حقوق افراد در رسانهها از نگاه رهبر انقلاب
خبرگزاری رسا ـ رهبر انقلاب در دیدارهای مختلف خود بر رعایت حقوق افراد و رعایت انصاف در رسانهها تاکید داشتهاند.
به گزارش خبرگزاری رسا، آنچه در پی میآید گزیده ای از بیانات حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره حقوق افراد در رسانه ها است.
از نظر رهبر معظم انقلاب اسلامی، «سبک زندگی» بخش اصلی و نرمافزاری «تمدن نوین اسلامی» است و اکنون انقلاب اسلامی به مرحلهای رسیده که باید توانمندی و نوزایی خود را در این بخش به نمایش بگذارد. اما ابعادی که تاکنون رهبر انقلاب در این زمینه معرفی کردهاند محدود به الگوهای رفتار فردی و حوزه زندگی فردی نشده و حوزههای رفتار اجتماعی را نیز در بر میگیرد. رفتار کنشگران سیاسی و فعالین اجتماعی نیز از جمله مواردی است که ایشان در سخنرانی خود در جمع جوانان بجنوردی به عنوان موضوعات مطرح در حوزه سبک زندگی به آن اشاره کردند. البته آسیبشناسیها و گلایههای ایشان از برخی رفتارهای خارج از چهارچوبهای اخلاق رسانهای سابقهای دیرینه دارد. در متن زیر به گوشهای از بیانات ایشان درباره «حقوق افراد در رسانهها» اشاره شده است.
حقوق افراد را چقدر مراعات میکنیم؟
اصل قضیه این است که ما بتوانیم متن زندگى را، این بخش اصلى تمدن را اصلاح کنیم. البته در انقلاب، در این بخش، پیشرفت ما چشمگیر نیست؛ در این زمینه، ما مثل بخش اول حرکت نکردیم، پیشرفت نکردیم. خب، باید آسیبشناسى کنیم؛ چرا ما در این بخش پیشرفت نکردیم؟
بعد از آنکه علتها را پیدا کردیم، آن وقت بپردازیم به این که چگونه میتوانیم اینها را علاج کنیم. اینها به عهدهى کیست؟ به عهدهى نخبگان - نخبگان فکرى، نخبگان سیاسى - به عهدهى شما، به عهدهى جوانها. اگر در محیط اجتماعى ما گفتمانى به وجود بیاید که ناظر به رفع آسیبها در این زمینه باشد، میتوان مطمئن بود با نشاطى که نظام جمهورى اسلامى و ملت ایران دارند، با استعدادى که وجود دارد، ما در این بخش پیشرفتهاى خوبى خواهیم کرد.
بنابراین باید آسیبشناسى کنیم؛ یعنى توجه به آسیبهائى که در این زمینه وجود دارد و جستجو از علل این آسیبها... حقوق افراد را چقدر مراعات میکنیم؟ در رسانهها چقدر مراعات میشود؟ در اینترنت چقدر مراعات میشود؟ ۱۳۹۱/۰۷/۲۳
اینها فضای زندگانی ما را ظلمانی میکند...
به اخلاق خودمان هم برسیم. اخلاق اهمیتش از عمل هم بیشتر است. فضاى جامعه را فضاى برادرى، مهربانى، حسن ظن قرار بدهیم. من هیچ موافق نیستم با اینکه فضاى جامعه را فضاى سوءظن و فضاى بدگمانى قرار بدهیم. این عادات را از خودمان باید دور کنیم. اینکه متأسفانه باب شده که روزنامه و رسانه و دستگاههاى گوناگون ارتباطى - که امروز روزبهروز هم بیشتر و گستردهتر و پیچیدهتر میشود - روشى را در پیش گرفتهاند براى متهم کردن یکدیگر، این چیز خوبى نیست؛ این چیز خوبى نیست، دل ما را تاریک میکند، فضاى زندگى ما را ظلمانى میکند. هیچ منافات ندارد که گنهکار تاوان گناه خودش را ببیند، اما فضا، فضاى اشاعهى گناه نباشد؛ تهمت زدن، دیگران را متهم کردن به شایعات، به خیالات. همین جا من این را هم بگویم: اینکه در دادگاهها - که در تلویزیون هم پخش میشد - از قول یک متهمى چیزى راجع به یک کس دیگرى گفته میشود، من این را بگویم که این، شرعاً حجیت ندارد. بله، متهم هرچه دربارهى خود در دادگاه بگوید، این حجت است. ۱۳۸۸/۰۶/۲۹
