کلید حوزه نباید دست دولت ها باشد/ حوزه انقلابی ناقض استقلال نیست/ دربرنامه حوزه رهنمودهای همه مراجع باید جمع شود
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، شاه بیت فرمایشات رهبر معظم انقلاب در دیدارها با اقشار و گروه های گوناگون تأکید بر انقلابی ماندن، انقلابی فکر کردن و انقلابی عمل کردن بوده است در این راستا تبیین و بررسی معنا و مفهوم انقلابی گری و انقلابی ماندن تأثیر به سزایی برای عمل به آن دارد.
پس از هشدار رهبر معظم انقلاب در آخرین روزهای سال 94 بزرگان و اساتید حوزه علمیه قم با حمایت از هشدارهای حکیمانه رهبری فرزانه انقلاب تأکید کردند که مطالبات رهبری باید مورد توجه باشد و اجرایی شود اما به نظر می رسد که برای انقلابی ماندن حوزه نیازمند اقدام و عمل انقلابی هستیم.
اخیرا نیز جمعی از اساتید درس خارج و سطوح عالی حوزه علمیه قم در باب ضرورت «حوزه انقلابی» میثاقنامهای با مقام معظم رهبری نوشته و منتشر کردهاند که در این نوشته تأکید شده نسبت به حرکت نرم و خزنده انقلاب زدایی در حوزه علمیه هشدار دادید و طنین قسم جلاله امام راحل قدس الله سره را در یاد ما زنده کردید، آنگاه که فرمود واللَّه اسلام تمامش سیاست است.
در این این میثاق نامه آمده است که مطمئن باشید با اتکا به پروردگار متعال و براساس " بَعثُ المولی لایُترکُ بلاجواب "، چشمان بصیر فرزندان حوزویتان، زوایای این جریان و تحرکات ایادی آنرا در پشت نقاب های مقدس مآبانه، متحجرانه و روشنفکرانه رصد میکنند؛ خود را موظف میدانیم با تمام توان و اتخاذ رویکردی فعال، بیش از پیش، در تقویت بینش انقلابی و تربیت فضلای مهذب، اندیشهورز، بصیر و دغدغهمند نسبت به مسائل انقلاب و حاکمیت اسلام ناب، با برنامهریزی صحیح، هدفمند و منسجم گام برداریم.
حال که اعضای جدید و دوره هفتم شورای عالی حوزه علمیه با حضور آیات و حجج اسلام والمسلمین مرتضی مقتدایی، رضا استادی، سید احمد خاتمی، علیرضا اعرافی، سید هاشم حسینی بوشهری، سید محمد غروی و جوادی مروی به دبیری آیت الله استادی تشکیل شده است، مهم ترین وظیفه این شورا و مطالبه بدنه حوزه علمیه این است که فرمایشات رهبر معظم انقلاب مورد توجه بوده و به آن عمل شود تا شاهد پویایی و کارامدی بیشتر حوزه علمیه باشیم.
با توجه به اهمیت مطالبه حضرت آقا بر آن شدیم تا در گفت وگویی با آیت الله سید محمد غروی عضو شورای عالی حوزه های علمیه و عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به صورت دقیق تر و واقع بینانه تر مسائل مربوط به حوزه انقلابی را بررسی کنیم.
آیت الله غروی معتقد است که نظام اسلامی در اصل حدوث وابسته به حوزه بوده و تا اکنون نیز حوزه نقش بسیار اساسی و کلیدی در پابرجایی نظام داشته است، نظام اسلامی زمانی می تواند از سلامت و استحکام برخوردار باشد که مورد حمایت حوزه علمیه باشد و حوزه نقش هدایتگری و حمایتی خود از نظام اسلامی را ایفا کند.
این عضو شورای عالی حوزه های علمیه بر این عقیده است، نکته ای که مقام معظم رهبری مطرح کردند بسیار مهم بود و روح فرمایشات ایشان این است که حوزه باید توجه به نظام داشته باشد، نیازهای نظام را تأمین کند و نسبت به آسیب ها و خطرهایی که متوجه نظام است حساس باشد؛ همچنین در وقت لازم باید در مسائل ورود داشته باشد.
