نسبت گفتمان اموی با حکومت اخوانی/ اسلام دستاویز اخوانیها برای رسیدن به قدرت
خبرگزاری رسا ـ گروه بینالملل: انقلاب اسلامی ایران را باید در زمره بزرگترین انقلاب چند قرن اخیر دانست؛ انقلابی مبتنی بر ایدئولوژیهای برخاسته از متن آیات و روایات که هدفش ارتقاء سطح مادی و معنوی مردم و نهادینه کردن اخلاق اسلامی در جامعه و زمینه سازی برای ظهور منجی عالم بشریت است. هرچند که در سالهای اخیر در کشورهای منطقه شاهد الگوپذیری از انقلاب اسلامی ایران برای تشکیل حکومتهای اسلامی بودیم اما بیشتر این انقلابها به شکست انجامید. علت چیست؟ چرا انقلابهای منطقه نظیر آنچه که در مصر اتفاق افتاد به دستاورد قابل اعتنایی را به همراه نداشت؟ دکتر عماد الدیب کارشناس سیاسی مصر در گفتوگو با خبرنگار بخش بینالملل به این پرسشها پاسخ داده است. آنچه که در ادامه میآید متن این گفتوگو است:
رسا ـ همانطور که اطلاع دارید نزدیک به چهار دهه از عمر انقلاب ایران میگذرد. به نظر شما علت موفقیت انقلاب اسلامی ایران و شکست انقلابهای منطقه در چیست؟
به نظر بنده علت را باید در فرهنگی که انقلاب مبتنی بر آن است جستجو کرد. فرهنگ و اندیشهای که انقلاب اسلامی ایران مبتنی بر آن آغاز شد با اندیشه و فرهنگ انقلابهای عربی و خصوصا انقلاب مصر بسیار متفاوت است. گفتمانهای لیبرالی، قومیت گرایی و کمونیستی در انقلابهای عربی موج میزند در حالیکه در انقلاب ایران تنها مبتنی بر یک ایدئولوژی که همان اسلام است، آغاز به کار کرد. از طرفی رهبری واحد و دیدگاه مشترک و متفق القولی در میان انقلابهای منطقه وجود نداشت اما در مقابل انقلاب ایران از رهبری واحد و با دیدگاه مشترک بهره برد پس طبیعی است که انقلاب ایران به پیروزی برسد و انقلابهای منطقه به شکست بینجامد.
رسا ـ یعنی دیدگاه اسلامی در میان انقلابیان منطقه وجود نداشت؟
شاید یک دیدگاه اسلامی بوده باشد اما آن دیدگاه اسلامی صحیح به اعتقاد بنده خیر وجود نداشت.
رسا ـ حتی در میان اخوانیها؟
اسلامی که اخوان المسلمین از آن دم میزند برخاسته از اندیشهها و فرهنگهای اموی است. اسلام اموی در رفتارهایش متاثر از یهود بوده و فاقد هرگونه پشتوانه وضابطهای است. در این دیدگاه هدف وسیله را توجیه میکند و به همین خاطر به هیچ عهد و پیمانی پایبند نیستند. اخوان المسلمین با لگدمال کردن جوانان و پا گذاشتن بر روی اجساد جوانانی که در راه انقلاب در خیابانها شهید شدند به قدرت رسیدند. آنها از خون جوانان سوء استفاده کردند و زمانی که به حکومت دست یافتند، جوانان انقلابی تاثیرگذار را دستگیر و آنان را زندانی کردند. به آنها اهانت کرده و در رسانههای وجهه آنان را تخریب کردند. لذا یهود و مشرکان در عقیده و رفتار یکی هستند. بسیاری از افکار اخوانیها مانند تشبیه، جسمیت خداوند، جبرگرایی، کاستن از منزلت پیامبر نشأت گرفته از بخاری است.
رسا ـ اما برخی معتقدند که همین جوانها در ابتدای انقلاب از اخوان المسلمین حمایت کردند؟
این تحلیل درست نیست. جوانهای انقلابی هیچگاه به صراحت از اخوان المسلمین حمایت نکردند. جوانان ابتدا قیام کردند و زمانی که مشخص شد انقلاب در آستانه پیروزی است اخوانیها به سرعت به صف انقلابیها پیوستند زیرا در صورت پیروزی انقلاب، سلفیها و اخوانیها بیشترین شانس را برای حکمرانی در اختیار داشتند. البته این مساله ریشه تاریخی هم دارد. شما اگر به شیوه روی کار آمدن حکومتها بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) دقت کنید کاملا مشخص است که کسانی به حاکمیت دست یافتند که هیچ نقشی را در انقلابها نداشتند و همین سیر دست به دست چرخید تا به امروز در مصر هم شاهد همین شیوه باشیم.