حرفهای نادرست موجب غفلت از دشمن میشود
اگر حواستان پرت شد، غافل شدید، تمرکز را از دست دادید، به چیز دیگرى سرگرم شدید، نتوانستید پیشبینى کنید که او چه کار میخواهد بکند، حتماً ضربه میخورید. دشمن که نخوابیده؛ او بیدار است: «و انّ اخا الحرب الأرق و من نام لمینم عنه». شما اگر حواست پرت شد، شما اگر از موقعیت خودت غافل شدى، دلیل این نمیشود که دشمنى هم که در مقابل توست، حواسش پرت شده باشد؛ او ممکن است حواسش جمع باشد، بزند. پس باید حواسها جمع باشد. اینکه ما این همه عرض میکنیم، توصیه میکنیم، تأکید میکنیم، هم به مسئولین، هم به مردم، که خودتان را به مسائل فرعى سرگرم نکنید، براى خاطر این است. اینکه به مطبوعات، به رسانهها، به روزنامهها، به پایگاههاى اینترنتى که امروز رواج پیدا کرده است، هى سفارش میکنیم که از وارد کردن حرفها و مطالب نادرست - که ذهن مردم را مشغول میکند - به فضاى ذهنى مردم پرهیز کنید، به خاطر این است. ۱۳۹۱/۱۰/۱۹
تهمت زدن به مسئولین کشور جایز نیست
بعضىها - چه مطبوعات، چه بعضى از عناصر گوناگون - توصیهپذیر نیستند؛ آنها از ما توصیه نمیخواهند؛ معلوم نیست سیاستهاى بعضى از این دستگاهها و مطبوعات و رسانهها را کى معین میکند و کجا معین میشود - نانشان در ایجاد اختلاف است - اما آن کسانى که مصالح کشور را میخواهند، مایلند حقائق را غالب کنند، من توصیهام به آنها این است که از این اختلافات جزئى و غیر اصولى صرف نظر کنند. شایعهسازى و شایعهپراکنى درست نیست. انسان مىبیند صریحاً و علناً به مسئولین کشور - کسانى که بارهاى کشور را بر دوش دارند - تهمت میزنند، نسبت به اینها شایعهسازى میکنند؛ فرق هم نمیکند، چه رئیس جمهور باشد، چه رئیس مجلس باشد، چه رئیس مجمع تشخیص مصلحت باشد، چه رئیس قوهى قضائیه باشد؛ اینها مسئولین کشورند. مسئولین کشور کسانى هستند که زمام یک کارى به اینها سپرده است؛ مردم باید به اینها اعتماد داشته باشند، حسن ظن داشته باشند. نباید شایعهپراکنى کرد؛ دشمن این را میخواهد. دشمن میخواهد شایعهپراکنى کند؛ میخواهد دلها را نسبت به یکدیگر، نسبت به مسئولین بدبین کند. ۱۳۸۸/۰۹/۰۴
فضا را نباید از گمان سوء پر کرد
فضا را نباید از تهمت و از گمان سوء پر کرد. قرآن کریم میفرماید: «لو لا اذ سمعتموه ظنّ المؤمنون و المؤمنات بانفسهم خیرا»؛ وقتى میشنوید که یکى را متهم میکنند، چرا به همدیگر حسن ظن ندارید؟ تکلیف دستگاه اجرائى و قضائى به جاى خود محفوظ است. دستگاههاى اجرائى باید مجرم را تعقیب کنند، دستگاههاى قضائى باید مجرم را محکوم و مجازات کنند؛ با همان روشى که ثابت میشود و در قوانین اسلامى و قوانین عرفى ما هست و هیچ هم در این زمینه نباید کوتاه بیایند؛ اما مجازات مجرم که از طرق قانونى جرم او ثابت شده است، غیر از این است که به گمان، به خیال، به تهمت، یکى را متهم کنیم، بدنام کنیم، توى جامعه دهن به دهن بگردانیم. اینکه نمیشود. این فضا، فضاى درستى نیست. ۱۳۸۸/۰۶/۲۹
این کدر کردن فضاست...
