زمینههای ایجاد اختلاف در جامعه اسلامی
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، به اعتقاد شیعیان، پیامبر گرامی اسلام که برای تعلیم و هدایت مردم و بیان حقایق احکام اسلامی مبعوث شده بود، در فرصت کوتاه رسالتش، امکان بیان تمام مسائل را نیافت، از این روی لازم بود از سوی خداوند امام معصومی رهبری جامعه اسلامی را در دست گیرد تا ضمن رهبری جامعه اسلامی، به بیان احکام و معارف بپردازد. بی شک یکی از مهمترین عوامل عقب افتادگی جهان اسلام در عصر حاضر را می توان وجود اختلافات در بین فرقههای اسلامی دانست.
1. اختلاف پیرامون امامت و خلافت رسول خدا (صلی الله علیه و آله)
یکی از اختلافات مهم که خود باعث انشعاب امت اسلامی به فرقه های گوناگون و جدایی شیعه و سنی گردید، اختلاف بر سر مسأله خلافت و امامت بعد از رحلت رسول گرامی اسلام بود.
به اعتقاد شیعیان، پیامبر گرامی اسلام که برای تعلیم و هدایت مردم و بیان حقایق احکام اسلامی مبعوث شده بود، در فرصت کوتاه رسالتش، امکان بیان تمام مسائل را نیافت، از این روی لازم بود از سوی خداوند امام معصومی رهبری جامعه اسلامی را در دست گیرد تا ضمن رهبری جامعه اسلامی، به بیان احکام و معارف بپردازد. رسول گرامی اسلام نیز در زمان حیات خویش بارها بر این مسأله تکیه نموده و علی بن ابیطالب را به عنوان جانشین، خلیفه و امام بعد از خویش معرفی نمودند. در مقابل، اهل سنت که اکثریت امت اسلام را تشکیل میدهند، چنین اعتقادی نداشته و معتقدند که جماعت مسلمین خود در پی تعیین و نصب خلیفه برآمدند.
عده ای «انصار» را به جهت نصرت حق، پناه دادن و یاری نمودن اسلام، سزاوارتر و عده ای «مهاجرین» را به جهت پیشگامی آنان در پذیرش اسلام اولی به خلافت میدانستند؛ و در این میان عده اندکی خلافت و امامت را منحصر در خاندان پیامبر دانسته، علی بن ابی طالب(علیه السلام) را شایسته ترین فرد بر میشمردند. در دوره های بعدی خود شیعیان نیز درباره جانشینی ائمه(علیهم السلام) به نزاع برخاستند و فرقههای مختلفی در میان آنان ظهور کرد.
از جمله این فرقهها می توان از فرقههای ذیل نام برد: فرقه کیسانیه، که قائل به امامت محمد بن حنفیه، پس از امام حسین(علیه السلام) شدند، فرقه خطابیه که قائل به جانشینی ابوالخطاب محمد بن ابی زینب اجدع اسدی پس از امام صادق(علیه السلام) بودند، و فرقه اسماعیلیه که معتقد به امامت اسماعیل بن جعفر پس از پدرش امام صادق(علیه السلام) شدند و...
2. حکومت ها و سیاستها
با نگاهی گذرا به تاریخ میتوان آشکارا به این مطلب پی برد که برخی از سیاست مداران و حاکمان در پی حفظ مصالح سیاسی خود به تقویت و یا ایجاد فرقههایی می پرداختند تا بدین وسیله پشتوانه فکری و مذهبی برای خود ایجاد کرده و یا در میان مخالفین خود اختلاف انداخته و یا آنان را بدنام نمایند. فرقه «سبأیه» را میتوان نمونهای از این دست برشمرد. همچنین فقه «کیسانیه» فرقهای است که با هدف ضربه زدن به شیعیان و بدنام کردن آنان توسط بنیامیه و بنیعباس ایجاد و حمایت شد. بنی عباس برای مستند کردن کیسانیه حکایتها و روایات زیادی را جعل نمودند که با اندکی دقت فقدان سند و تناقض های فراوان این روایات آشکار می شود.
همچنین آنان برخی از حوادث را به نفع خود محو و یا تحریف مینمودند. به عنوان مثال بعضی از کتب تاریخی زمانی که میخواهند ذکری از وقایع زمان فتحعلی شاه بنمایند، میگویند «در ذکر جهان گشایی خاقان فتحعلی شاه»، در حالی که او بسیاری از شهرهای ایران را از دست داد. این گونه دروغ نویسیها و تحریفها در طول تاریخ(به خصوص در مواردی که با مسائل دینی و اعتقادی در ارتباط بوده است)، موجب سوء برداشتهای فراوان گشته و زمینهای برای به وجود آمدن اختلافات در میان مسلمین گشته است.
