۰۵ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۳:۴۸
کد خبر: ۱۹۸۴۱۵
به مناسبت بزرگداشت خواجه نصیر طوسی؛

میراث خواجه نصیر در اخلاق

خبرگزاری رسا ـ خواجه نصیرالدین ابو جعفر محمد بن محمد بن حسن طوسی، در سال 597 هجری شمسی در طوس به دنیا آمد که در خیل عظیم تاریخ علم و تمدن اسلامی نقشی بی‏بدیل را ایفا کرد.
میراث خواجه نصیر در اخلاق
درآمد
 
زندگی انسانی و فرهنگ بشری، مدیون انسان‏هایی است که در راه اعتلای علمی، فرهنگی و تمدنی بشر بذل مساعی نموده‏اند. بسیار بوده‏اند در تاریخ بشری که این خدمات عظیم و اعجاب‏آور در علم و فرهنگ را در محیطی سراسر خطر و التهاب و در وضعیتی نابسامان به سامان رسانده‏اند.
 
در این خیل عظیم در تاریخ علم و تمدن اسلامی مطمئنا خواجه نصیر الدین طوسی جایگاهی بی‏بدیل دارد. خواجه طوسی در یکی از هراس انگیزترین و بی‌سر و سامان‏ترین دوران تاریخ جهان اسلام و در اوج حمله و ایغار مغول، میراثی سترگ در علم از خویش به جای نهاد و در مهمترین حوادث سیاسی و تمدنی آن دوران نقش مهمی ایفا نمود.
 
بی‏شک پرداختن به تمام وجوه زیست دانشمندانه خواجه طوسی در مجال تنگ یک مقاله محال است؛ به همین خاطر این مقال به بررسی و معرفی اجمالی میراث خواجه در اخلاق عملی می‏پردازد.
 
مختصری از حیات خواجه
 
استاد الابشر، معلم ثالث پس از ارسطو و فارابی، خواجه نصیر الملة و الشریعة، خواجه نصیرالدین ابو جعفر محمد بن محمد بن حسن طوسی، در جمادی الاولی سال 597 هجری شمسی در طوس به دنیا آمد. اصل او از جهرود ساوه بود و پدر به شوق زیارت امام هشتم علی بن موسی الرضا(ع) به مشهد رفته و به دلیل بیماری همسرش در طوس، رحل اقامت افکنده بود.
 
پدر خواجه، وجیه الدین محمد بن حسن خود از دانشمندان و مطلعان روزگار خود بود و به همین دلیل اولین استاد پسر با استعداد، پدر بود. خواجه مقدمات علوم را در نزد پدر به پایان رساند و نیز به سفارش پدر، در درس دایی دانشمند خود شرکت نمود.
 
از دیگر استادان خواجه می‏توان به سراج‏الدین قمری، فرید‏الدین داماد که خود شاگرد امام فخر رازی بود، قطب الدین مصری شافعی مصری، برهان‏الدین حمدانی، خواجه اسعد بن عبد القادر بن سعد اصفهانی، معین‏الدین سالم بن بدران مصری مازنی و کمال‏الدین موصلی را می‏توان نام برد که خواجه طوسی تمام علوم زمان خود را در شهرهای مختلف از نیشابور تا اصفهان و موصل از این اساتید کسب نمود و بنا بر اصطلاح فلسفیون، عالم علمی شد مطابق با عالم عینی و به دیگر سخن، بحر علمی در نمی پنهان شده              در دو گز تن عالمی پنهان شده
(ن.ک: سرگذشت و عقاید فلسفی خواجه نصیرالدین طوسی و نیز فواید رضویه)
 
خواجه پس از اتمام تحصیلات، روزگارش با حمله مغولان با سختی توأم گشت و از سر ناچاری به قلاع اسماعیلیه در ناحیه قهستان خراسان پناه برد و یک چند در آنجا به تألیف و تصنیف کتب علمی پرداخت و پس از مدتی به قلعه اسماعیلیه در الموت قزوین رفت و در روزگار حمله هلاکو، ایلخان مغول به او پیوست و در روزگار عسرت در جهان اسلام، خدماتی را در رفع و دفع شرور مغولان در دستگاه آنان به عهده گرفت و بسیاری از دانشمندان، از جمله ابن ابی الحدید و دیگران را از قتل و کشتار مغولان نجات داد.
 
