۲۰ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۷:۵۹
کد خبر: ۵۲۴۱۴۸
گزارش رسا از آخرین تحولات بحران قطر و کشورهای عربی؛

نزاع قطری ـ سعودی؛ «جنگ زرگری» یا «تسویه حساب سیاسی»/ برنده و بازنده جنگ قدرت کیست؟

به نظر می‌رسد که مشکل اساسی ریاض با دوحه بر این مساله استوار است که قطر وارد بازی خطرناک «رقابت برای رهبری منطقه» شده است.
عربستان و قطر

خبرگزاری رسا ـ گروه بین‌الملل: گویا بحران میان چهار کشور عربی با قطر پایان ندارد. آتش توپخانه رسانه‌های قطری و عربستان سعودی هر روز شدید و شدیتر می‌شود. در این میان شاید تنها حسرت و تاسف، به دل دونالد ترامپ مانده است؛ رییس جمهوری که به گمان خویش توانسته بود هم‌پیمانان قابل اعتماد و شریکان استراتژیکی مناسبی در منطقه در برابر آنچه که «نفوذ ایران در کشورهای عربی» می‌نامید، پیدا کند. ترامپ که از وحدت و ائتلاف کشورهای عربی برای ایستادگی در برابر ایران خرسند بود اما با آغاز این بحران با چالش جدی مواجه شده است. قطر یا عربستان؟ کدامیک را انتخاب کند؟ آیا عربستان را برگزیند یا کفه ترازو را به سود قطری‌ها سنگین کند؟ آیا می‌توان این دو کشور را متقاعد کرد که به جای جنگیدن و ایجاد تنش بیشتر میان یکدیگر اذهان خود را متوجه مسائل دیگری کنند؟ آیا ترامپ از این آب گل آلود ماهی می‌گیرد؟ آیا استمرار این تنش‌ها به سود ایالات متحده آمریکا تمام خواهد شد؟ اینها و ده‌ها پرسش از این دست، کارشناسان و تحلیل‌گران مسائل منطقه‌ای را به تکاپو برای یافتن پاسخ‌های دقیق و مناسب واداشته است اما تا کنون تحلیل‌ها و پاسخ‌ها در هاله‌ای از ابهام باقی مانده‌اند.

همه چیز از یک تماس آغاز شد!
پس از آنکه قطری‌ها شرایط چندگانه کشورهای عربستان، بحرین، امارات و مصر را نپذیرفته و اعلام کردند که این شرایط به گونه‌ای چینش شده که قطر را در مقابل یک عمل انجام شده قرار می‌دهد (یعنی نپذیرفتن این شروط)، تلاش‌ها برای وساطت و ایجاد راهکار مذاکره با هدف پایان دادن به این بحران آغاز شد. گویا عربستان سعودی نیز از این میانجیگری راضی است اما در کمال ناباوری این تصمیم نیز راه به جایی نبرد. با وجود آنکه همگان با تردید و نگرانی به ادامه این تنش‌ها می‌نگریستند، به ناگاه انتشار یک خبر در رسانه‌ها خواب را از چشمان کارشناسان ربود و بار دیگر امیدها را برای بهبود روابط میان کشورهای عربی ـ اسلامی منطقه زنده ساخت.

شبکه خبری العربیه، بازوی رسانه‌ای ائتلاف چهارگانه علیه قطر با انتشار بیانیه فوری حکومتی به نقل از خبرگزاری رسمی عربستان سعودی اعلام کرد که شيخ تميم بن حمد آل ثاني امیر قطر با محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی گفت‌وگو و آمادگی کشورش را برای نشستن با کشورهای ائتلاف چهارگانه بر سر میز مذاکرات و نیز دستیابی به راهکار مشترک با هدف تامین منافع طرف‌های درگیر اعلام کرده است. در مقابل ولیعهد عربستان نیز ضمن استقبال از این پیشنهاد به شیخ تمیم بن حمد آل ثانی وعده داده تا این موضوع را با شرکای خود در میان گذاشته و امیر قطر را در جریان تصمیمات کشورهای چهارگانه بگذارد.

هرچند که اعلام این خبر در ساعت‌های پایانی شب باعث تعجب برخی کارشناسان شد ـ عبدالباری عطوان تحلیلگر سیاسی مطرح جهان عرب با ابراز تعجب از انتشار این خبر در واپسین ساعات گفت نمی‌دانم که چرا تمام اخبار و اتفاقات مهم منطقه‌ای در ساعات پایانی شب منتشر می‌شود ـ  با این وجود بسیاری این خبر را به فال نیک گرفته و آن را آغازی بر پایان بحران کشورهای خلیج توصیف کردند. هنوز دیر زمانی از انتشار این خبر نگذشت که این شادی به کام خوشبینان تلخ شد. کمتر از یک ساعت پس از اعلام این خبر و در میان بهت و حیرت همگان شبکه العربیه بار دیگر از تصمیم سران حکومتی در عربستان پرده برداشت که به موجب آن تمام تماس‌های دیپلماتیک با قطر متوقف خواهد شد.