دیگران - خارجىها، بیگانهها، تلویزیونهاى مغرض - علیه کسى یا کسانى حرفى بزنند، ادعا کنند که اینها فلان جا خیانت کردند، فلان جا خطا کردند؛ ما هم عین همان را پخش کنیم. این، ظلم است؛ این، مورد قبول نیست. رسانههاى بیگانه کِى دلشان براى ما سوخته است؟ کِى خواستهاند حقائق در مورد ما روشن بشود، که در این مورد بیایند حقیقت را گفته باشند؟ میگویند، حرفهائى میزنند، ادعاهائى میکنند. نباید گفت اینها شفافیت است. این، شفافیت نیست؛ این، کدر کردن فضاست. شفافیت معنایش این است که مسئول در جمهورى اسلامى عملکرد خودش را به طور واضح در اختیار مردم قرار بدهد؛ این معناى شفافیت است، باید هم بکنند؛ اما اینکه ما بیائیم این و آن را بدون اینکه اثبات شده باشد، بگیریم زیر بار فشار تهمت و چیزهائى را به آنها نسبت بدهیم که ممکن است در واقع راست باشد، اما تا مادامى که ثابت نشده است، ما حق نداریم آن را بیان کنیم؛ این آن را متهم کند، آن این را متهم کند؛ از رسانهى بیگانه - رسانهى مغرض انگلیس - شاهد برایش بیاوریم، بعد هم یک نفر از آن طرف پیدا بشود و کل نظام را به امورى که شایستهى نظام اسلامى نیست و نظام اسلامى شأنش بسیار بالاتر است از این چیزهائى که بعضى به نظام اسلامى نسبت میدهند، متهم بکند، این اشکال بر آنها بیشتر هم وارد است. تهمت زدن به یک شخص گناه است، تهمت زدن به یک نظام اسلامى، به یک مجموعه، گناه بسیار بزرگترى است. ۱۳۸۸/۰۶/۲۹
همان حرفهای آشکار را بیان کنید
البته انتقاد منطقى، گفتن حرف صحیح اینقدر حرفهاى آشکار وجود دارد که انسان اگر ذکر آنها را بکند، اصلاً هم غیبت نیست، و میتواند انسان نقد بکند. بله مسلّم است، امروز یک جریان صحیح و حقّى در جامعهى ما وجود دارد، جریانهاى باطلى هم وجود دارد که به انواع و اقسام طرق میخواهند جامعه را خراب کنند، انقلاب را منحرف کنند؛ در این شکى نیست. آدمهائى هم در رأس این جریانات هستند. چه لزومى دارد که انسان به این آدمها تهمت بزند. چه لزومى دارد که غیبت اینها را بکند. حرف آشکار اینقدر دارند؛ همان حرفهاى آشکار را بیان بکنند، تبیین بکنند، توضیح بدهند، مطلب روشن خواهد شد. ۱۳۸۹/۱۰/۰۷
عمده این است خودمان را مقید کنیم...
این رسانههاى الکترونیکى و اینترنتى متأسفانه موجب شده است که افراد بىمحابا علیه یکدیگر حرف بزنند، بد بگویند. باید از طرف مسئولین کشور براى این هم یک جورى تدبیر بشود. ولى عمده این است که خود ما مردم، خودمان را مقید کنیم به اخلاق اسلامى؛ خودمان را مقید کنیم به قانون. حالا این حرف من بهانهاى نشود براى اینکه یک عدهاى بروند جوانهاى انقلابى را به عنوان جوانهاى تند، مورد ملامت و شماتت قرار بدهند؛ نه، من همهى جوانهاى غیور کشور را، جوانهاى مؤمنِ انقلابى کشور را فرزندان خودم میدانم و پشت سر آنها قرار میگیرم؛ من از جوانان انقلابى و مؤمن و غیور حمایت میکنم؛ منتها همه را توصیه میکنم به این که در رفتار خود، با اخلاق اسلامى رفتار کنند؛ قانون را مراعات کنند. همه باید قانون را مراعات کنند. تجسم انقلاب در قانون جمهورى اسلامى است. ۱۳۹۱/۰۱/۰۱
علاقهمندى خودتان را از راه تخریب دیگران نشان ندهید
از طرف علاقهمندان به نامزدهاى انتخاباتى گوناگون، بداخلاقیهاى انتخاباتى، شایستهى ملت ما نیست؛ تهمت زدن آدمهاى مؤمن را، مصونیتدار از لحاظ اسلامى و شرعى را؛ در معرض هتک آبرو قرار دادن در شبنامهها، در مطبوعات، در پایگاههاى اینترنتى و غیره، اینها اصلاً مصلحت نیست. من به طور جد از همهى کسانى که نسبت به نامزدهاى مختلف علاقهمندىاى دارند، درخواست میکنم، اصرار میکنم که این علاقهمندى خودتان را از راه تخریب دیگران، اهانت به دیگران، متهم کردن دیگران نشان ندهید. هرچه میخواهید، از نامزد مورد علاقهى خودتان تمجید کنید، تعریف کنید؛ اما دیگران را تخریب نکنید. این علامت بدى است. ۱۳۸۶/۱۰/۱۲
تا وقتى جرمى ثابت نشده است، نبایستى کسى را در معرض قرار داد
به هر کسى ممکن است یک اتهامى وارد شود. تا وقتى که از طریق قانونى جرم ثابت نشده است، نه در خود قوه، نه در بیرون قوه، نه در تریبونها و منبرهاى رسمى، نه در وسائل ارتباط جمعى، کسى حق ندارد آبروى یک مسلمانى را ببرد؛ این بسیار مسئلهى مهمى است. بعضى اوقات انسان مىبیند روى قوهى قضائیه فشار مىآورند که آقا افشاء کنید. نه آقا، هیچ لزومى ندارد افشاء کردن. در موارد خاصى، بله، شارع مقدس مشخصاً و معیناً خواسته است که مردم مجازات را ببینند، یا مجازات شونده را بشناسند؛ اینها موارد خاصى است، مال همه جا نیست. بخصوص وقتى که در فضاى جامعه روحیهى تعمیم وجود دارد که یک چیزى را به غیر مورد خودش تعمیم میدهند، اینجا انسان خیلى باید احتیاط کند. تا وقتى جرمى ثابت نشده است، قطعاً نبایستى کسى را در معرض قرار داد؛ در معرض اتهام هم نباید قرار داد؛ چون وقتى گفتید متهم است، افکار عمومى تفکیک نمیکند بین متهمى که هیچ گناهى نکرده است، با آن کسى که شواهدى بر گناه او وجود دارد. ۱۳۹۰/۰۴/۰۶
نباید اتهام افراد در افکار عمومی مطرح شود
حتّى اگر چنانچه فرض کنیم یک نفرى جرمى هم کرده است، این جرم در دادگاه صالح اثبات هم شده است، این شخص به مجازات محکوم هم شده است - فرض کنید رفته زندان - چه لزومى دارد ما اسم او را در روزنامهها منتشر کنیم تا بچهى این آدم که دارد مدرسه میرود، دیگر رویش نشود مدرسه برود؟ چه اشکال دارد که این مدتِ زندانش را بگذراند، بیاید بیرون، خودش و خانوادهاش زندگى عادىشان را ادامه دهند؟ خب، جرمى کرد، مجازات شد، تمام شد دیگر. باید حتماً آبروریزى بشود؟ این از نکات بسیار مهمى است.
