ضرورت، اهمیت و بایستههای فعالیت تبلیغی روحانیت
به گزارش خبرنگار سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، رشد و شکوفایی فرهنگها به تناسب گستره اوجی است که از حصارها و مرزهای تنگ جغرافیایی می گیرند و یک مکتب و ایدئولوژی به همان میزان میتواند بیشتر عمر کند که بتواند با مردمان بیشتری از جوامع بشری به وسیله تبلیغ رابطه برقرار کند.
اسلام با خصلت جاودانگی رسالتش، همگانی بودن دعوت و تبلیغ را طلب میکند، زیرا معارف و تعالیم زنده و والای این آیین جاودان اگر نشر و ابلاغ نشود و درست تفسیر و بیان نگردد، نه تنها مکتب و دین مهجور گشته و انسان مسلم به عنوان یک مکلف باید پاسخگوی آن در پیشگاه خدا باشد، بلکه بر بشریت هم ستم شده، چرا که انسانهای مستعد رشد و شکوفایی، گرفتار جهل و اسیر زنجیرهای استکبار و رهسپار راه شقاوت شده اند.
بر این اساس پیامبر اسلام(ص) همانند دیگر پیامبران الهی با درک اهمیت و ضرورت تبلیغ در اسلام بنیانگذار تبلیغ و هدایت کننده آن بود و همانگونه که از روایات به دست میآید، شایع ترین ابزار تبلیغ که بیان و خطابه، قلم و نگارش و شعر و نثر در همه اعصار بوده، بهوسیله پیامبران به ویژه پیامبر اسلام(ص) تأسیس و تکمیل و هدایت شده است.
یکی از نویسندگان عرب در این باره مینویسد: «با ظهور اسلام، تبلیغ وارد مرحله جدیدی شد، بدینگونه که تبلیغات علنی با تبلیغات سری آمیخته شد، از حالت خودسری و نوسان به صنعت منظم تخصصی درآمد و از انحصار برخی افراد مثل حکام یا سایر اقشار نظیر سیاسیون یا تجار، خارج و به تمامی افراد شایسته و با صلاحیت در هر زمان و مکان ارتقاء یافت.
با ظهور اسلام موضوع تبلیغ از سلطه مطلق یا هرج و مرج مطلق به آزادی اندیشه و آزادی انسانیت راه گشود، ابزارهای قدیم متحول شد و در سایه تبلیغ جهانی به کل بشریت سرایت کرد، شعر متحول شد و وسایل و ابزارهای دیگری پا به عرصه اجتماع نهاد که تا آن زمان سابقه نداشت مانند منبر، وقوف به عرفه و دیگر وسایل که همواره از مترقیترین و مؤثرترین وسایل تبلیغ بوده و خواهد بود».
از سوی دیگر خصلت انعطاف پذیری انسان در برابر عوامل تحریک کننده یا بازدارنده، که زمینه دگرگونی گرایشات فکری، اعتقادی و عملی اوست، همواره با شیوههای تبلیغاتی مورد استفاده مثبت و منفی بوده و در این راستا دستگاههای تبلیغاتی بینالمللی با استفاده از این فرصت و با زمینه سازیهای روانی و اجتماعی برآنند تا تمایل و گرایش انسانها را در راستای اهداف مورد نظر خویش برانگیزانند.
در چنین شرایطی ضرورت بهرهگیری صحیح از تکنیک پیشرفته تبلیغ و سایر امکانات با استفاده از تعالیم پیامبر اکرم(ص) در جهت اهداف الهی و انسانی، بیش از پیش احساس میشود.
در این نوشتار برآنیم تا با ارائه تعریفهای متفاوتی از تبلیغ به لحاظ لغوی، اصطلاحی، جامعه شناسی و روانشناسی دینی، ضرورت و اهمیت تبلیغ را از دیدگاه اسلام و پیامبر اسلام(ص) تحلیل کنیم.
مفهوم لغوی و اصطلاحی تبلیغ:
تبلیغ در لغت به معنای رساندن پیام و واصل کردن خبر به مخاطب با وسایل ممکن و در دسترس است، اما از نظر اصطلاحی تعاریف گوناگونی برای آن ارائه شده و هرکس با سلیقه و گرایش خاص خود به تعاریف آن پرداخته، لیکن معنا و مفهوم همه این تعاریف تقریبا شبیه به یکدیگر بوده و تنها تفاوتی که در اظهارنظرهای مختلف درباره مفهوم تبلیغ دیده میشود، اختلاف در قابل آموزش بودن یا نبودن آن است که در این زمینه عده ای میگویند تبلیغ قابل آموزش نیست و نمیتوان آن را به صورت تدریجی فرا گرفت، بلکه روشی است برای اثرگذاری سریع و گذرا.
ولی این نظریه قابل قبول نیست، چرا که وقتی تبلیغ را انتقال پیام دانسته و آن را روشی برای تأثیرگذاری بشماریم و با شناساندن نکات مثبت و تشویق به سرمشق قرار دادن آنها و نیز ترسیم نکات منفی و نشان دادن راه گریز از آنها، سعی در انجام هر چه بهتر تبلیغ داشته باشیم، قطعا مقولهای آموزشی و پرورشی است.
از سوی دیگر تبلیغ زمانی مؤثر است که بتواند در عقیده یا احساس مخاطب تغییر به وجود آورده و یا اطلاعات جدید به مخاطب بدهد، بنابراین؛ می توان گفت تبلیغ از روشهای یادگیری به شمار می رود که علاوه بر جنبه آموزشی، دارای جنبه پرورشی در زمینههای مختلف نیز هست.
به هر روی اکنون این بحث که آیا تبلیغ قابل آموزش است یا نیست؟ را به دلیل واضح بودن آن کنار می گذاریم زیرا چنانکه گفتیم تبلیغ با توجه به خصوصیاتی که در آن هست، بی شک قابلیت آموزش دارد.
مبلّغ کیست؟
کلمه مبلغ از ریشه (ب ل غ) گرفته شده، کسی که حامل پیام و خبری است. در واقع در دین مبین اسلام به کسی که پیام الهی را به مردم ابلاغ میکند مبلغ میگویند. لذا میتوان دریافت که شخص مبلغ واسطهای است بین خدا و مردم. هدف مبلغ، نشر قانون خدا و مبارزه با ظلم است، لذا مبلغ یک وظیفه الهی و انسانی بر عهده دارد.
شرایط مؤفقیت یک تبلیغ
1- ماهیت پیام: حقانیت و غنی بودن محتوای آن.
2- عقلی بودن پیام: پیام باید منطبق با نیازهای بشر باشد نه بر ضد نیازهای او، همان گونه که قرآن کریم نیز انسان ها را به تعقل دعوت کرده است.
3- شخصیت خاص پیامرسان.
4- ابزار پیامرسانی: وسیله پیامرسانی باید مقدس و مشروع باشد، همان گونه که اسلام نیز گفته: «الغایات تبرؤ المبادی» چرا که در سلوک اسلامی نتایج مقدمات را تجویز میکنند.
5- اسلوب و کیفیت پیام: قرآن در مورد روش و متد تبلیغ می فرماید:« البلاغ المبین»، یعنی؛ ابلاغ و تبلیغ واضح که در اینجا منظور از واضح یعنی محتوا و اصل پیام بی پیراستگی و به سادگی و در کمال سهولت منتقل شود.
ویژگیهای یک مبلغ:
1- خیرخواه و ناصح بودن:قرآن کریم در امر تبلیغ به مسأله نصح اشاره دارد، یعنی خیرخواهی به این صورت که مبلغ در گفتن پیام هیچ غرضی جز رساندن پیام که خیر مخاطب در آن است، نداشته باشد.
2- متکلف نبودن: پیغمبر اسلام (ص) می فرماید: «انا واتقیاء امتی براء من التکلف؛ من و پرهیزگاران امتم از این گونه حرف زدن و به خودبندی در سخن، بری و منزه هستیم».
3- پرهیز از خشونت:پیام رسان باید لیّن القول باشد؛ یعنی نرمش سخن داشته باشد، خداوند موسی و هارون را برای دعوت فردی مثل فرعون میفرستد وی میفرماید: «فقولا له قولا لینا لعله یتذکر او یخشی؛ با مرد متکبر و فرعون به تمام معنا با نرمی سخن بگوید».
