ویژه نامه اینترنتی «لیلةالقدر» منتشر شد
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، ویژهنامه اینترنتی «لیلةالقدر» شامل بخشهای مختلفی همچون مقالات، گالری، نرمافزار، کارت پستال، پیامک، احادیث، موبایل، پرسش و پاسخ، چندرسانهای و مقالات مرتبط در پایگاه اینترنتی راسخون منتشر شد.
از جمله مقالات این ویژهنامه میتوان به «غصب فدک، آتشی بر انگیخته»، «گزیدههایى از زندگی و فضایل حضرت زهرا(س)»، «بشریت مرهون فاطمه زهرا علیهاالسلام است»، « فاطمه(س) در کلام الهی»، «عصمت صدیقه کبری فاطمه زهرا (س)»، «ثمرات علمى و عملى تبیین شخصیت حضرت فاطمه»، «فاطمه، بنیانگذار تشیع»، «فضایل قرآنی فاطمه(س)»، «حضرت فاطمه(س) در اندیشه امام خمینی(ره)»، «وصایای حضرت فاطمه(س)»، «فاطمه علیها السلام ازنگاه اهل بیت»، «شمّهای از اخلاق، صفات و کرامات حضرت فاطمه»، «مقام معنوی زهرای اطهر علیهاالسلام»، «حضرت زهرا سلام الله علیها از منظر امیرالمومنین» و «زندگی امروز با حضرت زهرا(س)» اشاره کرد.
شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها
در این مقاله میخوانیم: قال رسول الله (صلّی الله علیه و آله): انَّها لَسَیِّدَةُ نِساءِ الْعالَمینَ فَقیلَ أَهِىَ سَیِّدَةُ نِساءِ عالَمِها؟ فَقالَ: ذاکَ لَمَرْیَمُ بِنْتُ عِمْرانَ فَامَّا ابْنَتى فاطِمَةَ فَهِىَ سَیِّدَةُ نِساءِ الْعالَمینَ مِنَ الْأوَّلینَ وَ الْآخِرینَ.
پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) فرمودند: فاطمه سرور زنان جهانیان است. بزخی از اصحاب گفتند: «آیا او سرور زنان زمانه خویش است؟» فرمودند: «مریم چنین است، اما دخترم فاطمه سرور همه زنان جهان از آغاز تا انجام آن است.»
تاریخ اسلام زنانى را نشان مىدهد که در عرصه ایمان و عمل صالح و پیمودن مدارج رشد و کمال، گوى سبقت از دیگر زنان و بلکه مردان ربودهاند و نامشان در زمره اسوهها و نقش آفرینان تاریخ اسلام به ثبت رسیده است و در شکلگیرى، گسترش یا تداوم آیین مقدس اسلام در محضر بنیانگذار آن، حضرت ختمى مرتبت(صلّی الله علیه و آله) و یا جانشینان وى نقش داشتند و هر یک از جهتى الگوی مومنان بودهاند.
حضرت فاطمه (سلام الله علیها) نخستین ثمره وحى و مادر آینده امامان معصوم (علیهم السلام) است که، در منزلت و شرف خانوادگى کسى به پای ایشان نمىرسد. ایشان دانش خود را از سرچشمه وحى فرا مىگرفتند، و از محضر پدر بزرگوارشان به عنوان بهترین معلّم بهرهها بردند، مقام معنوى فاطمه (سلام الله علیها) در قالب الفاظ و مفاهیم نمىگنجد و همه کس را توان آن نیست که در شأن و عظمت او سخن گویند و مقام معنوى او را تنها خدا و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و همسرش امیرمؤمنان (علیه السلام) مىشناسند.
این مقام معنوی در پرتو تعالیم الهی و در مکتب رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) حاصل شده است، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در تمام دوران حیات زهرا (سلام الله علیها) از توجه عمیق و ابراز مهر و محبت ویژه به وى دریغ نورزید. علوم و اسرارى که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) براى ایشان باز مىگفت، حضرت على (علیه السلام) مىنوشت و حضرت فاطمه آنها را در مُصْحَف خود گرد مىآورد. به گفته امیرمؤمنان (علیه السلام) علم گذشتگان و آیندگان در صحیفه فاطمیّه آمده است. این مصحف هم اکنون نزد امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه شریف) است4. در یک جمله مىتوان گفت، حضرت فاطمه (سلام الله علیها) مظهر انسان کاملى است که در قرآن و روایات چهرهاش به تصویر کشیده شده است. وجودش مَثَل اعلاى نفس بشرى و مظهر صفات و اسماى الهى است.»
فاطمه(ع) در کلام الهی
در مقاله دیگری از این ویژهنامه آمده است: قرآن مجید که کلام راستین خداست و در نهایت اتقان و درستی قرار دارد، بی هیچ شک و شائبه ای بازگوکننده حقایقی است که ذهن بشری از نیل به بسیاری از آنها، عاجز و ناتوان است. فاطمه زهرا(ع) نیز حقیقتی بی مانند دارد که جز در سایه سار قرآن و کلام معصومان نمی توان بدان دست یافت. بدین لحاظ، در این مجال به بررسی برخی از آیات قرآن و بیان پاره ای از این حقایق می پردازیم.
1.خانه فاطمه(ع) جلوه گاه نور هدایت الهی
قرآن کریم، خداوند را نور آسمان ها و زمین می خواند و تصریح می کند که او هر فردی را که بخواهد، به نور خویش هدایت می کند. در ادامه می فرماید:«[ این نور هدایت] در خانه هایی است که خداوند اذن فرموده است رفعت بیابند؛ خانه هایی که نام خدا در آنها ذکر می شود و مردانی که تجارت و معامله، آنان را از یاد الهی غافل نمی کند و می ترسند از روزی که در آن، دل ها و چشم ها زیر و رو می شود، صبح و شام در آنها، تسبیح او می گویند.»
هنگامی که پیامبر خدا (ص)آیات مذکور را تلاوت کرد، یکی از اطرافیان حضرت پرسید: یا رسول الله! این خانه ها کدام خانه هایند؟ فرمود:«خانه های انبیا». ابوبکر برخاست و گفت: یا رسول الله! آیا خانه فاطمه و علی از مصادیق این آیه است؟ پاسخ شنید:«آری، از برترین مصادیق آن است.»
2. مشکات الهی
قرآن برای تبیین و معرفی نور خداوند، مثالی ذکر می کند: «مثل نور خداوند، مثل چراغدانی است که درون آن، چراغی گذارده باشند...».
