آیت الله سیستانی و اخضر ابراهیمی
به گزارش خبرگزاری رسا، یکی از شخصیت های مهم در جهان تشیع که تصمیماتش تاثیر قابل توجهی بر جهان عرب و منطقه داشته، شخص آیت الله سیستانی است. ایشان یکی از کسانی است که می توان گفت نهاد مرجعیت در طول تاریخ وامدار او خواهد بود. وی بر عمق استراتژیک این نهاد افزود و آنرا بدون آنکه هزینه های اداره مستقیم حکومت را متقبل شود به عنوان یک بازیگر مهم در عرصه عراق و منطقه مطرح کرد.
آیت الله سیستانی به تیز هوشی و زمانشناسی و نیز مطالعه مستمر تاریخ و تاریخ سیاسی شهره است. بعد از سقوط نظام بعث در عراق او با متانت در رفتار و به دور از جو زدگی های معمول در نقش یک دیپلمات کارکشته و یک رجل سیاسی متبحر کوشید ابتدا از تمامیت ارضی عراق حمایت کند و مردم را به سوی صندوق های رای گسیل داشت تا حکومتی مدنی را پایه گذاری کنند. او در عرصه روابط پیچیده منطقه هرگز اشتباه استراتژیکی مرتکب نشد. کسانی که با نقشه و بازی قدرت در منطقه آشنا هستند به درستی می دانند که این پازل به مثابه یک زمین مین گذاری شده است که اگر هر فردی یک اشتباه مرتکب شود این آخرین اشتباه او خواهد بود.
آیت الله سیستانی و تیمی که در قم و نجف او را همراهی می کنند با رویکردی عمل گرایانه و واقع نگر به دور از آرمان خواهیهای انقلابی به دنبال تثبیت موقعیت نظام دموکراتیک در عراق و تسلیم شدن همه نیروهای موجود به صندوق رای بودند. در این راه او و تیم همراهش مشقت های بسیاری را تحمل کرد و در برخی مقاطع از سوی برخی دوستان و حتی رقبای منطقه ای تحت فشار قرار گرفت اما سرانجام رو سفید از میدان عمل بیرون آمد. این مرجع وارسته با هرگونه تصدیگری مستقیم نظام روحانیت در امور سیاسی مخالف است و آنرا در تعارض با ماموریت کلی روحانیت می داند. وی دارای روابط خوبی با نظام جمهوری اسلامی در ایران است و حاج قاسم نیز حرمت و حریم بیت ایشان را پاس میدارد و همیشه اختلاف سلیقه ها به گونه ای عاقلانه مدیریت شده تا کار به شکاف های عمیق نکشد.
چندی قبل حجت الاسلام والمسلمین محمد مسجد جامعی درباره ایشان و کارنامه علمی و عملیشان مصاحبه ای انجام داده است که خاطره ذیل را از آن مصاحبه نقل می کنم؛
اخضر ابراهیمی، وزیر خارجه اسبق الجزایر، که از دیپلماتهای قدیمی و برجسته عرب است، پس از سقوط صدام، نماینده سازمان ملل در مسائل عراق شد. سالها پیش، او به یکی از دیپلماتهای عالیرتبه ما که بهتر است نامشان را نبرم، گفته بود در اوائل مأموریتم هنگامی که در بغداد بودم، از من خواستند که به ملاقات آیتالله سیستانی بروم. پرسیدم: ایشان کیست؟ گفتند: عالم بزرگ شیعیان است و در نجف سکونت دارد. بالاخره من با اکراه پذیرفتم و عازم نجف شدیم. اوضاعِ بههمریخته نجف و کوچههای تنگ و مخروبهای که به خانه ایشان منتهی میشد بر اکراه و بیمیلی من افزود و از اینکه این دعوت را پذیرفته بودم ناراحت بودم. تا آنکه ملاقات دست داد. درباره وضعیت جهان عرب و موقعیت عراق صحبتهای مختلفی انجام شد و ایشان گفتند: آقای حسنین هیکل در فلان کتابش میگوید که در یکی از روزهای دهه شصت من و اَخضر ابراهیمی و فرد دیگری که نامش را فراموش کردهام در یکی از کافههای بیروت نشسته بودیم و درباره وضع اعراب و آینده آنها صحبت میکردیم و چنین آروزهایی را داشتیم. ابراهیمی به دیپلمات ما میگوید: از این داستان و از حضور ذهن ایشان تعجب کردم؛ و مدتی بعد در ملاقاتم با هیکل داستان را به او گفتم و او هم تعجب کرد که عالِمی در گوشه نجف از آرزوهای «ترقّیخواهانه» آنان که در رأس ناسیونالیستهای عربِ آن ایام بودند، مطلع باشد. سپس آقای هیکل یک دوره از کتابهایش را داد که به ایشان هدیه کنم. در ملاقات بعدی، کتابها را تقدیم کردم و ایشان ضمن تشکر و ابلاغ سلام گفتند من این کتابها را خواندهام، امّا چون هدیه است میپذیرم.
در حال حاضر روشی که ایشان توصیه میکند مانند اکسیری شفا بخش برای دردهای خاورمیانه می ماند که هر روز نایاب تر می شود. ایشان در مقابل فشارهای مختلف برای صدور فتوا بعد از تخریب حرم عسکریین تسلیم نشدند تا جنگ شیعه و سنی بیش از این شعله ور نشود و به پای مرجعیت و این نهاد نوشته نشود. اما بعد از شکلگیری خطر داعش با فرمان بسیج عمومی پایه گذار حرکتی شدند که عراق با تمام طوایف آن از سنی و کرد و مسیحی گرفته تا ترکمان و ایزدی مدیون آن خواهند بود. عمق استراتژیک یک گفتمان لزوما نیازمند انجام هزینه های کلان و دادن تلفات سنگین نیست، بلکه روش و منش آیت الله سیستانی نشان داد که استفاده از فرصت های موجود در ساختار نظام جهان و منطقه ای می تواند سبد منافع شیعی و غیر شیعی را به گونه ای آکنده کند که روش های پر هزینه دیگر در مقابل آن بی ارزش و ناچیز می نمایند./۹۱۶/ ۱۰۲/ع
محمد جواد خلیلی