4- تواضع و فروتنی: خداوند خطاب به پیامبر فرمودند: «قل انما انا بشر مثلکم؛ بگو به مردم من هم بشری مثل شما هستم»، مبلغ نباید اظهار منیّت کرده، مردم را تحقیر کند و پر مدعا باشد.
5- صلابت غیر از خشونت است، سعدی علیه الرحمه می گوید: «درشتی و نرمی به هم در به است/ چو رگزن که جراح و مرهم نه است». به بیان دیگر صلابت داشتن، شجاع بودن و نترسیدن از کسی غیر خدا، غیر از مسأله خشونت و پرخاشگری است.
منشور امام صادق(ع) در زمینه تبلیغ دینی:
در این بخش از نوشتار به برخی از مهمترین درسهای امام صادق(ع) در زمینه تبلیغ دینی اشاره کرده و رهنمودهای آن امام همام به مبلغان را مرور می کنیم.
1- تقویت و ارتقاء بنیه علمی: شایسته است که مبلغان همواره در تقویت علم و دانش خود کوشیده و اطلاعات علمی، مذهبی و عمومی خود را به روز کنند. امام صادق(ع) همواره میفرمود: «لست احب ان اری الشاب منکم الا غادیا فی حالین اما عالما او متعلما؛ دوست ندارم جوانی از شما شیعیان را ببینم مگر در دو حالت: یا عالم یا متعلم و دانشاندوز.
در دوره فعلی ما که عصر ارتباطات نام گرفته یک مبلغ، گذشته از دین و معارف اسلامی باید از علوم عمومی معاصر نیز مطلع بوده و بتواند پاسخگوی نیاز عموم مخاطبان باشد وگرنه با اقبال آنان به ویژه جوانان روبرو نخواهد شد.
رسول گرامی اسلام با همه عظمت علمی خود مورد این خطاب خداوندی قرار گرفت که: «قل رب زدنی علما؛ ای رسول ما بگو پروردگارا علم مرا افزون کن». هر روز نیاز به یادگیری داریم و باید برای پیشبرد کار تبلیغ، همواره در ارتقاء سطح معلومات خویش، مانند اقشار علمی دیگر کوشا باشیم، همانگونه که مثلا پزشکان هرگز از اطلاعات جدید علم پزشکی بی نیاز نبوده و برای کسب آن نیز تلاش میکنند.
2- شناخت زمان و موقعیت: از دیگر ابزارهای لازم در امرتبلیغ بوده که بدون آن توفیقی حاصل نمیشود. شیوهها، طرحها و فعالیتهای یک مبلغ باید به روز باشد تا بتواند در مخاطب تأثیر بهتری بگذارد. بدون شناخت زمان و موقعیت هرگز امر تبلیغ به سامان نمیرسد و میزان خطاها و اشتباهات نیز به مراتب فزونی خواهد یافت. از این رو امام صادق(ع) به مفضل می فرماید: «العالم بزمانه لا تهجم علیه الوابس؛ کسی که زمان خود را بشناسد آماج اشتباهات قرار نمی گیرد».
3-بینش سیاسی: علاوه بر شناخت زمان، بینش سیاسی یک مبلغ او را در رسیدن به اهدافش یاری خواهد کرد. شناخت دوست و دشمن و تشخیص اغراض افراد نیاز به بینش سیاسی دارد که در این زمینه سیره پیشوای ششم الگوی خوبی یرای ما است.
ابومسلم خراسانی به امام پیشنهاد قیام کرد و اظهار داشت: من مردم را به دوستی اهل بیت دعوت میکنم، کسی بهتر از شما برای حکومت نیست اگر مایل باشید من با شما بیعت میکنم. اما امام با بینش خاص خود به او پاسخ منفی داد و فرمود: «ما انت من رجالی و لا الزمان زمانی؛ تو از یاران من نیستی و زمان هم برای قیام من مناسب نیست».
4-آشنایی با شرایط خاص فرهنگی: معمولا در هر منطقه، باورهای نادرست فرقههای انحرافی وجود دارد که مانعی برای مبلغان محسوب میشود، مبلغ اسلامی برای تبلیغ بهتر لازم است با این موارد در منطقه تبلیغی خود آشنا باشد و اجمالا اعتقادات و رسومات آنها را بداند تا در صورت لزوم تعامل مناسبی با دارندگان این افکار و عقاید داشته باشد. آشنایی با افکار آنها موجب میشود که اولا آنها را علیه خود تحریک نکند، ثانیا پاسخهای منطقی و متقن، آماده کند و ثالثا با اعتماد به نفس بیشتری در منطقه تبلیغ کرده و اشراف به محل تبلیغ خود داشته باشد.
5- صداقت و امانتداری: از نظر امام صادق(ع) صداقت و امانتداری یک مبلغ، از ضروریترین صفات اوست که بدون آن ابلاغ رسالت میسر نخواهد بود. این امام همام می فرماید: «ان الله عز و جل لم یبعث نبیا الا بصدق الحدیث و اداء الامانة الی البر والفاجر؛ خداوند عز و جل پیغمبری را مبعوث نکرده است جز به راستگویی و امانتداری به نیکوکار و بدکار».
برخورد منطقی با پیروان سایر ادیان، برنامهریزی، تدوین منشور تبلیغ، استفاده از مناظره و گفتوگوی رو در رو، فرامنطقهای بودن مبلغ، توجه به فقه و آموزش احکام، اهمیت به موضوع رهبری و امامت و ترویج و احترام به سایر مبلغان از دیگر درسهایی است که باید از مکتب امام صادق(ع) بیاموزیم و امیدواریم به عنوان یک مبلغ دینی عامل به آموختههای خود باشیم.
ویژگیهای مبلغ از نگاه رهبر معظم انقلاب
مبلغ دین، می بایست خود را به فضایل بیاراید، تا بتواند در مسند انبیا قرار گیرد؛ نفس و بیان گرم او دلهایی را بشوراند و جانهایی را بگدازاند و شوق و حرکت بیافریند و جامعه را به سمت و سوی صلاح سوق دهد.
برخی از شرایط لازم برای مبلغ مؤفق از دیدگاه رهبر معظم انقلاب را در نکات زیر مشاهده میکنید:
1- تزکیه و تهذیب: مبلغ، باید خود را به فضایل و مکارم اخلاق آراسته کند؛ عمل او، با گفتارش برابری کند، اقوال و سخنانش، بر اعمالش پیشی نگیرد و ظاهرالصلاح تر از آنچه میگوید، جلوه نکند.
مخاطب تبلیغ، هوشیارانه شخصیت مبلغ را در نظر میگیرد، او را با چشمانی تیزبین محک میزند و اعمال و رفتار او را در ترازوی نقد، سبک و سنگین میکند و آنگاه به میزان باوری که به شخصیت مبلغ پیدا میکند، به گفتار او بها میدهد و برای آن، ارج و قیمت قائل می شود و به اندازهای که شخص مبلغ در جان او راه بیابد، برای گفتار و پیام او راه باز میکند.
«مبلغ اگر خودش مهذب و پاک نباشد، نمیتواند دیگران را پاک کند، اگر به معنای واقعی کلمه، به آنچه میگوید، معتقد و عامل نباشد، حرفش اثری ندارد. شما در دوران انقلاب یادتان است، حرفهایی که درباره مسائل انقلاب گفته میشد، چه طور تا اعماق جانها اثر میکرد.این برای چه بود؟ برای این بود که در آن روز، کسانی که آن حرفها را می زدند، با همه سوز دل، با همه دل، با همه ایمان و اعتقادشان، آن حرفها را میزدند و آنچه را که میگفتند، خودشان عمل میکردند. اگر به مردم میگفتند بگویید، خودشان هم میگفتند، اگر به مردم میگفتند که به این جبهه بپیوندید، خودشان هم پیوسته بودند و هر چه که به مردم امر و توصیه میکردند، خودشان هم آن را انجام میدادند. لذا این حرفها، از دل بر میخاست و لاجرم بر دل نیز مینشست و تأثیر میکرد. سخن گفتنی بسیار بود اما آنچه که در شنونده اثر کرد و در دل او جای میگرفت، سخنی بود که گوینده، به آن معتقد بود و به آن عمل میکرد».
2-اخلاص: مبلغ دینی با نیت خالص، شعاع کار خود را وسیع می کند،برای آن، ابعاد غیرقابل پیشبینی میآفریند و رهآوردی غیرمنتظره، برای تلاش خود ایجاد میکند.