البته مخاطب این حرف فقط قوهى قضائیه نیست؛ مسئولان قوه، خارج قوه، رسانهها مخاطبند. نه از آن طرف بایستى عملکرد قوهى قضائیه را زیر سؤال برد؛ هر اقدامى که قوهى قضائیه میکند، بگویند نخیر، یک کاسهاى زیر نیمکاسه هست، یک غرضى هست - نخیر، کسى نباید اینجور عمل کند، اینجور حرف بزند - نه از این طرف، افراد به صرف اینکه متهم به یک معنائى شدند، این اتهام آشکار شود، واضح شود، در افکار عمومى مطرح شود. افکار عمومى از این مسئله چه لذتى میبرد؟ براى افکار عمومى چه فایدهاى دارد که بداند زیدى، عمروى، بکرى متهم به فلان عمل خلافى است؟ باید به اینها توجه کرد. ۱۳۹۰/۰۴/۰۶
نمیشود گفت اگر طرف قصد اصلاح دارد، پس جایز است
اینى که اصلاً این کار [غیبت] جایز است یا جایز نیست ولو به قصد اصلاح باشد، این را نمیشود به طور مطلق یک چنین چیزى را پابند شد؛ که ما بگوئیم ما چون میخواهیم در امر جامعه اصلاح کنیم، پس زیدى را، عمروى را یا یک جریانى را به طور مطلق مورد تهاجم قرار بدهیم، غیبت کنیم؛ حالا آن کسانى که این کارها را میکنند، خیلى اوقات به غیبت هم اکتفاء نمیکنند؛ خب، ملاحظه میکنید دیگر. گاهى چیزهائى را مىآورند که معلوم نیست حدِّ غیبت بر او صادق باشد؛ شاید مصداق تهمت است، مصداق افتراء است، مصداق قول به غیر علم است، مصداق سبّ و شتم است؛ نمیشود این را گفت که اگر طرف قصد اصلاح دارد، پس بنابراین این جایز است براى او، نه؛ موارد استثناء همان مواردى است که [در کتب فقهی] ذکر شده است.
منتها باید این موارد صدق کند، احراز بشود. این خیلی مهم است. واقعاً یکى از چیزهائى که ما همهمان [باید توجه کنیم]، به مردم هم باید بگوئیم، یاد بدهیم که توجه بکنند این است که: به صرف توهم این که حالا این کار مصلحت دارد، دستشان را، یا قلمشان را، یا وبلاگشان را آزاد نکنند که هر چه به دهنشان آمد، آن را بگویند؛ اینجور نیست، چون وسائل مدرن امروز همه مشمول همین حکم است. یعنى خواندن وبلاگ هم مثل خواندن کاغذ است، کتاب است، نامه است، مثل شنیدن حرف است. استماع غیبت شامل همهى اینها میشود؛ یعنى ملاک استماع در اینها وجود دارد مسلماً. شنیدن به گوش خصوصیتى ندارد، خواندن تو نامه هم عین همان است که ما در بحث استماع این را تأکید کردیم و عرض کردیم.
