سکوت شکسته؛ رمان دفاع مقدس در ژانری جدید
به گزارش خبرنگار سرویس کتاب و نشر خبرگزاری رسا، انتشار آثار ادبی اعم از خاطره و داستان درباره حماسه هشت سال دفاع مقدس از اهمیت بسزایی برخوردار است این اهمیت را می توان در بیان رهبر معظم انقلاب درباره روایت های هنری دفاع مقدس فهمید ایشان می فرمایند: شما که دفاع مقدس را روایت می کنید، به خصوص آنهایی که روایت هنری می کنند، در واقع آیینه ای هستید در مقابل یک مظهر جمال و جلال که او را منعکس می کنید. شما امروز آنها را در واقع با کار هنری خودتان بازآفرینی می کنید. کار فرهنگی - هنری که روایتگر جهاد مقدس باشد، خود جهاد است.
آقای سید هادی سعادمتند یکی از راویان هنری دفاع مقدس است. او که سابقه 36 ماه حضور در جبهه را دارد و خود از اعضای گردان رزمی بوده، برای نوشتن کتابی درباره جنگ تحمیلی و بدست آوردن حال و هوای دفاع مقدس بیش از 10 سال تلاش در حوزه ادبیات جنگ و دفاع مقدس انجام داده است. حاصل تلاش این نویسنده کتاب سکوت شکسته است که با استقبال خوب مخاطبان مواجه شده و در سه ماهه نخست انتشار، این کتاب به چاپ چهارم خود رسیده است.
در همین راستا خبرنگار سرویس کتاب و نشر خبرگزاری رسا، به مناسبت هفته دفاع مقدس گفتوگویی با این نویسنده انجام داده که در ادامه می خوانیم:
رسا - لطفا در ابتدا خودتان را معرفی کنید و بفرمایید چه فعالیت هایی برای انتشار این کتاب انجام دادید؟
بنده سید هادی سعادتمند نویسنده کتاب سکوت شکسته هستم و برای انتشار این کتاب بیشتر از 10 سال در حوزه ادبیات جنگ و ادبیات دفاع مقدس متمرکز شدم. از دیگر کارهای من برای انتشار این کتاب، بررسی نقاط ضعف و قوت ادبیات دفاع مقدس بود. این کار را با شناسایی نوع و شیوه های روایت در این حوزه که رایج شده بود انجام دادم.
شما در حوزه جنگ کتاب های زیادی می بینید مثلا کتابی را یک خانم نویسنده روسی با نام جنگ چهره زنانه ندارد، می بینید که در آن نویسنده توانسته قلم و شیوه موفقی را ارائه دهد. جالب است بدانید چنین کتابی در ایران فروش قابل توجهی داشته و این نشان دهنده آن است که مردم کتاب جنگ را می خوانند، حتی وقتی کتابی قصه جنگ روسیه را روایت کند. این کتاب خاطره محور بوده و اصلا درباره زنانی است که در جنگ دوم جهانی حضور داشته اند.
در ادامه فعالیت خودم برای روایت این کتاب، باید بگویم که من دنبال راهی بودم برای ارتباط بین دو نسل، یک نسل، نسل خودم هست که متعلق به دهه 60 است من این دهه را به خوبی درک کردم چون خودم شرکت کننده در جبهه بودم آن هم به مدت 36 ماه، و نسل دیگر که نسل امروز جامعه ماست. جالب است بدانید وقتی من با رزمندها مواجه بودم، آنها از آنچه که در ادبیات و سینمای دفاع مقدس اتفاق افتاده ناراضی بودند و جالب تر اینجاست که خود مخاطبین امروزی هم این نارضایتی را دارند.
بعد از تحقیقات زیاد دغدغه من این شد که جنگ را چگونه روایت کنم؟ برای چه کسی روایت کنم؟ از زبان چه کسی روایت کنم؟ در اینجا بود که توصیه رهبر معظم انقلاب به کمک من آمد ایشان می فرمایند: اگر برای نوشتن خاطرات سراغ شهدای دفاع مقدس می روید به دنبال کسانی بروید که در این حوزه کاریزما داشته باشند. یعنی ویژگی در شخصیت آنها وجود داشته باشد.