تمایز تبلیغ دین با دیگر تبلیغات مرسوم، در این است که تبلیغ دنیا و مادیات، تنها به علم و تکنیک وابسته بوده و در آن مهارتهای تبلیغی تأثیرگذاری رقم میخورد، استفاده از دانشهایی چون روانشناسی، جامعه شناسی و… ضامن پیشبرد پیام تبلیغی است و فنون و هنرهای متفاوت، پشتوانه اثرگذاری آن می شود ولی در این گونه تبلیغات، نیت انجام دهنده کار، چندان جلوهیی نمی یابد؛اما در تبلیغ دین، چون کار برای دین خداست، نیت خالص، نقش چشمگیر پیدا میکند. عنایت و توفیق الهی، آنگاه به مدد میآمد که مبلغ دین، واقعا برای او پا به میدان مینهد و زبان میگشاید و جامعه را به هدایت، دعوت میکند.
با اخلاص در نیت، قوای مسخر اراده الهی، مرکب تیزرو برای عمل مبلغ میشود، دایرهای وسیع و گسترده برای آن ایجاد میکند، دروازه قلبها را میگشاید، جانها را در برابر سخن، پیام و آرمان او نرم و موم میسازد و خلق کثیری را در برابر حقخواهی او خاضع و خاشع می کند و با او همآوایش میسازد.
در روزگار ما، زندگی امام خمینی(ره)، مصداق صادق این سخن به شمار میآید.آن بزرگوار در پرتو نیت بیشائبه و اخلاص کم مانند، توانست چنان جاذبهای در دلها بیافریند که تاریخ کشور، همانندی برای آن نمییابد.
رهبر معظم انقلاب به این نکته سترگ، چنین اشارت دارند: «بدون اخلاص هم که هیچ کار پا نمیگیرد. من، در روز سوم و یا هفتم و شاید هم چهلم امام بود که با هلیکوپتر به مرقد امام (ره) که یک بیابان دور از همه چیز بود میرفتم از آن بالا، ناگهان دیدم که در وسط این بیابان، چیزی شبیه گنبد سربلند کرده و بنایی درست کرده اند و مردم، همین طور مثل مور و ملخ میریزند. با دیدن این منظره، واقعا منقلب شدم و گفتم: پروردگارا! به این اخلاص، چه زود پاداش میدهی. خدا اصلا نمیگذارد که امروز، به فردا بیفتد. آن چیزی که مردم را این طور مثل آهنربا میکشاند، چیزی جز اخلاص امام(ره) نبود. بدون اخلاص، واقعا نمیشود کاری انجام داد».
آسیب مبلغان بیعمل و کمسواد
3-دانش و اطلاعات لازم: سواد و دانش مناسب سطح تبلیغ، از دیگر نکاتی است که مبلغ میبایست خود را به آن متصف کند و سپس در جامعه، حضور تبلیغی بیابد.
جامعه، انتظار آن را دارد که مبلغ در سطح تبلیغی که برای خود قائل است، اطلاعات و آگاهی لازم را داشته باشد، به پرسشهای مخاطبان پاسخ دهد و قدرت اقناع و اشباع ایشان را داشته باشد.
مبلغ کم سواد و یا بی سواد، حتی اگر رگههایی از فنون تبلیغ و مهارت اثرگذاری را بداند، اعتباری درازمدت در جامعه مخاطب پیدا نمیکند.مردم، به ویژه در زمانه ما که هنگام وفور و اعتلای آگاهیهاست ضعف علمی او را کشف میکنند و به سخنان و شخصیت او، اعتبار لازم را نمینهند.
از این رو در این زمان بیش از هر دوره و عصر دیگر لازم است که مبلغ دین، باسواد و عالم باشد، در سطح تبلیغی خود (دبستان، دبیرستان، دانشگاه، مراکز مردمی، مراکز نظامی و...) اطلاعات شایسته و بایسته را پیدا کند و سپس به تبلیغ رو آورد.
رهبری می فرمایند: «مبلغ باید آگاهی و بینش دینی وسیع و متنوع داشته باشد، با قرآن مأنوس باشد، در احادیث غور بکند و کرده باشد، با افکار نوی مربوط به مذهب و دین آشنا باشد، اهل تحقیق درباره مسائل دینی و افکار دینی باشد نه فقط آشنایی با دین به تنهایی، بلکه در کنار مسائل دینی، پاره ای افکار فلسفی و بینشهای اجتماعی است که از آنها هم باید طعمی چشیده و آگاهی داشته باشد».
4-سادهزیستی و مردمگرایی: مبلغ دین، باید چونان انبیای الهی با مردم بجوشد، مثل آنان زندگی کند، ساده و بی آلایش بنماید، خود را در حجاب تجمل و رفاه پناه نکند، با مردم تماس نزدیک و رودررو بیابد و هم سطح توده مخاطب خود جلوه کند.
تبلیغ دینی در لباس تجمل، اثر معکوس میگذارد و ضدتبلیغ میشود، جامعه را از دینداری و دینخواهی دور می کند و افراد را به وادی بیاعتقادی و هرهری مذهبی میکشاند. تجربه مغرب زمین شاهدی بر این مدعاست، ارباب کلیسا زندگی پر تجمل را برگزیده و از زندگی عادی مردم دور و دورتر شدند، مبلغان مسیحیت در غرب، در منطقهای که میزیستند معمولا جزء اشراف و طبقه فرادست جامعه بودند، کشیش از اشراف ده و اسقف، جزء اشراف منطقه و کاردینالها درمیان اشراف کشور جای داشتند، زندگی هر گروه از این طبقات روحانی، با زندگی مردم عادی مخاطب خود فرسنگها فاصله پیدا کرد. این شرایط و احوال، بیاعتمادی جامعه غربی را به کلیسا و مبلغان دینی مسیحیت آفرید و جامعه دینی قرون وسطایی غرب را به جامعه لاییک و دور از مذهب امروز مبدل ساخت.
نفوذ مبلغان روحانیت شیعی، در پرتو مردمی بودن و سادهزیستی آنان تحقق یافت. مبلغان روحانی در روستاها و شهرها چون مردم میزیستند، با آنان بسر میبردند، در غم و درد ایشان شریک میشدند وچونان عضوی از خانواده مخاطبان خویش میبودند و در راحت و عسرت، همدمی میکردند.
این عنصر و خصلت ارجمند باید محفوظ بماند. مبلغان دین در صورتی میتوانند به تأثیرگذاری خود مطمئن باشند که با زبان مردم و در کنار مردم سخن بگویند، باید بدانند که در موضعی برتر و در شکل و شمایلی مجلل، سخن از عرش تجمل به سطح فرود نمیآید و در دلها اثر نمیگذارد، بلکه همانگونه که اشاره شد اثر معکوس مینهد و به مرور حصاری آهنین در گرداگرد قلبها میکشاند و آنان را از شنیدن حرف دین، محروم میسازد.
رهبر معظم انقلاب در این زمینه می فرمایند: «مبلغانی که ما به این جا و آن جا اعزام می کنیم، مبلغانی باشند که به شکل مردم باشند، …در حد وضع مردم باشند.یعنی اگر مبلغ اعزام می کنیم، مثلا ناگهان با هلیکوپتر وارد فلان شهر کوچک نشود که بخواهد سخنرانی بکند! این فایده ندارد.آن روحانی که با هلیکوپتر به شهری وارد میشود برای چه کسی می خواهد سخنرانی بکند؟! چه طور میخواهد سخنرانی بکند؟! کدام ایمان و اطمینان را جلب میکند؟! یک وقت، مسؤولی است، یک وقت، خطری است،یک وقت، فرصت کمی است، یک وقت، چیزهای دیگری است که البته شرایطش فرق میکند اما یک وقت هم هست که مثلا یک روحانی با فلان اتومبیل کذایی حرکت میکند تا در فلان شهر سخنرانی کند و موقع پیاده شدن راننده و حالا متأسفانه پاسداران هم این کار را یاد گرفتهاند در اتومبیل را باز کند! واقعا چه لزومی دارد؟ این کار غلط است. گمان نمیکنم فضیلت این اعزام، بیشتر از عدم اعزام باشد».