این‌بار شبکه خبری العربیه تبدیل به ایستگاهی برای شدیدترین حملات علیه قطر شد. تحلیلگران سعودی و مصری با حضور در این شبکه، حملات بی‌سابقه‌ای را ضد قطر به راه انداخته و تاکید کردند شیخ تمیم تصمیم گیرنده اول و آخر نیست و قطر هیچگاه به صورت جدّی به حل بحران فکر نکرده است. سوال اینجاست که چرا در کمتر از یک ساعت این میزان تغییر در رویکرد مسؤولان عربستانی رخ داد؟ پاسخ این معما را باید در شبکه خبری الجزیره جستجو کرد. الجزیره به عنوان مهمترین و بزرگترین شبکه خبری جهان عرب که درخواست تعطیلی آن از سوی کشورهای ائتلاف چهارگانه به عنوان یکی از شروط از سر گیری روابط با قطر اعلام شده بود،  بارها کشورهای ائتلاف را تهدید کرد که هنوز ذرات خانه خبری خود را به کار نگرفته است که در این صورت تنها رسوایی برای آنان باقی می‌ماند.

همزمان با شبکه خبری العربیه، خبرگزاری و شبکه ماهواره‌ای الجزیره نیز به پوشش خبری تماس تلفنی شیخ تمیم و محمد بن سلمان پرداخت و اعلام کرد که این تماس با هماهنگی قبلی دونالد ترامپ صورت گرفته است اما در این خبر اشاره‌ای به اینکه حاکم قطر این تماس را گرفته باشد، نکرده است. الجزیره تنها خاطر نشان کرد که این تماس در حقیقت لبیک به تلاش‌های ترامپ برای حل بحران بوده و بار دیگر نیز تاکید کرد که هر نوع گفت‌وگو و مذاکره میان قطر و کشورهای چهارگانه ائتلاف بایستی مبتنی بر احترام متقابل و پذیرش تمامیت ارضی یکدیگر باشد.

الجزیره بهانه لازم را به سعودی‌ها تقدیم کرد
هرچند ظاهر امر حاکی از آن است که چگونگی پوشش خبر تماس تلفنی پادشاه قطر و ولیعهد عربستان از سوی شبکه الجزیره دلخوری و ناراحتی را به همراه داشته اما ساده انگاری است اگر گمان کنیم که عربستان سعودی تنها به دلیل اعلام یک خبر آن هم به صورت ناتمام در یک شبکه خبری، از چنین فرصت طلایی برای برون رفت از بحران صرف نظر کند. پس واقعیت چیست؟ همانگونه که برخی تحلیلگران منطقه‌ای به درستی تاکید کردند، عربستان سعودی درصدد است تا هزینه از سر گیری روابط با قطر را به دوحه تحمیل کند. بدیهی است سیاست‌مداران ناپخته سعودی که با پای خود در باتلاقی چنین سهمناک فرو رفتند، برای بیرون آمدن از آن به هر شاخه خشکیده‌ای چنگ می‌زنند.

همانطور که گفته شد عربستان سعودی در تلاش است تا به رهبران منطقه اعلام کند که قطری‌ها سرانجام در برابر دیپلماسی تحریم و محاصره آنها عقب نشینی کردند تا ضمن پیمودن سیاست‌های آمریکا، زهر چشمی از آنها بگیرد که در صورت مخالفت با سیاست‌های سعودی در منطقه، سرنوشتی مشابه در انتظار آنها است. در مقابل طرف قطری نیز درصدد است تا به ملت‌های منطقه بگوید که در برابر خواسته‌های سعودی سر تسلیم فرود نیاورده و تنها به درخواست آمریکا برای پایان دادن به این بحران لبیک گفته است.

به عقیده عبدالباری عطوان گمانه زنی‌ها پیرامون استفاده از گزینه نظامی که پیشترها سخن از آن به میان آمده بود، بار دیگر قوت گرفته است. عطوان می‌نویسد: « در سایه انسداد افق دیپلماسی و وخیم شدن اختلافات، راهکار نظامی برای بحران خلیج نزدیکتر از هر وقت دیگری است. شاید امیر قطر هنگامی که می‌گفت میانجیگری او سبب شده تا استفاده از گزینه نظامی به کلی منتفی شود، در سخنانش مبالغه نکرده است لکن معتقدم که این میانجیگری تنها استفاده از گزینه نظامی را به تاخیر انداخته اما آن را از میان نبرده است.»

