حوزه و برخی ساختارهای از حاکمیت بریده است
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، حجت الاسلام عباسی متولد سال 1342 است. او در سال 61 پس از اخذ دیپلم وارد حوزه علمیه اراک شد و یک سال بعد جهت ادامه تحصیلات به قم عزیمت کرد.
سال 70 پس از اتمام سطوح حوزه، در درس خارج حضرات آیات وحید خراسانی، تبریزی، فاضل لنکرانی و هاشمی شاهرودی حاضر شد و به مدت 11سال کسب علم کرد.
وی همزمان با تحصیل در حوزه، به تحصیل در دانشگاه نیز پرداخت .
کسب مدرک کارشناسی فیزیک اتمی از دانشگاه تهران در سال 71، اخذ مدرک کارشناسی ارشد در رشته فیزیک گرایش ذرات بنیادی از دانشگاه تربیت معلم تهران در سال 77 و دریافت مدرک دکترا در رشته فلسفه تطبیقی از دانشگاه تربیت مدرس قم در سال 83 نتیجه تحصیلات دانشگاهی اوست، معاونت آموزش حوزه علمیه قم از جمله مسؤولیت های استاد عباسی بوده است.
متن پیش رو حاصل نشست صمیمی ما با حجت الاسلام و المسلمین دکتر عباسی با موضوع اهمیت بحث جریان شناسی در حوزه است که در دو بخش تقدیم خوانندگان می شود:
ضرورت و اهمیت پرداختن به جریانها و جریانشناسی در حوزه چیست؟
شاید یکی از مهمترین و ضروریترین مباحث در حوزه کنونی، شناخت جریانهای درون حوزه است، اگر مخاطرهای برای انقلاب اسلامی وجود داشته باشد یکی از آسیبزا ترین مخاطرهها، مخاطرهای است که از ناحیه حوزه، ممکن است
حوزه قم از زمان تاسیس حوزه ای روشن فکر و ناظر به زمان بوده استبرای انقلاب اسلامی رخ دهد. قضایایی از قبیل مشروطه، اعدام شیخ فضل الله و فداییان اسلام نشان میدهد که حوزه نیاز جدی به مرور تاریخ خود دارد. امروز سخن گفتن درباره فتنه 88 خیلی کار سختی نیست، مهم این بود که در آن زمان و در بحبوبه آن ماجرا، چه کسانی توانستند خطبندیها را درست تشخیص دهند، داشتن تحلیل درست از قضایا و جریانات به ما در انتخاب مسیر کمک میکند.
جریانهای حوزه را چگونه می توان دسته بندی کرد؟
جریانهای درون حوزه را از دو منظر متفاوت میتوان بررسی کرد: جریانشناسی معرفتی و جریانشناسی سیاسی گرچه این دو جریان از هم منقطع نیستند، در تفکرات سیاسی هم ریشههای معرفتی وجود دارد.
حوزه قم از زمان تاسیس، حوزهای روشن فکر و ناظر به مسائل زمان بوده است. این حوزه به لحاظ فکری حوزهای باز بوده است و به مسائل روز جهان توجه داشته است؛ مثلا مرحوم علامه طباطبایی حدود 60-70 سال پیش در قم نقد مارکسیسم را مطرح میکند. آن زمان در هیچ حوزهای از حوزههای شیعه، چنین بحثهایی را نمیبینیم.
در حوزه نجف امثال مرحوم مظفر و همکارانش به دنبال نوسازیهایی بودند مثلا کتابها را به روز کنند و به جای منطق گذشته کتاب منطق امروزیتری بنویسند، یا به جای قوانین کتاب اصول فقه را بنویسند. ولی به مباحث بیرون نظر نداشتند، به فلسفهها و مکتبهای نو کاری نداشتند.
یکی از آسیبزا ترین مخاطره ها برای انقلاب مخاطره است که ممکن است از ناحیه حوزه رخ بدهد
به همین دلیل در حوزه قم، جریانهای معرفتی، تنوع ویژهای دارد. حوزه قم از لحاظ معرفتی، حوزهای عقل گرا بوده است و رویکرد عقلی- فلسفی درون آن، پر رنگ بوده به ویژه افرادی مانند حضرت امام(ره) و مرحوم علامه طباطبایی نقش موثری در ا ین ماجرا داشتند.