حسن خلق و مهربانی با خلق؛ شرط مؤفقیت تبلیغ دین
5- ادب و مهربانی با خلق: مبلغ می بایست مؤدب و مهربان باشد، ادب اجتماعی را رعایت کند، با مردم، با خلق و خوی خوش مواجه کند، آنان را به معاشرت و همسخنی خویش تشویق کند و با برخوردهای ناشایست آنان را از خود نیازارد و زمینه های بدبینی را نسبت به دین و پیامآوران دین، در ایشان نیافریند.
رهبر معظم انقلاب می فرمایند: «در آموزشها، اخلاق و ادب و مهربانی و عطوفت، دائما مد نظرتان باشد…، طوری برخورد بکنید که شاگرد، در شما احساس مهربانی بکند. در این صورت است که سخن حق، جای خودش را باز خواهد کرد…، خدای متعال به پیامبرش که بزرگترین آموزگار و قویترین صاحب بیان، از اول تا آخر تاریخ است می فرماید:«و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک؛ اگر بداخلاق بودی از اطرافت متفرق میشدند»، با این که حرف پیامبر، حرف درستی است و از حرف ایشان حرفی محکمتر وجود ندارد اما همین صاحب حرف محکم، اگر بداخلاق بود حرفش را قبول نمی کردند».
6-عقل و تدبیر: مبلغ دین باید خردمند و عاقل باشد، عقل اجتماعی مناسب را کسب کند، مواضع بجا و درست پیشه کند، با سخنان نابجا مسأله آفرینی نکند، با حرکات نامناسب و نابخردانه آشوب و یا بیاعتمادی نیافریند و حرمت جایگاه خود را شناخته و مطابق با آن خردمندانه و با احتیاط عمل کند.
عدم تدبیر و یا بی مبالاتی مبلغ دین، میتواند احترام جایگاه و منزلت تبلیغ دین را در هم بشکند، از آثار مثبت تبلیغ بکاهد و مسند تبلیغ دین را خوار و خفیف سازد. افزون آن که در مواردی، معضلی بر معضلات جامعه مخاطب بیفزاید، آنان را در گیرودار مشکلات خود ساخته بیتدبیری مبلغ بیفکند و بر مسائل مخاطبان، مسأله یا مسألههایی اضافه کند.
رهبری در این زمینه می فرمایند: «این طلبه شما که به آنجا می رود، مظهر «قم» است…، اولا بایستی حرف درست بزند، این، باید تعقیب بشود و روی آن، خیلی تکیه گردد.ثانیا، بایستی اخلاق خوب داشته باشد. ثالثا، بایستی علاوه بر اخلاق خوب عقل و تدبیر داشته باشد.اگر کسی رفت و عالم و متدین هم بود، اما عاقل نبود و در آن جا واقعا سفاهت به خرج داد، مشکلات زیادی به وجود میآورد.
ما الان میبینیم که در همه بخشها و قشرها و طبقات گوناگون جامعه، انصافا نقش عقل چه قدر مهم است. ملاحظه کردید که در این بخش مسأله گزینشها، امام اشاره کردند که گزینندگان، باید دارای این خصوصیات باشند، یکی هم عقل و با این که عقل جزء شرایط عامه است و هر تکلیفی بدون عقل امکان ندارد ولی این را قید میکنند که گزینندگان باید عقل؛ یعنی تدبیر و پختگی داشته باشند، بنابراین باید طلبه عاقل را فرستاد».
باید گفت عقل و تدبیر اجتماعی ترکیبی از عنایت خدادادی و تلاش اکتسابی است. بخش اخیر با درسآموزی، درک موقعیتها، انتقال شرایط ویژه جامعه و محیط و… به دست میآید.طلبه میتواند در پرتو دریافت این نکات از طریق درس و یا مطالعه و… با شرایط جامعه مخاطب، با دید روشنتری برخورد کند و از اشتباهات و خطاهای ناخواسته دوری گزیند.
طلبهها گاهی اوقات زمینه ذهنی و عقلانیشان خیلی خوب است؛ اما عدم شناختی که از جامعه و توقعات مردم و از مبلغ خودشان و مردم دارند، آنها را دچار کارهای مثلا خلاف قاعده و خلاف رویه میکند. لذا برای این گونه مسائل، لازم است یک درس و یک کلاس گذاشته شده و نشان داده شود که مردم از طلبه چه توقعی دارند.طلبه باید مبلغ و قدر خودش را بداند و بشناسد، نه بیشتر و نه کمتر از آن.
جد و جهد روحانیت در تبلیغ آموزههای دینی
7- جدیت و پشتکار: تبلیغ دین، استقامت و استواری را طلب می کند.مبلغ دین از مشکلات نمیهراسد، با ناملایمات از کوره به در نمی رود،خود را در برابر سختیها تسلیم نمیکند، با قوت و قدرت مسیر الهی را میپیماید و اجر خداوندی را در این پایداری تمنا میکند.
مبلغ دین شهرتطلبی نمیکند، ادای تکلیف را وظیفه خویش میشمارد، هر جا که خود را مفید احساس کند اطراق می کند و به تبلیغ دین می پردازد. او از ماندن، درمانده نمیشود، دلگیر و دلزده از مخاطب خود نمیگردد، با احساس تکلیف و مفیدیت، شغل و گروه و پایه نمیشناسد، محیط کوچک و بزرگ برای او فرقی نمیکند و نام و عنوان، برای او دلفریب نمینماید. او در ادای وظیفه، شادمانی مییابد و اجر و برکت کار خود را در این انگیزه و نیت کسب میکند.
رهبری می فرمایند: «ما که در فلان گوشه سازمان مشغول کار هستیم، دائم باید آن شغل را جدی بگیریم و به آن برسیم، آن را همان کار مهمی بدانیم که به ما محول شده و خودمان را در آن شغل بسازیم. نباید فکر کنیم که حالا دیگر مثلا چند سال است که در فلان شهر مشغول این کار هستیم چه فرقی میکند. در جبهه، به یکی میگویند سر برانکارد را بگیر و مجروحان را ببر، به یکی میگویند آر.پی.جی بزن، به یکی میگویند برو نگاه کن هر وقت دیدی کسی میآید ما را خبر کن.بنابراین هر کسی کاری میکند. چنانچه هر کدام این کار را نکردند جبهه شکست خواهد خورد، نمیشود ما بگوییم این هم کاری است که به دست ما داده اند؟ برو مجروحان را بردار حمل کن! در حقیقت اهمیت حمل مجروح در جای خود کمتر از زدن آر.پی.جی نیست. در جمهوری اسلامی هر جا که قرار گرفته اید، همان جا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همه کارها به شما متوجه است».
مبلغ دین کار خود را دست کم نمیگیرد، چه در محیط کوچک و چه در محیط بزرگ، به اهداف حقیر و خرد بسنده نمی کند، با آرمانگرایی و دورنگری کار خود را نظم و نسق میدهد، تلاش میکند که به بهترین شکل ممکن بیشترین تأثیر را در مخاطبان بگذارد و شعاع وجودی خود را گستردهتر سازد.
مبلغ دین برای تبلیغ ارزش قائل میشود، از جان و عمر خویش مایه میگذارد و از آن برای این هدف والا صرف میکند، آن را در طبق اخلاص قرار میدهد، سرسری با تبلیغ برخورد نکرده و آن را کار اداری و تکلیف اجباری نمیشمرد بلکه عاشقانه به آن دل میبندد و با تمام وجود در راه ایفای مسؤولیت شور و التهاب نشان میدهد.
رهبر معظم انقلاب در این زمینه خطاب به مبلغان می فرمایند: «در پی محتوای عالی باشید، به کم و متوسط قانع نباشید، اگر شما اهل فکر و تراوش فکری و سازندگی و خلاقیت در مفاهیم هستید، فبها و نعم؛ و اگر نیستید از آن فردی که هست بگیرید و کتابی که دارد بخوانید و آن را حفظ کنید».
در این راستا نکته دیگر انتخاب و استفاده از ابزارهای مناسب، با ذوق و سلیقه، ابتکار و خلاقیت، فهم موقع و بیان طبق مقتضای حال بوده و بعد از آن نیز همت و ایمان و ارادهای که پشت سر اینها باشد؛ یعنی خسته نشدن.
8- شناخت محیط: مبلّغ باید محیط و نیازها و مسائل ضروری مردمی را که میخواهد برای آنان سخن بگوید یا فعالیّت تبلیغی دیگری داشته باشد، بشناسد،مطالبی را طرح کند و توضیح دهد که مورد نیاز باشد، چه آن که طرح مسائل غیرضروری و بیمورد زمینه طرح و تأثیر مطالب لازم را هم از میان میبرد.بسیاری از تبلیغ ها که تأثیر نمیگذارد، به دلیل این است که مسیر ندارد.