آبشخور بحران قطری ـ سعودی کجاست؟
نگارنده در یادداشتی با عنوان «ابعاد جدیدی از قطع روابط دیپلماتیک کشورهای عربی با قطر/ آیا دوحه قربانی استقلال‌طلبی خواهد شد» که در ابتدای آغاز بحران کشورهای عربستان، امارات، مصر و بحرین با قطر منتشر شد، به بررسی دلایل مختلف این بحران پرداخت و تکرار مجدد آن در این یادداشت توجیهی ندارد اما فرضیه مهم «قطر قربانی استقلال طلبی» اکنون و همزمان با افزایش عمر این بحران قوت بیشتری می‌گیرد.

بدیهی است که مشکل عربستان سعودی با قطر، حمایت دوحه از تروریسم، افراط و خشونت‌گرایی نیست زیرا این اتهامات تا پیش از این به ایران، حزب‌الله و سایر کشورهای مخالف سیاست‌های عربستان سعودی زده شده و امروز همان برچسب‌ها به قطر زده می‌شود. مشکل اساسی ریاض با دوحه بر این مساله استوار است که قطر وارد بازی خطرناک «رقابت برای رهبری منطقه» شده است. قطر حاضر نیست که همانند بحرین مطیع، مانند امارات حامی بی‌چون و چرا، بسان امارات هم‌پیمان حلقه به گوش باشد. از این رو به مجرّد آنکه از اطاعت پدرخوانده خود سر باز زد به دشن درجه اول عربستان سعودی تبدیل شد.

عربستان سعودی هزینه‌های هنگفتی را در حمایت از تروریست‌های تکفیری سوریه و عراق صرف کرد اما تنها محصول شکست را درو کرد. در جنگی فرسایشی با یمن وارد شد و به گمان خود در کمتر از چندین ماه این کشور را به مستعمره خود تبدیل می‌کرد اما در پشت دروازه‌های یمن زمین‌گیر شد. با این وجود همچنان خود را یکه‌تاز میدان سیاست و تنها تصمیم‌گیر بلا منازع منطقه‌ای و زعیم کشورهای عربی می‌دانست و هیچگاه در رویای خود نیز نمی‌دید که روزی کشور کوچکی مانند قطر از اطاعت اوامر آنها سر باز زند.

مشکل اصلی ریاض با قطر آن است که دوحه هیچگاه حاضر نیست اعتراف کند که عربستان سعودی «رهبر» و «پدرخوانده» و «برادر بزرگ» کشورهای عربی منطقه است. قطر نخواهد پذیرفت که در تصمیم‌های منطقه‌ای نقش منفعلی را داشته باشد و از این رو می‌خواهد با قوت و توان به عرصه سیاست وارد شده و در معادلات منطقه‌ای نقش تعیین کننده‌ای را ایفا کند. دوحه به دنبال آن است که خود را به کشورهای عربی و حکومت‌های منطقه تحمیل کرده تا آنها قطر را به عنوان یک قدرت منطقه‌ای نوپا بپذیرند و در هر تصمیم منطقه‌ای با دوحه هماهنگی لازم را انجام دهند. بنابر این همانطور که پیشتر گفته شد، قطر قربانی استقلال طلبی است و این سرنوشت در انتظار تمامی کشورهایی است که پا جای پای قطر بگذارند.

با آنکه می‌رفت درگیری میان قطر و عربستان به عنوان نماینده اصلی کشورهای ائتلاف به پایان برسد اما بار دیگر به نقطه آغاز رسیدیم. تعاملات میان طرف‌های درگیر به پایینترین سطح کاهش یافت. شاید ادعای گزافی نیست که بگوییم مقدار اعتمادی که باقی ماند نیز از میان رفت و روزهای آینده نوید بخش روزهای خوشی نخواهد بود مگر آنکه قطر پرچم سفید را به نشانه تسلیم بالا ببرد و یا آنکه عربستان سعودی به شیوه‌ای از مواضع خود عقب نشینی کند.فارغ از آنکه اختلاف کشورهای عربی با یکدیگر چه نتیجه‌ای را به دنبال دارد، این درگیری بار دیگر به همگان اثبات کرد که مفهوم استقلال، وحدت اراضی، هویت عربی ـ اسلامی و ... بیشتر به لطیفه‌ای شبیه است تا مفاهیم سیاسی. به نظر می‌رسد که کارد به استخوان رسیده و این زخم هر روز بیش از پیش عمیق و عمیق‌تر می‌شود و در این میان آمریکا است که بیشترین بهره را از این بحران‌ها می‌برد. به هر حال باید نشست و منتظر ماند و دید که سرانجام پیروز این جنگ قدرت کیست، قطر یا عربستان./981/ب950/ر

محمد رایجی

ارسال نظرات