش هم یکی از زیر مجموعه های القاعده است.
ادعاهای آنها فاقد ارزش است، غرب همیشه در پی جستجوی طرف یا شخص دیگری است تا او را مقصر قلمداد کند، چون آنها اعتراف نمی کنند که حامی تروریسم هستند، اعتراف نخواهند کرد که باعث قتل مردم سوریه و تخریب میراث فرهنگی این کشور شدند.
* ائتلاف غربی برای مبارزه با تروریسم شکست خورد واکنون ائتلاف جدیدی در منطقه وبا حضور ایران، روسیه، عراق و سوریه در حال شکل گیری است، با توجه به حمایتهای برخی کشورهای منطقه از تروریسم آیا این ائتلاف می تواند عملکردی موفقیت آمیز داشته باشد؟
باید این ائتلاف موفق شود و گرنه شاهد تخریب همه منطقه خواهیم بود ، و ما مطمئن هستیم که این ائتلاف موفق خواهد بود. البته با توجه به مطالبی که در خصوص کشورهای حامی تروریسم بیان کردم، بی شک این امر سبب خواهد شد که پیروزی در نبرد علیه تروریسم هزینه بر باشد، حال اگر گروه کشورهای حامی تروریسم به طور صادقانه در این جنگ وارد عمل شوند و یا حداقل از ادامه حمایت از تشکیلات تروریستی دست بردارند ، حتما نتایج مورد نظرمان به سرعت در عمل دیده خواهد شد.
همکاری ایران و روسیه ضامن موفقیت ائتلاف جدید ضد داعش
حالا چنانچه آن کشورها روند حمایت از تروریسم را ادامه دهند، ما کشورهائی هستیم که از تجربیات خوبی برخورداریم، ایران و روسیه پیشتر در معرض اقدامات تروریستی قرار گرفته بودند و این کشورها چنانچه در مسئله مبارزه با تروریسم همکاری مشترک نظامی ، امنیتی و اطلاعاتی خودشان را آغاز کنند ، بی شک این ائتلاف به نتایج عملی قابل توجهی دست خواهد یافت، به ویژه اینکه از حمایتهای بین المللی گسترده ای بهره مند است.
کشورهایی که نقش مستقیمی در بحرانهای منطقه ندارند ـ چنانچه غرب را کنار بگذاریم، کشورهای غربی که همیشه از تروریسم حمایت کرده اند و بر خلاف خواسته ملتها برای سلطه طلبی وارد عمل می شوند ـ بیشتر کشورهای جهان خطر واقعی تروریسم را متوجه شدند و به تازگی اظهارنظرهای متعددی درعرصه بین المللی شده که دال بر حمایت از ائتلاف یادشده است، براین اساس فکر می کنم که فرصتهای خوبی برای موفقیت این ائتلاف وجود دارد.
* کشورتان در اثر تروریسم به شدت متضرر شده و زیان دیده است پیام شما به کشورهای حامی تروریسم چیست؟
به آنها می گفتیم که تروریسم کشورهایتان را در خواهد نوردید ، آنها اخیرا دیدند که این مسئله عملی شد، وقتی که چند سال پیش این مطلب را به آنها می گفتیم ، مدعی می شدند که سوریها تهدید می کنند؛ اما امروز نمی توانند این ادعا را داشته باشند.
اولا تروریسم به شماری از کشورهای اروپائی وارد شد ، افزون بر اینکه تروریستها شماری از کشورهای منطقه به ویژه آنهائی که حامی تروریسم هستند، در معرض تهدید قرارداده است.
مسأله آوارگان که شامل بیشتر کشورهای منطقه شده و البته مهاجرتها به دلیل گسترش دامنه تروریسم صورت می گیرد و دلایل دیگری هم دیگران را به این مهاجرتها واداشته است.
در این میان برکسی پوشیده نیست که شمار زیادی از تروریستها لابلای آوارگان خود را به کشورهای اروپائی رسانده اند.
سرکردگان تروریست در سوریه و عراق از اروپا آمده اند
مهمتر این است که همیشه کشورهای منطقه به صدور تروریسم و افراط گرائی به اروپا متهم می شدند اما واقعیت این است که سرکردگان گروه های تروریستی در عراق و سوریه از اروپا آمدند.