مبلّغ باید میزان افکار و عقول را در یابد، «کلم النّاس علی قدر عقولهم»،مطالب باید در خور فهم و ادراک مستمعان ارائه شود و مراتب علم و آگاهی مردم رعایت شود.
مبلّغ باید نسبت به علومی که در کار تبلیغ و مواجهه با مردم مؤثّر است آگاهی کافی داشته باشد، فرهنگ مردم و اصطلاحات و مثالهای رایج را بشناسد و از آغاز با مردم تماس فکری داشته باشد و واکنش مردم را نسبت به گفتار خویش بسنجد و برآورده کند.
9- مبارزه ریشهای با انحرافات و مفاسد: مبلّغ باید برای مبارزه با انحرافها به تحلیل عوامل اصلی و ریشهیابی امور بپردازد و ببیند چه عاملی باعث انحراف فرد در جامعه شده است چرا که پرداختن به فروع و شاخهها، هر گاه به اصل تنه و ریشه مفاسد آسیبی وارد نسازد هدر دادن نیرو و تلف کردن وقت است، چه اینکه تا هر زمان ریشه و تنه مفاسد و عوامل انحراف باقی باشد، شاخههای جدیدی از آن خواهد رویید و مبارزه به سرانجام مطلوب نمیانجامد.
10- استناد به آیات و روایات:مبلّغ باید اساس تبلیغ خویش را از آیات و روایات برگیرد و سخن خدا و معصومان را محور اصلی ارشادگری خود قرار دهد و روح دین را به مردم بگوید و از عرضه واقعیّات به دور نباشد.
در استفاده از آیات و روایات باید دقّت شود که برداشتها، سطحی و مبتنی بر پیشداوری و خودرأیی نباشد و نظر و فکر خود را بر آیات و روایات تحمیل نکند بلکه در فهم معنای حقیقی آن تدبّر و تفکّر کند.
ما واسطه بین میراثهای دینی و علمی مردم هستیم و باید این میراث گران را با امانت به مردم برسانیم، مردم خون و پوستشان با یاد و عشق معصومان(ع) عجین شده و بهره گرفتن از قرآن و سخنان اهل بیت(ع)، تأثیر بی شائبه و عمیق را به دنبال دارد.
ضرورت و اهمیت تبلیغ
در جهان امروز که بحرانهای فرهنگی درصدد تهی کردن انسان از معنویت هستند، تبلیغ دین و ارزشهای نشأت گرفته از آن به جهت مقابله این بحرانها ضرورت ویژهای پیدا میکند. در این بخش از نوشتار به اختصار به ضرورت تبلیغ از دو منظر عقل و دین میپردازیم:
الف) از منظر عقل: انبیاء و اولیای الهی با تبلیغ دین و ارزشهای دینی هدایت و سعادت انسان را به ارمغان آوردهاند، در عصر خاتمیت اقتضا میکند که این جایگاه رفیع انبیای الهی حفظ و در جهت تبلیغ دین و دعوت مردم اقدام شود چرا که در غیر اینصورت آثار این حرکت عظیم الهی از میان مردم رخت برمیبندد.
ب) از منظر دین: اگر رسالت یک مکتب محدوده خاصی را در برگیرد، قهراً شعاع پیامرسانی و تبلیغ آن نیز محدود خواهد بود اما از آنجا که رسالت مکتب اسلام جهانی و جاوید بوده و گستره پیامرسانی آن نیز نامحدود است، از اینرو در دین اسلام امر تبلیغ از جایگاه بسیار والایی برخوردار است به گونهای که اساسیترین وظیفه انبیاء در قرآن تبلیغ دانسته شده است.
شیخ طبرسی در ذیل آیه «وَ مَنْ أحْسَنُ قَوْلاً مِمَّنْ دَعا إلَی الله وَ عَمِلَ صالِحاً» میفرماید: «و فی هذه الآیة دلالة علی ان الدعا الی الدین من اعظم الطاعات و الواجبا؛ این آیه دلالت دارد بر اینکه دعوت به سوی دین از بزرگترین عبادات و واجبات است».
در تفسیر نمونه، ذیل آیه مذکور آمده است: «آیه مفهوم وسیع و گستردهای دارد که تمام منادیان توحید را که واجد این صفاتاند، فرا میگیرد، هرچند برترین مصداقش شخص پیامبر(ص) و ائمه معصومین(ع) هستند».
اهمیت و ضرورت تبلیغ از نگاه امام خمینی(ره)
1- امام خمینی(ره) در اهمیت تبلیغ امور دینی در راستای حفظ نظام اسلامی می فرماید: «به همان اندازه که ملت ایران براى قطع دست تجاوز طاغوتها از کشور اسلامى خویش و اعاده اسلام که مىرفت تا در عصر رژیم منحوس پهلوى محو گشته و به دست نسیان سپرده شود، سختى جهاد مستمر در طول سالیان متمادى را بر خویش هموار ساخت و با امدادهاى غیبى، به این مقصد مقدّس نایل گشت، پس از پیروزى نیز باید براى ادامه این نهضت بکوشد و به شکرانه این نعمت خداوندى و عطیّه الهى، براى حفظ آن مجاهده نماید».
بر این اساس یکى از مهمترین علل و عوامل صیانت از این ودیعه گرانقدر، همانا «تبلیغ» است که بهنظر رهبر فقید انقلاب، از اصول بسیار مهم اسلام محسوب مىشود و عبارت است از شناساندن خوبی ها و تشویق به انجام دادن آنها و ترسیم بدی ها و نشان دادن راه گریز و منع از آن موارد.
2- از دیدگاه امام راحل تبلیغات اسلامى به محض استطاعت در هر عصرى لازم بوده و جزء امور واجب شمرده مىشود، اما در عصر کنونى که ابزارهاى ارتباط و وسایل تبلیغ بیش از صدر اسلام فراهم است و دنیا دستخوش تحولى بزرگ گشته و چنان عائله واحد، همه اهل خود را در محصوره کوچکى مجتمع کرده است و از طرف دیگر تبلیغات در دنیا در رأس همه امور قرار گرفته و آتیه اسلام، به عملکرد «تبلیغات اسلامى» وابسته است، حجت به نصاب تمام رسیده و اهمیت تبلیغ مبانى اسلام و ارائه و معرفى حقیقت آنچنان که در آیات و روایات آمده مضاعف شده است.
بدین سبب، امام راحل خدمتِ دستاندرکاران امر تبلیغ را در این زمان، از خدماتى که در طول تاریخ براىاسلام انجام گرفته است، ارزندهتر مىداند و ضمن بیان میزان اهمیت و ارزش کار آنها، بر مسؤولیت سنگین آنان به همان میزان تأکید مىورزد و نسبت به حُسنِ انجام آن هشدار مىدهد.
3- با آنکه خون پاک شهدا آبیارى اصل ثابت شجره طیبه حکومت اسلامى را عهدهدار بوده و از این حیث بسیار ارزشمند است، لیکن زبان گویاى عالمان دردآشنا و زبانه قلم آنها، در این امر نقش سازندهاى دارد و اصولاً شهدا را قلمها مىسازند و قلمها هستند که شهیدپرورند.
از اینرو، در نظرگاه حضرت امام(ره) انتشار کتابهاى مختلف براى ترویج شرع مطهر و تبیین حقایق اسلام و تعمیق آگاهى آحاد ملت که شعبهاى از تبلیغات اسلامى به شمار میرود، از «امور خیریه» بلکه «بهترین خیرات» بهشمار آمده و اهمیت آن، دستکم معادل اهمیت خونهاى سرخى است که در جبهههاى جنگ ریخته مىشود.
4- همانطور که در سایه تبلیغ صحیح، انسان با فطرت خویش آشنا مىشود و به کوى دانش و بینش رهنمون مىگردد، بر اثر تبلیغ سوء و مسموم از طبیعتِ خود بیگانه مىشود و ملاحظه مىکند که قدرت تفکر و توان تأمل از وى سلب شده است، از این رو همانگونه که سلاحِ «صَلاح تبلیغى»، از انواع ساز و برگ مدرن جنگى مؤثرتر و سودمندتر است، حربه «فساد تبلیغى» نیز از اقسام تجهیزات پیشرفته نظامى، مخرّبتر و زیانبارتر خواهد بود زیرا آثار تخریبى اسلحه نظامى، موقتى و گذراست اما نتایج مضرّ ابزار فرهنگى دائمى و دیرپاست و به نسل هاى آینده انتقال مىیابد.