خب، دوربین هم همین جور است. فرض کنید که اگر چنانچه انسان یک خطائى را از کسى دید، این را رفت با دوربین ثبت کرد، بعد آمد یک جائى نشان داد؛ این هم همان است دیگر، چه فرقى میکند؟ یعنى بایستى واقعاً به اینها توجه کرد. محیط را باید محیط اخلاقى کرد. ما اگر بخواهیم جامعه را اصلاح بکنیم، این اصلاح فقط به این نیست که انسان از افراد غیبت بکند. راههاى دیگرى هم وجود دارد. حالا من غیبت را عرض میکنم. فضلاً از تهمت و افتراء و اینها. ۱۳۸۹/۱۰/۰۷
باید انتقاد را از عیبجویىِ بىمنطق تفکیک کرد
انتقاد، طلب اصلاح و مطالبهى مطالبات مردم، خوب است؛ عیبجویىِ بىمنطق، بزرگنمایى، تهمتزنى و افترا و شایعهپراکنىِ بىاساس بد است؛ اینها را باید از هم تفکیک کرد. به نظر من این یکى از چیزهایى است که ما هر چه در گذشته در این زمینه کوتاهى داشتیم، حالا باید از این کوتاهىها استغفار کنیم و نگذاریم غفلت ما ادامه پیدا کند. ۱۳۸۴/۰۸/۰۸
حقوق افراد را چقدر مراعات میکنیم؟
اصل قضیه این است که ما بتوانیم متن زندگى را، این بخش اصلى تمدن را اصلاح کنیم. البته در انقلاب، در این بخش، پیشرفت ما چشمگیر نیست؛ در این زمینه، ما مثل بخش اول حرکت نکردیم، پیشرفت نکردیم. خب، باید آسیبشناسى کنیم؛ چرا ما در این بخش پیشرفت نکردیم؟
بعد از آنکه علتها را پیدا کردیم، آن وقت بپردازیم به این که چگونه میتوانیم اینها را علاج کنیم. اینها به عهدهى کیست؟ به عهدهى نخبگان - نخبگان فکرى، نخبگان سیاسى - به عهدهى شما، به عهدهى جوانها. اگر در محیط اجتماعى ما گفتمانى به وجود بیاید که ناظر به رفع آسیبها در این زمینه باشد، میتوان مطمئن بود با نشاطى که نظام جمهورى اسلامى و ملت ایران دارند، با استعدادى که وجود دارد، ما در این بخش پیشرفتهاى خوبى خواهیم کرد.
بنابراین باید آسیبشناسى کنیم؛ یعنى توجه به آسیبهائى که در این زمینه وجود دارد و جستجو از علل این آسیبها... حقوق افراد را چقدر مراعات میکنیم؟ در رسانهها چقدر مراعات میشود؟ در اینترنت چقدر مراعات میشود؟ ۱۳۹۱/۰۷/۲۳
اینها فضای زندگانی ما را ظلمانی میکند...
به اخلاق خودمان هم برسیم. اخلاق اهمیتش از عمل هم بیشتر است. فضاى جامعه را فضاى برادرى، مهربانى، حسن ظن قرار بدهیم. من هیچ موافق نیستم با اینکه فضاى جامعه را فضاى سوءظن و فضاى بدگمانى قرار بدهیم. این عادات را از خودمان باید دور کنیم. اینکه متأسفانه باب شده که روزنامه و رسانه و دستگاههاى گوناگون ارتباطى - که امروز روزبهروز هم بیشتر و گستردهتر و پیچیدهتر میشود - روشى را در پیش گرفتهاند براى متهم کردن یکدیگر، این چیز خوبى نیست؛ این چیز خوبى نیست، دل ما را تاریک میکند، فضاى زندگى ما را ظلمانى میکند. هیچ منافات ندارد که گنهکار تاوان گناه خودش را ببیند، اما فضا، فضاى اشاعهى گناه نباشد؛ تهمت زدن، دیگران را متهم کردن به شایعات، به خیالات. همین جا من این را هم بگویم: اینکه در دادگاهها - که در تلویزیون هم پخش میشد - از قول یک متهمى چیزى راجع به یک کس دیگرى گفته میشود، من این را بگویم که این، شرعاً حجیت ندارد. بله، متهم هرچه دربارهى خود در دادگاه بگوید، این حجت است. ۱۳۸۸/۰۶/۲۹
حرفهای نادرست موجب غفلت از دشمن میشود
اگر حواستان پرت شد، غافل شدید، تمرکز را از دست دادید، به چیز دیگرى سرگرم شدید، نتوانستید پیشبینى کنید که او چه کار میخواهد بکند، حتماً ضربه میخورید. دشمن که نخوابیده؛ او بیدار است: «و انّ اخا الحرب الأرق و من نام لمینم عنه». شما اگر حواست پرت شد، شما اگر از موقعیت خودت غافل شدى، دلیل این نمیشود که دشمنى هم که در مقابل توست، حواسش پرت شده باشد؛ او ممکن است حواسش جمع باشد، بزند. پس باید حواسها جمع باشد. اینکه ما این همه عرض میکنیم، توصیه میکنیم، تأکید میکنیم، هم به مسئولین، هم به مردم، که خودتان را به مسائل فرعى سرگرم نکنید، براى خاطر این است. اینکه به مطبوعات، به رسانهها، به روزنامهها، به پایگاههاى اینترنتى که امروز رواج پیدا کرده است، هى سفارش میکنیم که از وارد کردن حرفها و مطالب نادرست - که ذهن مردم را مشغول میکند - به فضاى ذهنى مردم پرهیز کنید، به خاطر این است. ۱۳۹۱/۱۰/۱۹
تهمت زدن به مسئولین کشور جایز نیست