گفت وگوی تفصیلی و مشروح سرویس سیاسی خبرگزاری رسا با آیت الله غروی که در یک روز گرم بهاری در منزل این عضو برجسته جامعه مدرسین حوزه علمیه قم برگزار شد تقدیم خوانندگان محترم می شود.
رسا ـ رهبر معظم انقلاب در آخرین روزهای سال گذشته در دیداری که با اعضای مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه قم داشتند نکات مهمی را فرمودند که یکی از آن ها هشداری بود که درباره خطر تضعیف روحیه انقلابی در حوزه علمیه دادند، حضرتعالی چه تعریفی از حوزه انقلابی، الزامات و بایدها و نبایدهای آن دارید؟
بسم الله الرحمن الرحیم؛ مقام معظم رهبری در فرمایشات خود با مجمع نمایندگان طلاب و فضلا نکاتی را بیان کردند که یکی از آن ها که مقداری برجسته هم شد این نکته بود که حوزه باید انقلابی بماند، تلقی بنده از فرمایش رهبری مبنی بر این که حوزه باید انقلابی بماند و برای این امر باید تلاش و سرمایه گذاری کرد این است که حوزه یک دید خاصی نسبت به نظام اسلامی داشته باشد.
این چنین نباشد حوزه علمیه نسبت به انقلابی که از حوزه برخاسته و نظامی که از رهبری حوزویان و در رأس آن حضرت امام شکل گرفته است و همچنین نسبت به نظام و مصالح نظام کم توجه باشد و از حساسیت لازم برخوردار نباشد.
به عبارت دیگر نظام اسلامی در اصل حدوث وابسته به حوزه بوده و تا اکنون نیز حوزه نقش بسیار اساسی و کلیدی در پابرجایی نظام داشته است، نظام اسلامی زمانی می تواند از سلامت و استحکام برخوردار باشد که مورد حمایت حوزه علمیه باشد و حوزه نقش هدایتگری و حمایتی خود از نظام اسلامی را ایفا کند.
اگر این چنین شد می توانیم بگوییم که حوزه انقلابی است، در گذشته یعنی قبل از انقلاب اگر گفته می شد انقلابی معنایش این بود که افراد و گروه ها تلاش کنند تا طاغوت ساقط شده و اجازه ندهند طاغوت دیگری جایگزین شود؛ درصدد بودند که طاغوت ساقط شود و نظام اسلامی سرکار بیاید، در گذشته انقلابی بودن به این بود که افراد در این مسیر خطر کرده و در مبارزه وارد شوند.
پس از انقلاب، انقلابی بودن به این است انقلابی که به وجود آمده حمایت و یاری شود یعنی سعی کنند انقلاب به بیراهه یا کج راهه نرود و جایی که نیازمند حمایت است مورد حمایت افراد قرار گیرد، این چنین نباشد که احیانا حوزه نسبت به نظام حتی حکومت دینی بی تفاوت باشد؛ نباید تلقی این باشد که اسلام صرفا به یک سری احکام و دستورالعمل هایی منحصر می شود که مربوط به رابطه انسان با خود و حداکثر دیگران است، این گونه نیست.
اسلام فراگیر است، طبیعتا بعد سیاسی نیز یکی از ابعاد اسلام به شمار می رود؛ اسلام در تمام ابعاد زندگی انسان حضور داشته و باید و نباید دارد که در ارتباط با حکومت نیز این چنین است یعنی حکومت جزء اسلام است همانگونه که در صدر اسلام جنین مسأله ای اتفاق افتاد، در زمان پیامبر و امیرالمؤمین این مسأله تلقی عمومی بود به گونه ای که پس از پیامبر نیز وقتی که مسأله خلافت مطرح شد موضوع این نبود که افرادی باشند که پس از پیامبر مسأله بگویند بلکه می خواستند حکومت را داشته باشند، البته در مقطعی به انحراف رفت باز برگشت و دوباره به انحراف کشیده شد.
انقلابی بودن بیشتر ناظر به این است که حوزه حکومت دینی را از خود و اسلام بداند و از حکومت دینی و نظام اسلامی حمایت کرده، در این زمینه سرمایه گذاری کند و نقش هدایتگری نیز داشته باشد، اگر ما بخواهیم این مسأله را به زبان دینی بیان کنیم به گونه ای دیگر است چون واژه انقلابی و انقلابی بودن مفاهیم دینی نیستند، مفهوم اصلی که ما داریم جهاد و مجاهده در راه خداوند است.