طبق این معیار، امام امت علت موفقیت نسبى ابرقدرت ها را در مشوّه ساختن چهره انقلاب، خلع «سلاح تبلیغ» از صالحان و مسلح کردن طالحان به این سلاح کارآمد در جهان معاصر دانستهاند که این امر جز قلع و قمع فرهنگ انقلاب اسلامى در دنیا نتیجهاى بهدنبال نداشته و نخواهد داشت.
ضرورت تسلط مبلغان دین به زبان انگلیسی
دانستن زبان انگلیسی امکان ایجاد ارتباط مردم از ملل مختلف، گسترش دوستیها و درک متقابل فرهنگ را فراهم میسازد. پس میتوان نتیجه گرفت که در امر تبلیغ باید گامی محکم در راستای مجهزسازی علم و دانستههای خویش داشته باشیم.
زبان انگلیسی در دنیا به عنوان زبان مشترک برای انتقال فرهنگ، هنر، دین و علم شناخته شده است، زمانی که یک زبان در بین ملل مختلف جایگاه عمومی پیدا می کند میتوان از این وسیله برای ابراز و معرفی دین اسلام استفاده صحیح داشت چرا که هم سبب فراگیری زبان انگلیسی میشود و هم پلی است که ندای اسلام را در دل و مرکز دشمن فریاد خواهد زد.
در کشورهای مختلف میتوان از مبلغین مرد و زن که مسلط به علم زبان انگلیسی هستند به عنوان قطبهای ارتباطی در قلب مسیحیت- یهودیت رخنه کرد و با زبان خود دشمن به مقابله و البته بحث و گفتو گو پیرامون دین خاتم الانبیا و دفاع از تمامی بیحرمتیهای صورت گرفته به ساحت مقدس رسول اکرم(ص) پرداخت.
می توان گفت اکنون زبان مشترک در دنیا انگلیسی و فرانسوی بوده و بسیاری از تعاملات سیاسی، فرهنگی، هنری و ... بر پایه این زبان ها دایر هستند لذا مبلغان میتوانند از این شاهراه در راستای معرفی و دعوت به اسلام و همچنین به روز کردن علم خویش بهره مند شوند که با این کار با صدای رسا خواهیم گفت: ما مسلمانان همیشه و در هر لحظه علم و فرهنگ دین خویش را با مسلط بودن به علم روز دنیا یعنی زبان انگلیسی و سایر زبانهای شناخته شده و بین المللی به جهان معرفی خواهیم کرد.
سخن کوتاه این که در راستای تبلیغ و گسترش مبانی اسلام گامهای بسیار مؤثر و مستحکمی در حال پیشروی در دل دنیای امروز است اما همان طور که میدانید دنیای امروز، دنیای خالی از دین و باورهای دینی است. پس ما مسلمانان با داشتن پشتیبانی محکم چون قرآن، معجزه خاتم الانبیا و سیره، احادیث بسیار غنی از ارزشهای اخلاقی در کنار مسلط بودن به زبانهای خارجی چون انگلیسی، عربی، فرانسه و ... میتوانیم به معرفی شخصیتهای دینی و همچنین دفاع از حقانیت کشورمان قدم در راه درخشان و پر فیض مبلغی و تبلیغ بگذاریم و این تسلط به زبانهای خارجی میتواند یکی از راههای موفقیت در برابر تمامی تهاجمهای فرهنگی، دینی و ملی باشد.
در کشور ما مبلغین بسیار موفق و فعالی در حال به روز کردن تمام علوم خویش هستند؛ یعنی به دنبال معادل سازی تمام واژهها و لغات کلیدی از زبان مبدأ به زبان مقصد هستند تا بتوانند تمامی بار و مسؤولیت خطیر خویش را در امر حساس و مهم مبلغی و تبلیغ مبانی اسلام به نحو احسن انجام دهند.
با تکیه بر کلام گوهربار امام خمینی(ره) که فرموده است: «در همه عرصهها به علم زبان خارجی پیشتر نیاز بوده و هم اکنون نیز نیاز است»، میتوان دریافت که با معادلسازی و ترجمه بین کلام خدا و انبیا با زبانهای خارجی میتوان زیباترین و مؤثرترین راه برای جذب تمام مردمان سراسر دنیا را به کار گرفت تا صدای اسلام به گوش تمام ملیتها و قومها به هر رنگ و زبان برسد.
نتیجه نهایی و حسن ختام این است که میتوان با تسلط به زبانهای خارجی به خصوص انگلیسی که زبان شناخته شده و بین المللی است، به گسترش و تبلیغ و توسعه مبانی اسلامی و ارزشهای اخلاقی به مردمان سراسر جهان همت گمارد، امید که با چنین اهدافی بتوانیم ندای اسلام را به گوشهای بیگانه در جهان برسانیم.
ضرورت ترویج و تبلیغ اسلام در داخل کشور
الف) احیای دین
یکی از مواردی که اهمیت و ضرورت تبلیغ دین را نشان میدهد، مسأله احیای دین است، در واقع میتوان گفت فعالیت در راه تبلیغ دین سبب زنده شدن و استمرار دین اسلام میشود. امام صادق(ع) وجود مبلغان دینی را مایه احیای دین و آثار امامت و نبود آنان را سبب نابودی دین دانسته است.
قرآن در شأن پیامبر الهی و مبلغین راستین می فرماید: «الذین یبلغون رسالات الله و یخشونه و لا یخشون احد الا الله»، این امر سیره و سنت پیامبر بوده و به همین دلیل نیز قرآن از گروه مبلغان به نام امت یاد کرده است،« و تمکن منکم امة یدعون الی الخیر».
پیامبر اسلام(ص) هدایت انسانی را برتر از آنچه خورشید بر آن طلوع و غروب میکند عنوان کرده است، بنابراین اگر گفتار و سخنان ائمه را کنار هم قرار دهیم تنها یک نتیجه از آن حاصل میشود و آن این که وظیفه فردی هر مسلمان در جامعه اسلامی امر به معروف و نهی از منکر است.
ب) جایگاه عنصر تبلیغ در یک مکتب:
از آنجا که مکتب و جهانبینی اسلام از آغاز فراگیر و جهانی بوده و همچنان نیز جهانی است، میتوان گفت عنصر تبلیغ و مبلغی ریشه جهانی دارد یعنی مختص زمان و مکان محدودی نیست، قرآن می فرماید: «و من احسن قولا ممن دعا الی الله و عمل صالحا؛ کیست نیکوتر از آن کسی که مردم را به سوی خدا بخواند و کردار نیک انجام دهد». این آیه نشان از اهمیت دعوت به اسلام دارد که از بزرگترین واجبات الهی شمرده شده است.
پیامبر اسلام از هر شخصی برای تبلیغ اسلام بهره میبردند حتی یک تاجر که برای امرار معاش سفر میکرد. به گونهای که وی اولین وظیفه خویش را سخن از اسلام میدانست و بعد به تجارت میپرداخت.
ج) آگاهسازی و رفع ابهامات شرعی:
به برکت وجود ماههای مبارک رمضان، محرم و اعیاد پر فیض قربان و فطر، رشته محکم و درهم بافتهای، مسلمانان را در نقاط مختلفی از کشور در کنار هم و در زمان و مکان مشخص قرار میدهد که این مناسبتها بهترین فرصت برای استمرار امر تبلیغ و سخن گفتن از اهمیت اتحاد و حضور در صحنه است.
پیامبر اسلام (ص) فرموده اند: «هر نشستی در مسجد لغو و بیهوده است مگر نماز گزاردن، ذکر یا خدا و پرسش از آنچه انسان نمی داند»، بر این اساس وجود عزاداری سیدالشهدا(ع) در ماه محرم سالیان سال است چندین مسأله شرعی را تکرار میکند، نظیر جهاد در راه خدا، امر به معروف و نهی از منکر و قیام علیه باطل، ولی هیچ گاه این تکرار ملال آور نبود و نخواهد شد چرا که این تکرار در بردارنده روح اسلام بوده و به آگاهسازی و رفع هر گونه ابهامات شرعی میپردازد.