بعضىها - چه مطبوعات، چه بعضى از عناصر گوناگون - توصیهپذیر نیستند؛ آنها از ما توصیه نمیخواهند؛ معلوم نیست سیاستهاى بعضى از این دستگاهها و مطبوعات و رسانهها را کى معین میکند و کجا معین میشود - نانشان در ایجاد اختلاف است - اما آن کسانى که مصالح کشور را میخواهند، مایلند حقائق را غالب کنند، من توصیهام به آنها این است که از این اختلافات جزئى و غیر اصولى صرف نظر کنند. شایعهسازى و شایعهپراکنى درست نیست. انسان مىبیند صریحاً و علناً به مسئولین کشور - کسانى که بارهاى کشور را بر دوش دارند - تهمت میزنند، نسبت به اینها شایعهسازى میکنند؛ فرق هم نمیکند، چه رئیس جمهور باشد، چه رئیس مجلس باشد، چه رئیس مجمع تشخیص مصلحت باشد، چه رئیس قوهى قضائیه باشد؛ اینها مسئولین کشورند. مسئولین کشور کسانى هستند که زمام یک کارى به اینها سپرده است؛ مردم باید به اینها اعتماد داشته باشند، حسن ظن داشته باشند. نباید شایعهپراکنى کرد؛ دشمن این را میخواهد. دشمن میخواهد شایعهپراکنى کند؛ میخواهد دلها را نسبت به یکدیگر، نسبت به مسئولین بدبین کند. ۱۳۸۸/۰۹/۰۴
فضا را نباید از گمان سوء پر کرد
فضا را نباید از تهمت و از گمان سوء پر کرد. قرآن کریم میفرماید: «لو لا اذ سمعتموه ظنّ المؤمنون و المؤمنات بانفسهم خیرا»؛ وقتى میشنوید که یکى را متهم میکنند، چرا به همدیگر حسن ظن ندارید؟ تکلیف دستگاه اجرائى و قضائى به جاى خود محفوظ است. دستگاههاى اجرائى باید مجرم را تعقیب کنند، دستگاههاى قضائى باید مجرم را محکوم و مجازات کنند؛ با همان روشى که ثابت میشود و در قوانین اسلامى و قوانین عرفى ما هست و هیچ هم در این زمینه نباید کوتاه بیایند؛ اما مجازات مجرم که از طرق قانونى جرم او ثابت شده است، غیر از این است که به گمان، به خیال، به تهمت، یکى را متهم کنیم، بدنام کنیم، توى جامعه دهن به دهن بگردانیم. اینکه نمیشود. این فضا، فضاى درستى نیست. ۱۳۸۸/۰۶/۲۹
این کدر کردن فضاست...
دیگران - خارجىها، بیگانهها، تلویزیونهاى مغرض - علیه کسى یا کسانى حرفى بزنند، ادعا کنند که اینها فلان جا خیانت کردند، فلان جا خطا کردند؛ ما هم عین همان را پخش کنیم. این، ظلم است؛ این، مورد قبول نیست. رسانههاى بیگانه کِى دلشان براى ما سوخته است؟ کِى خواستهاند حقائق در مورد ما روشن بشود، که در این مورد بیایند حقیقت را گفته باشند؟ میگویند، حرفهائى میزنند، ادعاهائى میکنند. نباید گفت اینها شفافیت است. این، شفافیت نیست؛ این، کدر کردن فضاست. شفافیت معنایش این است که مسئول در جمهورى اسلامى عملکرد خودش را به طور واضح در اختیار مردم قرار بدهد؛ این معناى شفافیت است، باید هم بکنند؛ اما اینکه ما بیائیم این و آن را بدون اینکه اثبات شده باشد، بگیریم زیر بار فشار تهمت و چیزهائى را به آنها نسبت بدهیم که ممکن است در واقع راست باشد، اما تا مادامى که ثابت نشده است، ما حق نداریم آن را بیان کنیم؛ این آن را متهم کند، آن این را متهم کند؛ از رسانهى بیگانه - رسانهى مغرض انگلیس - شاهد برایش بیاوریم، بعد هم یک نفر از آن طرف پیدا بشود و کل نظام را به امورى که شایستهى نظام اسلامى نیست و نظام اسلامى شأنش بسیار بالاتر است از این چیزهائى که بعضى به نظام اسلامى نسبت میدهند، متهم بکند، این اشکال بر آنها بیشتر هم وارد است. تهمت زدن به یک شخص گناه است، تهمت زدن به یک نظام اسلامى، به یک مجموعه، گناه بسیار بزرگترى است. ۱۳۸۸/۰۶/۲۹
همان حرفهای آشکار را بیان کنید
البته انتقاد منطقى، گفتن حرف صحیح اینقدر حرفهاى آشکار وجود دارد که انسان اگر ذکر آنها را بکند، اصلاً هم غیبت نیست، و میتواند انسان نقد بکند. بله مسلّم است، امروز یک جریان صحیح و حقّى در جامعهى ما وجود دارد، جریانهاى باطلى هم وجود دارد که به انواع و اقسام طرق میخواهند جامعه را خراب کنند، انقلاب را منحرف کنند؛ در این شکى نیست. آدمهائى هم در رأس این جریانات هستند. چه لزومى دارد که انسان به این آدمها تهمت بزند. چه لزومى دارد که غیبت اینها را بکند. حرف آشکار اینقدر دارند؛ همان حرفهاى آشکار را بیان بکنند، تبیین بکنند، توضیح بدهند، مطلب روشن خواهد شد. ۱۳۸۹/۱۰/۰۷
عمده این است خودمان را مقید کنیم...
