خاطرات آیت الله طه محمدی از حمله مأموران شاه به مدرسه فیضیه قم
آیت الله غیاث الدین طه محمدی نماینده ولی فقیه در استان همدان در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری رسا در همدان، به ذکر خاطراتی از حمله دژخیمان شاه به مدرسه فیضیه پرداخت.
وی با اشاره به اینکه فروردین سال 42 مصادف شد بود با سالگرد شهادت امام صاق (ع) یادآور شد: طبق روال همیشگی به این مناسبت آیت الله گلپایگانی در مدرسه فیضه مجلس روضه گرفته بودند اما این بار فاضا بسیار متفاوت بود.
امام جمعه همدان افزود: فضای شهر قم بسیار آشفته بود و شاهد ترددهای غیر طبیعی بودیم البته لازم به ذکر است که شاه بعد از رحلت آقای بروجردی به دنبال آن بود که دستورات آمریکایی ها را در کشور اجرا کند و هرچه آقایان پیام می فرستادند شاه کوتاه نمی آمد تا جایی که در میدان آستانه قم نسبت به مراجع تقلید به طرز زشتی توهین کرد.
وی با بیان این که رژیم شاهنشاهی نقشه کشیده بودند که با استفاده از نیروهای خود ایجاد رعب و وحشت کند اظهار داشت: در بین جمعیت افرادی با لباس های محلی اما به همراه چوب در دست حضور داشتند که معلوم بود برای درگیری آماده هستند.
آیت الله طه محمدی خاطرنشان کرد: بعد از ظهر همان روز زمانی که مرحوم آقای قمی بالای منبر بود این عده با فرستادن صلوات قصد برهم زدن جلسه را داشتند که بالاخره موفق شدند و درگیری شروع شد و مشخص بود که همه این موارد از قبل برنامه ریزی شده بود.
وی گفت: در این زمان پاسبان ها و کماندوها برای ایجاد رعب و وحشت شروع به تیراندازی کردند و عده ای هم در بین ما بودند شروع به زدن طلاب کردند و به دلیل آنکه لباس طلاب مشخص بود راه فراری نداشتیم و همه مشخص بودیم.
نماینده ولی فقیه در استان همدان فضای مدرسه را بسیار آشفته عنوان کرد و افزود: در مدرسه آتش سوزی به راه انداختند و عمامه و عبای ما و قرآن ها را می سوزاندند و از آنجایی که مدرسه محل خواب طلبه ها نیز بود همه وسایل شخصی طلاب را هم می شکستند و به بیرون پرتاب می کردند.
وی که در این حادثه بسیار مورد شکنجه واقع شده بود این طور ادامه داد: شخصا من چهار دفعه به چنگ این کماندوهای آموزش دیده افتادم و آنها نیز هر کسی را که می دیدند فقط می زدند و متاسفانه ما برای دفاع چیزی نداشتیم.
آیت الله طه محمدی خاطرنشان کرد: حیاط مدرسه پر از خون و لباس و ظرف و قرآن بود و در گوشه ای از مدرسه بعضی از طلبه ها دستشان را می گرفتند و از طبقه بالا آنها را به پایین پرت می کردند.
وی به دلیل نا امن بودن حیاط مدرسه به طبقه بالا می رود تا به نوعی از دست کماندوها رهایی پیدا کند اما در طبقه بالا نیز حدود 50 نفر از طلاب را به عنوان اسیر به صف کرده بودند و آنها را می زدند تا بگویند جاوید شاه.
امام جمعه همدان تصریح کرد: آن زمان در مدرسه فیضه باغچه های آن دارای درخت انار بود، این افراد پس از شکستن شاخه های درخت به وسیله آن به جان طلبه های بی دفاع می افتادند و با تمام قدرت ضربه می زدند.
وی افزود: یکی از این کماندوها چندین ضربه به سر من زد اما وقتی دید که عمامه روی سرم مانع از خوردن ضربه می شود عمامه را به زمین پرت کرد و شروع به زدن به سمت صورت من کرد که تیغ شاخه به داخل گوش من رفت و تنها می دیدم که از گوشم خون راه افتاده است و چیزی را نمی شنوم.