3. نحوه زبان قرآن
یکی از علل پیدایش فرقههای کلامی نحوه زبان قرآن است؛ زبان قرآن، در برخی از موارد زبان فیصله بخش نیست. وجود آیات متشابه در قرآن و عدم فهم دقیق آنان، که در مواردی به ظاهر با یکدیگر متضادند، خود عاملی برای اختلافات کلامی و ارائه تفسیرهای متفاوت گردیده است. به عنوان مثال: آیاتی که پیرامون «تقدیر و آزادی انسان» و یا آیاتی که درباره «تشبیه و تنزیه» وارد شده است، خود موجب بحثهای کلامی و پیدایش فرقه های گوناگون گردیده است. عده ای در مقابل این آیات سکوت نموده و عدهای دیگر با بحثهای عقلی و به کاربردن روشهای قیاسی که در فقه به کار برده میشد سعی در توجیه آیات متشابح مینمودند. اختلافهای متعددی را در حوزه فقه اسلامی در میان اهلسنت و شیعیان میتوان یافت که منشأ آن همین نحوه زبان قرآن و اختلاف در معنا و برداشت از آیات قرآن است. به عنوان مثال میتوان از اختلافاتی که در معنای کلمه «قروء» در آیه شریفه «والمطلقات یَتَرَبَصْنَ بأنفسهن ثلاثه قروء و...» در میان فقهای اسلامی وجود دارد، اشاره نمود.
4. ارتباط با دیگر ادیان، به ویژه نوکیشی اسلامی
بسیاری از پیروان ادیان و مذاهب قبل از اسلام، با آنکه اسلام را پذیرفته و مسلمان شده بودند، اما هنوز رسوبات عقاید آن ادیان را در ذهن خود داشتند و عقاید و مسائل اسلامی را نیز با همان دید تجزیه و تحلیل مینمودند. مسائلی چون «جبر و اختیار»، «ذات و صفات خداوند» و...
کسان دیگری نیز بودند که در حقیقت ایمان نیاورده و تنها زمانی که منافع خود را در خطر دیدند، به ظاهر آورده، با گسترش مطالب باطل قصد تحریف دین را داشتند. این امر موجب رواج اسرائیلیات و معتقدات غیر اسلامی در بین مسلمین گردیده و خود موجب اختلاف امت گردید.
شهرستانی در این مورد مینویسد: «بسیاری از یهودیانی که به ظاهر اسلام آورده بودند احادیث بسیاری در مورد تجسم و تشبیه از تورات نقل کردهاند از جمله این افراد کعبالاحبار، وهب بن منبه الیمانی، تمیم بن اوس و... می باشند».
5.نهضت ترجمه
با گسترش سرزمین های اسلامی و ورود مراکز علمی و فرهنگی در محدوده حکومت اسلامی، حاکمان و خلفای اموی و به خصوص عباسی به علل متعددی افراد زیادی را تشویق و ترغیب به ترجمه کتب علمی این مراکز می نمودند و به این صورت مسلمانان با فلسفه یونانی و نوافلاطونی اسکندرانی آشنا گردیدند. ورود بعضی از بحث های فلسفی چون «کون و ماده» و «ماوراء الطبیعه محسوس» و شبهات فکری گوناگون به جهان اسلام خود باعث اختلافاتی در جهان اسلام گردید تا جایی که برخی از علمای اسلامی راه بعضی از فلاسفه گذشته را در پیش گرفته و در دوران عباسی گروههای شکگرا که عقاید سوفسطائیان را داشتند، به وجود آمد.
از آنجا که در آن زمان برخی از مسلمانان هنوز معتقدات دینی خود را بر پایههای مباحث عقلی آن چنان که باید، استوار ننموده بودند، در اثر برخورد با علوم بیگانه و شبهات مختلف، با تقدم عقل بر آنچه تاکنون بی چون و چرا پذیرفته بودند، از فطرت نخستین و ایمان ساده خود خارج شده و به معتقدات اسلام کماعتقاد گشتند. از این زمان به بعد، علمای اسلامی نیز سعی نمودند با تکیه بر روشهای فلسفی و عقلی، عقاید اسلامی را به اثبات برسانند و این خود آغاز بحث های گسترده و ایجاد اختلافاتی چون دعوای معتزله با دیگران گردید.