این تفکر عقل گرای امام و علامه طباطبایی زمینه ساز نظریه انقلاب اسلامی شده است، ولی امروز این تفکر عقل گرا، از طریق برخی جریانهای جمودگرا در معرض تهدید است.
گرچه الان جرأت اقدامات 50-60 سال پیش و تفکیر کردنها و کوزه آب کشیدنها و درس کسی را تعطیل کردن ندارند. چرا که تفکر عقل گرا تفکر انقلاب و در موضع قدرت است.
با وجود این که تفکر عقلی در قدرت است چطور تفکر ضد فلسفی می تواند بال و پر باز کند؟
دلیلش برخی ساختارهای خاصی است که باقی است و نیازمند بازنگری است. این ساختارها تناسبی با فضای امروز انقلاب اسلامی ندارد. این ساختارها مربوط به یک حوزه بریده از حاکمیت است. و اصلاً برای فضای امروز جامعه ما، و انقلاب ما و تفکر انقلاب ما، که تفکر عقل گرای جهانی نگر است و آرمان های جهانی و بین المللی را تعقیب می کند مناسب نیست.
برون یابی وضع موجود نشان می دهد که در آینده ممکن است حوزهها با چالشهای شدیدتری از این ناحیه مواجه باشد از حالا باید پیش بینی کرد و برای آن ساختارها، فکری اساسی کرد،
حوزه نیاز جدی به مرور تاریخ خود داردتفکر غزالی و حاکمیت تفکر اشعری گری در اهل سنت تا به امروز آنها را گرفتار کرده و بعدها از درونش تفکر سلفی های جدید ظهور کرده. این محصول تفکر غیر عقل گرای امثال غزالی است. ما هم با این پدیده مواجهیم، پدیدهای که امروز دارد صاحب تریبون و نشریه میشود، از نسل آینده این تفکر، افرادی شبیه گودرزی خارج می شود، این تفکر با تفکر بنیانی شیعی که بهعنوان یک جریان عقل گرا شناخته شده است سازگاری ندارد. تفکری که اهانت به امام و علامه طباطبایی را به سهولت انجام میدهد.
اما همین ساختارهای گذشته محصول خوبی مانند انقلاب و امام داشته است!
امام محصول این ساختار نیست، امام در این ساختار رشد کرد؛ ولی این ساختار به صورت خود به خود و طبیعی امام تولید نمیکند، شهید صدر تولید نمیکند. همان جریان فکری و معرفتی عقلگرا است که امام و شهید صدر تولید کرده است. اگر امام آن مبانی را نداشت امام نمیشد. چنان که شما نمونههای متعدد دیگری را میشناسید که در کنار امام بوند ولی امام نشدند.
مهم این بوده که در فتنه ۸۸ چه کسی توانست خط بندی را درست تشخیص دهدبرخی افراد که سابقه انقلابی گری هم دارند ولی اخیرا به این اردوگاه فکری ملحق شده و در برزخ بین عشق به امام و انقلاب و تفکری که به تازگی به آن پیوستهاند گیر افتادهاند و دچار تناقض شدهاند. این آدمها الان دچار بحران هستند: استادی در کلاس درس می گوید مرحوم سید محمد کاظم یزدی در عروه گفته است: قائل به وحدت وجود، نجس و کافر است. چند دقیقه بعد هم میگوید آقای خمینی هم قائل به وحدت وجود بوده این حرفها را با صراحت میزنند، نه پشت پرده در سایه امنیت و امکانات همین نظام، هم این ساختارها را حفظ میکنیم و به آنها زمینه رشد و تربیت نیرو و تکثیر میدهیم، یعنی ما به دست خودمان داریم موقعیتهای آسیب زا را گسترش می دهیم
اینها نه بدبینی است، نه سیاه نمایی. اینها برخی از واقعیت های عینی و ملموس حوزه ماست و بسیاری از افراد باید بدانند که این خطر، خطر دوری نیست.اگر این تفکر در مسندهای حساس حوزه قرار گیرند اساس تفکر انقلاب اسلامی در خطر قرار می گیرد./998/102/ب3
منبع: رسای اندیشه