رسا ـ یعنی شما معتقد هستید که اخوان با نیرنگ به مسند قدرت رسید؟
اولا بحث نیرنگ و زرنگی نیست. تمامی فرقههای اسلام اموی هیچ دیدگاه سیاسی صحیحی ندارند و از این جهت هیچ فرفی میان آنها با داعش نیست. وقتی پیامبر اکرم(ص) اعلام کرد که من دو امانت در میان شما میگذارم که « ما ان تمسكتم بهما لن تضلوا كتاب الله وعترتى ال بيتى» پس اگر جایی از این مسیر منحرف شدیم و کتاب خدا و عترت معصومین(ع) را مرجع دستورات دینی و سیاسی خود قرار ندادیم نتیجهای جز گمراهی و شکست و ناکامی را نیز نباید انتظار داشته باشیم
ثانیا اخوانیها نیز بسیار دروغگو هستند. آنها در ابتدا مدعی بودند که هیچگاه در امر ریاست دخالتی ندارند و کسی را برای ریاست جمهوری درنظر ندارند ولی با این وجود محمد مرسی را به عنوان کاندید معرفی کردند. آنها عواطف دینی مردم مصر را برای رسیدن به قدرت به بازی گرفتند و هنگامی که به قدرت رسیدند شروع به دروغگویی کردند. آنها حتی پرچمهای اخوان المسلمین را تا پس از پیروزی نیفراشتند بلکه منتظر بودند تا انقلاب به پیروزی برسد و بعد از آن بود که پرچمهای اخوان المسلمین همهجا به اهتزاز در میآمد.
رسا ـ پس به هر حال یک نحوه همراهی میان مردم و اخوانیها بود.
اگر ما از ابتدا میدانستیم که اخوانیها پس از پیروزی انقلاب مردمی برای سرنگون کردن انقلاب تمام تلاش خود را به کار میبندند هیچگاه دست به انقلاب نمیزدیم و هیچگاه احزاب سیاسی و دینی، سطوح مختلف مردمی و نخبگان و فرهنگیان هیچگاه به خیابانها نمیآمدند.
الان هم که مردم و احزاب با عبدالفتاح سیسی رییس جمهور فعلی درگیر نمیشوند و فریاد اعتراض سر نمیدهند بخاطر وجود اخوانیها و سلفیها است چون این دو گروه بیشترین سود را از هرگونه اختلاف و درگیریها میبرند. حتی مردم میگویند که اگر حسنی مبارک بر ما حکومت میکرد بسیار بهتر از آن بود که اخوانیها و سلفیها حکومت را به دست بگیرند.
انقلاب مصر در اصل یک آرزویی برای نخبگان لیبرالی و کمونیستی مصر بود. نخبگان انقلابی به دنبال پیوستن به اروپا بودند اما اخوانیها و سلفیت با در اختیار گرفتن قدرت آیندهای شبیه افغانستان را برای مصر ترسیم کردند.
رسا ـ چه میزان خلأ رهبر در این انقلاب مشهود است؟
مشکل به نظر بنده در نبود یک رهبر نیست. ما الان در مصر شخصیتهای قوی مانند البرادعی، حمدین، الاسوانی، حمزه و غنیم داریم و حتی بسیاری از شخصیتهای تاثیرگذار دیگر که میتوانند در پیشبرد انقلاب موثر باشند اما متاسفانه عرصه برای درگیریهای بیفایده میان اخوان المسلمین از یک سو و باقیماندههای نظام مبارک از سوی دیگر فراهم شده است.
انقلاب مصر با زمامداری اخوان به پیروزی رسید ولی عقل جوانان شیفته تبعیت از آمریکا و برقراری ارتباط با اسرائیل شده است. به همین خاطر هم سفارت اسرائیل در مصر بازگشایی شد و سپس مردم خواستار تعطیلی سفارت شدند اما اخوانیها خواسته مردم را رد کردند و تنها به شعارهایی در زمان حسنی مبارک بسنده کردند اما هیچگاه سفیر اسرائیل را از مصر اخراج نکردند، همانگونه که حماس در زمان عرفات از همین شعارها را میداد و به دنبال عملیات در داخل اسرائیل بود اما وقتی حماس سیطره بر نوار غزه را به دست گرفت شاهد پایان عملیات داخل خاک اسرائیل بودیم.
