ویژه نامه اینترنتی «شاخصههای خط امام» منتشر شد
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، ویژهنامه اینترنتی «شاخصههای خط امام» شامل بخشهای مختلفی همچون مقالات، پیامک، احادیث و مقالات مرتبط در پایگاه اینترنتی راسخون منتشر شد.
از جمله مقالات این ویژهنامه میتوان به عناوینی همچون «کدام خط امام؛»، «امام اینگونه بود»، «شاخصهای خط امام راحل»، «سیره و سلوک معمار کبیر انقلاب از منظر مقام معظم رهبری»، «جبهه هایی که امام در قرن بیستم گشود»، «می رویم تا خط امام بماند»، «راه امام راحل، طریق نجات از ظلمات آخر الزمانی»، «امام خمینی و اصول سه گانه مبارزه با استکبار جهانی»، «امام خمینی و نقد غرب در پرتو آرمان انقلاب اسلامی»، «جستاری در سیره ی سیاسی امام خمینی»، «قرائت های مختلف از اندیشه سیاسی امام خمینی»، «مکتبی که امام برایش جهاد کرد» و «شاخصهای مکتب سیاسی امام» اشاره کرد.
کدام خط امام؟
در این مقاله میخوانیم: این روزها خیلی ها داعیه دار خط امام (ره) هستند اما به راستی خط امام (ره) کدامین خط است و یاران واقعی و راستین امام راحل چه کسانی هستند؟ برای یافتن پاسخ این سؤالات اساسی، مرور خلاصه ای از سخنان حجت الاسلام سید حمید روحانی مفید خواهد بود. این سخنرانی در جمع دانشجویان دانشگاه صنعتی امیر کبیر انجام گرفته است.
در این مرحله باید نخست خط امام را به درستی بشناسیم. ببینیم خط امام چیست تا مشخص شود کسانی که مدعی خط امام هستند تا چه حدی در این قضیه راستگواند و درست می گویند.
اول خودسازی
نخستین ویژگی حضرت امام از خود رستگی است. بزرگترین رمز حضرت امام این بود که از خود رسته بود. خود را نمی دید. ببینید از خود رسته و خود را ندیدن در این مرحله است که خیلی دست و پا نمی زنیم که به قدرت، شهرت و مقام برسیم. اما وقتی که شهرتی باشد، قدرت باشد، بدش نمی آید. بالاخره انسان است. انسان نمی تواند از این مساله بگذرد. قدرت دوست داشتنی است. شهرت دوست داشتنی است. انسان خیلی وارسته این است که دنبال قدرت نرود اما اگر قدرت به او رو آورد استقبال می کند. اما من می خواهم این ادعا را داشته باشم. که امام به طور کلی از قدرت متنفر بود. همانی که حضرت علی(ع) می فرماید. که این لنگه کفش پاره ارزشش از این قدرت و مقام برای من بیشتر است. امام به این مقام رسیده بود.
اما کسانی که دچار منیتند، برای یک دستمالی قیصریه را به آتش می کشند، به خاطر این که باورشون اومده که رای نیاوردند، می خواهند کل کشور به آتش کشیده شود. به ویرانه ای تبدیل شود. انتخابات باطل شود. شاید در دوره دیگر با دوز و کلکی به قدرت برسند. اینها طرفدار خط امامند؟ خط امام این است؟ آدمی که یکپارچه شهوت قدرت او را گرفته نمی فهمد چه کار دارد می کند چه می گوید، در خط امام است؟ آقایی که نامه سرگشاده به مقام معظم رهبری می نویسد شروع می کند از گذشته می گوید، بله زمانی من و شما و آقای بهشتی را چنان می گفتند چنین می گفتند، به عنوان رکن اساسی انقلاب... یعنی چی؟ یعنی ارث و میراث می خواهم، یعنی سهم من در این انقلاب چیه؟ این خط امامه؟ با منیت، با هواپرستی، با خودخواهی نمی توان پیرو خط امام بود. خط امام در مرحله اولش خودسازی است.