6. سابقه فرهنگی
سابقه فرهنگی، افکار، اعتقادات و روحیات متفاوت افراد هر سرزمین میتواند بستر و زمینهای باشد جهت رشد و گسترش فرقه، تفکر و یا مذهبی خاص. بی شک رشد تشیع در ایران دارای بستر و زمینه مناسب بوده است. روحیه عدالت طلبی، عقل گرایی، وجود عناصری همچون بحث فرشته شناسی که در دین زردشت آمده شده بود و... می توانست زمینه ساز این امر باشد. «منگری وات» در کتاب خویش با بیان فرضیه ای در پی بررسی سابقه فرهنگی دو گروه «شیعیان» و «خوارج» و تأثیر آن بر آراء و عقایدشان برآمده و سعی نموده ثابت نماید که سابقه فرهنگی، عقاید و روحیات منطقهای و قبیلهای افراد و قبایل در گرایش آنان به تشیع و خوارج مؤثر بوده است.
7. دوستی ها و دشمنیها
دوستیها و دشمنیهای افراطی معمولاً انسانها را از دستیابی به حقایق باز میدارد. طبیعت انسان به گونهای است که اگر به امری محبت فراوانی داشته باشد، این بحث موجب آن می گردد که عیوب، زشتیها و نقاط ضعف آن امر را ندیده، آن را بی عیب و نقص بپندارد، همچنین دشمنی و نفرت از امری مانع دیدن خوبی ها و نقاط مثبت آن می گردد. در روایت شریفه داریم: «حب الشیی ء یعمی و یصم» و همچنین در کلام امیرمؤمنان علی(علیه السلام) آمده است: «من عشق شیئا أعضی بصره». در طول تاریخ چه بسیار افرادی که محبت ها و نفرت های آنان مانع دستیابی شان به حق گردیده، نتوانسته اند حقایق را آنچنان که باید درک نمایند. و این امر خود عاملی برای جدایی افکار و اختلاف عقاید نظریات گردیده است.
8. ناقص دیدن تاریخ
عدم جامع نگری و یا عدم آشنایی با تمام جوانب یک جریان و یا حادثه تاریخی، در بسیاری از موارد باعث می شود که داوری و قضاوت صحیحی پیرامون آن امر صورت نگیرد، زیرا در بسیاری از امور، بعضی اجزاء آن نمایانگر کل آن امر نیست و حتی گاه تصویری بر خلاف آن ارائه مینماید. باید توجه داشت که تاریخ همه آنچه بوده است را برای ما نقل ننموده است و ما در بسیاری از حادثههای تاریخی جنبههایی از آن را نمی دانیم. این عدم جامع نگری و قضاوت های ناصحیح گاه موجب اختلافات و تنازعاتی گردیده است. تذکر این نکته ضروری است که بسیاری از تاریخنویسان، تاریخ خود را از منظر و دید خود و به منظور خاصی نگاشتهاند، آنان حوادث تاریخی را بر اساس بینش خویش تحلیل و انتخاب مینمودند.
9. قصه گویی
قصه گویی در زمان خلیفه سوم آشکار شد، و از آنجا که قصه گویان خرافات و اساطیر را در اذهان وارد مینمودند، امام علی(علیه السلام) از این امر کراهت داشت و آنان را از مسجد بیرون راند ولی این امر در زمان اموی گسترش یافت تا جایی که بسیاری از این قصههای غیر واقعی باعث ورود اسرائیلیات در کتب تفسیر و تاریخ اسلام شد و زمینه را برای بروز اختلاف بین مسلمین ایجاد نمود.
10. اختلاف نسخ و کتابت
از آنجا که تعالیم و عقاید مسلمانان برگرفته از قرآن کریم و روایات شریفه میباشد و افکار، عقاید و اعمال خود را بر طبق آن تنظیم مینمایند، هر گونه عدم هماهنگی در نسخ و کتابت این دو متن مقدس میتواند موجب اختلاف در میان آنان گردد. البته این امر اختصاص به متون مقدس ندارد بلکه در گذشته تکثر هر متنی از طریق استنساخ صورت می گرفته است و کافی است با از قلم افتادن تنها یک علامت نفی معنی به طور کلی تغییر یابد.
11. منع و جلوگیری از تدوین و نشر احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله
با آنکه ضرورت حفظ و نشر احادیث رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) امری عقلی و مسلم بود و حتی خود رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بارها بر این امر تأکید نموده بودند، متأسفانه نه تنها این امر آنچنان که باید صورت نپذیرفت، بلکه پس از رحلت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) از این امر ممانعت شد و زمینه را برای جعل و تحریف احادیث و همچنین نشر افکار یهودی و مسیحی و در نهایت ایجاد اختلاف در بین مسلمانان، آماده نمود. البته کوتاهیها و عدم انگیزه مسلمانان برای جمع آوری و گسترش احادیث نیز در این امر تأثیر عمدهای داشت./907/د101/ی
منبع: پایگاه اینترنتی موعود