دو شعر برای غربت سیدالشهدا در شام غریبان او
سرویس کتاب ونشر خبرگزاری رسا: فاطمه معصومی، شاعر جوان آیینی کشورمان،دو سروده به مناسبت شام غریبان اباعبدالله الحسین علیهالسلام را تقدیم روح مطهر سیدالشهدا کرد.
دمی با گریه میبوسید رگهای پریشان را
دمی غمگین به دامن میگرفت آیات قرآن را
اگر از کل صحرا بوی سیب و لاله میآید
معطر کرده ردّ خون تو خاکِ بیابان را
یکی با نیزه میرقصد، یکی عمامه میدزدد
چگونه خواهرت تاب آورد اینقدر عصیان را
سیه پوش غم است آن روزگاری که چنین دیده است
جدا از آسمان، خورشید روشن، ماه تابان را
تو ای خونِ خدا با قافله همراهی و زینب
نبیند کاش ردِّ خونیِ سمِّ ستوران را
برای اشک امت تا دم محشر همین بس که
مسیحی قرض کرد از نامسلمانان مسلمان را
شعر دوم
دلش آتش بگیرد آن که بر نیزه سرت را برد
بسوزد قلب آن نامرد که انگشترت را برد
خدا لعنت کند او را که اسبان قوی آورد
تنت را خرد کرد و انسجام پیکرت را برد
برای کیسهای زر قوم خواری بر سر نیزه
سر خونین عباس و حبیب و اکبرت را برد
به طفل غرقِ خون در خاک هم رحمی نکردند آه...
یکی از پشت خیمه سیب سرخِ اصغرت را برد
دل اهل زمین میسوخت، از غم آسمان میسوخت
بسوزاند خدا او را که روی نی سرت را برد