بررسی جریانشناسی پدیده نفوذ در انقلابهای جهان و ایران در یک اثر

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، چاپ چهارم کتاب «جریانشناسی نفوذ در انقلابها» به قلم علی سعیدی شاهرودی از سوی انتشارات زمزم هدایت منتشر شد.
در بخشی از عنوان «جمعبندی و نتیجهگیری» این کتاب میخوانیم:
آنچه در این کتاب نگاشته شده، تبیین اجمالی از پدیده نفوذ و نقش آن در انحراف، استحاله و سقوط انقلابها و اشارهای به موضوع نفوذ پذیران برای ترسیم دورنمایی از تهدیدات و خطرهای فراروی بزرگترین انقلاب تاریخ معاصر و یکی از انقلابهای الهی است.
هدف این نوشتار این است که بیان شود پدیده نفوذ فراگیر بوده و قدرت تخریبی آن، آنقدر زیاد بوده که توانسته برخی از انقلابهای بزرگ را هم دچار چالش نموده و از مسیر منحرف کند و به سقوط بکشاند.
بیان بخشی از ابعاد نگرانیها و هشدارهای رهبر معظم انقلاب، حضرت امام خامنهای به ملت ایران و تأکید بر این نکته که ایجاد و استقرار انقلاب و حکومت دینی الزاماتی دارد، بقای آن هم الزاماتی دارد.
تکلیف مردم در حفظ و استمرار انقلاب از اصل ایجاد انقلاب کمتر نبوده و نیست و باید با همه وجود این موهبت الهی پاسدار کرده و اجازه ندهد دشمن با ترفندهای خود نقشههای شوم خود را درباره این نظام الهی عملی سازد.
این کتاب از یک مقدمه و پیشگفتار و پنج بخش با عناوین: «جریانشناسی نفوذ در برخی انقلابها»، «اصول حاکم بر الگوی راهبردی حلقه نیاوران»، «امریکا و راهبرد تعامل»، «نقش رهبری ولایتفقیه در خنثیسازی جریان لیبرالیزه کردن انقلاب» و «پدیده نفوذ و نفوذپذیری» تشکیل شده است.
در بخش اول این کتاب به بررسی جریان نفوذ در: «انقلاب حضرت موسی علیه السلام»، «انقلاب اسلامی پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم»، «انقلاب مشروطیت و نهضت ملی ایران»، «انقلاب شوروی»، «انقلاب اسلامی ایران» پرداخته شده است.
نویسنده در بخش دوم این کتاب «جهانی شدن و جذب در جامعه جهانی»، «نفس استقلال و پذیریش وابستگی»، «نفی حاکمیت دینی»، «امریکا و راهبرد تعامل» از جمله اصول حاکم بر الگوی راهبردی حلقه نیاوران بر شمرده است.
در بخش «امریکا و راهبرد تعامل» به موضوعاتی همچون: «علل رویکرد امریکا به راهبرد تعامل»، «اهداف امریکا از استراتژی تعامل»، «اهداف نفوذ امریکا»، «انواع و ابعاد نفوذ»، «اهداف فراهستهای امریکا» پرداخته شده است.
در بخش چهارم این کتاب مطالبی همانند: «نقش مدیریت حضرت امام»، «مدیریت مقام معظم رهبری در مقابله با جنگ نرم» و «مراحل مدیریت» به چشم میخورد.
در بخش بعدی با عنوان «نفوذ و نفوذپذیری»، موضوعاتی همچون: «شناختها و مؤلفههای نفوذ فرهنگی»، «علل و عوامل نفوذپذیری سیاستمدران و دولتمردان»، «علل و عوامل نفوذپذیری در جامعه و مردم» مورد کنکاش قرار گرفته است.
نویسنده در بخش از مطلب «اصول حاکم بر الگوی راهبردی حلقه نیاوران» آورده است:
با مطالعه نوشتهها، مقالات، آثار و مصاحبههای گروه مرکز تحقیقات استژایک، به ویژه دریافت از گفتمان جناب دکتر روحانی و سریع القلم مشاور ایشان، میتوان اصول حاکم بر جریان این فکری را این گونه دریافت کرد: «جهانی شدن و جذب در جامعه جهانی»، «نفی استقلال و پذیریش وابستگی» و «نفی حاکیمت دینی».
در بخشی از مبحث «نفی حاکمیت دینی» یکی از ارهبردها حقله کیان میخوانیم:
سومین اصل بر حاکم بر گفتمان حلقه کیان نفی حاکمیت دینی است که میتوان آن را یکی دیگر از پیامدهای جهانی شدن و جذب در جامعه جهانی به شمار آورد.
نظریهپرداز حلقه نیاوران مینویسد: «واقعیت این است که اگر جمهوری اسلامی بخواهد اسلامی رفتار کند و اسلام را راهنمای تصمیمگیریها و اقدامات خود قرار دهد، مسلم است که نمیتواند با جهانی که بر مبنای سرمایهداری، قدرت نظامی صرف و ائتلافات صرفاً؛ مبتنی بر قدرت است، همکاری و مناسبات راهبردی برقرار کند.»
بر اساس این تفکر، نظام سیاسی ایدهآل نظامی است که مبتنی بر اصل سکولاریسم به معنای «تفکیک دین از تصمیمگیریهای تخصصی در حکومت» عمل کند و باورهای دینی را در تدبیر امور سیاست داخلی و خارجی کشور دخیل نسازد. از دیدگاه نامبرده و سیاستمداران مطلوب آینده ایران کسانی هستند که در کنار دیگر ویژگیها «خداپرستی و توجه آنها به ماورای الطبیعة بیهیاهو است.»