اگر بخواهیم انقلابی گری را در واژه ای دینی ملاحظه و تعریف کنیم این است که ما نباید قاعد بوده بلکه باید مجاهد باشیم، باید جهاد در راه خدا انجام دهیم برای این که حکومت الله به وجود آید و اگر به وجود آمده حفظ، حمایت و هدایت شود؛ اگر بنده بخواهم مسأله انقلابی بودن را در واژه ای دینی بیان کنمٰ در مسأله جهاد می بینم.
مفهوم جهاد برای همه ما روشن است، نکته ظریفی که در انقلابی بودن و جهاد وجود دارد خطر کردن و هزینه کردن است، اگر انسان فعالیت های معمولی خود را در راستا نظام داشته باشد چه بسا این تعابیر درباره چنین شخصی به کار برده نشود، زمانی انقلابی و مجاهده مطرح می شود که انسان خواسته های شخصی خود را فدای خواسته ها و اهداف الهی کند و منافع شخصی خود را نادیده گرفته و در راستای منافع اسلام و حکومت الهی ببیند.
هدف باید این باشد که عقاید، احکام، اخلاق و سنت های الهی در جامعه حاکم شود، انسان باید در این جهت تلاش کرده و مجاهده به اموال و انفس کند و حتی اگر در جایی لازم بود از آبروی خود برای حفظ اسلام و نظامی اسلامی مایه بگذارد باید این کار را انجام دهد؛ این تعبیرات در آیات و روایات اهل بیت(ع) بسیار وجود دارد، نکته جالب این است که جهاد به اموال، انفس و آبرو جهاد اصغر به شمار می روند.
جهاد اکبر زیربنای جهاد اصغر است، اگر جهاد اکبر باشد و انسان بتواند بر نفس، هواها و خواسته های مادی خود فائق شود و عقلی که آبشخور آن دین است بر او تسلط پیدا کند نقش بسیار مهمی دارد که انسان در جهاد اضغر نیز موفق شود، در این صورت اگر انسان در راه خدا تلاش و خطر می کند دیگر برای دستیابی به موقعیت مادی و اجتماعی و رسیدن به نان و نوایی نیست، خلاصه این که برای خود کار انجام نمی دهد بلکه برای حاکمیت الله و قوانین الهی کار می کند.
اگر انقلابی بودن را در فاز دینی ببریم، بهترین جایی که از آن می توان دفاع کرد مسأله جهاد است که در هر زمانی متناسب با شرایط باید صورت گیرد، اعتقاد بنده این است که فرمایش رهبر معظم انقلاب اگر در این فاز مطرح شود که ما جهاد در راه الهی متناسب با زمان و مکان داشته باشیم ثمرات خوبی دارد، شاخص این است که انگیزه باید الهی بوده و انسان همواره برای کار هزینه کند و هدفش غیر خدا نباشد.
این که مقام معظم رهبری می فرمایند که حوزه باید انقلابی بماند مقصود این است که حوزه علمیه باید روحیه جهاد در راه خدا داشته باشد و در این مسیر هزینه و خطر کند، البته این کار باید بر اساس عقلایی باشد نه این که بدون برنامه ریزی کار انجام شود.
انقلابی بودن به این نیست که انسان داد و فریاد بزند و آبروی افراد را مورد خطر داده و به دیگران بد بگوید، انقلابی بودن یکی از ارزش ها به شمار می رود که در کنار دیگر ارزش ها قرار داشته و از ارزش بسیار بالایی برخوردار است، آیات و روایات بسیاری درباره جهاد وجود دارد؛ گاهی جهاد و انقلابی بودن به این است که طاغوت را نفی کرده و بر اساس مبانی اسلامی حرکت کند یعنی در زمان غیبت از نواب حضرت بقیة الله تبعیت کند، اگر توانست حکومت الهی را برپا کند باید انجام دهد کما این که چنین مسأله ای عملا محقق شد.
