۰۹ بهمن ۱۳۹۵ - ۲۰:۵۴
کد خبر: ۴۷۶۷۰۸
از سوی انتشارات لیلة‌القدر؛

کتاب «استاد و درس؛ روش آموزش» اثر مرحوم صفایی حائری به چاپ سوم رسید

کتاب «استاد و درس؛ روش آموزش» نوشته مرحوم علی صفایی حائری از سوی انتشارات لیلة‌القدر به چاپ سوم رسید.
کتاب استاد و درس

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، کتاب «استاد و درس؛ روش آموزش» نوشته مرحوم علی صفایی حائری از سوی انتشارات لیلة‌القدر منتشر شد.

بر اساس این گزارش، این کتاب از یک پیش درآمد و 15 عنوان تشکیل شده است که عبارتند از هدف، وظیفه، مراحل، مسائل، کلید‌ها، ملاک‌ها، روش‌ها، تدریس، تفسیر، نهج‌البلاغه، تاریخ، مرحله فکری، قدرت روحی، طرح، برنامه.

در بخش پیش درآمد این کتاب می‌خوانیم: صحبت از اصلاح کتاب‌های درسی زیاد شنیده‌ایم. از ضرورت این دگرگونی همه گفته‌اند و حتی کتاب‌های تازه‌ای را هم ارئه کرده‌اند و متن درسی گذاشته‌اند.

آنچه پیش از دگرگونی کتاب‌ها ضرورت دارد، یکی روش آموزش است و دیگری اساس درس‌ها.

در مورد آموزش، این استاد است که پیش از صرف‌ونحو باید مجموعه طرح عملی را و پیش از طرح عملی، ظرفیت روحی را و شهادت و بینش را در محصل فراهم آورد؛ چون ما در قرن شبهه زندگی می‌کنیم، پس به ناچار این جریان فکری، به این شهادت و بینش نیاز داریم.

ما در کنار گرفتاری‌ها سر بلند می‌کنیم، پس به ناچار به ظرفیت روحی و سعه صدر محتاجیم. ما در برابر کارهای پراکنده و علوم گوناگونقرار می‌گیریم، پس ناچار به طرح و برنامه نیازمندیم تا بتوانیم تمام راه را ببینیم و گام‌ها را بشناسیم و گام برداریم.

پس از این مراحل، از فکر و ظرفیت و طرح، دانش‌ها و علومی است که باید اجمالا از آن اطلاع داشته باشیم و سپس شناسایی مقدمه علم و مقدمه کتاب؛ یعنی شناخت اصطلاح‌ها و شناخت تعریف و فایده علوم است، تا دست به کار شویم. آنگاه در صرف، با آگاهی از ماضی و مضارع و باب‌ها و در نحو، با آشنایی با عوامل در چند خط شعر و در منطق، با توجه به ضرورت شناخت و روش‌ شناخت و در علوم معانی، با توجه به مسأله زیبایی و سبک و معیارهای نقد در فقه، با توجه به شناخت کلام و شناخت مقصد، زمینه‌ای برای شروع این علوم به دست می‌آوریم و می‌توانیم شکل و مسائل این علم را با دگرگونی‌هایی همراه کنیم که به کتاب‌ها و متن درس‌ها هم سرایت خواهد کرد.

این جمع‌بندی هرچند مجمل، می‌تواندزمینه بررسی‌های عمیق و تازه‌ای باشد و سرزمین‌های تازه‌ای را کشف نماید.

برخورد با منطق و فلسفه و فصاحت و بلاغت و فقه و اصول، با این زمینه‌ها به صورت تازه‌ای روی خواهد آورد. و فلسفه و عرفان و اخلاق و هنر و فقه اسلامی از فلسفه و عرفان و اخلاق و هنر و فقه مسلین مشخص خواهد شد.

ما امروز شاهدیم که فریاد اصلاح کتاب‌ها و درس‌ها با همه طنطنه‌ و آهنگش هنوز به این ابععاد نظری ندارد، که ناچار باید داشته باشد. محصل باید به همراه شناخت‌های حضوری و بدون واسطه‌اش یه یک جریان فکری دست‌ یابد که «اذان» از آن حکایت دارد و این فلسفه اسلامی است. و با این جریان به بینش و حضوری برسد که عرفان اسلامی است. و با این بینش به ترکیب‌هایی از احساس و معرفت و در نتیجه تبدیل‌هایی در طبیعت انسان و حالت‌های او را بیابد که اخلاق اسلامی است و پس از این همه به مرحله آداب برسد که فقه اسلامی است...

