۰۴ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۷:۰۳
کد خبر: ۶۷۶۹۱۲
آیت‌الله فاضل لنکرانی:

سیر و سلوک و طریق الی الله با مناجات شعبانیه در ‌ارتباط است

سیر و سلوک و طریق الی الله با مناجات شعبانیه در ‌ارتباط است
استاد سطح خارج حوزه گفت: در ماه شعبان هر روز این مناجات را بخوانیم، یک مناجات کوتاه دو سه صفحه‌ای است، چنانچه آن را در غیر ماه شعبان هم مداومت کنیم آثار بسیار زیادی دارد.

به گزارش سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، آیت‌الله محمدجواد فاضل لنکرانی، در درس خارج اصول پیرامون عظمت ماه شعبان المکرم به سخنرانی پرداخت. متن سخنان وی به شرح زیر است:

 
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلى الله على سيدنا محمد و آله الطاهرين
 
سوم ماه مبارک شعبان مصادف با ولادت امام حسین(علیه السلام) است، این روز مبارک را به عنوان روز پاسدار هم نامگذاری‌ کرده‌اند، بحمدالله همه ما و هر فرد انقلابی در این کشور پاسدار انقلاب هستیم و از این جهت این روز را گرامی می‌داریم، در ماه شعبان نسبت به خواندن مناجات شعبانیه زیاد تأکید شده و نمی‌شود کسی اهل معنا، سیر و سلوک و طریق الی الله باشد و با مناجات شعبانیه ‌ارتباط نداشته باشد، امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه)، آن شخصی که در قله و اوج عرفان بود، در صحبت‌هایشان نسبت به خواندن مناجات شعبانیه تأکید کرده و می‌فرمودند این دعایی است که هم امیرالمؤمنین(علیه السلام) و هم بقیه ائمه(علیهم السلام) آن را مناجات می‌کردند.
 
اولاً از خدا بخواهیم که موفق به خواندن این مناجات شویم، لااقل در ماه شعبان هر روز این مناجات را بخوانیم، یک مناجات کوتاه دو سه صفحه‌ای است، چنانچه آن را در غیر ماه شعبان هم مداومت کنیم آثار بسیار زیادی دارد. ثانیاً: در این مناجات مطالب و معارف منحصر به فردی وجود دارد که در هیچ دعایی مشاهده نمی‌شود؛ اول مناجات بعد از صلوات بر پیامبر و آل پیامبر، عرض می‌کند «وَاسْمَعْ دُعائِى إِذا دَعَوْتُكَ، وَاسْمَعْ نِدائِى إِذا نادَيْتُكَ، وَأَقْبِلْ عَلَىَّ إِذا ناجَيْتُكَ، فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ»، خداوندا دعای من را بشنو و اجابت کن. «اسمع» اینجا نه فقط مجرد شنیدن بلکه به معنای استجب دعائی هم هست،  دعای من را قبول کن و بپذیر، نداء صدای با فریاد است، وقتی فریاد می‌زنم و تو را صدا می‌کنم صدای من را بشنو، و هنگامی که با تو مناجات می‌کنم به من توجه کن. مناجات به معنای گفتگوی خیلی نزدیک است. «فقد هربتُ إلیک» من به سوی تو فرار کردم.
 
اواخر دعا می‌فرماید: «إِلهِى وَاجْعَلْنِى مِمَّنْ نادَيْتَهُ فَأَجابَكَ»، ببینید از کجا به کجا؟! حالا چه عباراتی قبل از آن زمزمه شده که انسان به این مقام می‌رسد که به خدا عرض می‌کند «وَاجْعَلْنِى مِمَّنْ نادَيْتَهُ»، من را به مرتبه آن مقربانی برسان که تو او را صدا ‌کنی و جواب تو را ‌دهد «وَلاحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلالِكَ»، تو یک عنایت و توجه خاص به او می‌کنی و او در برابر جلال و بزرگی تو فریاد می‌زند، «فصعق لجلالک»، چه خبر است واقعاً! اولاً مسئله جلال، عظمت و بزرگی خدا را مطرح می‌کند که همه ما از او بیگانه و غافلیم، چیزی که ما در نمازهای خود باید به آن توجه داشته باشیم. هر نمازی انسان را باید یک پله در اعتقاد به کبریایی و عظمت و جلال و بزرگی خدا بالا بیاورد.
 
به نظرم این تعبیر در روایات هم وارد شده اما با قطع نظر از روایات از دقت در حقیقت نماز هم انسان می‌تواند چنین استفاده کند که نماز انسان وقتی نتیجه‌بخش است که بعد از نماز ضعف خودش را در مقابل پروردگار بیشتر احساس کند و عظمت و بزرگی خدا برایش بیشتر شود. هر نمازی انسان را باید یک پله در اعتقاد به کبریایی و عظمت و جلال و بزرگی خدا بالا بیاورد، همه عبادات برای همین است، که بفهمیم خدا را می‌شناسیم. درست است که همه موجودات می‌فهمند خدا هست و او را تسبیح می‌کنند ولی این از اختصاصات انسان است که می‌تواند به کبریایی و عظمت خداوند پی ببرد و دائماً کمال خودش را بالا ببرد.
 
هر روز که از عمر ما می‌گذرد ضعف خود و بزرگی خدا را بیشتر باور کنیم، این مناجات شعبانیه است که اولش به خدا می‌گوئیم واسمع ندائی اذا نادیتک و بعد می‌گوئیم واجعلنی ممن نادیته فأجابک انسان به یک مقامی برسد که خدا او را مورد ندای خاص قرار داده دست انسان را بگیرد بگوید بیا بالاتر، از این دنیا منقطع شود.
 
امام خمینی رضوان الله تعالی علیه بیشتر آن جمله قبل را که «الهی هب لی کمال الانقطاع إلیک» را می‌خواندند ولی واقعاً نمی‌شود معنایش را فهمید، انقطاع چیست؟ کمال انقطاع چیست؟ غایت کمال انقطاع چیست؟ «حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور»، ابصار قلوب و حجاب‌های نور چه هستند؟ «فتصل إلی معدن العظمة»، معدن عظمت چیست؟ «فتصیر ارواحنا معلقة بعزّ قدسک» معنای این عبارات قابل فهم برای بشر عادی نیست، باید از خود ائمه معصومین(علیهم السلام) در این ماه مبارک شعبان استمداد کنیم که به ما بفهمانند وقتی این دعا را می‌خواندند منظورشان چه بود؟ 
 
البته ما که محال است در مرتبه‌ی آنها قرار بگیریم ولی می‌توانند مقداری از آن علم‌شان را به ما عنایت کنند، چقدر لذت دارد آدم به مقامی برسد که خدا با او ندا کند، ما در قالب لفظ می‌گوئیم کبریایی و جلال خدا... اما این فقط لفظ است، نمی‌شود انسان گوشه‌ای از کبریایی خدا را درک کند و فریاد نزند چه رسد به آنکه کسی بگوید من کبریایی خدا را قبول دارم و گناه هم بکند. این واقعاً خنده‌آور است، اگر کسی کبریایی خدا را باور داشته باشد برای هیچ پست و مقام و هیچ شأنی از شئون دنیا پشیزی ارزش قائل نمی‌شود، کوهی از طلا برای او با یک کاه یکی است، هزاران مقام، هزاران امپراتوری قدرت، برای او ارزشی ندارد، چون می‌بیند جلال و بزرگی جای دیگری است. 
 
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
ارسال نظرات