ما در مقطعی قرار گرفتیم که دشمنان بسیاری داریم از این رو باید برنامه ریزی کنیم که دشمنان در ما نفوذ و ورود پیدا نکرده و برای ما خطر ایجاد نکنند، در داخل شرایط نباید به گونه ای شود که وضعیت به قبل از انقلاب بازگردد، باید تلاش خود را به کار بگیریم و حوزه نیز باید تلاش کند تا حفظ نظام تحقق پیدا کند؛ تمام تلاش باید به کار گرفته شود احکام، اخلاق و منش الهی حاکمیت پیدا کند.
حکومت باید حفظ شود تا مورد دستبرد و خطر دشمن قرار نگیرد، همواره در جهاد باید واقعیت ها را ببینیم، واقعیت زمان و مکان و مصالح کلی بسیار مهم است، گاهی زمان پیامبر است که ایشان دفاع ها و جهادها را دارند، گاهی زمان امیرمؤمنان است که مشکلات داخلی وجود دارد و باید ناکثین، قاسطین و مارقین سرکوب شوند و اگر خطری نیز از بیرون اسلام را تهدید می کنند نیز مقابله کنند؛ گاهی زمان امام حسن(ع) است، اعتقاد ما این است که اگر امام حسن(ع) و امام حسین(ع) جای یکدیگر بودند همان کاری را می کردند که دیگری انجام داده است.
ائمه طاهرین(ع) متناسب با شرایط تمام مفاهیم ارزشی از جمله جهاد در راه خدا را تحقق بخشیدند، تمام تلاش اهل بیت(ع) برای حاکمیت اسلام و معارف اسلامی است اما جمع بندی می کنند و کار اصلح را انجام می دهند یعنی با توجه به واقعیت ها و اولویت ها کار را پیش می بردند، چشم بسته حرکت کردن و در نهایت ضرر کردن درست نیست.
گاهی برخی خیال می کنند انقلابی بودن به معنای این است که بزند و جلو برود و هرگونه که خواست عمل کند اگر اینگونه باشد ائمه ما انقلابی نبودند، در حالی که اینگونه نیست بلکه انقلابی بودن این است که در چارچوب قوانین و اخلاق اسلامی انسان عمل کرده و حمایت کند، انسان باید کاری انجام دهد که ما را به هدف نزدیک کند نه این که سبب دوری از هدف شود.
در زمان برخی از ائمه طاهرین(ع) یک عده ای از انقلابی ها از علویون و غیر آن ها وجود داشتند که رسما به امام صادق می گویند حرف ما را گوش کن تا جانت سالم بماند، برخی حضرات معصومین را به قول خودمان اگر در زمان ما بودند متهم می کردند که انقلابی نیستند، اصلا برای این عده قابل فهم نبود که شرایط ایجاب می کند که امام باقر(ع) و امام صادق(ع) با توجه به شرایط در پاره ای از مسائل ورود پیدا نکنند؛ بنی مروان و بنی عباس ضربه بسیاری به اسلام زدند اما وقتی مسأله ای خاص پیش می آمد امام باقر و امام صادق(ع)ورود نمی کردند چون می دانستند افراد دیگر بهره می برند.
ائمه از بهترین موقعیت زمان خود استفاده می کردند تا معارف الهی را نشر داده و منتقل کنند، عده ای نمی توانستند بفهمند و درک کنند از این رو حرکت را غیر انقلابی می دانستند، نباید خیال کنیم معنای انقلابی بودن این است که دهان خود را باز کنیم و به هرکس هرچه خواستیم بگوییم و هر برچسبی به هرکس خواستیم بزنیم، همین الان برخی از همین کلمات سوء استفاده می کنند چون برخی عقلانی تر عمل می کنند اما متهم می شوند که غیر انقلابی هستند.
بزرگان ما را متهم می کنند که انقلابی نیستند اما رویشان نمی شود که بگویند. اینکه ما حکومت را از دین بدانیم و قائل به حکومت دینی باشیم فعالیت انجام دهیم و حکومت را حفظ و صیانت کرده و در این زمینه تلاش و هزینه کنیم یک مطلب است و بی گدار به آب زدن و برخوردهای غیر اخلاقی با مسائل داشتن مطلبی دیگر بوده که قابل توجیه نیست؛ نمونه این موارد را در صدر اسلام و در زمان امامان نیز داشتیم.