راوی می گوید: از امام (ع)درباره این کلام الهی پرسیدم. فرمود:«آن چراغدان، فاطمه(ع) است و آن چراغ، امام حسن (ع)و آن زجاجه (فانوس یا حباب شفاف)، امام حسین (ع)است.»، این بیان در حقیقت اشاره به جایگاه والا و متعالی فاطمه (ع)و فرزندانش در عالم تکوین و هدایت بشر دارد.
3. ستاره فروزان
امام(ع)، ذیل این آیه قرآن که می فرماید:«ستاره ای درخشنده چون مروارید»، فرمود:«فاطمه ستاره درخشان و فروزانی از میان جمله زنان عالم است.»
4. انسان بزرگ الهی
امام باقر (ع)درباره آیه «همانا آن از مسائل مهم است(و) هشدار و انذاری است برای همه انسان ها» فرمود:«یعنی فاطمه». واژه «کُبَر»جمع«کبری» و تأنیث اکبر است. بنابراین، آیه مذکور چنین معنا می شود:«فاطمه زهرا(ع) یکی از بزرگان است».
در بیانی کوتاه می توان گفت: این تفسیر، عظمت معنوی آن بانوی بزرگوار اسلام را بازگو می کند که در اثر آراسته شدن وی به سجایا و کمالات الهی برایش حاصل گشته است.
5. دریای فضیلت
ذیل این آیه که می فرماید:«(خداوند) دو دریا را در کنار یکدیگر قرار داد؛ در حالی که با هم تماس دارند. در میان آن دو، برزخی است که یکی بر دیگری غلبه نمی کند.»، از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود:«علی و فاطمه، آن دو بحر عمیقی اند که هیچ یک را بر دیگری برتری نیست. بین آن دو، واسطه ای است که همان رسول خداست و محصول این بحر عمیق، لؤلؤ و مرجان است که آن دو، حسن و حسین هستند.»
ثعلبی در تفسیر خود، از سفیان ثوری نقل می کند:«مرج البحرین یلتقیان» یعنی فاطمه و علی، و منظور از «یخرج منهما اللؤلؤ و المرجان» حسن و حسین و مراد از «بینهما برزخ» رسول خداست.»
ابوسعید خدری نیز آیات یاد شده را همین سان تبیین و تفسیر می کند.
6. کوثر رسول الله(ص)
حضرت خدیجه برای پیامبر(ص) فرزند پسری به دنیا آورده بود که عبدالله نام گرفت، اما پس از مدتی از دنیا رفت. روزی از روزها، یکی از سران مشرکان به نام عاص بن وائل، پیامبر(ص) را هنگام خروج از مسجدالحرام ملاقات کرد و با وی به گفتگو پرداخت. گروهی از سران قریش که این گفتگو را دیده بودند، به محض ورود عاص بن وائل به مسجد از او پرسیدند: با چه کسی گفتگو می کردی؟ گفت: با آن «ابتر»! خداوند در حمایت از پیامبر(ص) خویش، سوره کوثر را نازل کرد و فرمود:«( ای پیامبر(ص))! ما به تو کوثر( خیر و برکت فراوان) عطا کردیم. پس برای پروردگارت نماز بخوان و قربانی کن و بدان که دشمن تو قطعاً بریده نسل و دم بریده خواهد بود.»
مفسران کلام الهی، «کوثر» را خیر و برکت بسیار معنا کرده و گفته اند:«مقصود از آن، فراوانی نسل و ذریه پیامبر(ص) است و این معنا از طریق فرزندان فاطمه (ع)محقق شده است؛ به گونه ای که عدد ذریه او از شمارش خارج است و این روند تا روز قیامت تداوم دارد.»
بسیاری از بزرگان علمای شیعه، وجود مبارک فاطمه زهرا(ع) را روشن ترین مصداق کوثر قلمداد کرده اند؛ زیرا شأن نزول آیه، بیانگر این است که بت پرستان مکه، پیامبر(ص) را متهم به مقطوع النسل بودن می کردند و قرآن ضمن نفی گفتار آنان، به پیامبر(ص) می فرماید:«ما به تو کوثر عطا کردیم.» از این تعبیر چنین برداشت می شود که این خیر کثیر(کوثر)، همان فاطمه زهرا (ع)است.
7. شاخه ای از شجره الهی
خدای متعال کلمه طیبه را به شجره طیبه ای مانند می کند و می فرماید:«آیا ندیدی که خداوند چه سان مثل زده؟ کلمه طیبه( سخن و ایمان پاک) همانند درختی پاک است که ریشه اش ثابت و شاخه اش در آسمان است.»
یکی از یاران امام باقر(ع) نقل می کند: خدمت آن حضرت رسیدم و درباره آیه یاد شده پرسیدم. حضرت (ع)پاسخ داد: «آن درخت(شجره طیبه)، محمد مصطفی (ص)است. تنه آن درخت، امیرمؤمنان علی(ع)، میوه آن، امام حسن و امام حسین(ع)، شاخه اصلی آن فاطمه(ع) است و شاخه های کوچک آن، ائمه اطهار از فرزندان فاطمه(ع)، و برگ های این درخت، شیعیان و دوستداران ما اهل بیت اند.»
8. حقیقت شب قدر
امام صادق(ع) درباره آیات نخستین سوره قدر(20) فرمود:«لیله( مقصود حقیقی از آن شب)، فاطمه است و قدر، خداوند است. بنابراین هرکس فاطمه را آن سان که حق معرفت اوست، بشناسد، شب قدر را درک کرده است و حقیقت این است که فاطمه (ع)فاطمه نامیده شد، چون خلایق از شناختش ناتوان گشتند.
9. فاطمه(ع)، صراط مستقیم الهی
حداقل ده مرتبه در نمازهای شبانه روز، از خدای بزرگ می خواهیم که ما را به «صراط مستقیم» هدایت و راهنمایی کند. پیامبر(ص) عظیم الشأن اسلام در تفسیر صراط مستقیم می فرماید:«همانا خداوند، علی(ع)، و همسرش و فرزندانش را حجت خویش بر خلق خود قرار داده است و آنها دروازه های علم در امت من اند. هرکه به سوی آنان رهنمون شود، به صراط مستقیم هدایت گشته است.»
10. ایمان به فاطمه(ع)، شرط هدایت
امام باقر(ع) در تفسیر آیه 136 و 137 سوره بقره می فرماید:«از آیه «آمنا بالله و ما انزل الینا»، علی، حسن، حسین و فاطمه اراده گشته و این حکم، بر امامان پس از ایشان نیز جاری است» و نیز فرمود:«فان آمنوا»یعنی: مردم. «بمثل ما آمنتم به» یعنی: به علی، فاطمه، حسن، حسین (ع)و ائمه پس از آنان. «فقد اهتدوا و ان تولوا فانما هم فی شقاق».
