«سران عرب» در تعقیب اندیشمندان تبحر دارند
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از تسنیم، «عبد الستار قاسم» از اساتید و متفکران فلسطینی که سابقه تالیف 25 کتاب سیاسی و تاریخی و نشر دهها مقاله در روزنامه ها و مجلات عربی دارد، در مطلبی برای شبکه المیادین به بررسی ضعفهای سران و حکومتهای عرب پرداخته است.
«عبد الستار قاسم» مینویسد: رسانههای عربی درباره اقدامات «دونالد ترامپ» رییس جمهور منتخب آمریکا پس از روی کار آمدنش به نفع یا علیه اعراب بحث و تبادل نظر میکنند. علاوه بر شبکههای تلویزیونی، روزنامهها و شبکههای اجتماعی نیز به این موضوع بسیار پرداختهاند اما به ندرت میتوان در رسانههای عرب مشاهده کرد که به موضوع اقدامات اعراب در قبال ترامپ بپردازند.
تمام تمرکز رسانهها بر این موضوع است که ترامپ عمل کننده و امت عربی منفعل است. البته این موضوع جدید نیست بلکه هر بار در زمان انتخابات صهیونیستها یا آمریکاییها، بررسی این موضوعات از سوی رسانهها افزایش مییابد و موضوع داغتر میشود. همچنین نویسندهها و تحلیلگران عرب نیز انتظارات خود از نتیجه انتخابات را طرح میکنند. هر چند بیشتر اوقات نیز اعراب قادر به ارزیابی نتیجه انتخابات نیستند و نظرسنجیها را پیگیری میکنند تا بر اساس آن اجتهاد کنند.
پیگیری اخباری که بر روی وضعیت امت عربی تاثیرگذارند، حائز اهمیت است. مردم کشورهای مختلف در زمینههای گوناگون بر یکدیگر تاثیر میگذارند و میزان تاثیرگذاری آن نیز به عوامل مختلفی بستگی دارد. در منطقه عرب نشین ما، آمریکا و اسرائیل تاثیر گستردهای بر زندگی مردم دارند؛ اما به نظر میرسد که این تاثیرگذاری به حدی است که ما روح عربیت را فراموش کردهایم. تاکنون در هیچ رسانهای ندیدهام که درباره تاثیر عربها بر ترامپ یا نتانیاهو میزگرد بگذارد.
ما تنها قادریم که واحدهای مسکونی صهیونیستها و تعداد سلاحهای آمریکا که به اسرائیل تحویل میدهد، هستیم اما به هیچ وجه نمی توانیم خودمان ابداعی داشته باشیم بلکه بر اطلاعات و آمارهای ارائه شده از سوی دیگران اتکا می کنیم. این در حالی است که ممکن است اطلاعات ارائه شده از سوی دیگران گمراه کننده باشد و در صدد فریب ما باشند. این بدان معناست که اعراب در حال حاضر فاقد آگاهی و درک هستند و طرف مقابل ما، نه تنها از این آگاهی برخوردار است بلکه به وسیله همین آگاهی نیز عربها را هدایت میکند. یعنی اراده و آگاهی ما در آن فرد متفکر، روشنفکر و عملگرا ذوب شده است و ما بدون آگاهی و اراده این فرد قادر به رهایی از مشکلات و پیشرفت نیستیم.
بزرگترین معضلی که اعراب برای فرزندان و نسلهای بعد به ارث گذاشتهاند، خود کم بینی است. چرا ما قادر نیستیم به تنهایی با مشکلاتمان روبرو شویم و منتظریم که فرد باهوش و زرنگی غیر از خودمان که در شرایط ما زندگی نکرده است، بیاید و مشکل ما را حل کند؟ چرا من به عنوان یک عرب تصور می کنم آیندهام باید از سوی افراد دیگری از شرق و غرب جهان تعیین شود؟ این دیدگاه بر اعراب حاکم شده است که کشورهای غربی و در رأس آنها آمریکا برای نحوه تسلط بر اعراب و هدایت آنها برنامه های آمادهای در دست دارند. همچنین باور شده است که اسرائیل بر کشورهای عربی بسیاری حکومت میکند و ارادهاش در این کشورها نافذ است. همچنان این تفکر در میان اعراب وجود دارد که قدرتمندی دیگران پابرجا و تلاش من بی فایده است. پس بهتر است در برابر اراده خارجی ها تسلیم شویم.