البته شاید بیشتر عناصر گروه های تروریستی از کشورهای اسلامی و به ویژه کشئورهای عربی هستند اما سرانشان از شمال اروپا می آیند، منطقه ای که در برگیرنده کشورهای متمول و نسبتا از منطقه ما دور است، با اینحال تروریسم مرز نمی شناسد.
استفاده غرب از عقربهای تروریسم به عنوان برگ سیاسی
همین طور نمی توان تروریسم را به عنوان یک برگ سیاسی بکارگرفت که هرگاه مور د نیاز بود از آن استفاده کرد، من همیشه تروریسم را به عقرب تشبیه می کنم که هرگز نمی توان آن را در جیب نگهداری کرد ، چرا که در اولین فرصت نیش می زند و این مسئله الان در حال تکرار است . آنها الان به این واقعیت پی برده اند و لیکن جرائت اعتراف ندارند ، چون به ناچار باید اعتراف کنند که از همان آغاز محاسباتشان اشتباه بود و این امر برای آنها سخت است و برای آنها به منزله خودکشی سیاسی است.
امیدواریم که روزی به این جرئت برسند که به اشتباهات خودشان پی ببرند و بگویند که آنها بر خلاف منافع ملتهایشان عمل کردند و فقط محاسبات انتخاباتی را درنظر داشتند.
* جناب آقای رییس جمهور شما به جز منابع رسمی که در اختیار دارید ، از چه منابع دیگری برای کسب اطلاعات از اوضاع جنگ و مردم سوریه با خبر می شوید؟
البته در کار رسمی، مسؤولان نباید تنها به تهیه گزارشهای نهادها تکیه کنند، این یک اشتباه است ، چون همیشه در گزارشهای نهادی نقصی وجود دارد که بالاخره ناشی از اعمال نظر افراد است و شاید آنها به خاطر منافع خاص شخصی تا حدی از واقعیت هم فاصله بگیرند.
از این جهت به همان اندازه که دامنه روابط و منابع اطلاعاتی گسترش پیدا بکند، تصویر شفاف تر و نزدیک به واقعیت به دست می آید.بنابراین دیدار با افراد ذیربط و خارج از حیطه ، تهیه گزارشها، دیدار با شهروندان ویا هر شخص دیگری بخشی از واقعیت را به تصویر بدست آمده می افزاید؛ به نظر من این مسأله مهم است، حتی در زمان صلح و آرامش؛ البته در زمان جنگ هم نیاز به این مسئله مضاعف می شود.
ما در شرایط کنونی بیشتر از شرایط عادی به برقراری چنین ارتباطاتی نیاز داریم ، چرا که گزارشهای مکتوب به تنهائی نمی تواند تصویر دقیقی از وقایع در اختیارمان قرار دهد ، برای من این یک اصل مهم است.
* آقای رییس جمهوری ، شما شبکه های تلویزیونی خارجی را می بینید؟
البته به طور مرتب آنها را پیگیری می کنم، باید بدانیم که طرفهای خصم چه طرز تفکری دارند.
* وقتی اخبار عمدتا منفی شبکه های خارجی درباره سوریه را می بینید، چه احساسی دارید و آیا نگران می شوید؟
از همان روز نخست بحران، جنگ در درجه اول یک جنگ رسانه ای و روانی بود، این جنگ رسانه ای از طریق شبکه های تلویزیونی عربی زبان بود؛ چون در سوریه تعداد کمی از مردم شبکه های خارجی را می بینند. این شبکه ها اثرگذار بودند و توانستند تصویر نادرستی را برای بخش بسیار زیادی از مردم سوریه ترسیم کنند.
این وضع در سال نخست تداوم داشت ولی پس از آن مسائل به تدریج روشن شد و تاثیر این شبکه ها فقط در محدوده همان کشورهای خودشان ماند.
این شبکه ها و به ویژه شبکه های بیگانه اثرگذاری خودشان را در کشورهایمان از دست دادند ؛ به نظرم اینها فقط ملتهای خودشان را فریب می دهند.
مسئله دوم وقتی که ما از کشورمان دفاع می کنیم برای ما مهم نیست که که دیگران چه می گویند، آنچه مهم است این است که چگونه از کشورمان پاسداری کنیم، منابع مردم و منافع ملی را تامین کنیم و سایر مسائل در درجه بعد قرار دارند.