11. پذیرش توبه با توسل به فاطمه(ع)
قرآن کریم می فرماید: وقتی حضرت آدم (ع)و همسرش حوا (ع)به رغم نهی الهی، از میوه درخت ممنوعه تناول کردند، به سبب تخلف از دستور الهی از بهشت اخراج شدند و به زمین هبوط کردند. «سپس آدم از سوی پروردگارش کلماتی دریافت کرد( و با آن کلمات توبه کرد) و به درستی که خداوند، توبه پذیر و مهربان است.»
ابن عباس می گوید: از رسول خدا (ص)درباره کلماتی که حضرت آدم از پروردگار خویش دریافت کرد و با آن کلمات توبه کرد، پرسیدم. فرمود: «از خدا خواست که به حق محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) توبه اش را بپذیرد. خداوند نیز پذیرفت.»
12. صالح درگاه الهی
قرآن کسانی را که فرمان بردار خدا و رسول وی اند، به هم نشینی با آنانی وعده می دهد که از نعمت های بی پایان و ابدی الهی بهره مندند. انس بن مالک می گوید: یک روز صبح، پس از آنکه نماز صبح را با پیامبر(ص) به جای آوردیم، به آن حضرت عرض کردم: یا رسول الله! آیا این سخن خدای را برایمان تفسیر می کنی که می فرماید:«و کسی که خدا و پیامبر(ص) را اطاعت کند، ( در روز رستاخیز) هم نشین کسانی خواهد بود که خدا، نعمت خود را بر آنان تمام کرده، از پیامبران و صدیقان و شهدا و صالحان، و آنها رفیقان خوبی اند.» فرمود: مقصود از «پیامبران» منم. منظور از «صدیقان» برادرم علی (ع)است. مقصود از «شهدا» عمویم حمزه است و مقصود از «صالحان» نیز دخترم فاطمه(ع) و دو فرزندش حسن و حسین(ع)اند.
13. مقرب الهی و ناظر اعمال نیکان
خدای متعال در کتاب آسمانی خویش هنگام خبردادن از مواهب عظیم و نعمت های روح پرور بهشت برای نیکوکاران می فرماید:«نامه اعمال ابرار و نیکان در علیین است و تو چه می دانی که علیین چیست؟! نامه ای است رقم خورده و سرنوشتی است قطعی که مقربان( خاصان و برگزیدگان درگاه الهی) شاهد آن اند.»
امام باقر(ع) در تفسیر این کلام الهی می فرماید: منظور از آن «مقربان» پیامبرخدا(ص)، علی، فاطمه، امام حسن و امام حسین(ع) است.
بنابراین فاطمه (ع)یکی از مقربان و خاصان درگاه الهی است و شاهد و ناظر بر نامه اعمال نیکان در روز رستاخیز خواهد بود.
14. فاطمه(ع)، مبرا از هر ناپاکی
آیه تطهیر در خانه ام سلمه بر پیامبر(ص) فرستاده شد:«خداوند می خواهد که پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و شما را کاملاً پاک سازد»(31). علت نزول آن نیز چنین است که پیامبر(ص) خدا امیرمؤمنان علی، فاطمه، امام حسن و امام حسین (ع)را فراخواند. عبایی را روی آنها کشید و وقتی هر پنج نفر زیر عبا قرار گرفتند، فرمود:«بار خدایا! اینان اهل بیت من اند. پس آلودگی و ناپاکی را از ایشان دور ساز و پاک و پاکیزه بگردانشان».
زمخشری می نویسد: رسول خدا(ص) عبای پشمینه سیاه رنگی بر دوش داشت. وقتی امام حسن(ع) به محضرش شرفیاب شد، پیامبر(ص) وی را به زیر عبای خود فراخواند. پس از مدتی امام حسین (ع)آمد، او را نیز بدانجا فراخواند. پس از وی فاطمه(ع) و سپس امیرمؤمنان (ع)آمد و به زیر عبای رسول الله (ص)رفتند. پس از آن، پیامبر(ص) فرمود:«انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت...».
ابوسعید خدری تصریح می کند: این آیه در شأن پیامبر(ص) خدا، علی، فاطمه، امام حسن و امام حسین (ع)نازل شده است. ام سلمه نیز بدین مطلب تصریح دارد. ابن حجر هیثمی نیز اذعان می کند که اکثر مفسران بر این عقیده اند که آیه تطهیر در شأن علی، فاطمه و حسن و حسین (ع)نازل شده است.
15. فاطمه(ع)، بهترین الگو
خداوند به پیامبر(ص) خویش می فرماید:«خانواده ات را به نماز فرمان بده و بر آن پایدار باش.» در این زمینه می نویسند: از زمانی که این آیه نازل شد، پیامبر(ص) خدا پیوسته، هنگام نماز، بر در خانه علی و فاطمه(ع) حاضر می شد و می فرمود:«خداوند، شما را رحمت کند؛ هنگام نماز است. به درستی جز این نیست که خداوند می خواهد پلیدی و ناپاکی را از شما اهل بیت دور کند.»
پیامبرخدا (ص)با عبارات «خداوند می خواهد پلیدی را از شما اهل بیت دور کند»، به همگان فهماند که آیه تطهیر، در شأن اهل بیت است و علت دعوت به نماز، بی تفاوتی علی و فاطمه (ع)به عبادت نیست، بلکه از باب الگودهی به مسلمانان است و آن دو بزرگوار، مبرا از هر قصور و تقصیری در اجرای دستورهای الهی اند. برخی از اصحاب در این رابطه نقل می کنند: پیامبر(ص) نه ماه پی در پی این کار را انجام داد.
16. پاداش بیکران برای فاطمه(ع)
صادق آل محمد(ع) نقل می کند: رسول خدا (ص)وارد خانه فاطمه (ع)شد؛ در حالی که فاطمه لباس خشنی از پشم شتر بر تن داشت، با یک دست، آسیاب می کرد و با دست دیگر، کودکش را شیر می داد. با مشاهده این وضعیت، اشک از چشمان پیامبر(ص) سرازیر شد. فرمود: «دخترم! تلخی دنیا را در برابر شیرینی آخرت تحمل کن؛ زیرا خداوند این آیه را بر من نازل کرده است: به زودی پروردگارت آن قدر به تو عطا خواهد کرد که خشنود شوی.»
17. سربلند از امتحان الهی
عبدالله بن مسعود در تفسیر این آیه که می فرماید:«امروز آنها را به سبب صبر و استقامتشان پاداش بخشیدم؛ آنها پیروز و رستگارند»، می گوید: یعنی امروز به سبب اینکه علی بن ابی طالب، فاطمه، حسن و حسین(ع) بر طاعت، گرسنگی، فقر، و امتحانات الهی در دنیا صبر پیشه کردند، بهشت را بدانان پاداش دادم و به درستی که آنها رستگار و سربلند از حساب و کتاب الهی هستند.
