۲۷ آبان ۱۳۹۳ - ۱۷:۰۳
کد خبر: ۲۳۱۵۰۳

نگاهی به تاریخچه نقل حدیث؛ از منظر شیعه و اهل سنت

خبرگزاری رسا ـ یکی از مباحثی که منجر به ایجاد شکاف و انشقاق میان جامعه اسلامی شد، دستور منع نقل حدیث بود که توسط خلفای سه گانه و برخی دیگر از خلفا به اجرا گذاشته شد.
حديث

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، یکی از مباحثی که منجر به ایجاد شکاف و انشقاق میان جامعه اسلامی شد، دستور منع نقل حدیث بود که توسط خلفای سه گانه و برخی دیگر از خلفا به اجرا گذاشته شد. این دستور زمینه ایجاد تحریف را در روایات به وجود آورد. برای بررسی بیشتر این موضوع گفت‌وگویی را با حجت‌الاسلام گودرزی از محققان پژوهشکده مهدویت و آینده پژوهی انجام داده‌ایم.

 

لطفا در مورد تاریخچه نقل حدیث توضیح بفرمائید؟

طبیعتا ایجاد حدیث، بیان و گسترش آن ارتباط تنگاتنگی با وجود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله داشته؛ بنابراین طبیعی است که پیدایش حدیث را همزمان با آغاز رسالت ایشان بدانیم. در عصر پیامبر اکرم(ص) حفظ، نقل و کتابت احادیث نبوی رایج بوده و صحابه ایشان هر یک احادیث بسیاری را از پیامبر(ص) اخذ کرده، نوشته و به این نوشته های خود می بالیدند، تشویق های پیامبر اکرم(ص) و اهتمام ایشان به نقل و کتابت حدیث خود شاهد این مدعای ماست که در عصر ایشان بازار حدیث بسیار گرم بوده است و آن حضرت نیز می فرمودند:« اکتبوا هذا العلم »یا درجای دیگر فرموده است :« قیّدوا العلم بالکتابة».

 

 علاوه بر اینها با توجه به احادیث پیامبر اکرم(ص) در زمینه کتابت حدیث می توان دریافت که ایشان آگاه به این مطلب بوده اند که آنچه شفاها بیان می شود و فقط در ذهن ها وجود دارد ممکن است در اثر مرور زمان و یا اغراض سیاسی و یا فراموشی و یا اختلاف در نقل ها دچار تغییرات اساسی و احیانا به طور کلی نابود شود، لذا می بینیم که ایشان اهتمام به کتابت داشتند چه در مورد احادیث و چه در مورد کلام وحی، لذا کاتبانی همیشه کلام وحی را می نگاشتند. در روایتی از پیامبر اکرم(ص) آمده است که به حضرت علی(ع) فرمود: آنچه بر تو املاء می کنم بنویس، علی علیه السلام عرض کرد: آیا از فراموشی من بیم دارید؟ پیامبر اکرم(ص) فرمودند: من از فراموشی تو هراسی ندارم چرا که برای تو از خداوند درخواست کردم که به تو حافظه ای قوی عطا نماید لیکن برای شریکان خود بنویس علی(ع) عرض کرد، شریکان من کیستند ای رسول خدا؟ حضرت فرمود: فرزندان امامت.

 

با این همه تاکید پیامبر اکرم(ص) برای نوشتن و نقل احادیث، پس چرا بعد از وفات ایشان جمع آوری احادیث ممنوع شد؟

پس از وفات پیامبر اکرم(ص) شاهد اتفاقی عجیب در دنیای اسلام هستیم و آن به خلافت رسیدن ابوبکر، عمر و عثمان و دستور عدم نقل حدیث از پیامبر اکرم(ص). ابتدا ابوبکر که خود پانصد حدیث از پیامبر اکرم(ص) جمع آوری کرده بود تمامی آن احادیث را در آتش سوزانید و دستور داد تا از پیامبر(ص) حدیث نقل نکنند و به قرآن مشغول باشند. عمر نیز در دوران حکومتش، سیاست منع حدیث را به شدت دنبال نمود. در زمان عثمان نیز مبارزه دستگاه خلافت شدیدتر شد. عثمان برای جلوگیری از بازگوئی بیانات و روش پیامبر(ص)، یاران بزرگ وی را شکنجه و تبعید می نمود. در بیست و پنج سال دوران حکومت سه خلیفه، یاران پیامبر و تابعین در چنین اوضاعی به سر بردند تا سرانجام خلافت به صاحب اصلی اش منتقل گردید. اما حضرت علی(ع) زمانی به خلافت رسید که سیره پیامبر(ص) در یک ربع قرن به طوری تحریف و به ضعف کشیده شده بود که خود آن حضرت در سخنانی زیبا، اوضاع آن 25 سال حکومت را به تصویر می کشد.

 

در مقابل اصلاحات امیرالمومنین معاویه همه ی نیروی خود را برای نابودی نام و نشان پیامبر و خاندانش بکار گرفت و برای رسیدن به هدف خویش دستگاه های گوناگون جعل حدیث را به راه انداخت و کار را بدانجا رساند که ابو هریرة بیش از پنج هزار و سیصد حدیث و عبد ا... بن عمر بیشتر از دو هزار حدیث و ام المؤمنین عایشه و انس بن مالک هر یک بیش از دو هزار و سیصد حدیث به دروغ به پیامبر نسبت داده اند. این منع از روایتگری تا روی کار آمدن عمر بن عبد العزیز ادامه یافت و از همین زمان است که دستور رسمی کتابت حدیث صادر شد و در نتیجه ده ها کتاب در سیرة پیامبر و صحابه گردآوری شد.