دوره اصلی کار خواجه از زمانی آغاز شد که خواجه با استفاده از قدرت مغولان به نشر دانش و تمدن اسلامی پرداخت و در همین راستا دست به تأسیس رصد خانه‏ای مهم در مراغه زد و سیستم علمی و دانشوری مبسوطی در آنجا ایجاد نمود و دانشمندان بسیاری را در کنف حمایت علمی و سیاسی خود گرفت.
 
میراث علمی خواجه بیش از آن است که در این مختصر به شماره آید؛ چه خواجه در علوم مختلف بشری سرآمد بود و دارای تألیفات که از جمله مهمترین آنها می‏توان به شرح خواجه بر اشارات ابن سینا، اخلاق ناصری، تجرید الاعتقاد، تحریر مجسطی، اساس الاقتباس و... اشاره داشت که خود قسمت عظیمی از تمدن علمی بشر را رقم زده‏اند.
 
سر انجامِ این نابغه دوران، در سال 672 هجری قمری در بغداد روی داد و پیکر این دانشمند شیعی در مقابر قریش در کاظمین به خاک سپرده شد.
 
اخلاق در تمدن اسلامی
 
بنا بر آنچه گفته آمد، در این مقال به معرفی کتب اخلاقی خواجه، به خصوص اخلاق ناصری پرداخته خواهد شد. کتب اخلاقی مهم خواجه، کتاب اخلاق ناصری، اخلاق محتشمی و اوصاف الاشراف هستند که خواجه در زمان‏های مختلف و با رویکرد‏های متفاوت به نوشتن آنها پرداخته است.
 
اخلاق عملی شاخه‏ای از حکمت است. استاد شهید مرتضی مطهری در این باب می‏گوید: «حکمت و یا فلسفه را از قدیم به دو بخش تقسیم کرده‏اند؛ حکمت نظرى و حکمت عملى.
 
مـمـکـن اسـت ابتداء پنداشته شود که حکمت نظرى عبارت است از حکمتى که فقط باید آن را دانـسـت؛ در عـمـل بـه کـار نـمـى‏آیـد؛ مـانـنـد آگـاهـى بـر احوال فلان ستاره دور دست که میلیون‏ها سال نورى با ما فاصله دارد و حکمت عملى عبارت اسـت از آگـاهـى بـر امـورى که در عمل به کار مى‏آید؛ مانند پزشکى یا حساب و هندسه. ولى ایـن تـصـور، باطل است. معیار حکمت نظرى و حکمت عملى چیز دیگر است. شاید آن که از همه بهتر آن را توضیح داده است، بوعلى در منطق شفاء و در الهیات شفا و در کـتـاب مـبـاحـثـات اسـت.
 
آن چه در اینجا مى‏توانیم به عنوان معیار براى حکمت نظرى و حکمت عملى ذکر کنیم، این است کـه حـکـمـت نـظرى عبارت است از علم به احوال اشیاء، آن‏چنان که اشیاء هستند یا خواهند بود. ولى حـکـمـت عـمـلى عـبـارت اسـت از عـلم بـه ایـنـکـه افـعـال بـشـر، افـعـال اخـتـیـارى او چگونه و به چه منوال خوب است و باید باشد و چگونه و به چه مـنـوال بـد است و نباید باشد. مثلا اینکه جهان از مبدئى علیم صادر شده است، یا ایـنکه همه مرکبات طبیعى به چند عنصر محدود منتهى مى‌شوند و یا اینکه قاعده در ضرب و تقسیم اعشارى چنین یا چنان است، جزء حکمت نظرى است.
 
در یـک کـلام، حـکـمـت نـظرى از هست‏ها و است‏ها سخن مى‏گوید و حکمت عملی از باید‏ها و نباید‏ها و نشاید‏ها. مـسـائل حـکـمـت نـظـرى از نـوع جـمـله‏هـاى خـبـریـه اسـت و مسائل حکمت عملى از نوع جمله‏هاى انشائیه.
 
حکمت عملى عبارت است از علم به تکالیف و وظایف انسان؛ یعنى چنین فرض شده که انسان یـک سلسله تکالیف و وظایف دارد، نه از ناحیه قانون اعم از قانون الهى یا بشرى که آن داستان دیگر است؛ بلکه از ناحیه خرد محض آدمى.
 