رسا ـ شخصیتهایی نظیر البرادعی توانایی ایجاد تغییر صحنه مصر را دارد؟
بله البرادعی فرد باقابلیتی است. او اولین کسی است که در زمان حسنی مبارک دست به اعتراض زد و نقش بسیار بزرگی در راستای تغییر رویکرد در مصر ایفا کرد همچنین او یکی از رهبران اصلی مبارزه علیه اخوان المسلمین پس از به دست گرفتن قدرت بود و به همین خاطر هم سیسی او را به عنوان معاون خودش انتخاب کرد اما البرادعی به دلیل آنکه نمیخواست شاهد ظلم و زورگویی و قلدری سیسی باشد پیشنهادش را نپذیرفت.
رسا ـ با این توصیفات پس چرا مردم بار دیگر به رهبری البرادعی دست به انقلاب نمیزنند؟
مرد مصر حاضر به انقلاب نیستند چون خط مقدم و پیشقراول انقلاب لیبرالها و جریانهای چپگراها و ملیگراها هستند و آنها هم به خوبی میدانند که سلفیها و اخوانیها در کمین هستند تا با بهره برداری از هر رفتار سیاسی بار دیگر به قدرت برسند لذا مردم مصر به حدی از اخوان المسلمین بیزارند که به کنایه میگویند حاضر هستیم حکومت صهیونیستها را بپذیریم اما به نفع اخوانیها قیام نخواهیم کرد چون آنها از حاکمان قبلی و فعلی مصر به مراتب بدتر هستند. ما میتوانیم در سایه یک حکومت نظامی زندگی کنیم اما حاضر نیستیم که اخوانیهای داعش صفت بر ما حکومت کنند.
رسا ـ شاید اخوانیها زمان کافی برای ترویج معارف اسلامی و حکومت داری صحیح نداشتند؟
اینطور نیست. برخی از اخوانیها مدعی هستند که زمینه مناسب برای انجام فعالیتهای دینی و پیاده ساختن شریعت اسلامی در زمان زمامداری اخوان فراهم نبوده است اما این واقعیت امر نیست. اخوانیها یکسال تمام حکومت را در دست داشتند اما در تمام این یکسال ما هیچ اقدام مثبتی از آنان ندیدیم. اخوانیها نه دارای مذهب دقیق، مشخص و معلومی هستند و نه مفهومی به اسم اجتهاد در میان آنها معنا دارد. سالها است که هیچ حرف جدیدی از آنها نشنیدیم.
رسا ـ بنابراین تشکیل حکومت در مصر بیشتر به یک رویا شبیه است؟
بلکه به نظرم به یک کابوس شبیه است. اسلامی که امروز در مصر حاکم است آخرش به داعش ختم میشود. از طرفی تعداد شیعیان واقعی هم در مصر بسیار کم است شاید به نظر من به بیست نفر متفکر و اندیشمند هم نرسد. اینکه برخی میگویند مساجد شیعیان، جمعیتهای شیعی، حسینیهها و انجمنهای شیعی در مصر فراوان است و آنها مشغول تبلیغ برای شیعه هستند، همگی آنان دروغ میگویند. تنها تعدادی از شیعیان هستند که دین و مذهبشان را دوست دارند و از فضای ایجاد شده در رسانهها یا شبکههای اجتماعی یا اینترنت برای ایجاد ارتباط با سایر شیعیان بهره میبرند.
رسا ـ به نظر شما تفاوت اصلی میان خط امام خمینی و خط اخوانی در چیست؟
همان تفاوت میان امام علی(ع) و معاویه، امام حسین(ع) و یزید و اسلام اهل بیت(ع) و اسلام بنی امیه است. البته نمیتوان گفت آنها خط اسلامی دارند. اخوانیها اصلا هیچگونه دیدگاه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ندارند و هرچه که از آن دم میزنند تنها شعارهای توخالی است. اگر آنها در گفتارشان صادقند و به دنبال اجرای شریعت اسلامی بودند، شریعت اسلامی را در ترکیه یا مصر اجرا میکردند اما نیازی احساس نکردند. آنها دوستان آمریکا هستند که خداوند درباره آنان فرمود «فترى الذين فى قلوبهم مرض يسارعون فيهم يقولون نخشى ان تصيبنا دائره»/981/ب912/ک
گفتوگو: محمد رایجی