۳۰ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۰:۴۸
کد خبر: ۶۸۷۱۲۰

«سلیمان کربلا» به بازار نشر آمد

«سلیمان کربلا» به بازار نشر آمد
کتاب «سلیمان کربلا» شامل روایت داستانی حوادث روز عاشورا نوشته رسول حسنی ولاشجردی توسط نشر آفرینندگان منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش سرویس کتاب ونشر خبرگزاری رسا: کتاب «سلیمان کربلا» شامل روایت داستانی حوادث روز عاشورا نوشته رسول حسنی ولاشجردی به‌تازگی توسط نشر آفرینندگان منتشر و راهی بازار نشر شده است.

این‌کتاب دربرگیرنده مقتل امام حسین (ع) است که براساس اسناد و منابع موثق و معتبر نوشته شده و یکی از عناوین مجموعه ۳ جلدی «سوگنامه» است که انتشارش با محوریت قیام امام حسین (ع) از سال گذشته آغاز شد. جلد اول این‌مجموعه با عنوان «مهمان‌کشی» شامل مقتل حضرت مسلم بن عقیل (ع) سفیر امام حسین (ع) به کوفه، محرم سال ۱۳۹۹ منتشر شد.

«سلیمان کربلا» دربرگیرنده حوادث عاشورا و شهادت امام حسین (ع) است و جلد سوم مجموعه مذکور هم با عنوان «قافله‌سالار» درباره وقایع پس از عاشورا منتشر می‌شود.

در بخشی از کتاب «سلیمان کربلا» می‌خوانیم:

جناب عباس (ع) به خدمت حسین (ع) آمد و عرض کرد: «ای برادر آیا رخصت می‌فرمایی که جان خود را فدای تو گردانم؟»

حضرت از شنیدن این سخن جان‌سوز برادر گریه سختی کرد، پس فرمود: «ای برادر تو صاحب لوای منی، چون تو نمانی کسی با من نماند.»

عباس (ع) عرض کرد: «سینه‌ام تنگ شده و از زندگانی دنیا سیر شده‌ام، اراده کرده‌‎ام که از این جماعت خون‌خواهی برادران خویش کنم.»
حسین (ع) فرمود: «الحال که عزم میدان کرده‌ای برای اهل حرم آب طلب کن.»

 

عباس (ع) به هر زحمت که بود راه می‌پیمود که ضعف بر او غالب شد دیگر باره نوفل بن ارزق و حکیم بن طفیل تاختند و دست چپ عباس (ع) را از بند جدا کرند. جناب عباس (ع) رجزی دیگر خواند و گفت: «ای نفس از کفار نترس، مژده باد تو را به رحمت و بهشت خداوند جبار، همراه با رسول خدا (ص) آن سید برگزیده، همانا این قوم از روی ستم دست چپ مرا جدا کردند، ‌ای پروردگار آنان را به‌سختی در آتش بسوزان.»

پس مشک را به دندان گرفت و همت گماشت تا شاید آب را به لب‌تشنگان برساند که ناگاه تیری بر مشک آمد و آن‌را درید و آبی که در آن بود بریخت. پس تیر دیگر بر سینه‌اش رسید و از اسب درافتاد. پس فریاد برداشت: «ای برادر، مرا دریاب.»

چون حسین (ع) صدای برادر شنید، به‌سوی برادر شتافت. پس عباس (ع) همچنان به سوی خیمه راه می‌پیمود که مردی از لشکر عمر بن سعد عمودی از آهن بر فرق عباس (ع) زد که در دم روح از تن مبارکش پرواز کرد.

چون حسین (ع) کنار عباس (ع) رسید وی را کنار فرات با تن پاره‌پاره و مجروح با دست‌های بریده و سینه شکافته و فرق شکسته دید پس فرمود: «اَلانَ اِنْکَسَرَ ظَهْری وقَلَّتْ حیلَتی. اکنون پشت من شکست و تدبیر و چاره من گسست.»

این‌کتاب با ۱۱۶ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۴۰ هزار تومان منتشر شده است.

ارسال نظرات