امام تابع ولایت فقیه بود
موضوع دوم در مورد خط امام پیروی از ولایت است. شاید بعضی گمان کنند امام از زمانی که به مقام مرجعیت و رهبری رسیدند مسأله ولایت برای ایشان مطرح شد. امام در زمانی که طلبه بودند به این مسأله توجه داشتند. خیلی ها از ما سوال می کنند که چرا امام تا سال 1341 نهضت را شروع نکردند؟ علت العلل این که امام تا سال 41 نهضت خود را آغاز نکردند برای این بود که پیرو ولایت فقیه بودند و تا زمانی که آیت الله بروجردی در قید حیات بودند، امام به خود اجازه نداد تا برخلاف رأی و نظر ایشان حرکتی بکنند و قلمی بزنند و سخنی بگویند. البته محضر ایشان می رفتند و اعتراض می کردند، انتقاد می کردند، پیشنهاد می دادند، اما وقتی در محضر ایشان خارج می شدند نه سخنی بر خلاف رأی ایشان بر زبان می آوردند و نه اجازه می دادند که کسی به آن مرجع بزرگ اهانتی بکند، جسارتی بکند و طعنه ای بزند. انتخابات که تمام شد مقام معظم رهبری فرمودند که اعتراضات خود را از مسیر قانونی پی گیری کنید، کسانی که این سخن رهبری را نادیده گرفتند خط امامی هستند؟
قرآن در مورد منافقین می گوید که آن ها بعضی از احکام خدا را قبول دارند و بعضی را قبول ندارند؛ آن چه به نفع آنهاست قبول دارند و آن چه به نفع آن ها نیست قبول ندارند. ما در مسائلی که به نفع ما باشد بگوییم که خط امامی هستیم و در آن جایی که مغایر با منافع شخصی ماست ساز دیگری بزنیم. این یک حرکت منافقانه است. یک انسان سالم در ابتدا می گوید که من خط امام را قبول دارم و یا می گوید من خط امام را دربست قبول دارم. نمی شود که انسان خود را خط امامی بداند ولی برخلاف رأی و نظر رهبری حرکتی انجام دهد. حتی کسانی که به قدرت می رسند و غرور آن ها را فرا می گیرد و نامه مقام معظم رهبری در مورد بعضی از افراد را نادیده می گیرند به آن ها باید هشدار داد که در مسیر خط ولایت استوار نیستند.
خط امام و رسانه های دشمن
سومین ویژگی امام این است که امام هیچ گاه با دشمنان نظام همصدا نشدند. همیشه سخن و پیام و ندای امام بر خلاف منافع دشمنان اسلام و ابرقدرت ها و حکومت های مقتدر جهانی بود. در شب 16 خرداد 42 رادیوهای بیگانه از جمله آمریکا، شوروی، آلمان، رژیم صهیونیستی و رادیوهای برخی از کشورهای عربی یکصدا علیه امام حرف زدند.
حال امروز که این آقایان با این رسانه ها هم صدا می شوند و این رسانه ها از این افراد حمایت می کنند و حتی راهنمایی می کنند؛ منافقینی که نامه فدایت شوم برای آن ها می نویسند آیا منافقین و سلطنت طلب ها طرفدار خط امام شده اند و یا این افراد از خط امام خارج شده اند که مورد ستایش دشمنان اسلام قرار گرفتند. آیا منافقینی که قاتلین علما و شهدای ما از جمله شهید بهشتی و مطهری و شهدای محراب هستند آیا امروز طرفدار این آقایان هستند و یا این آقایان از خط امام منحرف شدند؟ جالب این جاست که نه تنها از این ها حمایت می کنند بلکه خط می دهند و زمینه سازی می کنند. در خط امام و در راه امام امکان ندارد که اشتراکی با دشمنان اسلام و استکبار جهانی و صهیونیسم بین المللی باشد.
وطن خواهی
وطن خواهی به معنای اتحاد اسلامی از ویژگی های خط امام بود. امام با تمام قدرت به ملتش عشق می ورزید. اصولا کسانی می توانند به مردمشان عشق بورزند که به خدا عشق بورزند. عشق به ملت و مردم منوط به عشق به خداست. کسانی مردمی هستند که خدایی باشند. مسأله وطن خواهی با نژادپرستی با هم متفاوت است. کسانی می توانند به کشورشان خدمت کنند که یکپارچه خدایی شده باشند. حب الوطن من الایمان.
نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران. کسانی این شعارها را می سازند که از روی عمد هست و دستور می گیرند؛ اما عزیزانی که این شعارها را باور می کنند می دانند قضیه غزه و لبنان چیست؟ شاید بعضی ها بر این باورند که قضیه غزه و فلسطین برای ما فقط جنبه اسلامی و انسانی دارد. فرض کنیم که ما اصلا مسلمان نیستیم و به اسلام هم اعتقادی نداریم. فرض کنیم انسان هم نیستیم. اما ادعا می کنیم که ایران را می خواهیم. شما فکر می کنید که صهیونیست ها فقط به خاطر خاک فلسطین به آن منطقه آمدند؟ به خاطر مناطق نفت خیز آمدند و لذا شعار آن ها از نیل تا فرات بود؛ از مصر تا ایران. اگر تا امروز به این نقشه خود دست پیدا نکردند به خاطر این است که هنوز در خاکریز اول مانده اند. اگر یک روز فلسطینی ها شکست بخورند و یا تسلیم شوند و این خاکریز فتح شود مطمئن باشید که صهیونیست ها گام بعدی را خواهند برداشت و برای اشغال سرزمین های نفت خیز جلو خواهند آمد و آن روز ما باید در مرز ایران با صهیونیست ها بجنگیم و حضرت علی(ع) می فرمایند: بدبخت ملتی است که آنقدر بنشیند که دشمن وارد منزلش شود و در داخل منزل خودش با دشمن بجنگد. امروز حمایت از فلسطین حمایت از تمامیت ارضی ایران است. حمایت از مردم لبنان در حقیقت حمایت از مردم ایران است. کسی که شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران را سر می دهد متوجه است که چه می گوید؟ این جانم فدای ایران نیست. شکست غزه، فلسطین و حزب الله لبنان یعنی این که ایران خلع سلاح شود و آمریکا و اسرائیل به ایران حمله کند. پس این شعار ناشی از آن است که یا فرد متوجه نیست و یا الهام گرفته از صهیونیست هاست و این شعار یک شعار صهیونیستی است.
اختلاف هرگز
از ویژگی های دیگر حضرت امام دوری از اختلاف بود. امام از آن روزی که نهضت را آغاز کردند تا آن روزی که فوت کردند سعی کردند در اختلاف ها داخل نشوند. شاید یکی از دلایلی که امام را از ترکیه به عراق تبعید کردند این بود که می خواستند امام را در نجف دچار اختلافات داخلی کنند، چون می دانستند که در آن جا اندیشه های زیادی وجود دارد.
از آن روزی که امام وارد نجف شد، شبنامه های زیادی علیه او منتشر شد. در یک شبنامه به امام نسبت های ناروایی را داده بودند. دو تن از اساتید نجف که هر دو زنده و در ایران هستند این شبنامه را خدمت امام بردند و عرض کردند که یا خودتان از خودتان دفاع کنید و این را تکذیب کنید و یا به ما اجازه بدهید ما از جانب شما این شبنامه را تکذیب کنیم. امام فرمود: دیگر مجالی برای دفاع از خود نمانده است، اگر مجالی باشد باید از اسلام دفاع کنیم. چطور می توان باور کرد کسانی که ادعای خط امام را دارند و راه امام را شناخته باشند ولی در جهت فتنه و آشوب حرکت کنند؟ حالا آن کسی که می آید و می گوید که من فلان جا رفتم 100 نفر به نفع من و 10 نفر علیه من بودند و من باز ادامه می دهم؛ این همان کمک به فتنه ای است که امام در سال 58 هشدار آن را داده بودند. تو نه تنها در خط امام نیستی بلکه در خط آمریکا هستی، راه را برای آمریکا و رژیم صهیونیستی هموار می کنی، چگونه شما ادعای خط امامی را داری که به این فتنه دامن می زنی؟
خط امام و حزب الله
خط امام حمایت از حزب الله است، کسانی که خط امام را قبول دارند باید بدانند که امام حزب الله را صاحبان اصلی انقلاب می داند و در راه دفاع از حزب الله به همه توصیه می کند: اینک به تمام متصدیان امور و دست اندرکاران مملکت هشدار می دهم که قدر این جوانان حزب اللهی را بدانید و از آن ها قدردانی کنید و آن ها را تشویق کنید و در آغوش محبت خود حفظ کنید، این ها بودند که ایران را نجات دادند و از این پس این ها هستند که انقلاب را پاسداری می کنند، همین ها هستند که با صرف هزینه ای کم در ظرف مدت کوتاهی با روشن بینی خاص خویش، کارهای تعجب آوری نمودند که گمان نمی شد در ایران بتوان انجام داد؛ این مغزهای مستعد باید تشویق شوند تا شکوفا گردند، مسئولین صاحبان اصلی انقلاب را با بهانه های بی اساس پس نزنند، تا به جای آنان کسانی که وارثان رژیم گذشته و وابستگان آن ها هستند جایگزین کنند، البته باید از متخصصان متعهد و یا لااقل غیرمعاند استفاده شود، لکن نه به قیمت کنار گذاشتن صاحبان اصلی انقلاب که جوانان حزب اللهی هستند؛ چشم ها و گوش ها را باز کنید که دشمنان حیله بازان کار کشته هستند و ممکن است از ساده دلی شما استفاده کنند و مراکز حساس را کم کم به دست گیرند و انقلاب را به سوی غرب یا شرق بکشانند. امروز کسانی که حزب اللهی ها را آشوب گر می خوانند، حزب اللهی را آدم وحشی می دانند، این ها در خط امامند؟ خط امام دفاع از حزب اللهی هاست.