از آنجائی که اینگونه رسانه ها اعتبار خودشان را از دست دادند و مسؤولان غربی هم در اصل فاقد اعتبار هستند (از نظر ما) بنابراین اظهارات آنها هم ارزشی ندارد و حتی به لحاظ روانی هم بی تاثیر است ، من شخصا مطالعه می کنم ، گوش می دهم و می بینم ، و هدف فقط این است بتوانم طرز تفکر دیگران را بشناسم و در حقیقت اینها هیچ تاثیری بر من ندارند.
* قطعا یکی از منابع خبری شما کانال های تلویزیونی و شبکه های خبری هستند، اخیرا موجی از آوارگان را نشان دادند که بخش اعظم آنها سوری بودند؛ وقتی تصاویر آوارگان را می دیدید، چه احساسی داشتید؟
البته این مسئله دردناک است ، سوریه در طول تاریخ محلی امن برای پناهندگان بود، از دوران قبل سلطنت عثمانی و حتی در تاریخ قدیم ، این هم به دلیل موقعیت جغرافیائی و فرهنگ جامعه است؛ ولی اخیرا و به ویژه در قرن گذشته سوریه آوارگان فلسطینی و لبنانی را در برگرفت و قبل از آن هم ارامنه بودند که در پی قتل عام های زمان سلطنت عثمانی به سوریه آمدند و سریانی ها هم همین طور، و البته عراقیها را هم نباید فراموش کنیم که پس از یورش نیروهای آمریکائی در سال 2003 به سوریه پناه آوردند.
دردناک است که شهروندان سوری درجایگاه پناهنده قرار بگیرند
واقعا دردناک است که شهروندان سوری در جایگاه پناهنده قرار بگیرند و شاید یک نقطه سیاهی در تاریخ سوریه باشد و برای دهه ای متوالی این مسئله را یاد خواهیم کرد.
اما مسئله دردناک تر سوء استفاده از مسئله آوارگان توسط کشورهای غربی و از سوی رسانه های آنهاست، آن را یک فاجعه انسانی قلمداد کردند و مدعی می شوند که از دیدن چنین صحنه هائی رنج می برند، و این در حالی است که خودشان با حمایت از تروریسم و اعمال تحریم های ظالمانه ، این وضع را بوجود آوردند.
غربی ها بایک دست شلیک به آوارگان و با دستی دیگر به آنان غذا می دهند
در اثر تحریم های ظالمانه اقتصادی در بسیاری از مناطق سوریه نیازهای اصلی زندگی تامین نشده است، بنابراین تروریسم از یک سو و کشورهای غربی از سوی دیگر کار مشابهی را انجام می دهند.
آنها تروریستها را مورد حمله قرار می دهند و لیکن خودشان هم به دلیل سیاستهایشان چه در بعد اعمال تحریمها و یا حمایت از تروریسم ، ماهیت تروریستی دارند. یک مسئله دردناک دیگری در مسئله آوارگان هم دیده می شود، اینها به سوی آوارگان سوری آتش گشودند و با دست دیگری به همین آوارگان غذا می دهند، این کار اروپاییان و غربیهاست.
* آقای رییس جمهور ، موضوع آوارگان سوری اکنون در حال تبدیل شدن به یک بحران منطقه ای و بین المللی است، چه کسی مسؤول این وضعیت است و درخواست شما از کشورهای منطقه و نهادهای بین المللی برای مهار این بحران چیست؟
قبل از اینکه وارد بعد خدماتی که باید به اوارگان ارایه شود گردیم ، باید علت را ریشه یابی کنیم ، چرا این شهروند سوری مهاجرت کرد؟ بیشتر این مهاجران علاقه به زندگی در خارج از کشور و حتی برای یک روز هم ندارند ولیکن شرایط و به ویژه تروریسم حمایت شده از خارج او را واداشت که خانه و کاشانه اش را ترک کند. و لذا درخواست ما از نهادهای بین المللی همان درخواست آوارگان است که از حمایت تروریسم دست بردارید، علیه کشورهای حامی تروریسم و در راس آنها ترکیه ، اردن، قطر و عربستان اعمال فشار کنند ، تا از ارسال تروریستها و اسلحه به سوریه خودداری کنند و از حمایت مالی تروریستها هم دست بردارند.