 

با این اوصاف می توان گفت شیعیان نیز در برخی زمان ها از رسیدن به احادیث صحیح بازمانده اند و صرفا به جمع آوری احادیث به صورت شفاهی پرداخته اند؟

 

خیر اینطور نیست، باید به این نکته توجه نمود که تاریخ حدیث شیعه از عصر رسالت و امامت تا به امروز از اتصال کاملی برخوردار بوده و هیچ حلقة ای از آن نیفتاده است بر خلاف اهل سنت؛ چرا که گردآوردندگان جوامع حدیثی اولیة اهل سنت آنها را براساس سنت شفاهی فراهم آوردند، در حقیقت بخاری و مسلم از روی شنیده های روایی که از طریق اساتید به آنان منتقل شد به تدوین صحیحین پرداختند، اما گردآوردندگان جوامع اولیة حدیثی شیعه با احادیث و سنّـت مکتوب روبه رو بودند که ما آن را به عنوان اصول اربعمأة می شناسیم و از آن با عنوان شکل گیری میراث روایی شیعه در قالب اصول اربعمأة و دورة دوم از ادوار تاریخ حدیث شیعه یاد می کنیم که این دوره از اختصاصات تاریخ شیعه است.با توجه به این ویژگی و نیز مکتوب بودن احادیث شیعی و تا حدودی نظارت اهل بیت علیهم السلام بر مکتوبات حدیثی، پدیده ی وضع و جعل را در مقایسه با حدیث اهل سنت، به صورت محدودتری در احادیث شیعه شاهد هستیم، این امر پیراستن منابع روایی شیعه از احادیث جعلی را، در مقایسه با منابع روایی اهل سنت، با ضرورت کمتری مواجه ساخته است.

 

بنابراین نخستین نگاشته های حدیثی شیعه همزمان با دوران رسالت و امامت ائمه علیهم السلام تا زمان امام سجاد (م 95) علیه السلام فراهم آمد. و از این نظر می توان آن ها را ناظر به سده ی نخست دانست یعنی دورانی که نقل، کتابت وتدوین حدیث از سوی خلفاء بامخالفت شدید رو به رو بوده است. پس از این دوران شاهد شکل گیری میراث روایی شیعه در قالب اصول اربعمأة هستیم.

 

اصول اربع‌مأة به چه معناست و چه جایگاهی بین شیعیان دارد؟

اصول اربعمأة یا اصول چهار صد گانه به مجموعه ای از مکتوبات حدیثی گفته می شود که در دوران ائمه بویژه در عصر صادقین علیهما السلام توسط یاران ائمه علیهم السلام فراهم گردید. البته برخی دیگر از بزرگان بر این باورند که اصول اربعمأة از زمان حضرت امیر علیه السلام تا زمان امام حسن عسگری علیه السلام فراهم آمده و حاوی گفتار تمام ائمه علیهم السلام است. هر چند بیشترین سهم روایات اصول اربعمأة از آن صادقین علیهما السلام است به هر حال این اصول تا دوران جوامع اولیه شیعه یعنی «محمدون ثلاث» که عبارتند از کلینی و شیخ صدوق و شیخ طوسی وجود داشت و مورد استفاده آنان قرار گرفته است. امروزه از میان این اصول تنها 16 اصل به دست ما رسیده است.

 

چرا اصول اربع‌مأة از بین رفت، آیا دلیل خاصی داشته است؟

دو عامل اساسی در از بین رفتن این اصول اربعمأة نقش مؤثر داشته است که عبارتند از:

 

 1ـ پس از تدوین جوامع اولیه حدیثی از رغبت علماء نسبت به اصول اربعمأة کاسته شد زیرا وجود این روایات در 40 کتاب و عدم تنظیم و تثبیت از جهت دیگر، مراجعة مستقیم به این اصول را دشوارنموده بود.

 

2ـ آتش سوزی کتابخانه شیخ طوسی در سال 448 هجری به دست متعصبان باعث سوخته شدن شماری از این اصول شد. بعد از دوره تدوین جوامع اولیه حدیثی شیعه به دوران تکمیل و تنظیم جوامع حدیثی شیعه می رسیم که از مهم ترین آثار این دوره می توان به بحار الانوار علامه مجلسی، تفصیل وسائل الشیعه إلی تحصیل مسائل الشریعة حر عاملی و مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل میرزا حسین نوری و به وافی از ملا محسن فیض کاشانی و در آخر هم به جامع الاحادیث شیعه آیت ا... بروجردی می توان اشاره نمود.

 

یکی دیگر از سوالاتی که باید بدان پرداخته شود این است که آیا تمام احادیث موجود در منابع روایی در مورد مهدویت صحیح می باشند؟

در پاسخ به این سوال باید بگوییم با توجه به آنچه که در تاریخچه پر فراز و نشیب حدیث گفته شد به جوابی منفی می رسیم، اگرچه بین بزرگان و علماء (اخباری) و (اصولی) در میزان صحت روایات کتب اربعه اختلاف وجود داشته است و لیکن آنچه که مورد اتفاق جمیع علما و بزرگان می باشد، این است که تمام احادیث ضعیف نیستند و تمام احادیث هم صحیح نیستند بلکه در بین احادیث، احادیث ضعیف هم وجود دارد./907/د101/ی

 

منبع: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی

 

ارسال نظرات