۲۹ مهر ۱۳۹۶ - ۱۶:۱۸
کد خبر: ۵۳۲۹۸۳

هراس رژیم صهیونیستی از قدرت روزافزون حماس

یکی از سرشناس‌ترین چهره‌های رژیم صهیونیستی بر این باور است، پس از آشتی حماس و فتح، اگر «محمود عباس» نتواند، سلاح حماس را تضعیف کند، تل‌آویو وی را عامل این امر خواهد شناخت.
پرچم رژیم صهیونیستی

به گزارش خبرگزاری رسا، «یوسی بیلین» از سیاستمداران و تحلیلگران سرشناس صهیونیستی در یادداشتی که روز جمعه در روزنامه «ییسرائیل هیوم»، منتشر شد، این مسأله را بررسی کرد که آیا در پی آشتی ملی فلسطین، محمود عباس می‌تواند، به خلع سلاح حماس کمک کند؟

«یکی از روزهای اوایل سال 1988 میلادی منشی دفترم به من اطلاع داد که «محمد بسیونی»، سفیر مصر در تل‌آویو در دفتر است و می‌خواهد، فورا با شما دیدار کند. در آن زمان من مدیر کل امور وزارت امور خارجه بودم و اعتقاد داشتم، یکی از پر مشغله‌ترین مردان روی زمین هستم و نمی‌دانستم، چرا سفیر مصر بدون اطلاع قبلی باید به دیدارم بیایید. اما آنکه به دفترم آمده بود، بسیونیِ با تجربه و کارکشته بود.

جناب سفیر نگران و خشمگین بود. «شما نمی‌دانید، چه می‌کنید!» انتقاد وی از من بود. «شما همیشه اقدام به بازداشت فعالانی می‌کنید که به گمان شما از مخالفان سازمان آزادیبخش فلسطین هستند و فعالان اسلامگرا را به گمان اینکه فقط قرآن برای آنها اهمیت دارد و مستمندان کمک می‌کنند، به حال خود رهاکرده‌اید، هرچه می‌خواهند انجام دهند. باید از خواب بیدار شوید و دریابید که این گروه افراطی دشمن واقعی ما و شماست».

بسیونی از حادثه‌ای می‌گفت که طی آن فقط جوانان مخالف فتح بازداشت و اسلامگرایان تندرو به حال خود رها شده بودند. از موضوع بی‌اطلاع بودم. فورا از منشی نظامی نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی خواستم به دفترم بیاید. او را از موضوع آگاه کردم. او نیز بی‌اطلاع بود. پس از پیگیری، موضوع را تکذیب کرد. من هم موضوع را به بسیونی اطلاع دادم.

سطور بالا بخشی از یادداشت «یوسی بیلین» یکی از سرشناس‌ترین چهره‌های رژیم صهیونیستی تحت عنوان «آیا عباس می‌تواند، مواضع حماس را در قبال اسرائیل تغییر دهد» است که روزنامه «ییسرائیل هیوم» آن را منتشر کرد.

بیلین در ادامه یادداشت خود چنین می‌نویسد: تقریبا 30 سال از آن حادثه می‌گذرد، اما تاکنون مشخص نشده، آیا واقعا این سیاستی برنامه ریزی شده و سازمان یافته بود یا نه؟ هرچه هست، اینکه من اکنون شک ندارم که سرویس‌های اطلاعاتی ما در برآوردهای خود به خطا رفته‌اند.

این خطا سال‌ها ادامه یافت تا اینکه آشکار شد، جنبشی مانند جنبش «حماس» اگرچه برای تشکیل دولت فلسطین مبارزه نمی‌کند، اما پایه و اساس دیدگاهش را فروپاشی رژیم صهیونیستی تشکیل می‌دهد.

اگرچه حق را به کسانی‌ می‌دهم که از من به خاطر اینکه در به نتیجه رسیدن توافقنامه «اسلو» و قدرت‌گیری مجدد فتح انتقاد کرده‌اند، اما باید بگویم، تضعیف فتح براساس دیدگاه آنها نیز اشتباه است، اگر تصور ‌کنند،‌ رژیم صهیونیستی به جای تقویت فتح باید به مقابله با حماس می‌رفت.

من بر این‌ باورم، فتح پس از تصیممات مهمی که در سال 1988 میلادی یکی از شرکای احتمالی حل نزاع فلسطینی‌ها و رژیم صهیونیستی بود. اما با حماس که به فلسطین به عنوان کشوری اسلامی نگاه می‌کند که نمی‌توان از آن گذشت، به در بسته می‌خوردیم.

اکتبر 1993 در سفرم به تونس برای اولین بار با «یاسر عرفات» دیدار کردم و گفت‌وگوی شبانه مفصلی داشتیم، از جمله موضوعات مورد بحث حماس از مخالفان سر سخت اسلو بود که اعتقاد داشت، فقط او می‌تواند، با این جنبش تعامل داشته باشد.