برخی حتی از اصحاب امیرمؤمنان بوده و مورد دفاع ایشان و امامان بودند همانند حجر بن عدی وقتی نمی تواند شرایط امام حسن(ع) را درک کند تعبیرات تندی از دهانش خارج می شود، جوش و خروج انقلابی باید هدایت عقلانی شود؛ انسان نه باید جلو افتاده و نه عقب بیفتد، اگر رهبری لازم التبعیة وجود داشته باشد باید دقیقا از او تبعیت کرد نه جلو افتادن و نه عقب افتادن.
نیت خوانی نیز که متأسفانه در جامعه به اصطلاح انقلابی راه پیدا کرده و می گویند آقا نمی تواند بگوید ما باید بگوییم یا پشت پرده چیزهای دیگر وجود دارد درست نیست، معنای انقلابی بودن متدین بودن و اهل ورع بودن استٰ یعنی این که انسان برای دنیای خود تلاش نکند و سروصداهایی که انجام می دهد برای منافع خودش نباشد بلکه تلاش کند تا حاکمیت اسلام، معنویت و تقوا بر قرار شود، اگر هم با دشمن در ستیز است در این راستا باشد.
بهترین الگو در این زمینه توجه به سیره رسول اکرم(ص) و اهل بیت(ع) است، در شرایطی که ایجاب می کند سکوت می کنند و در شرایطی دیگر وارد می شوند، وقتی کسانی که چهره ای در اسلام بودند همانند طلحه و زبیر می خواهند سوء استفاده کنند حضرت اجازه نمی دهند؛ ارزش های متعالی که به صورت جهاد است در سیره اهل بیت(ع) دیده می شود، حتی گاهی با توجه به شرایط امام باقر(ع) مجبور می شود با منصور دوانیقی و موسی بن جعفر(ع) با هارون الرشید ملاقات کنند، گاهی مجبور می شوند برای آن ها تعبیر امیرالمؤمنین را به کار ببرند.
شرایط و مصلحت اسلام ایجاب می کند که حضرت رضا(ع) با همه سختی ها و مشکلات ولایتعهدی را قبول کند، با همین قبول ولایتعهدی حضرت به نحوی امامان بعدی و شیعه را حفظ کردند، باید توجه داشته باشیم که انقلابی بودن یک عرض عریض و وسیعی دارد و محور اصلی آن حرکت برای خدا، حاکمیت معارف الهی و دین خدا است و در این مسیر انسان باید خطر و هزینه کند؛ کلمه خطر کردن و هزینه کردن در بافت معنای جهاد و انقلابی بودن خوابیده است.
ما انقلابی مسلمان و مجاهد در راه اسلام می خواهیم و الا قبل از انقلاب مجاهدین خلق و امثال فرقان نیز انقلابی بودند، حرکت این گروه ها بر اساس چارچوب و مبانی اسلامی نبود؛ ممکن است ریسک باشد که ریسک هم کرده بودند اما پشتوانه این ریسک کار و اعتقادات الهی نبود، پشت آن ها مسأله مرجعیت و رهبری الهی نبود که این ها کارشان را در چارچوب فرمان رهبری و مرجعیت انجام دهند از این رو آنجور از کار در آمد.
اگر می گوییم انقلابی بودن باید در همین چارچوب باشد، البته در یک طیف کمرنگتری نیاز به این نیست که در این رابطه انسان دستور خاص از رهبری بگیرد؛ انقلابی بودن همانند خود ایمان و اسلام است و به قول ما طلبه ها مقول به تشکیک بوده و درجات دارد، امام معصوم می فرمایند که ایمان مراتب دارد و کسی که در مرتبه دوم ایمان قرار گرفته حق ندارد به کسی که در مرتبه نخست قرار گرفته بگوید تو چیزی نیستی و باید دنبال کارت بروی، در ادامه می فرماید اگر قلب این شخص را شکستی هیچ چیز نمی تواند جبران کند، باید توجه داشته باشیم که این مفاهیم درجات دارد.
ما خیال کنیم همه باید در اوج درجات قرار داشته باشد اینگونه نیست بلکه درجات گوناگون دارد، البته هرچه درجه بالاتر باشد ارزش والاتری دارد؛ اگر فقط صفر یا فقط صد را ببینم غلط است، اگر کسی در اوج نباشد سریع متهم شود غلط است همانند دیگر مفاهیم دینی کفی وجود دارد و سقفش نیز الی ماشاءالله قابل رشد است؛ مفاهیم دینی و معنوی چنین وضعیتی دارد.