پـس کـسانى که به حکمت عملى قائلند، معتقدند که انسان یک سلسله تکالیف و وظایف دارد که همان‏ها حکمت‏هاى عملى است و عقل و خرد مى‏تواند آنها را کشف نماید».( کلیات علوم اسلامی ص372)
 
سپس استاد شهید به تقسیم بندی هر کدام از این حکمت‌ها در تمدن اسلامی می‌پردازد: «حـکـمـت نـظرى منقسم است به الهیات و ریاضیات و طبیعیات، علیهذا حوزه بسیارى وسیعى دارد و اکثریت قریب به اتفاق علوم بشرى را فرا مى‏گیرد؛ ولى حکمت عملى منقسم مى‌شود به اخلاق، تدبیر منزل و سیاست جامعه. چنانکه مى‏بینیم، حکمت عملى محدود است به علوم انسانى، البته نه همه علوم انسانى، بلکه پاره‏اى از آنها».(همان ص373)
 
فیلسوفی در طریق مشاء
 
از آنجایی که خواجه طوسی فیلسوفی مشایی بوده است و بنا بر نصوص تواریخ فلسفه، نقشی مهم و بی‌بدیل در احیای فلسفه اسلامی پس از حملات امثال امام محمد غزالی داشته است، بر همین مبنا کتاب‏های اخلاق او و به خصوص اخلاق ناصری، بر همین معیار و منوال است و در سه شعبه اخلاق قدیم، یعنی اخلاق فردی، سیاست مدن و تدبیر منزل بحث می‏نماید.
 
این کتاب به نص خواجه بر سبک و سیاق کتاب طهارة الاعراق ابن مسکویه نوشته شده است. خواجه در یک فصل از کتاب خود به تلخیص کتاب ابن مسکویه فیلسوف مشایی و مورخ نامدار پرداخته است.(ن.ک: سرگذشت و عقاید فلسفی خواجه نصیر الدین طوسی)
 
"پرفسور ویلفرد مادلونگ" در این باب می‏گوید: «طوسی، خود برخی از منابع اصلی‏اش را به اختصار بیان کرده است. مشوّق او، یعنی «محتشم» ابتدا به وی پیشنهاد کرده بود که کتاب مختصر و معروف مسکویه، به نام تهذیب الاخلاق را از عربی به فارسی برگرداند. طوسی پس از قدری تأمّل تصمیمی بر خلاف نظر او گرفت.
 
اعتقاد او بر این بود که در ترجمه نمی‌توان دقت ظریف متن اصلی را به طور کامل منتقل کرد. او همچنین بر نیاز به کتابی جامع درباره حکمت عملی، که هر سه شاخه آن، یعنی علم اخلاق، اقتصاد(تدبیر منزل) و سیاست را در برداشته باشد، واقف بود. در حالی که مسکویه در کتابش، تنها به بخش اول از این سه شاخه پرداخته بود. بنابراین طوسی تصمیم به نگارش اثری جدید گرفت که بخش اوّل آن به طور گسترده مبتنی بر تهذیب الاخلاق بود. مأخذ اصلی او در بخش تدبیر منزل، بنابر آنچه بعداً بیان می‌کند، رساله‌ای در این موضوع از ابن سینا، با عنوان کتاب السیاسة بود.
 
بنا به گفته طوسی، بخش مربوط به علم سیاست(سیاست مدن) مبتنی بر کتاب اقوال و نکات فارابی است. به بیان دقیق‏تر، شک نیست که "السیاسة المدینة" و "فصول المدنی" فارابی و نیز تذکرات او که در "الحکمة الخالدة" مسکویه نقل شده است، از جمله منابع اخلاق ناصری هستند؛ هر چند به نظر می‌رسد که طوسی یک یا چند رساله دیگر نیز از فارابی در اختیار داشته است که هنوز شناسایی نشده‌اند.
 
طوسی این منابع را به اجمال و با استقلال نظر چشمگیری مورد استفاده قرار داده است. ترجمه تحت‏اللفظی با بازگویی و شرح و تفصیل مستقل تفاوت دارد. شیوه ارائه مطالب طوسی برخلاف موضوع کتاب، اغلب بدیع و کامل‌تر از منابع مورد استفاده اوست. با وجود این، ظاهرا این آزادی عمل موجب زیر پا گذاشتن و درهم شکستن چارچوب و گستره فلسفی سنتی نشده است.
 