با این صحبت حضرت آقا کار من سخت تر شد. من باید حجم خاطرات متنوع و متعددی را گوش می دادم و از بین آنها انتخاب کنم و بعد از انتخاب حالا مشکل دیگر این است که این انتخاب شده چقدر می تواند با من همراهی داشته باشد.
از آنجایی که من خودم نیروی رزمی گردانی بودم، برای معرفی دفاع مقدس بهتر بود که از نیروی گردانی بنویسم، ولی من کار سخت را انتخاب کردم و سراغ یک نیروی اطلاعاتی عملیاتی رفتم. این نیروها کمتر حرف می زنند و اهل سکوت کردن هستند. اصلا جزء تعلیمات آنها سکوت کردن است. چند ماه طول کشید تا توانستم یکی از نیروهای مؤثر اطلاعات و عملیات دفاع مقدس جناب آقای پاک نژاد را پیدا کنم. او یکی از افراد مؤثر در موفقیت عملیات کربلای یک لشکر 17 علی بن ابی الطالب(ع) در زمان دفاع مقدس بود.
فصل یک کتاب سکوت شکسته درباره خاطرات آقای پاک نژاد آن هم در عملیات کربلای یک است. کتاب های متعددی که در سطح ستادکل نیروهای مسلح به عنوان مستندات جنگ چاپ شده به موفقیت اطلاعات عملیات لشکر 17 در جریان عملیات کربلای یک اشاره کرده است. آقای پاک نژاد اصلا فکر نمی کرد که آمادگی حرف زدن به اندازه یک کتاب را داشته باشد. از دیگر حرف های او این بود که می گفت خیلی دیر آمدی.
از نگرانی های او این بود که چاپ این کتاب نکند فقط برای گوشه کتابخانه ها باشد. البته ایشان اهل کتاب خواندن و فیلم دیدن بود. این نکته را لازم می دانم اشاره کنم که شما در بین رزمندگان دفاع مقدس دارای تنوع های زیادی هستید، بعضی اهل کتاب و بعضی اهل فیلم دیدن هستند.
این تنوع افراد در زمان جنگ هم بود مثلا ما در دسته ها و گردان ها طیف مختلفی از رزمندگان داشتیم و این سبب شد که نوعی رشد و کامل شدن افراد در کنار هم صورت گیرد. کسانی که فرهنگی و یا تحصیلات عالی داشتند سبب کمال کسانی که تحصیلات پایین تر بودند می شدند.
این نکته مهم است که نویسندگان ما از این تنوع عموما غافل هستند و فقط سراغ یک طیف می رفتند و از طیف های دیگر غافل می شدند و این خود عاملی می شد که خوانندگان رزمنده که این کتاب ها را مطالعه می کردند، نمی توانستند با آن ارتباط برقرار کنند. من چون خودم از بدنه این افراد بودم این مشکلات را کاملا می فهمیدم و درک می کردم.
رسا - شما چطور آقای پاک نژاد را راضی کردید؟
من واسطه ای را فرستادم برای اینکه آقای پاک نژاد را راضی کند و این واسطه برای راضی شدن ایشان به او گفت می دانی رهبر معظم انقلاب فرمودند کسانی که خاطراتشان را نگویند مأموریت خود را به پایان نرسانده اند.
این صحبت رهبر معظم انقلاب و امین بودن شخص واسطه باعث شد که آقای پاک نژاد راضی شده و من کار را شروع کنم. من برای اینکه کاملا با ایشان و حالاتش آشنا شوم خودم را به خانواده و بچه های او نزدیک کردم، تا بفهمم این شخصیت چه ویژگی های دارد، این اتفاق برای نوشتن این کتاب بسیار مفید بود.
با جلو رفتن کتاب او کم کم، اعتمادش بیشتر شد و وقتی به فصل دوم رسیدیم، به او گفتم وقتی این کتاب تمام شود تو احساس می کنی که باری از روی شانه ات برداشته شده است.
رسا - کتاب شما فقط یک رمان است؟
نه خواننده این کتاب نباید به این کتاب فقط به عنوان یک رمان نگاه کند. همچنین این ادعا را هم نکردم که این کتاب، کتاب عملکرد است، بلکه من می گویم این کتاب یک رمان است ولی در همین رمان دقت داشتم که تمام وقایع را به دقت تاریخ، زمان و مکان حوادث بیاورم.
