قرن بیستم نیازمند سیره سیاسی امام خمینی
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، تشکیل نظامی مبتنی بر ارزشهای دینی در بهمن 57 در حالی صورت گرفت که بیش از 500 سال در غرب و شرق عالم تلاش اصلی براین معطوف شده بود که دین از زندگی اجتماعی انسان کنار گذاشته شده یا حتی با برچسب «افیون بودن برای تودهها» به موزه تاریخ سپرده شود. اما امام خمینی(ره) با انقلاب الهی خود آن چرخه را باطل و به روند احیای ارزشهای دینی در جهان معاصر تبدیل کرد. حضرت امام در زمینه چرایی آمیختگی دین با سیاست و ضرورت تشکیل حکومت میفرمایند: «اسلام مکتبی است که بر خلاف مکتبهای غیر توحیدی، در تمام شئون فردی، اجتماعی، مادی، معنوی، فرهنگی، سیاسی و نظامی و اقتصادی دخالت دارد و ازهیچ نکته ولو بسیار ناچیز که در تربیت انسان و جامعه و پیشرفت مادی و معنوی نقش دارد، فروگذار ننموده است و موانع و مشکلات سر راه تکامل را در اجتماع و فرد گوشزد نموده و به رفع آن کوشیده است» (صحیفه نور. ج21ص176) یا در جایی دیگر میفرمایند: «اسلام دین سیاست است، با تمام شئونی که سیاست دارد. این نکته برای هرکس که کمترین تدبری در احکام حکومتی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی اسلام بکند، آشکار میگردد. پس هر که را گمان براین برود که دین از سیاست جداست، نه دین را شناخته است و نه سیاست را.» (تحریر الوسیله ج1ص234)
مبتنی بر آموزههای دینی، اندیشه و سیره سیاسی امام، بر اصول مستحکمی نظیر جهان بینی توحیدی، وحی الهی، سنت و سیره معصومین (ع)، پیوند دین و سیاست، اجتهاد، عقلانیت دینی، توجه به مقتضیات زمان و مکان و لزوم تأمین مصالح جامعه اسلامی و سایر مؤلفههای فقه غنی اسلامی استوار است.
در اندیشه امام «دین» خاستگاه و منشأ نظام سیاسی اسلام است و کلیه برنامهها و مباحث سیاسی اسلام بر مبنای قوانین و احکام دینی پایهریزی شده است. ایشان فقه را تئوری واقعی و کامل اداره انسان، از گهواره تا گور میدانستند و برهمین اساس نظریه «تشکیل حکومت اسلامی بر اساس ولایت فقیه در زمان غیبت» را مطرح و برای تحقق آن سالها مجاهده کردند. برخی از شاخصههای مهم در اندیشه سیاسی امام را به شرح زیر میتوان برشمرد.
شیوه رهبری امام (ره)
از آنجا که انگیزه، بینش و روش سیاسی امام(ره) برخاسته از ایمان و معرفت عمیق دینی و الهی وی بود، شیوه رهبری ایشان نیز مختصات ویژهای داشت. تأمل و تدبیر در تصمیمگیریها، مشورت با اهل نظر و شنیدن همه دیدگاهها، سعهصدر در برخورد با مخالفان - تا جایی که به اصول و آرمانها لطمهای وارد نسازد - صراحت در میان نظرات، امانتداری و حفظ اسرار یاران و همراهان، استفاده و بهرهبرداری از همه نیروهای دارای حداقل صلاحیت در سپردن امور به آنان، برخورد متواضعانه، عاطفی و اخلاقی با همراهان و دولتمردان، رعایت حیثیت و حرمت اجتماعی دستاندرکاران، اعمال شیوههای تربیتی و اخلاقی بیش از شیوههای اداری و حکومتی؛ از مهمترین نکاتی است که در روش رهبری امام ملاحظه میشود.
البته هیچکدام از این امور، مانع عمل امام به آنچه آن را «تکلیف» تشخیص میدادند، نمیشد و چه بسا - چه پیش و چه پس از شکلگیری نظام جمهوری اسلامی - نظر و عقیده دیگران را میشنیدند و مشورتهای لازم را انجام میدادند، ولی در مواردی نیز به تشخیص و تصمیمی، برخلاف نظر مشاوران میرسیدند و با توجه به اقتضائات و مصالح، همان را عملی میساختند. این اصول و شیوه رهبری همواره به تحکیم و افزایش اعتماد به ظرفیت و توان رهبری امام(ره) کمک میکرد و در شکلگیری رهبری بلامنازع ایشان مؤثر بود.