د) بیان فلسفه حجاب:
قرآن در مورد مسأله حجاب می فرماید: «قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک ازکی لهم ان الله خبیر بما یصنعون»، اسلام میگوید کامیابیهای جنسی اعم از آمیزش و لذتهای سمعی، بصری و لمسی مخصوص به همسران بوده و غیر از آن، گناه و مایه آلودگی و ناپاکی جامعه میشود.
اکنون عصر برهنگی و آزادی جنسی نام گذاشته شده و واژه آزادی توسط افراد غربزده هدیهای بس فریبزا است که حواله زنان این عصر میشود تا در برابر حجاب جبههگیری کاملا سطحی داشته باشند.
آمارهای قطعی و مستند نشان میدهد که با افزایش برهنگی، طلاق و از همگسیختگی زندگی زناشویی به طور مداوم بالا رفته است، در بازار آزاد برهنگی زن یک کالای مشترک است لذا قداست زناشویی مفهومی نمیتواند داشته باشد.
حجاب حافظ و حصار بوده و زن بی حجاب میوه درختی است که شاخه آن از دیوار باغ به بیرون آویزان است و هر رهگذری به سوی آن دست درازی میکند، یا مانند گلی است که هر کس به چیدن آن تمایل دارد.
سه چیز است که اگر انسان از شر آن در امان بماند از بسیاری از شرور و آفات اخلاقی در امان است: زبان، شکم و شهوت جنسی. نکته در مورد شهوت جنسی است که اگر زنان و همچنین مردان حجاب را از لحاظ فکری، روحی و جسمی برای خود قائل شوند این میل را در باغستان زیبا میتوان مهمان کرد و از میوههای حلال به آن خوراند تا روح و عقل آرام گیرند. پس حجاب داشتن یعنی قانونمند بودن و حد و مرز قائل شدن که نتیجه این قانونمندی آرامش روح و امنیت است.
ضرورت تبلیغ اسلام در کشورهای خارجی
الف) معرفی هویت ملی مذهبی ایران:
واژه فرهنگ از دو جزء ساخته شده است؛ «فر» به معنی بزرگی، شکوه و نیروی معنوی و یا یک پیشوند به معنی جلو، بالا و بیرون و «هنگ» نیز از ریشه اوستایی سنگ «thanga» آمده به معنی کشیدن و همچنین به معنی سنگینی، وزن، وقار و گرو، روی هم رفته معنوی لغوی فرهنگ یعنی بالا و بیرون کشیدن، پس می توان دریافت که فرهنگ یعنی بیرون کشیدن دانش، معرفت، استعدادهای نهفته، پدیده ها و تراوش های جدید از نهاد و درون انسان و جلوه گر ساختن آنها در جهان انسانی.
از طرف دیگر بزرگان زیادی هویت را مجموعه عقاید و اخلاقیات یک فرد با یک جامعه معرفی کرده اند و رفتارهای جامعه هم که جز فرهنگ عمومی و فرهنگ یک ملت هستند. مفهوم هویت اولین بار در سال 1968 توسط اریکسون تعریف شده است:«احساسی که فرد در اوایل سن نوجوانی، خود را از دیگران مجزا و متمایز دانسته و برای خود ثبات و یکپارچگی قائل میشود».
اکنون بعد از تجزیه و تعریف کردن واژه هویت میتوان به موضوع علاقهمندی فرد به ایران و مذهب و دین اسلام پرداخت، در وهله نخست فرد با شناخت من، خود یا هویت خویش میتواند از ملیت مذهبش لب به سخن بگشاید؛ یعنی میزان پذیرش خویشتن خویش را در راستای اشاعه دین مبین اسلام در سراسر جهان لبیک بگوید.
کشور ایران از لحاظ تاریخی سرشار از تمدن و توسعه بوده و مراسمات بزرگداشت مشاهیر ایران، کلاسهای ایرانشناسی و ... نشاندهنده این موضوع هستند، همچنین ایران از نظر حوادث مثبت مذهبی، تاریخی و ملی نیز غنی است،مراسم سالروز انقلاب مشروطه، مراسم جشن پیروزی انقلاب اسلامی، پیروزی ایران در جنگ تحمیلی و دفاع مقدس و هزاران مراسمات عزاداری و اعیاد چون عید نوروز، ماه محرم، ماه پر فیض رمضان و ... تمامی اینها پشتوانه محکمی از تاریخ تمدن ملیت مذهب هستند که دست در دست یکدیگر معرف تمامی ابعاد کشورمان ایران به سراسر جهان خواهند بود، لذا با تسلط به زبان بینالمللی و جهانی یعنی انگلیسی میتوان این عناصر مهم که ریشههای درهم فشردهای هستند مذهب خاتم الانبیا محمد مصطفی(ص) را به دنیا عرضه داشت.
ب) دعوت و هدایت انسانهای سراسر دنیا:
در دنیا انسانهای زیادی با رنگ، قوم، زبان، نژاد، دین و ... در حال زندگی کردن هستند. در این میان اساسیترین مسأله این است که پیام خدا را با صدای رسا به تمامی ملل در جهان بگوییم، این پیام که آخرین مکتب الهی و دین، اسلام بوده و بس و با اشاره به تمام رسولان قبل از محمد مصطفی(ص) و ارائه گفتهها و احادیثی معتبر و حی مشترک بین اسلام و دیگر ادیان به این مهم اشاره شود.
باید حجت خدا بر تمامی مردمان تمام شود تا در روز موعود، مدعی ندانستن نباشند، پس این حاکی از اختیاراتی است که خداوند به تمامی مردمان داده است. در دین خدا اجباری نیست اما باید توسط تبلیغ و مبلغ پیام الهی به تمامی انسانهای دنیا ارائه شود.
این مهم میتواند توسط یک زبان مشترک به انجام برسد، تا بتوانیم با یک زبان مشترک مثلا انگلیسی که اکثریت مردمان دنیا با هر رنگ، قوم و زبان آن را می دانند، به بیان حجت خدا همت گماریم و وظیفه الهی ما نیز انجام پذیرد.
حضرت عیسی(ع) فرموده اند: «خوشا به حال آنان که نیاز خود را به خدا احساس میکنند، زیرا ملکوت آسمان از ایشان است، خوشا به حال پاکدلان زیرا خدا را خواهند دید،گمان مبرید که آمدهام تا تورات موسی و نوشتههای سایر انبیا را منسوخ کنم من آمدهام آنها را تکمیل کنم،هر که احکام خدا را اطاعت نماید و دیگران را نیز به اطاعت تشویق کند در ملکوت آسمان خواهد بود».
در انجیل چاپ لندن سال 800 میلادی باب پنج آیه 10 اشاره مستقیم به حضرت خاتم الانبیا دارد، «خلو محمدیم؛ دوست و محبوب من محمد است»، با وجود این موارد میتوان با تسلط به یک زبان مشترک در دنیای امروز تمامی مردمان را به اسلام دعوت کرد.
پیامبر اسلام(ص) فرموده اند: «من همان کسی هستم که اسم من را در تورات به صورت مکتوب یافتهاند و عالمانتان خبر ظهور من را به شما داده بودند و عالمی از شما به شما خبر داد که پیامبری در این منطقه مبعوث میشود که از مکه خروج میکند و پس از آن به مدینه مهاجرت خواهد کرد و او آخرین انبیا است».
گروهی از یهودیان بنی نضیر و بنی قینقاع و بنی قریظه به نزد پیامبر آمدند و پرسیدند به چه امری دعوت می کنی؟ فرمودند: «من دعوت میکنم به خدای که جز الله نیست و من فرستاده خدا هستم»، امر خاتمیت پیامبر اسلام از زمان حضرت آدم(ع) به پیامبران ابلاغ شده و خاتمیت آن حضرت به اندازهای در بین عالمان ادیان قبل مشهور بوده که زمانی که سخن از ظهور آن حضرت به میان میآمده او را به عنوان خاتمالانبیا و آخرالانبیا میستودند.
ج) مقابله با تهاجم فرهنگی:
تعریف عمومی فرهنگ یعنی اعتقادات و ارزشها و اخلاق و رفتارهای متأثر از این سه و همچنین به آداب و رسوم و عرف یک جامعه معین تعریف میشود. برخی دیگر آداب و رسوم را شالوده فرهنگ تلقی میکنند و گفتهاند فرهنگ به زندگی انسان معنا و جهت میدهد.