وقتی که این اقدامات عملی شود، مشکلی در سوریه وجود نخواهد داشت ، بنابراین، حل و فصل این مشکل در سوریه پیچیده نیست ، اوضاع بهتر خواهد شد و بخش زیادی از آوارگان بلافاصله به کشورشان بازخواهند گشت؛ چرا خدمات در هر کشور دیگری از جهان و از هر نهاد بین المللی که باشد ، هم به لحاظ معنوی و هم به لحاظ مادی جایگزین زندگی آوارگان در کشورشان و در میان خانواده نخواهد شد.
* این دومین بار است که طی سال گذشته به سوریه می آیم، با مردم گفتگوهای زیادی داشته ام و به رغم مشکلات جدی اقتصادی همچنان ایستادگی کرده اند، اما می خواهند بدانند تا چه زمان باید این وضعیت را تحمل کنند؟ شما چگونه اوضاع را ارزیابی می کنید؟
تا زمانی که برخی ها از تروریسم حمایت می کنند، این جنگ ادامه خواهد داشت، چون ما با گروه های تروریستی در داخل سوریه نمی جنگیم، بلکه وارد جنگ با گروه های تروریستی شده ایم که از همه کشورهای جهان و با حمایت ثروتمندترین و قوی ترین این کشورها به سوریه می آیند.
ما هم کشور کوچکی هستیم ولیکن وقتی از کشورمان دفاع می کنیم ، گزینه دیگری فراروی خود نمی بینیم، نمی توانیم این سئوال را مطرح کنیم که تا چه وقت و چگونه؟ مگر اینکه تصمیم گرفته شود که کشور را باید ترک کرد، در آن حالت یک شهروند بی وطن خواهیم بود و البته این مسئله در سوریه مطرح نیست.
فکر می کنم فضای جدیدی که به تازگی در محافل بین المللی شکل گرفته (گرچه من کشورهای غربی را خارج از این مسئله می دانم) ، در حال گرایش به سوی ایجاد راه حلی واقعی برای بحران سوریه است، درست است که با عنوان راه حل سیاسی مطرح می شود و لیکن دستیابی به این راه حل همزمان با ادامه حمایت برخی کشورها از تروریسم امکانپذیر نیست.
به ائتلاف روسیه، ایران، عراق و سوریه امیدوارم
در واقع این دو در یک سبد قرار دارند، و امیداریم این گرایش منجر به اعمال فشار علیه کشورهای حامی تروریسم شود. نکته دوم که موجب خوش بینی می شود، ابتکار عمل ولادمیر پوتین رییس جمهور روسیه در خصوص تشکیل ائتلاف با حضور روسیه ، ایران، عراق و سوریه است. همه این اقدامات نتیجه طبیعی این پرسش بود. تا کی این جنگ ادامه دارد؟ این جنگ تا زمانی ادامه خواهد داشت که یا تروریسم بر ملتها چیره بشود و یا اینکه مردم بر تروریستها به پیروزی برسند؛ ما به کارآمدی تشکیل این ائتلاف امیدواریم و همچنین نسبت به تحولات در عرصه های بین المللی نیز امیدوار هستیم.
* به عنوان رییس جمهوری سوریه برای دستیابی به راه حل با هدف برون رفت از بحران ، چه پیشنهادی دارید؟
ما هرگونه تحرک سیاسی را به موازات ادامه جنگ علیه تروریسم تایید می کنیم ولیکن این امر نیازمند فراهم شدن عوامل مختلفی است تا به نتیجه برسد، وقتی که از گفتگو میان سوری ها سخن به میان می آوریم ، این مسئله دو بخش دارد، بخش اول گفتگوئی که مرتبط با آینده سوریه است، و این نوع گفتگو دربرگیرنده همه سوری ها است، هر شهروند سوری حق دارد ، نظر خود را در چارچوب این گفتگو بیان کند تا تصویر آینده سوریه ترسیم شود.
البته در این خصوص نهادها وارد عمل می شوند و یکی از نتایج این گفتگو برگزاری همه پرسی برای تایید قانون اساسی است. آنگاه هرآنچه خواسته مردم است ، دولت و من به عنوان مسؤول به آن پایبند خواهیم بود.