18. اسوه ایثار و اخلاص
امام حسن و امام حسین(ع) در خردسالی بیمار شدند. رسول الله(ع) همراه جمعی از یاران خویش به عیادت آنها آمدند. سپس به علی(ع) فرمودند: ای اباالحسن! خوب است برای شفای دو فرزند خویش، نذری کنی. از این رو، علی(ع)، فاطمه(ع) و فضه خادمه، هر سه نذر کردند که در صورت شفای این دو کودک، سه روز «روزه » بگیرند...
در پایان داستان ایثار و فداکاری اهل بیت (ع)آمده است که فرشته وحی الهی نازل شد و فرمود: ای محمد! خداوند با چنین خاندانی به تو تهنیت می گوید. سپس، سوره «هل اتی» را بر او خواند.
خداوند در این سوره، سه صفت آشکار و برجسته این خانواده را- که فاطمه(ع) نیز یکی از آنان است- متذکر می شود که عبارت است از :1. وفای به نذر: «به نذر خود وفا می کنند و از روزی که شر و عذابش گسترده است، بیمناک اند»؛
2. ایثار:«و غذای خود را با اینکه به آن علاقه و نیاز دارند، به مسکین و یتیم و اسیر می دهند»؛
3. اخلاص:«ما، شما را فقط به خاطر خدا اطعام می کنیم و هیچ پاداش و سپاسی از شما نمی خواهیم».
19. برترین زن مسلمان
هنگامی که پیامبر(ص) با مسیحیان نجران درباره مسیحیت و نفی الوهیت حضرت عیسی(ع) گفتگو می کرد و آنان با وجود استدلال آن حضرت، سخن او را نپذیرفتند، خداوند به پیامبر(ص) خویش دستور داد با آنها «مباهله » کند. آن حضرت در حالی که برای مباهله حضور یافت که حسین (ع)را در آغوش داشت و دست حسن(ع) را گرفته بود و فاطمه (ع)پشت سرش می آمد و علی هم پشت سر فاطمه(ع) قرار گرفته بود. پیامبر(ص) به اهل بیت خود فرمود:«وقتی دعا کردم، آمین بگویید».
اما اسقف نجران با دیدن آن چهره های پرجاذبه الهی گفت: اگر آنان از خدا بخواهند کوه را از جایش برکند، می کند، مباهله نکنید که هلاک می شویم و بر روی زمین یک نصرانی تا روز قیامت باقی نمی ماند.
بنابراین، آنان مباهله نکردند و خواستند بر دین خود باقی بمانند و در نهایت، با آن حضرت توافق کردند که جزیه بپردازند.
این واقعه زمانی بود که خداوند فرمود:«هرگاه بعد از علم و دانشی که ( درباره مسیح) به تو رسیده، ( باز هم) کسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آن گاه مباهله کنیم و لعنت خدا بر دروغگویان قرار دهیم.»
ابن عباس در تفسیر این آیه می گوید: منظور پیامبر(ص) از فرزندان ما، حسن و حسین، مقصود از زنان ما، فاطمه و منظور از نفوس ما، شخص پیامبر(ص) و علی است.
ابوسعید خدری نیز می گوید: زمانی که این آیه نازل شد، رسول الله، علی و فاطمه و حسن و حسین (ع)را فراخواند و فرمود:«بارخدایا! اینها اهل من اند.»
درواقع، تعبیر «ابنائنا» و «نسائنا» و «انفسنا» درباره این چهار معصوم، بیانگر برتری و فضیلت آنان بر سایرین است؛ زیرا پیامبر(ص) از میان همگان، فقط آن چهار نفر را برگزید.
20. محبت کوثر، مزد رسالت
خداوند خطاب به پیامبر(ص) خویش می فرماید:«بگو هیچ پاداشی از شما ( بر رسالتم) درخواست نمی کنم، جز دوست داشتن نزدیکان را». این آیه، مودت و محبت نسبت به نزدیکان پیامبر(ص) را به عنوان اجر و مزد رسالت پیغمبر(ص) معرفی می کند و آن را از امت مسلمان می خواهد. ابن عباس روایت می کند: وقتی این آیه نازل شد، به پیامبر(ص) عرض کردند:«یا رسول الله! آنانی که محبت و مودت آنها بر ما واجب شده است، چه کسانی اند؟» فرمود:«علی، فاطمه، حسن و حسین(ع)».
حضرت فاطمه(س) در اندیشه امام خمینی(ره)
در مقاله دیگری از این ویژهنامه مسائلی پیرامون حضرت فاطمه(س) در اندیشه امام خمینی(ره) آمده که به این شرح است: هستی شناسی و انسان شناسی امام خمینی تحت تأثیر اندیشه عرفانی قرار دارد.
امام خمینی نزدیکترین قرائت به اسلام حقیقی را، قرائت عارفان اعلام کرده است. به نظر وی هیچیک از طوایف علمی از متکلمین و فلاسفه به اندازه عارفان به فهم دین و زبان دین قائل نشدهاند. قبل از ورود در موضوع مقاله، فهم این نکته ضروری است که امام خمینی در آثار کتبی و شفاهیاش به حضرت صدیقه طاهره (س)، با زاویه دید عرفان نگریستهاند. از طرفی امام چون به عزت اسلامی توجه خاص داشت و خود منظر عزت مسلمین بود، نسبت به مظالمی که در دنیا نسبت به حقوق زن میشد و بخشی از این مظالم ناشی از قرائتهای غلط از اسلام شکل گرفته بود، به شدت نسبت به حقوق زن حساس بود. مشارکت زنان مسلمان که تا قبل از انقلاب مقولهای فراموش شده بود با تهییج امام خمینی در انقلاب اسلامی شکل گرفت. شاخص امام خمینی در همه بحثهای مربوط به حقوق زنان بر مبنای سیره مبارک حضرت فاطمه (س) و اندیشهها و گفتارهای آن بزرگوار شکل میگرفت. بنابراین به طور کلی حضرت فاطمه (س) در اندیشه امام خمینی در دو قسمت پررنگ است:
1. حوزه عرفان
2. حوزه سیاست
الف – مقام عرفانی فاطمه(س)
امام خمینی در آثارشان مقام ائمه اطهار (س) را به لحاظ مراتب معنوی و باطنی مساوی رسول الله (ص) دانستهاند، اگرچه رسول اکرم (ص) در باطن اصل و ائمه (ع) پیرو و به تبع آن حضرت مطرح شدهاند، اما از آنجا که "کلهم نور واحد" هستند، ترتب پیامبر (ص) بر حضرت زهرا (س) ترتب زمانی است و نه رتبی. به نظر امام خمینی رسول اکرم (ص) و ائمه (ع) قبل از این عالم، انواری بودهاند در ظل عرش، و در انعقاد نطقه و طینت از بقیه مردم امتیاز داشتهاند و مقاماتی دارند الی ماشاءالله، چنانکه در روایات معراج جبرئیل عرض میکند:لو دنوت انمله لاحترقت (هرگاه کمی نزدیکتر میشدم، سوخته بودم) یا این فرمایش که" ان لنا مع الله حالات لایسعه ملک مقرب و لانبی مرسل" (ما با خدا حالاتی داریم که نه فرشته مقرب آن را میتواند داشته باشد و نه پیامبر مرسل"، این جزء اصول مذهب ماست که ائمه (ع) چنین مقاماتی دارند... این مقامات سوای وظیفه حکومت است. (ولایت فقیه ص 53-54)
مطابق این اندیشه، اگر حضرت زهرا (س) در زمان پیامبر (ص) میبودند رسالت را بر عهده میگرفتند.
