تروريسم عليه تروريسم
به گزارش خبرگزاری رسا، وقوع حمله تروريستي اخير در لندن، ذهن بسياري از مقامات امنيتي و سياسي انگليس و اتحاديه اروپا را مشغول و به عبارتي بهتر، مغشوش ساخته است. اين حادثه درست در سالروز وقوع حملات تروريستي بروکسل در سال گذشته (2016) به وقوع پيوست. آنچه مسلم است اينکه وقوع حادثه تروريستي لندن، توان نيروهاي امنيتي انگليس در مبارزه با تروريسم را به چالش کشيده است زيرا اين حادثه درست در مکاني رخ داد که به طور طبيعي، بيشترين تمهيدات امنيتي براي حفاظت از آن به کار گرفته مي شود. شايد از اين پس، خانه شماره 10 خيابان داونينگ استريت يعني محل زندگي نخست وزير انگليس نيز از تهديدات تروريستي مصون نباشد.
واقعيت امر اين است که دولت انگليس، سهم بسزايي در ايجاد و استمرار بحران امنيت در منطقه و نظام بين الملل دارد. در اين خصوص اساسا تفاوتي ميان دو حزب کارگر و محافظه کار (دو حزب سنتي که معمولا قدرت ميان آنها رد و بدل مي شود) وجود ندارد. «توني بلر» در سال 2003 ميلادي به همراه «جرج واکر بوش» رئيس جمهور ايالات متحده آمريکا جنگ عراق را به بهانه واهي و دروغين وجود سلاح هاي کشتار جمعي در عراق کليد زد و پس از وي نيز «ديويد کامرون»، نخست وزير سابق انگليس با وجود شعارهاي پر زرق و برق در مخالفت با رويکرد سياست خارجي بلر، همان مسير را ادامه داد. حمايت تسليحاتي از عربستان سعودي در بمباران يمن، تقويت گروههاي تروريستي و تکفيري در منطقه، ارائه آموزشهاي خاص به پليس بحرين براي سرکوب مردم و ..... محصول عملکرد دولت انگليس در قبال تحولات منطقه بوده است. همان گونه که مشاهده مي شود، دولت انگليس به عنوان مولد بحران امنيت در منطقه و فراتر از آن، به عنوان پشتوانه گروههاي تکفيري و تروريستي مورد شناسايي افکار عمومي دنيا قرار گرفته است. اما به راستي در انگليس چه رخ داده است؟ به نظر مي رسد انگليس نيز قرباني تروريسمي شده است که خود از آن حمايت کرده و مي کند! به عبارت بهتر، بخشي از جريان تروريستي که کليت آن مورد هدايت و مديريت دستگاههاي سياسي و امنيتي انگليس مي باشد، عليه گردانندگان خود طغيان کرده است. در اين ميان، مقامات انگليسي نيز به مانند مقامات آمريکايي و فرانسوي سعي دارند ميان تروريسم بد و تروريسم خوب! تفکيکي به اصطلاح هدفمند قائل شوند. از ديدگاه مقامات انگليسي، هر حادثهاي که در منطقه غرب آسيا رخ ميدهد و منجر به کشته و زخمي شدن مردم بيگناه در سوريه و عراق و يمن و .... مي شود مطلوب و هر حادثه اي که در داخل خاک انگليس رخ مي دهد و منجر به ايجاد بحران امنيت در اين منطقه ميشود نا مطلوب مي باشد. بر همين اساس نيز تروريستها به دو دسته خوب و بد تقسيم مي شوند.
بديهي است که نتيجه اين تقسيم بندي خطرناک، چيزي جز تزريق زير پوستي بحرانهاي امنيتي پايدار در کالبد اروپاي امروز نخواهد بود. روشن است که مقامات انگليسي به عنوان يکي از اصلي ترين بانيان ايجاد تفرقه، بحران و خشونت در منطقه با عواقب و تبعات محاسبات امنيتي خطرناک، نادرست و وقيحانه خود روبهرو خواهند شد. موضوعي که تنها يک مورد از آن را در جريان حمله به پارلمان انگليس شاهد بوديم. در چنين شرايطي «ترزا مي» نخست وزير انگليس سعي کرده است ژست فردي ضد تروريسم را به خود گرفته و حادثه لندن را محکوم کند! اين در حالياست که ترزا مي خود به خوبي مي داند که حادثه لندن انعکاسي از سياستهاي امنيتي انگليس مي باشد./۹۱۰۶/ ۱۰۲/ع
حنيف غفاري