اما گفت وگوی دیگری هست که مرتبط به بحران و جنگ علیه تروریسم است؛ چگونه امنیت را برقرار کنیم، چرا که وقتی درباره اصلاحات سیاسی صحبت می کنیم ، این مسئله برای تروریستها حائز اهمیت نیست ، تروریستها برای اصلاحات سیاسی نمی جنگند بلکه سلاح به دست گرفته اند و در قبال آن پول دریافت می کنند، یا اینکه گرفتار کج اندیشی و انحراف در عقاید دینی شده اند و حکومتی را درنظر دارند که تابع و وابسته به کشور دیگری باشد.
بنابراین ، این گفت وگو نیازمند جواب به این پرسش است که اگر گروه گفتگو کننده بر متن خاصی توافق کردند، میزان تاثیرگذاری ما در عمل چقدر است ، و اگر ایده های بسیار سازنده ای از این گفت وگو به دست آمد، اما به دلیل اینکه گروه مخالف فاقد نفوذ بر تروریستها هستند، نتوانیم آن ایده ها را در عمل به مرحله اجرا بگذاریم ، در حقیقت هیچ استفاده ای نبردیم.
مسأله دیگر اینکه آیا با گروه های مخالف خارج نشین گفتگو کنیم یا خیر ؟ به لحاظ بعد ملی این مسأله قابل قبول نیست ، برای مثال در ایران گروه های مخالف سیاسی وجود دارند ، حال اگر این گروه ها از کشورهای خارجی تامین مالی می شوند ، و یا اینکه سیاستهایی را دنبال می کنند که منافع ملی را درنظر نمی گیرند، آیا شما به عنوان شهروند ایرانی می پذیرید که این گروه ها به عنوان تشکلهای مخالف فعالیت کنند؟
تنها گزینه فراروی ما ریشه کنی تروریسم است
برای ما مجموعه این عوامل تاکنون فراهم نشده است، ما با شماری از گروه ها وارد گفتگو شده ایم و برخی از آنها پایبند به منافع ملی هستند ولیکن اعلام کردند که آنها هیچ تاثیری بر تروریستها ندارند، بنابراین گفتگو با آنان شاید برای ترسیم آینده سوریه کارساز باشد ولی در جنگ علیه تروریسم بی اهمیت است ، لذا تنها گزینه فراروی ما ریشه کنی تروریسم است، چرا که اجرای هرگونه راه حل و یا ایده سیاسی مورد توافق همگان نیازمند آرامش است و گرنه بی ارزش خواهد بود ، از این جهت ریشه کنی تروریسم یک مسئله ضروری برای هرگونه اقدامی در ارتباط با آینده سوریه است و در مرحله بعدی می توانیم افکار سیاسی مورد توافق را به مرحله اجرا بگذاریم.
* آقای دکتر بشار اسد، تحصیلات تان در رشته چشم پزشکی بود، چرا به دنیای سیاست روی آوردید؟
البته این سئوال زمانی که یک فرد وارد دنیای سیاست بشود، مطرح نمی شود، شاید زمانی که شخصی از رشته پزشکی به رشته مهندسی منتقل می شود، ممکن است چنین سئوالی را مطرح کنیم.
سیاست مانند اقتصاد و یا علوم کاربردی تخصصی نیست ، بلکه برآیند تجربه انسان در همه زمینه های زندگی است، سیاست شامل همه زمینه های زندگی اعم از اقتصاد، نظامی گری ، امنیت ، فرهنگ مردم و بالاخره همه مشکلات دغدغه آمیز زندگی روزمره است.
سیاست حرفه به خصوصی نیست یا یک تخصص دانشگاهی نیست بلکه رابطه انسان با زندگی است که در آن بسر می برد؛ در منطقه ما که مملو از جزییات پیچیده ای است که تحولات سیاست آن زندگی روزمره ما را تحت تاثیر قرار می دهد، نمی توان نسبت به سیاست بی تفاوت بود ، سیاست بخشی از زندگی ماست به خاطر شرایط که در آن بسر می بریم و ما را تحت تاثیر قرار می دهد، بنابراین من از تخصصی به تخصص دیگری یا از بخشی به بخش دیگری منتقل نشدم، تعریف کاریم از محلی به محل دیگری در بخش عمومی جامعه منتقل شده است./994/ب904/د