نکته عرفانی دیگری که امام به تبع از عارفان بزرگوار اسلام در مقام حضرت زهرا (س) به خوبی تحلیل کردهاند، در تفسیر سوره لیلهالقدر است، عارفان در آثارشان نماد روز را به امیرالمومنین(ع) و نماد شب را به حضرت زهرا (س) تطبیق کردهاند. روز مظهر ولایت و شب مظهر غیب است.
در روز ماه رمضان تکلیف روزهداری بر عهده روزه دار است و در شب رمضان، تکلیف برداشته میشود. در روایات شیعه، لیلهالقدر را به صدیقه طاهره (س) تطبیق نمودهاند. در حقیقت لیلهالقدر از باطن مبارک فاطمه نازل میشود. به اعتقاد امام خمینی دلالت بر آنچه احتمال دادیم از حقیقت لیلهالقدر میکند حدیث شریف طولانی که در تفسیر برهان از کافی شریف نقل فرموده و در آن حدیث است که نصرانی میگفت به حضرت موسی بن جعفر که تفسیر باطن " حم والکتاب المبین انا انزلناه فی لیله مبارکه اناکنا منذرین، فیها یفرق کل امر حکیم" (دخان11-4) چیست، امام فرمود: اما "حم" محمد صلی الله علیه و آله است و اما "کتاب مبین" امیرالمومنین علی است و اما "الیله" فاطمه علیهماالسلام است. (آدابالصلوه،329-330)
نکته عرفانی دیگری که بارها امام خمینی در مورد حضرت صدیقه(س) مطرح نمودهاند، تنزیل جبرئیل در مجلس حضرت فاطمه(س) بوده است. جبرئیل آنگونه که قرآن توصیف فرموده بزرگترین فرشته خداست که مأمور علم در جهان است. تمام علومی که در عالم منتشر میشود از خزینه فرشتهای به نام جبرئیل نازل میگردد. خداوند از وی به "قوی و امین" تعبیر نموده و کفر به جبرئیل را کفر به خدا میداند.
عارفان در تنزیل معانی از عالم غیب سخن عمیقی دارند. به نظر عرفا پیامبر صرفا آینهای نبود که سخن خدا را در خود منعکس کند بلکه نزول و تنزیل رابطهای مستقیم با حقیقت فردی دارد که بروی وحی نازل میشود. در حقیقت مطابق اندیشه عرفانی، پیامبر (ص) به لحاظ قدرت باطنی به درجهای بود که جبرئیل را از مرتبه عقول نازل میکردند و مانند بچه دبستانی بدنیا میآوردند و با وی گفتگو میکند...
بااین مبنا را میتوان نزول جبرئیل در محضر حضرت فاطمه (س) را درک کرد. امام خمینی ضمن آنکه خود را عاجز از توصیف معنوی حضرت فاطمه (ع) میداند، میگوید: "فقط اکتفا میکنم به یک روایت که در کافی شریفه است و با سند معتبر نقل شده است و آن روایت این است که حضرت صادق (ع) میفرماید: فاطمه (س) بعد از پدرش 75 روز زنده بودند در این دنیا، و حزن و شدت بر ایشان غلبه داشت و جبرئیل امین میآمد خدمت ایشان و به ایشان تعزیت عرض میکرد و مسائلی از آینده نقل میکرد. ظاهر روایت این است که در این 75 روز مراد دهای بوده است، یعنی رفت و آمد جبرئیل زیاد بوده است و گمان ندارم که غیر از طبقه اول از انبیای عظام درباره کسی این طور وارد شده باشد که در ظرف 75 روز جبرئیل این رفت و آمد را داشته است و مسائلی را در آتیهای که واقع میشده است، مسائل را ذکر کرده است و آنچه که به ذریه او میرسیده است در آتیه، ذکر کرده است و حضرت امیر هم آنها را نوشته است، کاتب وحی بوده است، حضرت امیر، همانطوری که کاتب وحی رسول خدا بوده است، کاتب وحی حضرت صدیقه در این 75 روز بوده است. مسأله آمدن جبرئیل برای کسی یک مسئله ساده نیست. خیال نشود که جبرئیل برای همه کسی میآید و امکان دارد بیاید، این یک تناسب لازم است بین روح آن کسی که جبرئیل میخواهد بیاید و مقام جبرئیل که روح اعظم است، چه ما قائل شویم به اینکه قضیه تنزیل، تنزل جبرئیل، بواسطه روح اعظم خود این ولی است یا پیغمبر است. او تنزیل میدهد او را وارد میکند تا مرتبه پایین یا بگوییم که خیر، حق تعالی او را مأمور میکند که برو و این مسائل را بگو... حتما درباره ائمه هم من ندیدهام که وارد شده باشد این طور که جبرئیل بر آنها نازل شده باشد، فقط این است که برای حضرت زهرا (س) است که آنکه من دیدهام که جبرئیل به طور مکرر در این 75 روز وارد میشده است. در هر صورت من این قرائت و فضیلت را از همه فضایلی که برای حضرت زهرا (س) ذکر کردهاند، با اینکه آنها هم فضایل بزرگی است _ این فضیلت را من بالاتر از همه میدانم که برای غیر انبیا (علیهمالسلام) آن هم نه همه انبیا، برای طبقه بالای انبیا (علیهمالسلام) و بعضی از اولیایی که در رتبه آنها هست، برای کس دیگر حاصل نشده، این از مختصات حضرت صدیقه (س) است. (صحیفه نور/ 20ص4-16)
ب- مقام سیاسی اجتماعی حضرت فاطمه(س)
امام در حوزه سیاست، آراء مهمی دارند. آراء سیاسی امام قبل از آنکه در حوزه سیاست مطرح شده باشد در مبانی عرفانی ایشان طرح گردیده است. امام خمینی در کتابهای عرفانی چه در تفسیر "انعمت علیهم" و چه در تفسیری که از "کوثر" ارائه میدهند، مقام انعمت علیهم را برزخ میان وحدت و کثرت یعنی مقام "ضالین"، "مغضوب علیهم" میدانند و تعبیرشان از "حوض کوثر" تعبیری عرفانی است، حوض که آب در آن جمع میشود در مظهر وحدت جمعی و "کوثر" اشاره به کثرت دارد.