از من خواست، موضوع آزادی «شیخ احمد یاسین» از زندان را بررسی کنم، چون اعتقاد داشت، آزادی شیخ یاسین ممکن است، روی تلاش‌هایش برای تغییر تعامل حماس تاثیر مثبت بگذارد.

این پیشنهاد از سوی نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی رد شد. سال‌های بعد، پس از حمله خونین «باروخ گُلد اشتاین» به حرم ابراهیمی، عملیات‌های انتحاری شدیدی توسط حماس انجام شد و در این تردید نیست که این جنبش سهم بسزایی در تحریک مردم جهت ایجاد مانع در ادامه روند سیاسی داشت.

در سال 2005 وقتی از طرح عقب‌نشینی یک جانبه جنبش «میرتس» به ریاست «آریل شارون» از غزه حمایت و تلاش کردم که شارون را قانع کنم، مشابه چنین توافقی را با محمود عباس نیز داشته باشد.

وقتی به او گفتم، این هدیه‌ای است که آن را به حماس ارزانی می‌کند، گفت که وی تفاوتی بین حماس و فتح قائل نمی‌شود، چون خواسته هر دو یکی است. من هم گفتم، دقیقا مثل این است که بگوییم تفاوتی بین میرتس و کاهانا نیست، چون هر دو صهیونیستی هستند.

گزینه فلسطینی‌ها

از دیدگاه شارون این موضوع بود که موجب شد، با درخواست دولت وقت آمریکا جهت شرکت حماس در انتخابات در شورای قانونگذاری فلسطین موافقت کند، چون عموما با توافق ممانعت از مشارکت طرف‌ها و شخصیت‌هایی که از خشونت استفاده می‌کنند، در تعارض بود.

من هم مانند «جرج بوش» بر این باور بودم،‌ این بهترین گزینه تضعیف حماس است، چون با آرایی که به دست می‌آورد و البته بیش از 30 درصد آرا نخواهد بود، جذب دستگاه اجرایی شده و در گیر و دار مشکلات روزانه گرفتار خواهد شد. غافل از آنکه برآوردها چیز دیگری بودند.

پیروزی حماس در انتخابات در اصل ناشی از تضعیف فتح به خاطر معرفی کاندیداهایی مخالف این جنبش در بسیاری از مناطق تحت کنترل این جنبش بود.

پیروزی حماس حتی برای جنبش هم غافلگیرکننده بود. جنبش پس از پیروزی به سرعت مخالفت خود را با اوسلو اعلام کرد. جامعه بین المللی به حماس می‌گفت که بسیار خوب شما در انتخاباتی آزاد پیروز شدید، اما شما هم رژیم صهیونیستی و اوسلو را به رسمیت بشناسید و از تروریسم چشم پوشی کنید تا با شما گفت‌وگو کنیم.

حماس در مقابل می‌گفت که برای ورود ما به انتخابات پیش شرطی وجود نداشت، اکنون که پیروز انتخابات هستیم، این شرط گذاشته شده تا راهی برای عدم به رسمیت شناختن حماس و این پیروزی بیابند، این احساس موجب شد، علیه جنبش جبهه گیری شود. منافع رژیم صهیونیستی در این است که فلسطینی‌ها در یک پیکره قرار گیرند، پیکره‌ای که خشونت را رد می‌کند و خواستار دستیابی به آشتی تاریخی است که به سود دو طرف باشد.

سیاست تفرقه بیانداز و حکومت تنها برای طرفی مفید است که بخواهد در راس قدرت باشد، اما داخل رژیم صهیونیستی کسی اهمیتی به حکومت فلسطینی‌ها نمی‌دهد، در این بین آشتی بین دو طرف فلسطینی هم برای فلسطینی‌ها و هم برای رژیم صهیونیستی مفید است.

آنچه برای ما اهمیت دارد، عدم تبدیل حماس به حزب الله در پیکره و نظام فلسطینی است. این دقیقا همان گفته صریح محمود عباس است. اگر حماس از تشکیل گروه‌های نظامی باز ایستد و با مواضع فلسطینی‌ها درباره توافقات آینده با رژیم صهیونیستی موافقت کند، بی‌شک این بهترین گزینه خواهد بود.

اما اگر پس از توافق هفته گذشته همچنان به سلاح خود متوسل باشد و همچنان از آن علیه ما استفاده کند، در این صورت رژیم صهیونیستی مجبور می‌شود، محمود عباس را عامل این خشونت‌ها و اقدامات مسلحانه بداند./۸۴۷/ب۱۰۲/ف

منبع: فارس

ارسال نظرات