رسا - آیا صحبت خاصی از آقای پاک نژاد در خلال نوشتن این کتاب مطرح شد که جذابیت زیادی داشته باشد؟
بله در خلال کار او نام دکتر طاهری را آورد و گفت از ایشان بنویسید. من پرسیدم دکتر طاهری کیست و آقای پاک نژاد شروع کرد زندگی نامه دکتر طاهری را گفتن که او از چه خانواده ای بوده است. او می گفت دکتر طاهری از خانواده های متمول قم بوده و منزل امام را پدر دکتر طاهری به حضرت امام رهن داده بود و به جای اجاره آن، به کارپردازش گفته بود هر چقدر ایشان اجاره می آورد آن را به حساب خرید خانه حساب کن و نه اجاره.
هر چه درباره دکتر طاهری می گفت من مشتاق تر می شدم که از زندگی دکتر طاهری اطلاع پیدا کنم. در تعریفات او از دکتر طاهری فهمیدم که دکتر طاهری دو مقطع داشته، یک مقطع برای تحصیل به خارج از کشور رفته و بعد وارد ایران می شود و مقطعی که جنگ شده و او در جنگ شرکت می کند. حالا من ماندم و دو شخصیت و دو سوژه ای که یکی از یکی جذاب تر و مهم تر است.
رسا - آقای پاک نژاد از دکتر طاهری بیشتر نگفت؟
چرا او در احوالات آقای طاهری می گفت که دکتر طاهری در زمان دفاع مقدس سرویس بهداشتی و لباس ها را خودش تمیز می کرد و از طرف دیگر کارهای واحد اطلاعات و عملیات را انجام می داد و ما که درست دکتر طاهری را نمی شناختیم و فقط برای هماهنگی های عملیات به مقر می رفتیم، پیش خودمان می گفتیم چه خدمتکار خوبی است؛ تا به طور اتفاقی فهمیدیم که دکتر طاهری چه شخصیتی بوده است.
از عظمت و بزرگی شخصیت دکتر طاهری همین بس که آقای پاک نژاد ایشان را پدر معنوی خود می دانست.
من گیر افتاده بودم بین این دو سوژه گفتم اینطور نمی شود و باید از خود دکتر طاهری کمک بگیرم، اما مشکل اینجا بود که ایشان فوت شده و در قید حیات نیستند ولی من ایشان را رها نکردم و رفتم سر مزار ایشان و از ایشان خواستم که به من کمک کند و راه حلی جلوی پای من قرار دهد که من شرمنده شهدا نشوم. از شهدا کمک خواستم تا بتوانم کار را پیش ببرم.
کار من خیلی سخت شد ولی من سعی کردم این کتاب را به گونه ای روایت کنم که دکتر طاهری در آن حضور داشته باشد ولی این حضور حضور معنوی باشد و این کار در واقع همانطور که بچه های اطلاعات این شخصیت را شخصیت معنوی می دانستند پیش رفت. پس هم وجود دارد و هم هدایت می کند، ولی آشکار نیست. او را می توان دید در حالی که دیده نمی شود. من از الگوی قرآنی حضرت خضر و حضرت موسی برای این کار استفاده کردم. دکتر طاهری را در بدنه داستانی کار آوردم ولی بخش خاطرات خام را از زبان آقای پاک نژاد آوردم خاطراتی که بدون آوردن بار داستانی بیان کردم. در واقع در این کتاب تلفیقی از داستان و خاطرات خام را با هم داریم.
رسا - در بحث انتشار این کتاب چه کار کردید؟
درباره انتشار این کتاب آقای آزادگان که یکی از فرهیختگان در حوزه ادبیات هستند و آقای خلیلی از انتشارات شهید کاظمی این کار را دیدند و گفتند ما با یک ژانر جدید در حوزه ادبیات مواجه هستیم و قول دادند که برای اینکه این کار جا بیفتد نهایت تلاش خود را انجام بدهند. البته باید بگویم که دوستانی هم به مخالفت پرداختند که به نظر من بخاطر نشناختن این ژانر است.
وقتی کتاب را خواستم معرفی کنم گفتم با تمام احترامی که برای دوستان رزمنده خودم و فرماندهان قائل هستم من این کتاب را برای شما ننوشتم بلکه این کتاب را درباره شما نوشتم و باید بگویم که این کار را هدف گذاری نکردم بلکه کمک شهدا من را به اینجا رساند.