دوری از قدرت طلبی
آنچه امام(ره) را از دیگران جدا میساخت و حتی برای کسانی هم که با مشی ایشان موافق نبودند نیز احترام و تحسین به همراه داشت، خلوص سیاسی و نداشتن شائبه قدرت طلبانه در ایشان بود. اساساً فضای بینشی امام (ره) درباره مقوله سیاست، با آنچه در ذهن و دل بسیاری از فعالان برجسته و مشهور سیاسی وجود داشت، متفاوت بود. انگیزه امام از ورود در عرصه سیاست و برعهدهگرفتن مسئولیت و رهبری یک انقلاب بزرگ، تنها انجام تکلیف الهی بود. البته این انگیزه، هرگز با تدبیر، دوراندیشی و آینده نگری منافات ندارد.
قاطعیت و استواری در رفتار سیاسی
امام خمینی(ره) در مقاطع حساس و سرنوشتساز انقلاب همواره با استواری و قاطعیت آنچه را تشخیص داده بودند، بیپروا و شجاعانه دنبال میکردند و از آنجا که متکی بر پشتوانه قوی ایمان و انگیزه الهی بودند، هرگز دچار سستی و تردید نمیشدند.
در شرایطی که برخی گروهها و جریانهای سیاسی، با تغییر روشهای رژیم شاه یا عقبنشینیهای تاکتیکی یا تهدیدهای خارجی، به پیدا کردن راههای میانی و مذاکره و مصالحه با عوامل رژیم رضایت میدادند، نهیب و هشدار قاطعانه امام بود که مردم را به حرکت درمیآورد و راه را باز میکرد. نمونههای بارزی از این استحکام و قاطعیت وجود دارد که تحلیل و بررسی موشکافانه هر کدام - با توجه به همه شرایط و واقعیات آن دوران - انسان را به شگفتی وا میدارد. این ویژگی در رهبری امام خمینی(ره)، گاهی برای یاران و شاگردان نزدیک ایشان هم شگفتانگیز مینمود. تصمیم تاریخی امام برای بازگشت به کشور و نیز اعلام لغو حکومت نظامی در 21 بهمن 57 - که در تحقّق پیروزی انقلاب نقش اساسی داشت - دو نمونه از دهها نمونهای است که ناشی از استواری و قاطعیت امام بود و در پیشبرد انقلاب و عبور آن از گردنهها و پرتگاههای فراوان نیز تأثیر بارزی داشت.
باور امام به نقش مردم در اداره نظام سیاسی
امام خود را خدمتگزار مردم میدانستند و به نظر و رأی مردم با دیده احترام مینگریستند. جمله معروف «میزان رأی ملت است» بیانگر توجه خاصی است که ایشان به نظر مردم داشتند. امام در حوزه سیاسی با دفاع از نظام جمهوری اسلامی، آن را «حکومت جمهوری، متکی بر آرای عمومی و اسلامی و متکی بر قانون اسلام»تعریف کردند و با تبیین الگوی نظام سیاسی جدید موفق شدند نظام سیاسی جمهوری اسلامی را با رأی قاطع اکثریت مردم تثبیت نمایند.
دشمن شناسی در اندیشه امام
امام با طرح شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» مسیر حرکت انقلاب را از آغاز روشن کردند ایشان در طول مبارزات خویش، خصوصاً در دوران خیزش سراسری منتهی به پیروزی انقلاب همواره شاخصههای مهمی چون؛ شعور سیاسی، دشمن شناسی و استقلال را سرلوحه عمل خود قرار داده بودند. از دیدگاه امام خمینی (ره) وابستگی فکری و فرهنگی از موانع استقلال بوده و زدودن مظاهر فرهنگی غرب مهمترین عامل خودباوری به حساب میآید. امام (ره) در برخورد با بیگانگان این نکته مهم را اصل و اساس سیاست خود قرار میدهند که آنها مرز استقلال و آزادی ما را جز عدول از همه هویتها و ارزشهای معنوی و الهی مان نمیشناسند. خودباختگی در اندیشه امام سر منشأ همه گرفتاریها است و امام چاره اساسی آن را در اندیشه بازگشت به خویشتن و فرهنگ اصیل اسلام میدانند و امام در حقیقت جستوجوگر استقلالی است که در پرتو فرهنگ غنی اسلام، با خروج از غربزدگی و رسیدن به مرز خودباوری به دست میآید. علاوه بر مقابله با قدرتهای استکباری موضعگیریهای صریح و کوبنده امام در برابر جریانهای الحادی، صرفاً بار مبارزه با آنها را نداشت، بلکه به نحوی ماهرانه زمینه رشد را بر جریانهای نفاق نیز سد میکرد و به آنان نیز هشدار میداد، به عنوان نمونه اعضای گروهک منافقین در سال 1350 در نجف اشرف به حضور امام رسیدند و به دنبال دریافت تأییدیه از امام بودند. این موضوع در شرایطی بود که اکثر مبارزین مسلمان و حتی روحانیون انقلابی آنان را تأیید میکردند و از امام نیز میخواستند که منافقین را تأیید نماید اما امام به رغم این سفارشات هرگز آنان را تأیید نکرد و از همان ابتدا ماهیت آنها را شناخت و به آنها میدان نداد.