در روایات است که سوره کوثر به معنای خیر کثیر مصداق اتمش حضرت فاطمه (س) است. خداوند از طریق فاطمه (س) و اولاد پاک او برکات را در عالم پراکنده میکند و از قیامت تمام فضلیتها در این حوض تجسم پیدا میکنند.
به اعتقاد امام خمینی عینیت دین و سیاست، با تفسیری که از کوثر ارائه میدهند قابل تبیین است. بنابراین فاطمه (س) مظهر اتم رابطه دین و سیاست میگردد. از این معنای بلند عرفانی که تبیین رابطه دین و سیاست را عمق میبخشد بگذریم، برای امام خمینی فاطمه (س) مظهر دین سیاسی است.
به نظر امام اسلام حقیقی که اسلام پابرهنگان و اسلام مبارزه فقر و غنا با اشرافیت است، در کوخ کوچک حضرت فاطمه (س) به حد اعلی درجه خود رسیده است. امام بر سادهزیستی خانه زهرا (س) تأکید زیادی میکردند و از خانمهای انقلابی میخواستند که در دنیا خود را از تعلقات پاک کنند اما مانند زهرا (س) در عرصههای اجتماعی حضور پیدا کنند، خود را صرفا با ادعیه و زیارات مشغول نکنند.
زن مسلمان حقیقی از نظر مصرفگرایی به حداقل قناعت میکند اما از نظر نفعبخشی به جامعه حداکثر فایده را به اجتماع مسلمین میرساند. امام در توصیف خانه حضرت زهرا (س) میگویند: حضرت امیر سلام الله علیه که خلیفه مسلمین بود، خلیفه یک مملکتی که شاید ده مقابل مملکت ایران بود، از حجاز تا مصر، آفریقا، و یک مقدار هم از اروپا، این خلیفه الهی وقتی توی جمعیت بود مثل همه ما که نشستهایم با هم، این هم ( اشاره به زیرانداز) زیر پایش نبود. همین بود که یک پوست داشتند، به حسب نقل _ یک پوست داشتند که شب خودش و حضرت فاطمه رویش میخوابیدند و روز روی همین پوست علوفه اشترش را میریخت پیغمبر هم همین شیوه را داشت، اسلام این است. (سخنرانی مورخ 13/4/52) همین خانه که تا این حد ساده بود، از نظر برکات اجتماعی اعجابآور بود. این خانه کوچک فاطمه سلامالله علیها و این افرادی که در آن خانه تربیت شدند که به حسب عدد، چهار، پنج نفر بودند بر حسب واقع، تمام قدرت حق تعالی را تجلی دادند، خدمتهایی کردند که ما را و شما را و همه بشریت را به اعجاب آورده است. (18/12/60)
زنی که در حجرهای کوچک و محقر، انسانهایی تربیت کرد که نورشان از بسیط خاک تا آن سوی افلاک و از عالم ملک تا آن سوی ملکوت اعلی میدرخشد (25/1/61)
ما یک کوخ چهار-پنج نفری در صدر اسلام داشتیم و آن کوخ فاطمه زهرا (س) است. از این کوخها هم محقرتر بوده لکن برکات این چی است؟ این کوخنشینان در کوخ محقر، در ناحیه معنویات آن قدر در مرتبه بالا بودند که دست ملکوتیها هم به آن نمیرسد و در جنبههای تربیتی آن قدر بوده است که هرچه انسان میبیند برکات در بلاد مسلمین هست و خصوصا در مثل بلاد ماها، اینها از برکت آنهاست. (1/1/62)
امام خمینی معتقد بودند که ادعاهای زنان مسلمان نسبت به دستآویز به حبل فاطمه (س) به صرف ادعا صحیح نیست و گوینده آن اگر در مقام عمل به عامل به سیره فاطمه (ص) نباشد، دروغگو خوانده میشود. به نظر امام اگر زنان مسلمان شیعه ایرانی، زهد و تقوا و سادهزیستی و حق پرستی زهرا را تبعیت نکند. باید بدانند که داخل در روز زن نشدهاند، هر کسی نپذیرفت، این در روز زن وارد نشده است و در این شرافت وارد نشده است. (11/12/62)
فاطمه، بنیانگذار تشیع
در این مقاله میخوانیم: درباره سیره و زندگانی فاطمه زهرا(سلامالله علیها) تاکنون مطالب متعدد و گوناگونی منتشر شده است. در این زمینه باید گفت، رویکرد این مطالب با اینکه عمدتا متوجه وجهه سیاسی دختر پیامبر(ص) است، اما نه تنها آنگونه که باید تأثیر و ابعاد حرکت زهرا(س) را پس از ارتحال پیامبر(ص) تبیین نکرده، بلکه اذهان را از توجه به دیگر ابعاد وجودی آن بزرگوار، نیز بازداشته است.
یک زوج نمونه
شواهد تاریخی فراوانی وجود دارد که نشان دهد، علی(ع) و فاطمه(س) یک زوج نمونه بودهاند. هر دو مسؤولیتپذیر و کوشا و در عین حال صمیمی و با معرفت، زندگی زیبای خود را اداره میکردند. فاطمه(س)، خواستگاران متعددی داشت که مورخان به نام آنها اشاره کردهاند. از جمله، دو نفری که بعدها خلیفه شدند و اگر نتوانستند، دختر پیامبر(ص) را بگیرند، دست کم توانستند دخترانشان را راهی خانه آن حضرت کنند.
محمد بن سعد گوید: آن دو نفر به خواستگاری آمدند، اما پیامبر(ص) نپذیرفت. وقتی علی(ع) به خواستگاری آمد، آن حضرت درخواست او را پذیرفت و به او فرمود: «لست بدجال». ابن سعد در تفسیر این کلمه میافزاید: پیامبر فرمود من دجال نیستم. دلیلش هم آن بود که قبلا وعده فاطمه(س) را به علی(ع) داده بود (طبقات الکبری، ج 8، ص 19). اما برخی علاقهمند هستند تا آن جمله را این چنین بخوانند: «تو دجال نیستی». این طعنهای به دیگران بود. شاید همین احتمال بود که سبب شد تا کسانی از محدثان سنی، از قدیم منکر این خبر بشوند و آن را دروغ بدانند.
