۲۱ شهريور ۱۴۰۲ - ۱۳:۰۰
کد خبر: ۷۴۱۶۲۷

چرا برخی انقلابی‌ها منتقد مشی شهید قدوسی بودند؟

چرا برخی انقلابی‌ها منتقد مشی شهید قدوسی بودند؟
طاغوتیان و افراد ضدانقلاب كه نزد او می‌رفتند ابتدا با شخصیتی با ابهت و قدرتمند روبه‌رو بودند ولی به‌تدریج خود را در مقابل پدری دلسوز می‌دیدند كه حاضر است تا آخرین كلام آنها را بشنود و تا آنجا كه ممكن است راهی برای مشكل او بیابد. حتی گاهی با افراد مختلف تماس می‌گرفت تا مشكل فرد حل شود.

آیت‌الله شهید علی قدوسی در 14 شهریور 1361 توسط عامل نفوذی منافقین در دادستانی ترور شد و به شهادت رسید. آیت‌الله قدوسی در قامت دادستان انقلاب اسلامی امری خطیر و مهم را عهده‌دار بود؛ چه اینکه در گرماگرم حوادث اولین سال انقلاب و فعالیت گروه‌های مختلف سیاسی عملکرد دستگاه قضائی که در حال شکل‌گیری بود بیش از پیش مهم می‌نمود.

اما سیره مدیریتی شهید قدوسی در قبال مردم و مراجعان یکی از برجستگی‌های ممتاز او بود که حتی مورد نقد جریان‌‌های همسوی انقلاب هم قرار می‌گرفت. مهربانی و توجه بی‌دریغ وی به مراجعین به‌گونه‌ای بود كه هر كس با او سر و كار داشت به خوبی آن را دیده و تحسین می‌كرد. حتی افراد ضد انقلاب و كسانی كه دلِ خوشی از این انقلاب و دادستانی و مصادره نداشتند از شیخ علی قدوسی با خوبی و احترام یاد می‌كردند.

ایشان در برخورد با دیگران رعایت اخلاق و آداب اسلامی را می‌کرد؛ حتی اگر با برخوردهای غیر اسلامی و یا توهین‌آمیز طرف مقابل مواجه می‌شد. قدوسی معتقد بود كه در این موارد است كه انسان خود را می‌آزماید و به‌میزان تسلط بر غضب و عصبانیت خود پی می‌برد. بنابراین باید كسی را كه ساعت‌ها انتظار كشیده و كیلومترها راه طی كرده است تا برای رفع مشكل خود چاره‌ای بیابد تحمل كرد و حتی اگر به انسان اهانت كرد با صبر و بردباری و اخلاق عملی، به انقلاب خوشبین كنیم و اینها اخلاق اسلامی را از ما بیاموزند و ما برای ایشان الگوی مسلمانی و اخلاق پیامبر(ص) باشیم. 

چه‌بسا افراد طاغوتی و زن‌های بی‌حجاب و آدم‌های بی‌بندوبار نزد او می‌رفتند و مدت‌ها وقت می‌گرفتند و حرف می‌زدند و قدوسی کاملاً شكایات آنان را گوش می‌كرد و اگر کسی به وی اعتراض می‌كرد، ایشان می‌گفت:«برای من سخت است كه سخن كسی را قطع كنم زیرا او با هزاران امید نزد من آمده‌ است». 

طاغوتیان و افراد ضدانقلاب كه نزد او می‌رفتند ابتدا با شخصیتی با ابهت و قدرتمند روبه‌رو بودند ولی به‌تدریج خود را در مقابل پدری دلسوز می‌دیدند كه حاضر است تا آخرین كلام آنها را بشنود و تا آنجا كه ممكن است راهی برای مشكل او بیابد. حتی گاهی با افراد مختلف تماس می‌گرفت تا مشكل فرد حل شود. 
این روحیه‌ی علی قدوسی آن‌قدر عجیب بود كه بعضی از دوستان ناآگاهِ انقلاب، آن را نقطه‌ ضعف وی ذكر می‌كردند و در آن زمان بعضی از روزنامه‌ها یا افراد گفتند و نوشتند: «چرا این‌قدر ضد انقلاب‌ها با قدوسی خوب هستند؟!» 

چرا برخی انقلابی‌ها منتقد مشی شهید قدوسی بودند؟

یكی از پاسدارانِ محافظ شهید قدوسی خاطره‌ای دربارة ایشان می‌گوید: «یك روز درِ منزل قدوسی به صدا درآمد و وقتی آن را باز كردم دیدم چند دختر بزرگ و كوچك پشت در هستند كه بزرگ‌ترین آنها 18 ساله است و زن مسنّی هم با آنهاست. زن مسن گفت این چند دختر، خواهر هستند و پدر آنها به‌دلیل قاچاق و مادر آنها به‌دلیل اعتیاد در زندان هستند و من نیز همسایه آنها هستم و این دخترها هیچ‌كس را ندارند و التماس می‌كرد كه علی قدوسی فكری به حال آنها كند. وقتی قضیه را به قدوسی گفتم، به حالتی كه گویا دنیایی از غم بر دلش نشسته گفت: با فلان فرد تماس بگیر و حتماً از قول من بگو كه مادر آنها آزاد شود چون این دخترها كسی را ندارند و احتمال گمراهی و فساد در مورد آنها می‌رود. فردای آن روز كه من قضیه را فراموش كرده‌بودم آقای قدوسی با آن همه مسئولیت و كار مسئله را فراموش نكرده‌بود و این‌بار خودش از من سؤال كرد كه چه كردی و این پیگیری ایشان آن‌قدر ادامه پیدا كرد كه مادر این بچه‌ها از زندان آزاد شد. هر بار كه ایشان به من در مورد آنها سفارشی می‌كرد چنان با ترحم و مهربانی می‌گفت كه گویی فرزندان خودش در زندان هستند...»

منبع: احیاگر مدرسه حقانی(زندگينامه  آيت الله علی قدوسی) ، مركز اسناد انقلاب اسلامي

احسان قنبری نسب
ارسال نظرات