۰۵ مهر ۱۳۹۱ - ۱۳:۲۰
کد خبر: ۱۴۰۲۱۷

حرکت اسلامی و ایدئولوژی اسلام

خبرگزاری رسا ـ شهید باهنر از اندیشه و نقش روشنگری‌های اسلامی، رهبری انقلاب، استبداد و ظلم و وحدت مردم یاد می‌کند.
شهيد باهنر

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا به نقل از رسالت، در خصوص علت وقوع انقلاب اسلامی ایران نظریه‌های مختلفی مطرح شده است که در یادداشت قبل به برخی از این نظریه‌ها و نقد و بررسی آنها اشاره نمودیم از جمله: «نظریه‌ توطئه»؛ «»نظریه‌ مدرنیزاسیون»؛ «نظریه‌ اقتصاد»؛ «نظریه‌ استبداد و دیکتاتوری» و «نظریه‌ مذهب». یکی دیگر از دیدگاههای مطرح درباره علل وقوع انقلاب اسلامی، «نظریات ترکیبی» است.

 

 

در این نظریات، به دو یا چند عامل از عوامل ذکر شده‌فوق استناد می‌شود. در این ارتباط می‌توان به دیدگاه دکتر منوچهر محمدی، که عوامل پیروزی انقلاب اسلامی را در دو مسئله نهفته می‌داند، اشاره کرد: «اول: سابقه‌ تاریخی مبارزات مردم ایران طی نیم قرن اخیر، و دوم: حضور همزمان، هماهنگ و در حد کمال مطلوب سه رکن اصلی و مهم انقلاب یعنی مردم، رهبری و ایدئولوژی در انقلاب اسلامی»(1).

 

 

 

خانم جملیه کدیور نیز انقلاب اسلامی را معلول ساختارهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و نظامی می‌داند که زمینه‌ساز ایجاد یک جامعه‌ دو قطبی مستعد انقلاب، به علاوه سه عامل تعیین کننده‌ مکتب اسلام، رهبری امام خمینی(ره) و اتحاد مردم به همراه برخی عوامل شتاب‌زا می‌داند»(2).

 

 

 

مهدی بازرگان، انقلاب اسلامی را واکنش ملت علیه استبداد تلقی می‌کند و مسئله اسلامی بودن آن را نیز، به دوران بعد از انقلاب ارجاع می‌دهد(3).

 

 

 

تحلیلگران خارجی که عامل انقلاب اسلامی را در مکتب اسلام جستجو می‌کنند، عمدتاً با ارائه تفسیری انقلابی از آموزه‌های دینی، بعد رادیکالی مذهب شیعه را برجسته می‌کنند و گروهی نیز، تحلیلی مارکسیستی از انقلاب اسلامی ایران به دست می‌دهند. آدموند برک و پاول با دیدگاهی کاملاً مارکسیستی، به این امر نگاه می‌کنند و معتقدند: «تحوّل ایدئولوژیک موجود در ایران به گونه‌ای بود که ترکیبی از اسلام و مارکسیسم و نیز اسلام و افکار مترقی ایجاد شد و همین پل‌هایی که به سوی مارکسیسم زده شد، عامل جو انقلابی گردید»(4).

 

 

 

خانم نیکی آرکدی، در پاسخ به این سئوال که آیا انقلاب ایران یک انقلاب مذهبی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و یا چیز دیگری بود، می‌گوید: «انقلاب ایران مجموعه‌ای از همه‌ این ابعاد بود»(5).‏

 

 

 

در این میان آنچه از نظریات امام خمینی (ره) استنباط می‌شود؛ تأیید نظریه‌ مذهب است. چرا که امام خمینی‌(ره) مشیت الهی اسلام خواهی ملت، وحدت اقشار ملت، اعتماد به نفس و نفی خود بیگانگی را مطرح می‌کنند که اگر چه ظاهراً به عوامل متعددی اشاره دارد، اما از حیث محتوا و جوهره، تماما مذهبی است(6).

 

 

 

در نظریه‌ شهید مطهری نیز همین نظریه‌ مذهب پذیرفته شده است(7) «انقلاب اسلامی توسط مجموعه‌ای از تشکلهای فرهنگی و سازمانی ریشه‌دارتاریخی اسلامی شیعه و اسطوره بنیادین تشیع حضرت امام حسین (ع) مراسم اسلامی، شبکه مساجد، روحانیت و... به گونه‌ای هوشیارانه ساخته شد»(8).