این رسانههاى الکترونیکى و اینترنتى متأسفانه موجب شده است که افراد بىمحابا علیه یکدیگر حرف بزنند، بد بگویند. باید از طرف مسئولین کشور براى این هم یک جورى تدبیر بشود. ولى عمده این است که خود ما مردم، خودمان را مقید کنیم به اخلاق اسلامى؛ خودمان را مقید کنیم به قانون. حالا این حرف من بهانهاى نشود براى اینکه یک عدهاى بروند جوانهاى انقلابى را به عنوان جوانهاى تند، مورد ملامت و شماتت قرار بدهند؛ نه، من همهى جوانهاى غیور کشور را، جوانهاى مؤمنِ انقلابى کشور را فرزندان خودم میدانم و پشت سر آنها قرار میگیرم؛ من از جوانان انقلابى و مؤمن و غیور حمایت میکنم؛ منتها همه را توصیه میکنم به این که در رفتار خود، با اخلاق اسلامى رفتار کنند؛ قانون را مراعات کنند. همه باید قانون را مراعات کنند. تجسم انقلاب در قانون جمهورى اسلامى است. ۱۳۹۱/۰۱/۰۱
علاقهمندى خودتان را از راه تخریب دیگران نشان ندهید
از طرف علاقهمندان به نامزدهاى انتخاباتى گوناگون، بداخلاقیهاى انتخاباتى، شایستهى ملت ما نیست؛ تهمت زدن آدمهاى مؤمن را، مصونیتدار از لحاظ اسلامى و شرعى را؛ در معرض هتک آبرو قرار دادن در شبنامهها، در مطبوعات، در پایگاههاى اینترنتى و غیره، اینها اصلاً مصلحت نیست. من به طور جد از همهى کسانى که نسبت به نامزدهاى مختلف علاقهمندىاى دارند، درخواست میکنم، اصرار میکنم که این علاقهمندى خودتان را از راه تخریب دیگران، اهانت به دیگران، متهم کردن دیگران نشان ندهید. هرچه میخواهید، از نامزد مورد علاقهى خودتان تمجید کنید، تعریف کنید؛ اما دیگران را تخریب نکنید. این علامت بدى است. ۱۳۸۶/۱۰/۱۲
تا وقتى جرمى ثابت نشده است، نبایستى کسى را در معرض قرار داد
به هر کسى ممکن است یک اتهامى وارد شود. تا وقتى که از طریق قانونى جرم ثابت نشده است، نه در خود قوه، نه در بیرون قوه، نه در تریبونها و منبرهاى رسمى، نه در وسائل ارتباط جمعى، کسى حق ندارد آبروى یک مسلمانى را ببرد؛ این بسیار مسئلهى مهمى است. بعضى اوقات انسان مىبیند روى قوهى قضائیه فشار مىآورند که آقا افشاء کنید. نه آقا، هیچ لزومى ندارد افشاء کردن. در موارد خاصى، بله، شارع مقدس مشخصاً و معیناً خواسته است که مردم مجازات را ببینند، یا مجازات شونده را بشناسند؛ اینها موارد خاصى است، مال همه جا نیست. بخصوص وقتى که در فضاى جامعه روحیهى تعمیم وجود دارد که یک چیزى را به غیر مورد خودش تعمیم میدهند، اینجا انسان خیلى باید احتیاط کند. تا وقتى جرمى ثابت نشده است، قطعاً نبایستى کسى را در معرض قرار داد؛ در معرض اتهام هم نباید قرار داد؛ چون وقتى گفتید متهم است، افکار عمومى تفکیک نمیکند بین متهمى که هیچ گناهى نکرده است، با آن کسى که شواهدى بر گناه او وجود دارد. ۱۳۹۰/۰۴/۰۶
نباید اتهام افراد در افکار عمومی مطرح شود
حتّى اگر چنانچه فرض کنیم یک نفرى جرمى هم کرده است، این جرم در دادگاه صالح اثبات هم شده است، این شخص به مجازات محکوم هم شده است - فرض کنید رفته زندان - چه لزومى دارد ما اسم او را در روزنامهها منتشر کنیم تا بچهى این آدم که دارد مدرسه میرود، دیگر رویش نشود مدرسه برود؟ چه اشکال دارد که این مدتِ زندانش را بگذراند، بیاید بیرون، خودش و خانوادهاش زندگى عادىشان را ادامه دهند؟ خب، جرمى کرد، مجازات شد، تمام شد دیگر. باید حتماً آبروریزى بشود؟ این از نکات بسیار مهمى است.