نماینده مردم همدان در مجلس خبرگان رهبری با اشاره به اینکه درگیری ها تا نزدیکی های غروب آفتاب ادامه داشت تصریح کرد: تا آن زمان هیچ راه فراری هم برای ما وجود نداشت تا اینکه یک نفر با لباس نظامی که گفته می شد رییس ساواک آن روز بود سوتی کشید و فضا آرام شد.
وی افزود: در این بین امکان داشت این افراد مست کنند و شب دوباره به مسجد حمله ور شوند و آن موقع مشخص نبود چه اتفاقی پیش خواهد آمد.
آیت الله طه محمدی گفت: یک طلبه سیدی که در مسیر با هم بودیم به شهادت رسید و بعد هم مشخص نشد که کجا او را بردند و اما تعداد زخمی ها قابل شمارش نبود و در تمام حیاط مدرسه در کنار این طلاب پر بود از لباس و کفش پاره و قرآن و وسایل دیگر.
وی با بیان این که کسانی که مانده بودند هر یک به طریقی سعی کردند که از مدرسه بیرون بروند اظهار داشت: از آنجایی که لباس های ما را پاره کرده بودند اول باید به دنبال لباس های خودم می گشتم که همه آن ها را پیدا کردم اما یک لنگه از کفش های خودم را نتواستم پیدا کنم که به ناچار یکی از کفش های افتاده در حیاط مدرسه را پوشیدم در این لحظه دیدم آن کفش پر از خون است.
امام جمعه همدان ادامه داد: از خیابان امکان رفتن وجود نداشت به دلیل این که اولا مردم هنوز تا آن زمان توجیه نشده بودند و در ضمن اوباش حاضر در شهر نیز مردم را تحریک کرده بودند که روحانیت را اذیت کنید.
وی که به سختی خود را به رودخانه می رساند تا از این طریق به منزل برسد اما در بین راه با یکی از طلاب مدرسه رو به رو می شود که به دلیل شکستن پایش قادر به راه رفتن نیست.
نماینده مردم همدان در مجلس خبرگان رهبری خاطرنشان کرد: بعد از دیدن این طلبه او را کول گرفتم و با خود بردم تا خدای نکرده بلای بدتری بر سر او نیاید.
وی یادآور شد: بالاخره خود را به خانه رساندم و شب را در منزل خوابیدم صبح متوجه شدم به دلیل شدت ضربات و کوفتگی بدنم قادر به بلند شدن از جای خود نیستم.
آیت الله طه محمدی تاکید کرد: این طبیعی است آدمی که ضربه به سرش می خورد برای جلوگیری از آن دستش را جلوی آن قرار می دهد بنده هم برای جلوگیری از ضربات نیروهای شاه دست خودم را جلوی سرم قرار داده بودم اما آنقدر چوب به دست من زده بودند که تا یکی دو ماه به دلیل سیاه بودن دستم خجالت می کشیدم بیرون از منزل وضو بگیرم.
وی تصریح کرد: بعد از این جریان، در عاشورای آن سال همراه با سخنرانی امام خمینی مردم به خیابان ها ریختند و خدا می داند که چه تعداد از مردم تهران و ورامین و قم در آن زمان کشته شدند.
نماینده ولی فقیه در استان همدان افزود: به دنبال این جریان شبانه امام خمینی (ره) را به تهران بردند و تا حدود یک سال در بازداشت بودند و بعد آزاد شدند، سپس سخنرانی تند امام علیه حکومت شاهنشاهی سبب شد که ایشان را به ترکیه تبعید کنند و بقیه ماجراها که دوستان از آن مطلع هستند.
وی گفت: و سرنوشت این انقلاب این طور ادامه پیدا کرد که امروز در چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی الحمدالله در اوج عظمت و افتخار قرار داریم.