و این جریان به هم پیوسته، در ذهن محصل، مهم‌ترین خصلت آموزش جدید است که تمامی راه را دیده و آمدهو و در این آمدن، سنگینی‌ها را شناخته و به دوش کشیده است؛ نه گرفتار یأس شده و نه همراه غرور، و اسیر رنج و گرفتاری.

در این سلسله نوشته‌ها به دگرگونی‌هایی که استاد باید در سبک آموزش و اصل‌ درس‌ها، دامن بزند اشاره شده است و در واقع این نوشته‌ها بیشتر به این دو قسمت؛ یعنی سبک آموزش‌ و اصل درس‌ها، برخورد بیشتری دارد.

اگر از صرف‌ و نحو بگذریم، در قسمت منطق و ادبیات و اصول و فقه با مسائل عمیق و تازه‌ای روبه‌رو شده‌ایم که طبیعتاً با خواندن متن‌های قدیمی و مطوّل، مسأله حل نمی‌شود و مسائل منطقی و هنری و فقهی امروز ما جواب نمی‌یابد.

پس این جزوه، جزوه ادبیات و منطق و سپس اصول و فقه به دست می‌رسد، تا شاید بتواند زمینه‌ساز این دگرگونی در سبک آموزش و متن درس‌ها باشد.

همچنین در عنوان تدریس این کتاب آمده است: شاید این بهترین روش باشد که استاد مطالع‌اش را در حضور شاگرد‌ها انجام بدهد تا آن‌ها از طرز شروع و حرکت او به روش او پی ببرند و با شناخت روش، خود به روش او پی ببرند و با شناخت روش، خود به قدرت برسند.

این‌گونه تدریس که امروز هست باعث تنبلی افراد و تورم مباحث شده، در حالی‌ که با این‌گونه روش آموزی افراد هم زودتر به نتیجه می‌رسند و هم برداشت‌های عظیم‌تر و غنی‌تری بدست خواهد آمد.

من از استادی برخوردار بودم که مطالعه و درسش در حضور من انجام می‌شد. مثلاً: مسأله‌ای مطرح می‌شد راجع به خمر، می‌دیدم او باب‌هایی را که روایات خمر در آن جمع شده در نظر می‌آورد، مثلاً: به کتاب طهارت و لباس مُصلّی و تجارت و اطعمه و اشربه و حدود مراجعه می‌کرد و سپس روایات را دسته‌بندی می‌نمود و باهم مي‌سنجید و با کمک قواعد تعادل و تراجیح به نتیجه می‌رسید.

و نه تنها از نتیجه فکری ایشان که از مباحث تاریخی و رجالی و درایتی که در ذهنش می‌آمد بهره‌مند می‌شدم.

و شاید من بیش از یک سال مدام درس نخوانده بودم که کتاب‌های زیادی را که در چندین سال تمام نمی‌شود، بررسی نمودم. و حتی در همان ماه‌های اول با دوستانم که درس‌های دیگری داشتند مباحثه می‌گذاشتم بدون آنکه درسش را رفته باشم؛ چون من از روشی برخوردار بودم که راهم را نزدیک کرده بود. من از یک استاد بیش از مطالب به روشش کار داشتم، مطالبش هرچه می‌خواهد باشد از نافج آهو گرفته تا حدود و امر به معروف و جهاد...

مباحث برای من مهم نبود که روش اهمیت داشت. من نمی‌خواستم همچون استخری باشم که از آب سرشارم کنند؛ چون این آب‌های پاک در هر استخری رنگ عوض می‌کنند و تبخیر می‌شوند و کرم و قورباغه در می‌آورند. من کاویدن‌ها را می‌خواستم و روش‌ها را که با طرح مسأله یا طرح آیه، ذهن استادم بر روی چه مدار‌هایی به جریان می‌افتد و این مدارها را از چه وقت و چگونه تحصیل کرده است.

در نتیجه من از درس استادم به روش او پی برده بودم، در حالی که خود او از روش و سبکش خبر نداشت و نمی‌توانست مراحل فکری خود را بکاود و بنویسد و به دست بدهد؛ در این زمینه کاری نکرده بود.

گفتنی است، کتاب «استاد و درس» نوشته مرحوم علی صفایی حائری با شمارگان 1000 نسخه و قیمت 3200 تومان در 79 صفحه از سوی انتشارات لیلة‌القدر به چاپ سوم رسید./841/ن601/ق

ارسال نظرات