البته مخاطب این حرف فقط قوهى قضائیه نیست؛ مسئولان قوه، خارج قوه، رسانهها مخاطبند. نه از آن طرف بایستى عملکرد قوهى قضائیه را زیر سؤال برد؛ هر اقدامى که قوهى قضائیه میکند، بگویند نخیر، یک کاسهاى زیر نیمکاسه هست، یک غرضى هست - نخیر، کسى نباید اینجور عمل کند، اینجور حرف بزند - نه از این طرف، افراد به صرف اینکه متهم به یک معنائى شدند، این اتهام آشکار شود، واضح شود، در افکار عمومى مطرح شود. افکار عمومى از این مسئله چه لذتى میبرد؟ براى افکار عمومى چه فایدهاى دارد که بداند زیدى، عمروى، بکرى متهم به فلان عمل خلافى است؟ باید به اینها توجه کرد. ۱۳۹۰/۰۴/۰۶
نمیشود گفت اگر طرف قصد اصلاح دارد، پس جایز است
اینى که اصلاً این کار [غیبت] جایز است یا جایز نیست ولو به قصد اصلاح باشد، این را نمیشود به طور مطلق یک چنین چیزى را پابند شد؛ که ما بگوئیم ما چون میخواهیم در امر جامعه اصلاح کنیم، پس زیدى را، عمروى را یا یک جریانى را به طور مطلق مورد تهاجم قرار بدهیم، غیبت کنیم؛ حالا آن کسانى که این کارها را میکنند، خیلى اوقات به غیبت هم اکتفاء نمیکنند؛ خب، ملاحظه میکنید دیگر. گاهى چیزهائى را مىآورند که معلوم نیست حدِّ غیبت بر او صادق باشد؛ شاید مصداق تهمت است، مصداق افتراء است، مصداق قول به غیر علم است، مصداق سبّ و شتم است؛ نمیشود این را گفت که اگر طرف قصد اصلاح دارد، پس بنابراین این جایز است براى او، نه؛ موارد استثناء همان مواردى است که [در کتب فقهی] ذکر شده است.
منتها باید این موارد صدق کند، احراز بشود. این خیلی مهم است. واقعاً یکى از چیزهائى که ما همهمان [باید توجه کنیم]، به مردم هم باید بگوئیم، یاد بدهیم که توجه بکنند این است که: به صرف توهم این که حالا این کار مصلحت دارد، دستشان را، یا قلمشان را، یا وبلاگشان را آزاد نکنند که هر چه به دهنشان آمد، آن را بگویند؛ اینجور نیست، چون وسائل مدرن امروز همه مشمول همین حکم است. یعنى خواندن وبلاگ هم مثل خواندن کاغذ است، کتاب است، نامه است، مثل شنیدن حرف است. استماع غیبت شامل همهى اینها میشود؛ یعنى ملاک استماع در اینها وجود دارد مسلماً. شنیدن به گوش خصوصیتى ندارد، خواندن تو نامه هم عین همان است که ما در بحث استماع این را تأکید کردیم و عرض کردیم.
خب، دوربین هم همین جور است. فرض کنید که اگر چنانچه انسان یک خطائى را از کسى دید، این را رفت با دوربین ثبت کرد، بعد آمد یک جائى نشان داد؛ این هم همان است دیگر، چه فرقى میکند؟ یعنى بایستى واقعاً به اینها توجه کرد. محیط را باید محیط اخلاقى کرد. ما اگر بخواهیم جامعه را اصلاح بکنیم، این اصلاح فقط به این نیست که انسان از افراد غیبت بکند. راههاى دیگرى هم وجود دارد. حالا من غیبت را عرض میکنم. فضلاً از تهمت و افتراء و اینها. ۱۳۸۹/۱۰/۰۷
باید انتقاد را از عیبجویىِ بىمنطق تفکیک کرد
انتقاد، طلب اصلاح و مطالبهى مطالبات مردم، خوب است؛ عیبجویىِ بىمنطق، بزرگنمایى، تهمتزنى و افترا و شایعهپراکنىِ بىاساس بد است؛ اینها را باید از هم تفکیک کرد. به نظر من این یکى از چیزهایى است که ما هر چه در گذشته در این زمینه کوتاهى داشتیم، حالا باید از این کوتاهىها استغفار کنیم و نگذاریم غفلت ما ادامه پیدا کند. ۱۳۸۴/۰۸/۰۸
ارسال نظرات