نکته ای که مقام معظم رهبری مطرح کردند بسیار مهم بود و روح فرمایشات ایشان این است که حوزه باید توجه به نظام داشته باشد، نیازهای نظام را تأمین کند و نسبت به آسیب ها و خطرهایی که متوجه نظام است حساس باشد؛ همچنین در وقت لازم باید در مسائل ورود داشته باشد.
رسا ـ رهبر معظم انقلاب فرمودند عده ای به نام استقلال حوزه می خواهند رابطه حوزه با نظام را قطع کنند، تحلیل حضرتعالی در این باره چیست، آیا در حوزه چنین چیزی وجود دارد؟ نهادهای تصمیم ساز حوزه همانند جامعه مدرسین و شورای عالی چه برنامه هایی دارند که دغدغه رهبری رفع شود؟
معنای استقلال حوزه این است که خود حوزویان مدیریت نظام حوزه را عهده دار باشند و دیگران برای آن ها تصمیم نگیرند، قبل از انقلاب نیز این چنین بود اینگونه نیست که حکومت حوزه را اداره کند؛ این حوزه مستقل بود که مثل حضرت امام(ره) را پرورش داد و این انقلاب را به وجود آورد، امام راحل نیز سخت روی استقلال حوزه تأکید داشتند.
استقلال این است که حوزه از نظر بودجه روی پای خودش باشد، یکی از افتخاراتی که حوزه های ما داشته و دارد این است که جزو تشکیلات نظام و دولت نبوده و نیست، خود حوزه تصمیم گیرنده است و حتی از نظر مالی روی پای خودش است؛ چیزی که بزرگان روی آن تأکید دارند این است، اکنون نیز این استقلال وجود دارد و در حال حاضر کسانی که حوزه را از نظر مالی اداره می کنند مراجع هستند.
مراجع شهریه حوزه را دارند و حوزه از نظر مالی مستقل است و حتی یک ریال برای تأمین هزینه های جاری طلاب و فضلا از ناحیه حکومت نیست، اگر این مسأله در اختیار دولت ها باشد کم و زیاد شدنش دست آن ها می شود یعنی اگر حوزه در جایی موضع گرفت کم می کنند و در جایی دیگر به گونه ای دیگر عمل کرد زیاد می کنند و نبض دست آن ها می شود.
معمولا حوزه های اهل تسنن این چنین هستند و از سوی حکومت ها اداره می شود، این از افتخارات شیعه است که حوزه های از سوی خود مراجع اداره می شود، برنامه ریزی و اداره حوزه و نبض اصلی حوزه باید در دست خود بزرگان حوزه بوده و مستقل باشد؛ افراد دیگر نباید برای حوزه برنامه ریزی کرده و به حوزه علمیه خط دهند، تعارفی وجود ندارد هرکس می خواهد باشد، این استقلال حوزه است.
البته برخی خیال می کنند که معنای استقلال حوزه این است که احیانا در پاره ای از موارد حکومت که وظیفه اش است حمایت انجام دهد نباید حمایت کند، این مسأله را ما قبول نداریم، به عنوان مثال در مدرسه سازی و حمایت های اجرایی حکومت و دولت باید وظیفه خود را انجام دهند، برخی تصور می کنند این موضوع مخالف با استقلال است اما اینگونه نیست.
بالاخره حکومت، حکومتی اسلامی است که باید حمایت کند، یکی از افتخارات حکومت صفویه نیز حمایت از حوزه های علمیه است، بسیاری از مدارسی که اکنون استفاده می شود از همان دوران است، حمایت باید صورت گیرد که وظیفه حکومت است به ویژه این که حوزه علمیه خروجی های فراوانی دارد که نظام را اداره می کنند.
نظام چه مقدار برای این خروجی ها هزینه کرده است، حوزه علمیه قاضی، عقیدتی سیاسی، امام جمعه و بسیاری دیگر از موارد تحویل جامعه می دهد اما حکومت چه هزینه ای برای آن ها انجام می دهد، استقلال به معنای درست این است که تصمیم گیری برای حوزه توسط بزرگان حوزه و مراجع صورت گیرد؛ مدیریت و سیاست های کلی باید از سوی خود حوزویان انجام شود و آن ها حوزه را اداره کنند.