 

 

 

میشل فوکو، اندیشمند پست مدرنیسم، که خود شاهد تحوّلات ایران در سال 57 بود، چنین نقل می‌کند: «تشیع بود که با تکیه بر موضع مقاومت و انتقادی سابقه‌دار در برابر قدرت‌های سیاسی حاکم، و نیز نفوذ عمیق و تعیین کننده در دل انسان‌ها، توانست نقش آفرینی کند و مردم را این‌گونه علیه رژیمی که بدون شک یکی از مجهزترین ارتش‌های دنیا را داشت و از حمایت آمریکا برخوردار بود، به قیام وادارد»(9).

 

از نظر وی انقلاب اسلامی ایران، براساس «معنویت گرایی سیاسی» شکل گرفته است و او نیز انقلاب ایران را یک انقلاب فرامدرن می‌داند(10).

 

‏دیدگاه شهید باهنر: ‏

1ــ علل: آنچه از مطالعه‌ آثار و اندیشه‌های شهید باهنر استنباط می‌شود این است که در اندیشه‌ ایشان نظریه‌ مذهب، توانایی تبین و تحلیل انقلاب اسلامی ایران را دارد. البته روش و متدولوژی شهید باهنر با دیگر نظریه پردازان طرفدار این نظریه، متفاوت است. شهید باهنر ضمن اینکه اصل و ریشه‌ انقلاب را در مکتب و ایدئولوژی اسلام جستجو می‌کند و ریشه‌ آن را در حرکت بزرگ اسلام و پیدایش طلوع این مکتب در تاریخ بشر می‌داند، می‌گوید: «انقلاب اسلامی با اصل اسلام و هجرت پیامبر (ص) گره خورده است»(11).

 

 

وی در این زمینه می‌نویسد: «خود حرکت اسلامی و ایدئولوژی اسلام از موثرترین علل و عوامل انقلاب بود»(12).

 

 

باهنر با اشاره به جلو‌ه‌گر شدن موج عظیم انقلاب فکری، فرهنگی، اجتماعی، نظامی و اقتصای صدر اسلام در انقلاب اسلامی ایران، از نقش واقعه‌ کربلا در تحوّلات تاریخ اسلام پرده بر می‌دارد و با بیان این مطلب که واقعه‌ کربلا یک موج تند و توفانی علیه همه‌ عواملی بود که برای خاموش کردن حرکت اسلامی بسیج شده بود، می‌نویسد: «درست در دل سیر ارتجاعی، ناگهان یک موج انقلابی بر می‌خیزد، سبب بیداری می‌شود. جامعه را به خود می‌آورد و منشأ انقلاب‌ها و حرکت‌های فراوان می‌گردد».

 

 

وی ادامه می‌دهد: «انقلاب اسلامی ما، از اسلام الهام گرفت... از درون یک حرکت قهقرایی، ارتجاعی، هبوطی و انحطاطی که، امت و جامعه اسلامی می‌پیمود و ناگهان یک ضربه می‌خورد و یک موج به وجود می‌آورد»(13).‏

 

 

 

وی ضمن اعتقاد به وجود توانایی‌ها و قابلیت‌های انقلابی در مکتب اسلام و نیز با اشاره به توانایی اسلام برای رهبری و هدایت جشن‌های اسلامی می‌گوید: «پس اصل، آن تلاش و توان اسلام؛ هم از نظر حرکت آفرینی و سازندگی و
نجات‌بخشی آن و هم به لحاظ الهام بخشیدن پربار و غنی کردن اندیشه‌ها وجود دارد»(14).

 

 

 

در مجموع شهید باهنر، عوامل به وجود آورنده انقلاب اسلامی را در چارچوب نظریه مذهب، تحلیل می‌نمایند. ایشان در درون مذهب موارد مختلفی را شناسایی می‌نماید که تماماً ریشه در مذهب داشته‌اند. شهید باهنر از اندیشه و نقش روشنگری‌های اسلامی، رهبری انقلاب، استبداد و ظلم و وحدت مردم یاد می‌کند که در مقاله‌ بعد، اشاره‌ای به این موارد خواهد شد./971/د102/ع

ارسال نظرات