نظریهپرداز مذکور در زیر پوشش و لفافه، در حقیقت، حکومت دینی و اصولاً دین را نفی کرده؛ زیرا سکولار در معنای لغوی آن یعنی ناسوتی، دنیوی، بشری است و در اصطلاح به معنای «تنظیم امور معاش و زندگی انسان، بدون دخالت دین و آخرت است.»
بنابراین، سکولاریسم به معنای جدایی اقتصاد، حقوق، مدیریت، فرهنگ و اخلاق به طور کلی، جدایی همه حوزههای زندگی بشر از دین است و در این نگاه دین امری شخصی، فردی و خصوصی است. همان چیزی که در دنیای غرب از دین برداشت شدنی است، و این چنین تفکری نه با آیات قرآن و نه با سیره و سنت انبیا، به ویژه پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم سازگاری دارد و نه با اصول و مبانی اندیشههای امام رهبری و تجربه معجزه امام خمینی رحمة الله علیه در عصر حاضر جمع شدنی است.
همچنین، در ادامه این گفتار آمده است:
اصول دیگری هم از مجموعه گفتمان حلقه نیاوران در نوشتهها و مصاحبهها، چه قبل از دستیابی به قوه مجریه و چه بعد از آن، از زبان ارکان، رفتار و اعضای حلقه، دریافت شدنی است، همچون اتکا به بیرون و اعتماد به کدخدای حاکم بر نظام ظالمانه و مرزبندی نکردن بین خودی و غیرخودی در عرصه مدیریت جامعه، تسامح و تساهل در مفهوم فرهنگ، اعتدال و نوع برخورد با حوزههای مربوط که در این مختصر نمیگنجد.
از این رو اگر نفوذ را به معنای تصرف در ادراک مسؤولان معنا کنیم، با توجه به دیدگاهها و نظریههای مورد اشاره، آیا نفوذ به معنای تصرف در ادراک سیاسی، اقتصادی و فرهنگی برخی از دولتمردان و کارگزاران نظام اتفاق نیفتاده است؟ آیا میتوان باور کرد دشمن، در این مرحله جای پایی در دولتمردان ندارد؟
واقعیت تلخ و دردناک این است که در آثار یک دهه کار تئوریک در مرکز تحقیقات استراتژیک، اعم از کتب و مجلات، به ویژه آثار قلمی آقای سریع القلم و برداشتها، تناقضات و ابهامات زیادی مشاهده میشود که در عرصه حاکمیت و سیاستهای داخلی و منطقهای و بینالمللی تأثیرگذار بوده و اصول انقلاب را تهدید کرده است.
هشدارهای مکرر رهبر معظم انقلاب درباره توجه به درون و بازسازی درونی قدرت، تأکیدات و حساسیتها نسبت به مذاکرات و شروط مربوط و تذکرات مکرر درباره نفوذ، همه و همه، مبین عمق نگرانی ایشان از متغیرها در سیاستهای خارجی، فرهنگی و اقتصادی است.
از آنچه که نظریهپردازان حلقه نیاوران اندیشیده و آنچه عمل میکنند پرسشهای زیادی فرا روی ما قرار میگیرد که حاکی از تناقضات و ابهامات در گفتمان و رفتار است.
پرسش این است که آیا هندوستان در سایه استقامت، تحمل تحریم، ایستادگی مقابل استعمار انگلیس و تکیه بر شعار استقلال خواهی به قدرت رسید یا در پرتو تسلیم در برابر انگلیس و آمریکا، سخن گاندی این بود که با کفش چرم انگلیسی نمیتوان به استقلال رسید. اگر ملت هند استقلال میخواهد باید چند دهه پا به برهنه راه برود.
پرسش دیگر اینکه اگر ایران معادلات و توازن قوا را در جنگ 33 روزه، 52 روزه، جنگ 8 روزه تغییر داد بر اثر چه عاملی بود، اینکه خانم کلینتون میگوید: «هر کجا پا میگذاریم نفوذ ایران را میبینیم.» ناشی از چه مسأله است.
عمق استراتژیک نفوذ معنوی ما در امریکای لاتین، آفریقا، غرب آسیا و آسیای میانه ناشی از چیست؟ آیا جذب جامعه جهان شدیم و به نسخه تئورسینهای حلقه نیاوران عمل کردیم، چیزی از ما باقی خواهند گذاشت؟ آیا سقوط امپراطوری شوروی به این دلیل بود که جذب جامعه جهانی نشده بود؟
باید متوجه بود که عامل سقوط امپراطوری شوروی سه مسأله بود: نخست تغییر محاسبات آقای خروشچف از تقابل با آمریکا به نظریه «همزیستی مسمالت آمیز با امریکا» که بر اثر عوامل نفوذی اطراف ایشان اتفاق افتاد؛ دوم، غفلت از تأثیر امریکا در تصرف در ادراک فرهنگی مردم و سوم، تحول در دومای روسیه و حضور عناصر متمایل به غرب در آن بود.
گفتنی است، کتاب «جریانشناسی نفوذ در انقلابها» با شمارگان 2500 نسخه، در 140 صفحه، با قیمت 6 هزار تومان از سوی انتشارات زمزم هدایت منتشر شده است./998/ن601/ق