ابن جوزی میگوید: راوی این خبر شخصی به نام موسی بن قیس است که از رافضیان غالی بود و آنان او را عصفور الجنة میخواندند. وی میگوید این خبر کذب است (الموضوعات، ج 1، ص 382). رافضی بودن البته دلیل کذب خبر نمیشود چرا که بسیاری از روایات اهل سنت از طریق همین رافضیها در منابع حدیثی آنها نقل شده است.
عبدالرزاق صنعانی چنین روایت میکند که وقتی پیامبر فاطمه(س) را به عقد علی(ع) درآورد، به دخترش گفت: تو را به عقد کسی درآوردم که در دنیا سعادتمند است و در آخرت از صالحان. او را همراهی کن. سپس حضرت دستور داد تا ظرف آبی آوردند. مشتی از آب درون آن را برداشت و بر سر فاطمه ریخت و دستش را تا روی سینه آن حضرت کشید، آنگاه دست به دعا برداشت و فرمود: «اللهم انها منی و انا منها»، خدایا او از من است و من از او هستم. «اللهم کما اذهبت عنی الرجس و طهرتنی، فطهرها»، خدایا، همانگونه که پلیدی را از من دور کردی، از او هم دور ساز. آنگاه علی(ع) را صدا زد و با او هم همان کاری را کرد که با فاطمه(س) کرد. آنگاه به آنان فرمود: اکنون به خانه خودتان بروید و کنار هم باشید. آنها به خانه خویش رفتند و آن حضرت خود در را به روی آنان بست. در همین حال حضرت همچنان در حق آن دو نفر دعا میکرد (المصنف ، ج 5، ص 489).
به راستی این ذریه رسول(ص) مگر میتوانست جز با دعای پیامبر(ص) چنین عظمتی به دست آرد؟ ابراهیم(ع) با همین دعاهای خود برای ذریهاش بود که نسلش از نمازگزاران شدند و رسول(ص) میفرمود که من خود استجابت دعای ابراهیم هستم. خداوند بیاندازه به ذریه انبیا اعتبار مینهد و همین اعتبار بلکه بیش از آن را برای اهل بیت و ذریه رسول ـ که از نسل فاطمه و علی است ـ قائل میباشد. چنین اعتباری از همین دعاها آشکار است و همین است که این زوج را زوج نمونه کرده و نسل آنان را که کوثری در کنار کوثر قرآن هستند اینچنین مبارک قرار داده است.
نوشتهاند که پیامبر(ص) به آنان فرموده بود که کارهای بیرون خانه به عهده علی(ع) باشد و کارهای درون خانه به عهده فاطمه (مصنف ابن ابی شیبیه ، ج 7، ص 8). بنابر این، این درست است که زن شرعا مسؤولیتی در خانه ندارد اما عرفا این پذیرفته است که کارهای داخلی منزل بر عهده همسر است.
در زندگی این زوج جوان یک مشکل وجود داشت و آن این بود که شوهر مجاهد این زن، غالبا در میدان مبارزه و جهاد بود و در بسیاری از اوقات نمیتوانست کنار همسرش باشد. بنابراین همسر میبایست بخشی از کارهای بیرون خانه را هم انجام میداد. اما مهم آن بود که اهمیت کار شویش را درک میکرد و از این بابت آسوده خاطر بود.
در دو سه سالی که فاطمه بنت اسد، مادر امیر مؤمنان(ع) زنده بود و در مدینه در خانه این زوج زندگی میکرد، او هم در کارهای خانه به فاطمه(س) کمک میکرد و برای همین آن حضرت میتوانست گهگاه کارهای بیرون خانه را هم انجام دهد.
یک بار پیامبر ضمن سخنانی که قاعدتا میبایست در باره شیوه زندگی کردن مطلوب بوده باشد، فرمود: من از مردانی که همسرانشان را تند تند طلاق داده و دایما در پی چشیدن مزه دیگرانند، متنفرم. کسانی که آنچه مییابند، میخورند و در پی چیزی هستند که آن را نمییابند. در خانه برای همسرشان مثل شیر هستند و در بیرون در مقابل دیگران فردی ترسو. آنگاه حضرت افزود: اما علی برای فاطمه، چنان است که آنچه را مییابد میخورد و در پی آنچه نمییابد، نیست. او در خانه در برابر همسرش ملایم و در بیرون مانند شیر است (اخبار السناء، محمد بن حبیب ، ص 254).
همین که فاطمه گاه مجبور بود کارهای بیرون خانه را هم انجام دهد، آنان را در این اندیشه انداخت که بتوانند با کمک پیامبر(ص) خادمی برای خود دست و پا کنند. محمد بن حبیب میگوید: پس از مذاکره به این نتیجه رسیدند و فاطمه نزد پدر رفت تا درخواست خود را مطرح کند. وقتی آنجا رسید، حیا کرد در این باره چیزی بگوید. پیامبر(ص) پرسید: فاطمه برای نیازی آمده است یا برای زیارتی. فاطمه اشک در چشمانش آمد و عرض کرد: ای رسول خدا، من خود در منزل از چاه خانه آب میکشم، کسی مرا نمیبیند و خود در خانه آرد درست کرده نان میپزم کسی مرا نمیبیند و خود در خانه حمام میکنم و کسی مرا نمیبیند. آنگاه دستانش را که از کار پینه بسته بود به پدر نشان داد. سپس عرض کرد: آنچه دشوار است تهیه هیزم است که باید از جاهای دور آن را تهیه کنم. شما میدانید که زن باید محفوظ باشد و این چیزی است که مرا آزار میدهد. پدر فرمود: دخترم چیزی به تو یاد میدهم که برای تو از هر خادمی بهتر باشد. وقتی به خانه رفتی، محل استراحت شوهرت را مرتب کن، وقتی شوهرت از راه رسید تا در خانه به استقبالش برو و ردایش را از دوش او برگیر. آنگاه که نشست، کنارش بنشین و کفش او را از پایش بیرون آر. اگر غذا میخورد، هرچه در منزل داری برایش حاضر ساز. وقتی غذایش تمام شد، کنارش بنشین. اگر تو را به رختخوابش دعوت کرد، دعوتش را اجابت کن. اگر نکرد، در همان نزدیکی بخواب. وقتی دراز کشیدی، 33 بار تکبیر بگوی. 33 بار تسبیح و 33 بار تحمید باری تعالی . صدمین ذکر تو این است که بگویی «لاالهالاالله وحده لا شریک له». ... ای فاطمه، این برای تو از هر خادمی بهتر است، بهتر است؛ بهتر است و حضرت شش بار این مطلب آخر را تکرار کرد(اخبار النساء، ص 161 – 162). در برخی نقلهای مشهورتر، تکبیر، 34 مرتب توصیه شده است.