رسا - آیا در حوزه دفاع مقدس کار جا مانده ای داریم؟
یکی از دوستانم می گفت که ما کارهای جا مانده زیادی در حوزه ادبیات دفاع مقدس داریم یکی از کارها که در این حوزه و سینمای دفاع مقدس فراموش شده نقش زنان است. جامعه زنان در حوزه هنر سهمش 50 % نیست زیرا یا مردها به واسطه مادرهایشان به این حوزه توجه می کنند یا زنان، همسران خود را متوجه به این حوزه می کنند. پس مخاطب ما در حوزه ادبیات و سینما از نظر من 100% زنان هستند و نقش این زنان بسیار تأثیر گذار است.
رسا - شما در کتاب خود به این نقش توجه کردید؟
بله من سعی کردم جنگ را برای خانم ها روایت کنم و حالا این اول کار بود که من چگونه این کار را انجام دهم. طرحی که من به نظرم رسید این بود که یک شخصیت زن در این داستان داشته باشیم و نام او را در این کتاب نهال گذاشتم. شخصیتی که هم زن است هم اینکه اصلا جنگ را نمی شناخته و خارج از ایران دنیا آمده و ایران را ندیده بلکه به صورت اتفاقی بخاطر دیدن یک جزوه با دفاع مقدس آشنا می شود.
از شخصیت های دیگر این رمان پدر، مادر و همسر نهال که مستند ساز است هستند. من در فصل هفتم نقل قولی را هم از مجله اشپیگل آلمان آوردم عملا نقش و تأثیر آلمان و دول غربی در تجهیز شمیایی و سلاح صدام را با مستندهایی آن در راستای دقت های تاریخی این رمان آوردم.
در ادامه داستان این رمان همسر شخصیت نهال با اسنادی که از این مجله آلمانی می بیند تغییراتی در او به وجود می آید و کتاب از آنجا که جلد دوم و سوم هم دارد، در آینده زاویه دیدهای متعدد این افراد را مشخص می کند و عملا تضادها در جلد دوم این کتاب صورت می گیرد، این تضادها در خانواده و بین تحقیق شوهر نهال که مستندساز است پیش می آید. من وقایع را به صورت مستندات جنگ مطرح می کنم و چگونگی پشتیبانی غرب از دشمن را نشان می دهم. مخاطب وقتی که پایان کار می رسد به نظرم باید برای فهمیدن درست این کتاب آن را دو بار بخواند تا زوایای ناپیدای آن را کشف کند.
رسا - رهبر معظم انقلاب بحثی را در دیدار فرماندهان دفاع مقدس مطرح کردند که باید از تحریف دفاع مقدس جلوگیری کنیم نظر شما در این رابطه چیست؟
حضرت آقا وقتی در موضوعی وارد می شوند به صورت کلی نیست بلکه به صورت جزئی است. آقا در جایی گفته بودند بروید به سوی رمان نویسی حالا چرا رمان؟ رمان زبان جهانی است که ما عملا با متنی مواجه هستیم که از متن بومی خارج می شویم و می رویم به سمت زبان جهانی برای انتقال مفاهیم خودمان. من نویسنده برای این کار باید بستری را حاضر کنم که آن صداقت خودم و صداقت راوی است و این کار را با استنادات به مجله اشپیگل توانستم این صداقت و اعتماد را فراهم کنم.
به نظرم نویسنده و هنرمند نباید به طور مستقیم مطالب را بیان کند بلکه مثل یک پزشک که با مراجعان خودش انسانی برخورد می کند تا ایدئولوژیک، نویسنده نیز باید انسانی برخورد کرده و در جایگاه قضاوت قرار نگیرد. این به معنی عدم عرق نیست، بلکه باید سمت و سو را به طرفی برد که مخاطب را اقناع کند. کار من اقناع کردن است.
رسا - از مشکلات بازار نشر دفاع مقدس بگویید؟
اعتقاد من این است که متأسفانه متولیان دفاع مقدس موانع ادبیات دفاع مقدس هستند. من خودم چهار سال یک کتاب را به حفظ آثار دادم که آنها آن را چاپ کنند، ولی نه خودشان کار چاپ را انجام می دهند و نه آن کتاب را به من واگذار می کنند تا من بوسیله یک ناشر خصوصی آن را چاپ کنم. معنای حفظ و نشر دفاع مقدس این نیست که بایگانی کننده خوبی باشد بلکه باید نشر دهنده این حوزه هم باشد.