دوراندیشی امام برای حفظ و تداوم انقلاب
یکی از دغدغههای مردم و رهبران هر انقلابی، عصر پس از بنیانگذار آن است. دشمنان هر انقلاب برای نابودی آن، معمولاً دوران گذار از معمار اصلی انقلاب را نشانه میروند. رحلت امام خمینی (ره) بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی در چهاردهم خرداد سال 68 در شرایطی بسیار حساس اتفاق افتاد. تحلیلهای دشمنان بر این بود که پایان عمر امام خمینی، پایان کار انقلاب اسلامی را نیز رقم خواهد زد. آسوشیتدپرس بلافاصله پس از رحلت امام خمینی اعلام کرد: «با رفتن امام خمینی، انقلاب اسلامی به پایان رسید».
اما تدبیر دوراندیشانه امام خمینی (ره) برای احیای نظریه و لایت فقیه و تثبیت آن در قانون اساسی جمهوری اسلامی، بر فرضیات دشمنان خط بطلان کشید. ساعاتی پس از رحلت امام خمینی، به رغم فقدان جانسوز این رهبر فرزانه، مجلس خبرگان در حرکتی مدبرانه و بههنگام، آیتالله خامنهای را به عنوان رهبر جدید جمهوری اسلامی معرفی کرد. حضور میلیونی مردم ایران در مراسم تشییع پیکر مطهر امام خمینی(ره) و حمایت بیدریغ آنها از انتخاب مقام معظم رهبری، با طرح شعارهایی مانند: « اطاعت از خامنهای، اطاعت از امام است »، مهر تأییدی بر انتخاب بجا و شایسته مجلس خبرگان رهبری بود.
در نظام جمهوری اسلامی، نقش رهبری، کلیدی و بنیادین است. او فردی آگاه به دین، زمانشناس، قاطع و با تقوا است که سیاستهای کلان نظام را براساس رهنمودهای اسلام تعیین میکند. به تعبیر حضرت آیتالله خامنهای، «رهبری یعنی آن نقطهای که مشکلات لاینحل دولت به دست او حل میشود. او حقیقت را برای مردم روشن و توطئههای دشمن را برملا میکند، به مردم امید میدهد و از تمامیت انقلاب در مقابل توطئهگران دفاع میکند.» یک بررسی کوتاه از مدیریت مقام معظم رهبری، نشان میدهد که در طول بیست و شش سال گذشته، سکاندار کشتی انقلاب اسلامی، بهرغم توفانهای تند سیاسی در منطقه و جهان، انقلاب را به سلامت به ساحل نجات رهنمون شده است. عبور موفقیتآمیز از بحرانهایی چون تبعات تحویل و تحول در مدیریت نظام پس از رحلت امام خمینی(ره)، جنگ خلیج فارس، ماجرای میکونوس، مقابله با جبههگیری اروپا علیه ایران در سال 75، مهار فتنه تیر 78، جنگ امریکا علیه افغانستان، جنگ امریکا علیه عراق، ایستادگی در برابر تهدیدات نظامی، مقابله با فتنه بعد از انتخابات دهم ریاست جمهوری در سال 88، مدیریت روند مذاکرات هستهای ، هدایت کشور در مقابله با تحریمهای فلجکننده اقتصادی نظام سلطه در کنار تثبیت پایگاه مردمی نظام اسلامی به رغم گذشت چند نسل از آغاز انقلاب، هدایت توسعه و پیشرفت علمی و صنعتی کشور، توسعه و تحکیم گفتمان انقلاب اسلامی در جهان و توسعه عمق راهبردی نظام اسلامی در جهان تنها ابعادی از برکات زعامت رهبری معظم انقلاب پس از ارتحال امام خمینی است./907/د101/س
منبع: روزنامه جوان