از نظر مالی نیز حوزه باید متصل به وجوه شرعیه باشند که مردم می دهند که نقش بسیار مهمی در ارتباط مرجعیت و حوزه با مردم دارد، معنای استقلال این نیست که حوزه از نظام حمایت نکند، معنایش این نیست حکومت جایی که باید حمایت انجام دهد این کار را نکند، باید حمایت وجود داشته باشد، در حال حاضر ما خیلی جاها مدرسه علمیه نداریم که حکومت در این زمینه باید حمایت کند و حتی در اجرائیات حوزه نیز این حمایت باید وجود داشته باشد اما باید به گونه ای باشد که حوزه را وابسته نکند.
بدون تعارف کلید نباید دست این دولت و دولت های دیگر باشد که اگر خواستند پیچ را شل و سفت کنند، اگر فلان جریان آمد حوزه خود را با آن هماهنگ کند و اگر جریانی دیگر آمد حوزه خود را با آن ها هماهنگ کند تا بتواند ادامه حیات دهد، این غلط بوده و بر خلاف استقلال حوزه است، نظام به نحوی در حال بهره برداری از حوزه است؛ اگر خروجی های حوزه از نظام گرفته شود چه می شود اما چه اندازه برای آن ها هزینه از سوی حکومت شده است همه هزینه ها را خود حوزه انجام داده است.
حکومت باید حمایت های خود را انجام دهد اما نباید به گونه ای باشد که منجر به دخالت در امور حوزه شود، حال می خواهد دولتی ها یا هر نهاد دیگری باشند برای ما فرقی نمی کند، اگر در این زمینه نهاد های دیگر نیز بخواهد ورود کنند ما در برابر آن می ایستیم، حوزه باید استقلال داشته باشد.
اما این بدان معنا نیست که برای نظام اسلامی تلاش نکنیم، حمایت نکرده و کادرسازی نکنیم؛ اعتقاد ما این است که نظام به افراد و روحانیان فاضل نیاز دارد از این جهت باید حوزه در شئون گوناگون به خوبی ورود پیدا کرده و مؤثر باشد، باید برای ورود پیدا کردن آن ها برنامه ریزی شود.
یکی از خلأها این است که برای این مسأله برنامه ریزی دقیق انجام نشده است، منافات ندارد که حوزه همواره از نظام حمایت و پشتیبانی کند و راهنمای نظام باشد، حوزه باید آسیب های نظام را تبیین کرده، در مسائل ورود پیدا کند و در وقت لازم نیز دفاع انجام دهد، استقلال حوزه این است که بر روی پای خود بایستد اما مگر می تواند جدای از حکومت و نظام به این معنا باشد.
نکته دیگر این است که حوزه نباید دست جریان های سیاسی قرار گیرد، دیگران باید احساس نقش پدری حوزه را نسبت به خود داشته باشند، حوزه و حوزویان نباید به گونه ای عمل کنند که به صورت جناحی مطرح شود؛ ممکن است جناحی به اصول انقلاب نزدیک تر باشد اما معنای این مسأله جناحی شدن نیست.
حمایت ها باید به گونه ای باشد که دیگران نفی و طرد نشوند و همه احساس کنند که حوزه از خود آن ها است، نه تنها حوزه باید این چنین باشند بنده اعتقادم این است که یک امام جمعه در یک شهر نیز باید این چنین باشد تا مردم احساس کنند این امام جمعه متعلق به همه است، باید احساس شود که یک مرجع متعلق به همه است.
نباید به گونه ای عمل شود که مسأله جناح بازی مطرح باشد، عده ای از نظر تفکر به حضرت امام نزدیک تر بودند اما برخی دیگر نه، ولی امام می دیدند که این مجموعه اختلاف سلیقه و اختلاف نظر دارند اما همه چارچوب های نظام و انقلاب مورد قبول آن ها است، از این رو سعی می کردند هر دو را حفظ کنند؛ عجیب بود که حضرت امام سعی می کردند همه گروه هایی که چارچوب نظام را قبول کرده بودند را داشته باشند، ولو این که تردید نیست برخی به افکار حضرت امام نزدیک تر هستند.