بعضی از مسؤولان حوزه دفاع مقدس کتاب ها را کم چاپ می کنند و یا نقد کتاب نمی گذارند و قتی از آنها می پرسیم چرا این کار را می کنید در جواب می گویند این کتاب ها برای آیندگان است. پس این آیندگان کی قرار است اتفاق بیفتد. این مسؤولان اجازه محک به آثار نمی دهند. در جریان روشنفکری هم چون پسوند این کتاب ها دفاع مقدس است کسی وارد آن نمی شود.
مشکل عمده ما نقد نشدن است. عملا تا نقد نشویم اتفاقی در این حوزه نمی افتد. تا زاویه دید مخاطب را نشناسیم نمی توانم درست بنویسم. نقد است که باعث می شود متولی بداند که کجای کار قرار دارد. این کار در حوزه ادبیات دفاع مقدس نیفتاده چون متولی نسبت به انجام کارش شک دارد چون تخصص ندارد. به همین جهت می گوید من 10 یا 20 عنوان کتاب منتشر کردم، اما در آن توجهی به محتوا نمی کنند.
این آیندگان چه کسانی هستند ما الان آیندگانی داریم که نفس به نفسشان داریم زندگی می کنیم. بچه های دهه 70 هستند و می توانند همراه باشند. دهه 80 می خواهد با ما همراه شوند ولی آنها می گویند ما شما را نمی فهمیم و خودت هم خیلی تلاش نکردی برای معرفی خودت، دهه 90 که دیگر هیچ.
من اعتقاد دارم که هر وقت من بخواهم با دیگری ارتباط برقرار کنم، باید زبان دیگری را من بلد باشم، نه او زبان من را بلد باشد. بنده نمی توانم برای کسی تکلیف کنم، این خیلی طبیعی است. من اگر دغدغه هم دارم باید زبان دهه 80 و 90 را بدانم. ما باید قدر اینها را بدانیم و با آنها ارتباط بر قرار کنیم و آنها را به خدمت بگیریم. حضرت آقا توجه خاصی به حوزه دفاع مقدس دارد من در نشست معرفی کتاب مربع های قرمز بودم که حضرت آقا عبای خود را برای نویسنده آن کتاب فرستاد و این اهمیت دادن ایشان به این حوزه است.
مگر می شود کتابی به صورت زنده از شبکه قم رونمایی آن پخش شود اما مسؤولان حوزه هنری و حفظ آثار یا راویان فتح، سازمان تبلیغات، فرهنگ و ارشاد شرکت نکنند. کدام یک از این دوستان گفتند ما می خواهیم این کتاب را نقد و بررسی کنیم. کار من یک کار فردی بوده و تویی که متولی هستی باید بیایی جلو و ببینی تو چکار می توانی برای آن انجام دهی. آقای جواد افشار که کارگردانی مشهور است و در تهران بود برای رونمایی این کتاب آمد ولی مسؤولینی که از قم دعوت شده بودند برای رونمایی نیامدند.
من کاری که برای این کتاب کردم این بود که گفتم اگر سؤالی برای مخاطب با خواندن این کتاب پیش بیاید من این ادعا را دارم که راوی من زنده است و می تواند جواب سؤالات شما را بدهد و من هزینه هایی که برای این کار پیش می آید را خودم می دهم.
رسا - استقبال از کتاب شما چگونه بوده است؟
بحمدلله استقبال خوبی از چاپ این کتاب انجام شد و با اینکه سه ماه از چاپ این کتاب نگذشته، الان به چاپ چهارم رسیده است.
رسا - در پایان اگر مطلبی هست بفرمایید؟
به نظر من ما باید برای گسترش فرهنگ کتابخوانی فعالیت بیشتری کنیم خود من علاقه ام زمانی به کتاب شروع شد که معلمم آقای مولایی کتابی به من هدیه داد. به نظرم، ما به دفاع مقدس درست نپرداختیم، چون به پیرا متن دفاع مقدس درست نپرداخته ایم.
هدیه کتاب خیلی مهم است قبلا برای ایجاد محبت کتاب هدیه می دادند ولی این کار امروز کمرنگ شده، ما رویکردمان عوض شده و از ریل خارج شده ایم و باید به ریل اصلی برگردیم./826/