دعا نکردن برای شاه با فرار از منبر
تحصیلات
مهدی دوران تحصیلات ابتدایی را در دبستان اخوان روستای علیک سپری کرد و در همان ایام در کارهای کشاورزی یاور و کمک حال پدر بود، مادر شهید از آرامش او در آن ایام خاطره های بسیاری در ذهن دارد، از آن جمله اذان گفتن و نماز اول وقت شهید. یازده ساله بود که اشتیاقش به فراگیری علوم اسلامی باعث شد وارد حوزه علمیه هراتی شهرستان تربت حیدریه شود. دوری از خانواده، کمبود امکانات و ... در پی ریزی شخصیت مهدی، نقش بسزایی داشت. پدرش در این باره می گوید «وقتی مهدی برای تحصیل حوزوی به حوزه علمیه تربت حیدریه رفت، زیر زمینی با اجاره هزار تومان برایش کرایه کردم و او با شور و شوق خاصی با همه توان مشغول فراگیری حوزوی شد، بعدها صاحب خانه اش از همت بالای مهدی برای تحصیل برایم نقل می کرد که مهدی را شب های زیادی در حالی که هنگام مطالعه به روی کتاب هایش به خواب رفته بود، مشاهده کرده است».
فعالیت های قبل از انقلاب
پخش کتاب و اعلامیه: اگر چه در تهیه و توزیع اعلامیه ها، روحانیون درجه اول و دوم بیشترین نقش را ایفا می کرده اند، اما در پخش و توزیع آن ها طلبه های جوان، نقش مهمتری داشتند. در اسناد ساواک، اشارات مختلفی درباره تهیه و توزیع اعلامیه توسط شهیدان صدوقی، هاشمی نژاد، سعیدی و دیگر مبارزان وجود دارد، شهید یعقوبی نیز که از سال های 1352 با مسایل سیاسی کشور آشنا شده بود، در تهیه و توزیع کتاب های سیاسی، اعلامیه ها و رساله علمیه حضرت امام رحمة الله علیه نقش موثری داشت. او بارها به تهیه و توزیع اعلامیه و ضد رژیم مبادرت کرده و خطرات بسیاری را به جان خریده بود.
سخنرانی و تبلیغ
یکی از راهکارهای موثر در آگاه کردن توده های مردم از جنایات رژیم و اعمال ضداسلامی رژیم پهلوی، استفاده مناسب از فن سخنرانی و تبلیغ بود، روحانیون با استفاده از ایام محرم و صفر، وفیات و اعیاد اسلامی به بهترین شکل با سخنرانی های روشنگر، مردم را با مسایل مهم سیاسی آشنا کرده، آنان را برای یک قیام عمومی بر ضد رژیم ظالم پهلوی آماده می ساختند.
شهید یعقوبی نیز در راستای اهداف انقلاب اسلامی، در ایام محرم و صفر علاوه بر این که به عنوان مسؤول اعزام مبلغ به شهرها و روستاها فعال بود، خود نیز در سخنرانی ها به روشنگری اذهان عمومی پرداخت. برادر شهید نقل می کند: در پایان یکی از سخنرانی هایش مأموران امنیتی به او می گویند که چرا برای شاه در پایان سخنرانی دعا نکردی؟ و شهید یعقوبی به صراحت می گوید که شاه نیازی به دعا ندارد، اما مأموران با عصبانیت می گویند:«فردا در پایان سخنرانی حتما دعا کنید».شهید یعقوبی دیگر در آن مسجد سخنرانی نکرد و برنامه خود را ناتمام گذارده، به شهر دیگری رفت./934/پ202/ب5
برگرفته از کتاب «فضیلت های ماندگار»