طوسی در پایان مقدمه با تأکید بر رعایت امانت و بی‏طرفی در نقل آراء و عقاید، می‌گوید: «آنچه در این کتاب تحریر می‌افتد، از جوامع حکمت عملی، بر سبیل نقل و حکایت و طریق اخبار و روایت از حکمای متقدم و متأخر باز گفته می‌آید؛ بی‏آنکه در تحقیق حق و ابطال باطل شروعی رود، یا به اعتبار معتقد ترجیح رأیی و تزییف مذهبی خوض کرده شود. پس اگر متأمّل را در نکته‌ای اشتباهی افتد یا مساله‌ای را محل اعتراض شمرد، باید که داند محرّر آن صاحب عهده جواب و ضامن استکشاف از وجه صواب نیست».(اخلاق ناصری و نسبت آن با فلسفه،تشیع و تصوف)
 
مقدمه‏ای پر فراز و نشیب
 
خواجه طوسی به دلیل اوضاع و احوال مختلف و پر فراز و نشیب زندگی خود و قرار گرفتن در موقعیت‏های مختلف سیاسی، کتاب خود را را با دو مقدمه پرداخته است. یک مقدمه اولیه که در قهستان و هنگام تصنیف کتاب پرداخته است و کتاب را به ناصرالدین محتشم قهستان تقدیم نموده است و مقدمه دیگر که سال‏ها بعد از وضعیت سیاسی خود در قلاع اسماعیلیه یاد می‏نماید و علت آن تقدیم را اضطرارات روزگار عنوان می‏نماید.(ن.ک:مقدمه اخلاق ناصری)
 
"ویلفرد مادلونگ" اسلام شناس برجسته، در باب این مقدمه پر فراز و نشیب می‏گوید: «خواجه نصیرالدین طوسی کتاب اخلاق ناصری خود را که ارزنده‏ترین کتاب در علم اخلاق به زبان فارسی است، حدود سال(633 هـ/ 1235م) هنگامی که در خدمت حاکم اسماعیلی قهستان، محتشم ناصرالدین عبدالرحیم بن ابی منصور بود، کامل کرد.
 
خواجه، نام مشوق فاضل خود را که نگارش این کتاب را به او سفارش داده بود، بر آن نهاد و در آغاز کتاب با بیان ادیبانه خاص آن دوره، آن را به او تقدیم نمود و از علاء الدین محمد، امام اسماعیلی زمان خود نیز طلب دعای خیر کرد. طوسی دو دهه بعد، در سال(654هـ/1256م)، زمانی که قدرت اسماعیلیان در اثر غلبه مغول و تسلیم شدن خورشاه، جانشین و پسر علاءالدین در هم شکسته شده بود، با آنان قطع رابطه کرد.
 
او سپس مقدمه جدیدی را جایگزین اهدائیه نمود و در آن به دعا و ثنا برای حضرت محمّد(ص) و خاندان و صحابه او پرداخت و در ادامه توضیح داد که همراهی‌اش با اسماعیلیان در قهستان، ناخواسته و تمجید از رهبران آنان به دلیل ضرورت حفظ جان بوده است. با وجود این، چون مضمون کتاب درباره شاخه‏‌ای از فلسفه بود و فی نفسه به هیچ مذهب یا نحله دینی‌‏ای تعلق نداشت، طلّاب مذاهب مختلف چنان مشتاق مطالعه آن شدند که نسخه‏های خطی زیادی در میان آنان منتشر گردید. بنابراین، طوسی متوجه شد که ناگزیر است اهدائیه اول را تغییر دهد و اصل مطلب را منتشر نماید؛ به امید این که نسخه نویسان بعدی، کتاب را به شکل جدیدش تکثیر کنند».(همان)
 
منابع:
 
1.     سرگذشت و عقاید فلسفی خواجه نصیر الدین طوسی - محمد مدرسی زنجانی
2.     کلیات علوم اسلامی - مرتضی مطهری
3.     فواید رضویه - شیخ عباس قمی
4.     ماجرای فکر فلسفی در جهان اسلام - غلامحسین ابراهیمی دینانی
5.     اخلاق ناصری - خواجه نصیر الدین طوسی
6.     اوصاف الاشراف - خواجه نصیر الدین طوسی
7.     اخلاق ناصری و نسبت آن با فلسفه، تشیع و تصوف- ویلفرد مادلونگ - ترجمه پرویز سلمانی
 
هادی شاملو
 
/979/703/ر
ارسال نظرات