از زمانهای گذشته بسیاری از مراکز آموزشی در کشورهای عربی درباره قدرت دیگران بسیار مبالغه کردهاند تا بدین صورت ناتوانی اعراب را توجیه کنند. رسانههای عربی بارها اسرائیل را به عنوان یک موجود وحشی که به نقاط مختلف جهان دست اندازی میکند و دارای قدرت است، معرفی کردند؛ ولی حزب الله این رژیم را از جنوب لبنان، خوار و شکست خورده بیرون کرد و در جریان جنگ 33 روزه به این رژیم درسی فراموش نشدنی داد. ما توهماتی درباره قدرت اسرائیل و آمریکا ساختهایم تا بدین صورت اینگونه مردم عرب را فریب دهیم که هر چند ما قوی و قهرمان هستیم اما دیگران از ما قوی تر هستند تا از این طریق تنبلی و ناتوانی و ضعف اراده خود را توجیه کنیم.
ما اعراب یا در صحنه حضور نداریم و یا اگر زمانی در صحنه حضور داشته باشیم، این حضور منحصر به درگیری های داخلی است. ما همچنان در مقابله با چالش ها، توانایی های خود را باور نداریم و همچنان نیاز داریم که دیگری دست ما را بگیرد، به جای ما پیروز شود، ما را رهبری کند و یا به جای ما کاری را انجام دهد. خود کم بینی نوعی از خودبیگانگی محسوب میشود و در نهایت این خودبیگانگی منجر به نابودی روح، اراده و فکر بشر میشود. این حالت بیانگر نوعی ازکار افتادگی است که در آن انسان، خویشتن خویش را فراموش می کند و اعتماد به نفسش نیز از بین می رود. همچنین نیروها و قوای انسان دچار فروپاشی میشود؛ تا جایی که از درک خویشتن و میزان توانمندی اش برای دستیابی به اهداف مادی و معنوی عاجز میماند. فردی که از خودش بیگانه شود، از خانواده، وطن، آرزوها، رویاها و آیندهاش نیز بیگانه می شود و در اوهام خود فرو میرود.
چنین فردی تمایل به بردگی و انزوا دارد و دیگران برای او حسابی باز نمیکنند. وی برده دیگران خواهد شد؛ زیرا برای آزادی، کرامت و عزتمندی خود ارزشی قائل نیست.
ما عرب ها از مشکل از خودبیگانگی و احساس سستی و ناتوانی و عقده خودکم بینی رنج می بریم. این مشکلات ریشهها و علل تاریخی دارد که باید عمیقا بررسی شود تا بتوانیم برای رهایی از این مشکلات و وضع کنونی، راهکارهایی ارائه دهیم. تاکنون فقط با مقاومت در لبنان و فلسطین توانستهایم در برابر اسرائیل ایستادگی کنیم؛ اما هنوز قادر به حل دیگر مشکلاتمان نیستیم و از دیگران درخواست کمک میکنیم. در همین راستا برای حل اختلافات میان عراق و کویت، حوادث لیبی و همچنین سوریه از کشورهای غربی درخواست کردیم که با مداخله، مشکل را حل کنند؛ حتی برای حل موضوع جنگهای داخلی در سومالی نیز از اتیوپی درخواست کمک کردیم.
احساس ضعف با خودکم بینی رابطه مستقیم دارد. فرد ضعیف، خودکم بین نیزهست. زیرا فرد ضعیف به دلیل ناتوانی، دائما به دنبال فردی است که از او دفاع کند. همچنین فرد خودکم بین، ناتوان است؛ زیرا قدرت اراده و تفکر ندارد. به نظر میرسد که ما اعراب هم عاجز هستیم و هم خود کم بین. ما از هر دو مشکل رنج میبریم. بنابراین جای تعجب نیست که به بررسی اقدامات آتی ترامپ در قبال اعراب و یا اقدامات ترامپ در راستای تقویت دشمنان اعراب بپردازیم. اگر ضعیف و یا خودکم بین نبودیم، کارهای سخت، ما را ناتوان نمیکرد و میان دوست و دشمن تفاوت قائل میشدیم. اگر ما باغیرت و شجاع بودیم، همگی برای دفاع از خود و منافع امت با اعتماد به نفس به سوی پیشرفت حرکت میکردیم.
ارائه راهکار برای خروج از وضع کنونی سخت نیست؛ ولی مشکل از آنجا شروع میشود که چه کسی باید این راهکار را ارائه دهد. اگر از بین حکام عرب افرادی اهل مطالعه و یا اندیشمندانی پیدا میشدند که به دنبال یک حکومت حکیمانه میگشتند و خواستار خروج امت عرب از وضع کنونی بودند، بدون شک ما راه حلها و افکاری ارائه و در فعالیتهای مختلف نیز شرکت میکردیم؛ ولی سران عرب در تعقیب اندیشمندان و شخصیتهای آکادمیک و نویسندگان انقلابی تبحر یافته و برای نویسندگان دلسوز هیچ روزنه امیدی باقی نگذاشتهاند./982/ب102/د