شاخصهای خط امام راحل از دیدگاه رهبر معظم انقلاب
در این مقاله بخشهایی از سخنان و دیدگاههای رهبر معظم انقلاب درباره شاخصهای خط امام راحل بیان شده است که به این شرح است:
همیت تشخیص تکلیف اهم و مهم
روزی در همین کشور ما، مبارزات ضدّ استعماری و ضدّ استبدادی و ضدّ دستگاه کفر و طاغوت، مطرح بود؛ اما بعضی، این تکلیف را تشخیص نمی دادند و به کارهای دیگر چسبیده بودند. احیاناً اگر کسی تدریسی داشت، اگر تألیفی داشت، اگر یک حوزه کوچک تبلیغی داشت، اگر هدایت جمع محدودی از مردم در کارهای دینی برعهده او بود، فکر می کرد اگر به آن مبارزه بپردازد، آن کارها معطل خواهد ماند! مبارزه به آن عظمت و به آن اهمیت را ترک می کرد، برای این که از این کارها باز نماند! یعنی اشتباه در شناختن آنچه لازم بود، آنچه مهم بود و آنچه اهمّ بود.بیانات مقام معظم رهبری در دیدار علما و روحانیان ـ 7/5/71
یازده مشخصه خطّ امام
من رئوس مطالبی را در خصوصیات این خط و این جهت گیری ـ که ما به آن «خطّ امام» می گوییم و مشخّصه حرکت نظام جمهوری اسلامی در ده سال حیات با برکت امام بوده است ـ عرض می کنم: خطّ امام، یعنی آن مسلک و سلوک حکومتی امام امّت. یعنی چیزی که تفسیرکننده نظام جمهوری اسلامی است. جمهوری اسلامی، می تواند با جهت گیریهای مختلفی تحقّق یابد. آنچه که این جهت گیریها را به صواب نزدیک می کند و مورد قبول و اعتقاد امام رضوان الله تعالی علیه بوده است، اینهاست:
اوّل، ایستادگی در برابر تحمیل و نفوذ قدرتهای خارجی و نداشتن سر سازش با این قدرتها. این، اوّلین مشخّصه حرکت امام بزرگوارماست.
دوم اهتمام به تعبّد وعمل فردی و ایستادگی در برابر سلطه شیطان نفس و وسوسه های نفسانی. این دو مطلب بزرگ و این دو میدان مبارزه را، امام از هم جدا نمی کردند و در صحنه اجتماع و سیاست، در مقابل شیطان بزرگ و شیطانهای قدرت می ایستادند. در صحنه روان آدمی و درون وجود انسان، امام با نفس مبارزه می کردند و اصرار بر تعبّد و عمل اسلامی و فردی و شخصی داشتند.
سوم، اهمیت دادن به توانایی ملّتها و «اصل» دانستن آنها بود. امام با ملّتها سخن می گفتند و معتقد بودند که تحوّلات بزرگ عالم، اگر به دست ملّتها انجام گیرد، غیر قابل شکست است و ملّتها می توانند در دنیا تحوّل ایجاد کنند و محیطهای خودشان را عوض نمایند.