محبوبیت فاطمه نزد پیامبر(ص)
حضرت زهرا(س) برای پیامبر(ص) بسیار عزیز و گرامی بود و همین موقعیت و محبوبیت او بود که برخی از همسران رسول خدا(ص) را که صاحب فرزندی از آن حضرت نشده بودند، روی فاطمه(س) حساس کرد. برای نشان دادن محبوبیت فاطمه نزد پدر که، هم امری طبیعی بود و هم ناشی از عظمت وجودی شخص فاطمه، که البته خواهرانش از آن عظمت بیبهره بودند، شواهد زیادی میتوان از اخبار تاریخی نقل شده در منابع اسلامی به دست آورد.
از جمله محمد بن سعد در کتاب طبقات (ج 8، ص 22) گوید: وقتی رسول خدا(ص) وارد مدینه شد، برای مدت یک سال یا نزدیک به آن در خانه ابوایوب انصاری بود. وقتی فاطمه را به ازدواج علی درآورد، به علی فرمود: خانهای برای خود پیدا کن. علی منزلی را یافت که از خانه رسول خدا(ص) دور بود. در همان جا ازدواج کرد. اندکی بعد رسول خدا(ص) نزد فاطمه آمد و فرمود: من میخواهم تو را به منزلی که به من نزدیک باشد انتقال دهم. فاطمه عرض کرد: شما با حارثه بن نعمان صحبت کنید تا خانهاش را به ما بدهد. حضرت فرمود: حارثه یک بار به خاطر من خانهاش را عوض کرده و من این بار حیا میکنم چنین درخواستی از او بکنم. خبر به حارثه رسید و او خانهاش را به فاطمه و علی واگذار کرد. وی نزد پیامبر آمد و گفت: ای رسول خدا، شنیدهام که تو میخواهی فاطمه را نزد خود بیاوری. اینها منازل من است که بهترین خانههای بنونجار است. من و اموالم برای خدا و رسول است. مالی که تو از من در اختیار بگیری بهتر از مالی است که از من نپذیری. حضرت فرمودند: راست میگویی، خداوند به تو برکت دهد و به این ترتیب بود که فاطمه به خانهای چسبیده به خانه پیامبر منتقل شد.
از زمانی که حضرت فاطمه زهرا(س) به این خانه منتقل شد، دشمنی عدهای با وی آغاز گردید. زمانی که آنان شاهد بودند که رسول خدا(ص) هر صبحگاهان پرده را کنار زده و به اهل آن خانه سلام میدهد، بیشتر خشمگین میشدند. این حس زنانه که بارها و بارها به دشمنی با پیامبر(ص) برخاسته بود، تنها ناشی از حس زنانه نبود، بلکه به عقیده من یک کینه قریشی بود که طوایف مختلف آن نسبت به بنیهاشم داشتند و نمیتوانستند آنان را تحمل کنند.
فاطمه هیچ نمیکند جز آنچه محمد(ص) میخواهد
طبری به نقل از امام صادق(ع) آورده که آن حضرت فرمود: کنیه فاطمه زهرا(س) «امابیها» بود (المنتخب من ذیل المذیل طبری، ص 6) . این نهایت ارتباط میان یک دختر را که در ضمن دختر کوچک خانواده است، با پدر نشان میدهد. کسی که در حکم مادر برای پدرش است.
یک اصل در تشیع اصیل مهم است و آن است که شیعه واقعی کسی است که سنت پیامبر(ص) از روایت علی(ع) و جعفر بن محمد(ع) میگیرد. این تعریفی است که ابان بن تغلب از تشیع کرده است. این منش برگرفته از سیره اصیل امام علی(ع) است که خود را مطیع محض پیامبر میدید و در برابر سخن و فعل او اجتهاد نمیکرد. اکنون میخواهم یک نص تاریخی را بشناسانم که میرساند فاطمه هم چنین بوده است. یعنی به هیچ روی حاضر نبود در برابر پدر سخنی بگوید که میدانست او راضی بدان نیست. این حکایت را باز عبدالرزاق صنعانی و بسیاری دیگر از مورخان و سیره نگاران نقل کردهاند. روایت عبدالرزاق به مقسم نامی از موالی عبدالله بن عباس باز میگردد.
او میگوید: پس از آن که میان مسلمانان و مشرکان در حدیبیه مصالحه شد که ده سال جنگ متوقف باشد و آنگاه که قریش با کمک به همپیمانانش بنوبکر بر ضد خزاعه وارد جنگ شد، ابوسفیان دانست که قرارداد نقض شده است. با قریش مشورت کرد و آنان از او خواستند تا به مدینه رفته دوباره رضایت محمد(ص) را جلب کند. ابوسفیان به مکه آمد و نزد محمد(ص) رفت و گفت: میبایست قرارداد فیما بین ما تجدید شود. پیامبر(ص) فرمود: ما بر پیمان خود هستیم مگر شما حرکتی در جهت نقض آن قرارنامه انجام دادهاید؟ ابوسفیان گفت: خیر. پیامبر فرمود: بنابر این ما بر همان قرار گذشته هستیم. در این وقت ابوسفیان دانست که محمد(ص) راضی به تجدید عهد نیست. تصمیم گرفت واسطهای پیدا کند. اولین شخصی که به ذهنش آمد، علیبنابیطالب(ع) بود. نزد وی آمد و خواستهاش را مطرح کرد. علی(ع) گفت که روی سخن پیامبر حرفی نمیزند. پس از آن ابوسفیان سراغ فاطمه زهرا(س) آمد و از او خواهش کرد تا وساطت کند. اما فاطمه هم به او گفت: «ما کنت لافتات علی رسول الله(ص) بامر». من روی دستور و فرمایش پیامبر(ص) چیزی نمیگویم. ابوسفیان حتی سراغ حسن و حسین که کودک اما نزد پیامبر عزیز بودند، رفت و آنان نیز در حالی که چشمشان به مادرشان بود گفتند: نظر ما همان است که مادرمان گفت. تیر ابوسفیان در همه این موارد به سنگ خورد و دست خالی به مکه بازگشت و به قریش گفت آماده باشند که محمد(ص) به سراغ آنان خواهد آمد(مصنف عبدالرزاق ، ج 5، ص 374).
ویژهنامه اینترنتی «لیلةالقدر» به مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) در پایگاه اطلاعرسانی راسخون منتشر شده است و علاقهمندان به مشاهده و استفاده از این ویژهنامه میتوانند به نشانی اینترنتی www.rasekhoon.net مراجعه کنند./907/پ202/ی