بعد از تعریف واژه فرهنگ دین را مورد توجه قرار میدهیم، مجموعه باورهای قلبی و رفتارهای عملی را دین میدانند و دین جزء فرهنگ بوده و زیرمجموعه فرهنگ است. پس فرهنگ و مذهب و دین رابطه تنگاتنگی دارند.
امام خمینی (ره) فرموده است: «مسأله تبلیغات یک امر مهمی است که میشود گفت در دنیا در رأس همه امور قرار گرفته است و دنیا بر دوش تبلیغات قرار گرفته است، چیزی که میتواند انقلاب را در دنیا به ثمر رساند و در خارج صادر کند تبلیغات است». این تأکید حاکی از آن است که طلبهها و مبلغان دین اسلام منادی مبارزه با تهاجمات علیه دین هستند.
یکی از کهنترین و در عین حال مدرنترین سلاحهای جنگی کشورهای خارجی مبارزه خاموش و مداوم با ارزشهای دینی است که این مسأله با عنوان تهاجم فرهنگی تعریف شده است، تزریق باورهای نو با رنگ و بوی ظاهر فریب به بطن جامعه اسلامی تهاجمی بسیار عظیم و خطرناک است لذا تنها راه خنثی کردن بمب هستهای دشمن اشاعه دین و ارزشهای اخلاقی در سراسر دنیاست.
اساسیترین وظیفه انبیا در قرآن تبلیغ معرفی شده، اگر زحمات رسول اکرم(ص) نبود هرگز دین اسلام از مرزهای شهر یثرب و نهایتا از مرزهای عربستان بیرون نمیرفت، پس رسول اکرم(ص) پایهگذار اسلام و مقابله با جهالت و باورهای غلط در اسلام است، یعنی نه تنها اولین مبلغ اسلام بلکه اولین شخصی بود که قدم در راه مبارزه و مقابله با تهاجمات و باورهای غلط علیه اسلام گذاشت و اکنون نیز طلبهها و مبلغین میبایست با سلاحهای بسیار غنی و غیرمنسوخ از کلام قرآن و احادیث به مقابله با تهاجمات فرهنگی بپردازند.
شیوههای تبلیغ دین اسلام:
1- تبلیغ عملی: یکی از شیوههای تبلیغ دین تبلیغ عملی آن بوده که بالطبع آثار و کارایی بیشتری دارد.
2- سخنرانی در منابر و تریبونهای مساجد، حسینیهها، تکایا، ادارات و....
3- تدریس آموزهها و متون اسلامی.
4- تدوین و تحقیق آموزههای اسلامی.
5- ایجاد سایت و وبلاگ و به طور کلی فعالیت در فضای مجازی.
6- تبلیغ در قالبهای هنری نظیر هنر، سینما، رادیو و تلویزیون، مطبوعات و رسانهها و....
نقش روحانیان در تبلیغ دین اسلام:
روحانیان وعلمای اسلام در تبلیغ دین اسلام نقش مهمی ایفا میکنند. در اهمیت این نقش همین بس که در روایات رسول گرامی اسلام از علمای دین به عنوان وارث پیامبران، برتر از پیامبران بنیاسراییل، دژهای اسلام و آنان که با وفاتشان در دین شکافی ایجاد میشود یاد شده و در روایات جانشینان رسول اکرم(ص) و اهل بیت(ع) نیز از علمای دین به عنوان زمامداران مردم، آنان که مجاری امور و مدیریت جامعه در دست آنهاست و... تعبیر شده است.
حاصل این دلایل نقلی ـ علاوه بر حکم قاطع خرد ناب ـ این است که روحانیت و عالمان دینی در عصر غیبت پنج رسالت سنگین بر دوش دارند: دینشناسی عمیق در قلمرو نظر و تئوری،عینیت فردی دین و تبلور عینی دین در اعضا و جوارح و دینداری یا الگوی عینی دین بودن،تبلیغ و تبیین بی شائبه دین و تئوریزه کردن آن،عینیت اجتماعی یا اجرای دین در حوزه رهبری و مدیریت، نظام اقتصادی، نظام فرهنگی و هنری، نظام دفاعی و قضایی و... و رسالت نظارت بر اجرای دین.
شرایط یک مبلغ تأثیرگذار:
1- علم، تدین و اخلاص نه فعالیت برای پول از شرایط یک مبلغ موفق و اثرگذار است، طلبه میخواهد جایی برود باید مناعت طبع داشته، با سواد و متدین باشد. هرجا که رود بیدعوت نرود، هر آنچه هدیه دادند نگوید کم یا زیاد است بلکه بگوید قابل نیست و ما لازم نداریم.
2- مرحوم محمد مهدی حائری مازندرانی سه کتاب دارد: شجره طوبا، معالیالسبطین و الکوکبالدری، وی تناسب را از امور لازم منبر میداند. آیه، روایت، قصه و مصیبت مناسب منبر را رونق میدهد.
همچنین منبری نباید به دنبال این باشد که با الفاظ نامأنوس و غیرمتناسب با مجلس مطلب را ادا کند، بلکه باید عادی صحبت کرده و تقلید نداشته باشد. همچنین اگر منبری دینی روحانی ضعیف باشد به این صورت که اصطلاحات روز را دارد اما اطلاعات دینی ضعیف و کم مایه است، آخوند بی مایه فایده ندارد، منبری باید مایهدار و دارای اطلاع وسیع و مناسب بوده و اغراض دینی هم داشته باشد، البته تصنعی هم کار نکند الان خیلی از جاها که ما میرویم چون سبک را از دست میدهیم میگویند راجع به این موضوع محدود حرف بزن! پس هرجا که محدودیت ایجاد کنند شما نمیتوانید منبر خوبی داشته باشید.
3- منبریها باید از تاریخ اسلام مطلع باشند؛ یعنی اطلاعات منبری باید وسیع باشد و تاریخ را بداند، البته به یک منبع تاریخی هم اکتفا نکند بلکه باید چندین منبع تاریخی را مطالعه کند.
4-یک منبری موفق باید رضایت اهل البیت(ع) را در نظر بگیرد و مرضی اهل البیت باشد. اگر این گونه بود موفق می شود و تا این بزرگان رضایت نداشته باشند، توفیقی نسبت به منبر افاضه نمیشود.
سخن آخر:
تبیین مفهوم صحیح تبلیغ، درک ضرورت آن و الگوگیری از شیوه تبلیغی پیامبر مکرم اسلام میتواند گامی مؤثر در راه معرفی و عرضه بیش از پیش آیین رهایی بخش اسلام باشد، به ویژه آنکه اهتمام پیامبر اسلام برای هدایت و ارشاد جامعه بشری چنان است که ما درهیچ زاویهای از زندگانی حضرت، ایشان را فارغ از تبلیغ نمیبینیم.
شاید مسأله تبلیغ صحیح و روشهای مؤثر در این زمینه در بداهه امر به نظر افراد، کم اهمیت جلوه کند اما هرچه ژرفای اندیشه انسان بیشتر شود عظمت کار برایش مشخصتر و هدفها برای او بلندتر جلوه میکند. امید کهمبلغان با درک اهمیت تبلیغ صحیح دین، فطرت سعادت خواه بشر را بیدار کرده و ارزشهای دینی را در سرتاسر عالم گسترش دهند.
حسین ترکانلو - حسن غلامپور
فهرست منابع و مآخذ:
1- قرآن.
2- بحارالانوار علامه محمدباقرمجلسی، بیروت: مؤسسه الوفاء، سال1404ه.ق.
3- الکافی محمدبن یعقوب کلینی رازی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، سال1365ه.ش.
4- المفردات فی غریب القرآن، ماده دعا.
5- مجله حوزه، شماره39، ص26.
6- روزنامه افق حوزه، دیماه92.
7- صحیفه نور امام خمینی، ج14، ص41-44.
8- تفسیر مجمع البیان طبرسی، ج22، ص59.
9- پژوهشی در تبلیغ، محمدتقی رهبر، ص80.
10- ینابیع المودة سلیمان بن ابراهیم قندوزی، ج3، ص161.
11- الاعلام فی ضوء الاسلام، عماره نجیب، ص26-27.
12- تفسیر نمونه آیت الله مکارم، تهران: دارالکتب الاسلامیه، سال1387ه.ش.
/704/9314/م