چهارم، اصرار بر وحدت مسلمین و مبارزه با تفرقه افکنی استکبار.
پنجم، اصرار بر ایجاد روابط سالم دوستانه با دولتها؛ مگر استثناهایی که هرکدام استدلالی قوی پشت سرش بود. امام به مایاد دادند که جمهوری اسلامی، در سطح عالم می تواند و باید از روابط سالمی با دولتها برخوردار شود. البته رابطه با امریکا مردود است؛ به سبب این که آمریکا یک دولت استکباری و متجاوز و ظالم است و با اسلام و جمهوری اسلامی در حال معارضه و محاربه است. ارتباط با رژیم صهیونیستی و نیز ارتباط با رژیم نژادپرست آفریقای جنوبی58 مردود است؛ اما رابطه با بقیه دولتها، بسته به مصالح نظام جمهوری اسلامی است و اصل برایجاد ارتباط است.
ششم، اصرار بر شکستن حصار تحجّر و التقاط در فهم و عمل اسلامی و التزام به اسلام ناب. هم تحجّر، از دیدگاه امام ـ در بیان و عمل ـ مردود بود، هم التقاط.
هفتم، نقش محوری دادن به نجات محرومین و تأمین عدالت اجتماعی. همیشه، مردم در چشم امام، «اصل» بودند. در منطق و در خطّ حکومتی امام امّت، محرومان و مستضعفان محور تصمیم گیریها محسوب می شدند و همه فعّالیتهای اقتصادی و امثال آن، بر محور نجات محرومین از محرومیتها بود.
هشتم، توجّه ویژه به مبارزه با رژیم اشغالگر قدس و رژیم غاصب صهیونیستی بود. مبارزه با اسرائیل، جایگاه خاصّی در منطق امام ـ در راه و رسم حکومتی ـ داشت. از اموری که در نظر امام امّت به هیچ وجه برای ملّتهای مسلمان قابل اغماض نبود، مبارزه با صهیونیستها بود؛ چون امام بزرگوار، نقش ویرانگر و مخرّب این رژیم تحمیلی را از سالها پیش از پیروزی انقلاب، به درستی تشخیص داده بودند.
نهم، حفظ وحدت ملی و ایجاد یکپارچگی در میان ملّت ایران و اصرار بر مقابله و مبارزه با هر شعار تفرقه افکنانه.
دهم، حفظ مردمی بودن حکومت و ایجاد رابطه با مردم و حفظ ارتباط با آنها. لذا امام، هم به مسئولین سفارش می کردند که «از مردم جدا نشوید؛ با مردم باشید؛ زیّ مردم را داشته باشید؛ به فکر مردم باشید» و خلاصه، رابطه را از طرف مسئولین تأمین می کردند، هم متقابلاً به مردم سفارش مسئولین و دولتها را می کردند. یعنی امام با کسانی که ارگانهای نظام و دولت را تضعیف می نمودند، به نحوی از انحا مقابله می کردند.
یازدهم، اصرار بر سازندگی کشور و تحویل یک نمونه عملی از کشور و جامعه اسلامی به جهان، که در ماههای آخر عمر با برکت امام، جایگاه مهمّی داشت. بر این اصرار داشتند که کشور باید از لحاظ اقتصادی، از لحاظ کارهای زیر بنایی و از لحاظ موارد در آمد، بازسازی شود و برای مردم، نمونه ای عینی و عملی از سازندگی اسلامی ارائه گردد.
آن مواردی که به اعتقاد بنده رئوس و خطوط اصلی بینش امام و سلوک عملی و حکومتی ایشان بود، اینهاست. بیانات مقام معظم رهبری در مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام ( ره ) ـ 14/3/71
استکبار و تحمیل مبارزات به ملّت ایران
یک وقت است که کشوری فاقد مردم است و یا مردم بی فرهنگی دارد. بدیهی است که تصرّف آن کشور برای استعمارگران آسان است. اما یک وقت کشوری برخوردار از مردمی با فرهنگ و با ادّعاست که برای خودشان شخصیّت و سابقه ای قائلند. آن وقت دیگر ورود استعمار به آن کشور، چندان بی دردسر نیست؛ چرا که از طرف مردم آن کشور، علیه استعمارگران، مبارزه ای به وجود می آید.
عاملی که ما امروز به آن «استکبار» می گوییم، مبارزه مذکور را بر ملّت ایران تحمیل کرد. در گذشته، وقتی که استکبار وارد کشوری می شد، به شکل استعمار مستقیم می آمد و آن کشور را قبضه می کرد. اما امروز، از طرق پیشرفته تری برای تسلّط و تصرّف ملّتها و منابعشان استفاده می کند. بنابراین، مبارزه ای که ملّت ایران در طول صد و پنجاه سال یا بیشتر، با کشورهای استعمارگر داشت ـ از «مبارزه تنباکو» بگیرید تا قضایای بعدی و نهضت ملی و تا مبارزات امروز ملّت ایران با سیاستهای استکباری و با امریکا و با دیگران ـ همه و همه از مبارزاتی است که بر مردم ما تحمیل کرده اند. والّا اگر ملّت ایران را رها می کردند و او را راحت می گذاشتند تا خودش به کار خودش، به کشور خودش، به منافع خودش و به منابع خودش برسد، ممکن بود چنین مبارزه ای به این شکل پیش نیاید. آنها این مبارزه را بر ملّت ایران تحمیل کردند. امروز هم، آنها متعرّض و متجاوزند. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار ارتشیان، به مناسبت « روز ارتش » ـ 24/1/73
ذلّت حکومتهای سابق در برابر استکبار و استعمار
شما ملاحظه کنید که روزگاری نه چندان دور، در این تهران مرکز کشور، حکومتی بر سر کار بوده است که شاه آن وقتی می خواست نخست وزیری برای خود انتخاب کند، اوّل از امریکاییها می پرسید: شما موافقید من فلانی را انتخاب کنم یا نه؟ وقتی می خواست مدیر شرکت نفت یا وزیر دفاع و یا رئیس ستاد ارتش را عوض کند ـ «زید» را بردارد و «عمرو» را بگذارد ـ از سفیر امریکا خواهش می کرد که «شما یک تک پا به محلّ اقامت من تشریف بیاورید تا ببینیم سیاست شما با چنین تعویضهایی مخالفت دارد یا ندارد؟» به معنی ساده تر، از آنها کسب تکلیف می کرد! استکبار هم عادت به تعارف کردن ندارد که تا ببیند طرف کوتاه آمد، بگوید: «ببخشید! ما با شما عرضی نداریم.» هرگز این طور نیست! شما در مقابل استکبار و استعمار، هر چه بیشتر خم شوید، بیشتر فشار وارد می کند. اگر سرتان را پایین آورید، فشار خود را راحت تر وارد می کند تا به سجده بیفتید! وقتی هم در مقابلش به خاک افتادید و سجده کردید، پایش را محکم روی شما می گذارد! این، خاصیت قدرتهای استکباری و متجاوز است.
باری؛ آنها در مقابل چنان شاهی، که چنین کسب تکلیف می کرد، گاهی می گفتند: «عیبی ندارد. اگر شما فلان کس را به فلان سمت منصوب کنید ما حرفی نداریم و موافقیم.» البته، گاهی هم با انتصابهای او مخالفت می کردند و نمی گذاشتند هر کس را که دلش می خواست عزل و یا نصب کند! فکرش را بکنید! چنان حکومتی، تا پانزده سال پیش در این کشور و در این شهر تهران حاکمیت داشته است!
خوب؛ در هنگامه تسلّط چنان حکومتی بر ایران، نفت این مملکت، فولاد این مملکت، زغال سنگ این مملکت، منابع این مملکت، کشاورزی این مملکت، دانشگاه این مملکت و ارتش این مملکت، چه وضع و حالی داشت و در خدمت چه کسی بود؟ بدیهی است که در خدمت آن قدرت مستکبر و زورگو بود. البته آن زورگو هم همیشه یک کشور استکباری نبود. تا مدّتی انگلیسیها بودند. بعد که امریکاییها به عنوان یک قدرت تازه نفس و پولدار و جوان، وارد میدان شدند، آن رقیب پیر قدیمی و کهنه را بیرون انداختند و خودشان همه کاره این جا شدند.
در چنین وضعیّتی، انقلاب پدید آمد و آن حکومت نوکر مخلص حلقه به گوش ارادتمند «هرچه شما بفرمایید» را بیرون انداخت و حکومتی بر سر کار آورد که سر تسلیم در مقابل فلک هم خم نکرد و نمی کند. حکومتی را که انقلاب بر سر کار آورد، حتّی برای یک لحظه هم در مقابل دو ابرقدرت امریکا و شوروی تسلیم نشد. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار ارتشیان، به مناسبت «روز ارتش» ـ 24/1/73
مکتبی که امام برایش جهاد کرد
در مقاله دیگری از این ویژهنامه آمده است: مقام معظم رهبری می فرمایند: هنوز محور اصلی تبلیغات خشم آلود دشمنان انقلاب و کشور ما، دشمنی با امام بزرگوار ماست. آنها مهم ترین هدف خود را... این قرار داده اند که با هزاران ساعت برنامه ریزی و برنامه سازی در ماه برای صدها رادیو و تلویزیونی که در اطراف عالم از سوی محافل صهیونیستی و استکباری به راه افتاده است، شخصیت پرجاذبه و چهره ی درخشان امام بزرگوار را زیر سؤال ببرند.
باید تصدیق کنیم که دشمنان نظام اسلامی برای مقابله و مبارزه ی با نظام جمهوری اسلامی و حرکت ملت ایران، جز این چاره ای هم ندارند؛ زیرا عامل مهم تسلیم ناپذیری و ایستادگی ملت ایران در راه پر افتخار خود، فلسفه ی سیاسی و مکتب سیاسی امام است، که ملت ما از بن دندان به آن اعتقاد دارند.
دشمنان انقلاب چاره ای ندارند جز این که با فلسفه ی امام، با مکتب امام و با شخصیت امام ـ که همچنان زنده و پایدار است ـ دشمنی کنند تا بتوانند این ملت را با خیال خود به عقب نشینی و تسلیم در مقابل خودشان وادار کنند. امام بزرگوار با مکتب سیاسی خود بود که توانست طلسم دیرپای استبداد را در این کشور بشکند. امام بزرگوار با مکتب سیاسی خود بود که توانست دست غارتگران را از این کشور کوتاه کند؛ غارتگرانی که با همدستی با دیکتاتورها، ایران را به خانه ی امن خود تبدیل کرده بودند؛ کسانی که امیدوار بودند بتوانند ایران را به صورت یک کشور تولید کننده ی مواد اولیه و انبار تمام نشدنی نفت برای خود نگه دارند. من می خواهم روی مکتب سیاسی امام تکیه کنم. مکتب سیاسی امام نمی تواند از شخصیت پرجاذبه ی امام جدا شود.
راز موفقیت امام در مکتبی است که عرضه کرد و توانست آن را به طور مجسم و به صورت یک نظام، در مقابل چشم مردم جهان قرار دهد. البته انقلاب عظیم اسلامی ما به دست مردم به پیروزی رسید و ملت ایران عمق توانایی ها و ظرفیت فراوان خود را نشان داد؛ اما این ملت بدون امام و مکتب سیاسی او قادر به چنین کار بزرگی نبود.
مکتب سیاسی امام میدانی را باز می کند که گستره ی آن حتی از تشکیل نظام اسلامی هم وسیع تر است. مکتب سیاسی یی که امام آن را مطرح و برای آن مجاهدت کرد و آن را تجسم و عینیت بخشید، برای بشریت و برای دنیا حرف تازه دارد و راه تازه پیشنهاد می کند. چیزهایی در این مکتب وجود دارد که بشریت تشنه ی آنهاست؛ لذا کهنه نمی شود. کسانی که سعی می کنند امام بزرگوار ما را به عنوان یک شخصیت متعلق به تاریخ و متعلق به گذشته معرفی کنند، در تلاش خود موفق نخواهند شد. امام در مکتب سیاسی خود زنده است، و تا این مکتب سیاسی زنده است، حضور و وجود امام در میان امت اسلامی، بلکه در میان بشریت، منشأ آثار بزرگ و ماندگار است.
ویژهنامه اینترنتی «شاخصههای خط امام خمینی» در پایگاه اطلاعرسانی راسخون منتشر شده است و علاقهمندان به مشاهده و استفاده از این ویژهنامه میتوانند به نشانی اینترنتی www.rasekhoon.net مراجعه کنند./907/ت302/ح