به عنوان مثال مرحوم آیتالله آقای مهدوی کنی در مقایسه با برخی دیگر که همان زمان هم بودند درست است که همه آن ها کنار امام بوده و با ایشان کار می کردند اما آقای مهدوی کنی بسیار نزدیک تر به امام راحل بودند، شخصی از سوی امام مسؤولیت دارد، آقای مهدوی کنی نیز هست.
با وجود این که آقای مهدوی کنی شاگرد حضرت امام بوده و پخته و ملا است و از نظر تفکر با برخی اشخاص و امثال آن ها بسیار تفاوت دارد اما امام هر دو را حفظ می کند، اصولا مرجعیت و رهبری الهی ما نیز این گونه است، درست نیست که رهبری نظام را مختص به جناحی غیر جناح دیگر کنیم؛ کما این که ایشان در سخنرانی های اخیر خود نیز به این مسأله اشاره کردند.
حوزه نیز باید اینگونه باشد، این که حوزه دست این جناح و آن جناح باشد مقبول نیست و می تواند به حوزه آسیب برساند، این که گاهی اوقات افراد شرایطی را به وجود آوردند تا کم کم در مدارس نفوذ کنند خطر است حال از هر جناحی که می خواهد باشد؛ حوزه نباید جناحی باشد.
حوزه باید حمایت کننده، هدایتگر و کمک کار نظام باشد و چارچوب های نظام را حفظ کند، حوزه انقلابی این است و هیچ منافاتی با استقلال نیز ندارد؛ چون حوزه مستقل است مردم زمانی که روحانیت و مرجعیت حمایت و موضع گیری می کند روی آن ها حساب کرده و اعتماد می کنند، اما اگر حوزه جزئی از دولت و تشکیلات دیگر باشد نمی تواند این گونه تأثیرگذار باشد.
حوزه زمانی می تواند تأثیرگذار باشد که مجموعه مستقل به شمار رود، حوزه در عین حالی که کار خود را انجام می دهد دقت دارد که در چه مواردی باید حمایت و دفاع کرده و مردم را برای حضور در صحنه دعوت کند وگرنه در زمره دیگران است، اگر ما می خواهیم که نظام اسلامی از یک استحکام و روحانیت از قدرت برخوردار باشد باید مستقل باشد.
معنای مستقل این نیست که حوزه با نظام ارتباط نداشته باشد و از آن دفاع نکند، حوزه باید به فکر نیروهایی که در نظام لازم است باشد، بالاخره رهبری، فقهای شورای نگهبان، قاضی و موارد دیگر از حوزه علمیه است مگر می شود حوزه به این مسائل بی توجه باشد؛ روحانی هر جا باشد مشی آن باید به گونه باشد که احساس شود جناحی نیست، ممکن است روش یک گروهی به دلیل به چارچوب ها و اصول نظام نزدیک تر هستند پسندیده تر باشد اما نباید به گونه ای عمل کرد که جناحی باشد؛ معنای جناحی این است که انسان نگاه کند رهبری فلان جناح چه می گوید تا در آن چارچوب عمل کند نه این که بر اساس چارچوب استقلالی عمل کند.
رسا ـ پس از فرمایش حضرت آقا در زمینه حوزه انقلابی شاهد لبیک گویی و تجاوب لسانی در حوزه هستیم، سمینارها و همایش هایی برگزار شده و ظاهرا به دستور آیت الله بوشهری مدیر محترم حوزه های علمیه کارگروهی متشکل از معاونان حوزه و مجمع نمایندگان نیز شکل گرفته است، در شورای عالی و جامعه مدرسین هم اقداماتی صورت گرفته، این اقدامات چیست و چقدر به طلاب و فضلا امیدواری می دهید؟
اعتقاد بنده این است که اکثریت قاطع حوزه با حفظ مراتب انقلابی هستند، حتی کسانی که بر حسب ظاهر انسان خیال می کند که انقلابی نیستند مشکل با برخی از مدیران حوزوی دارند، گمان نمی کنم کسی که در حوزه وجود داشته باشند که وقتی بگوییم دوران امر بین این است که شاه در حکومت باشد و افراد رذل، پلید و کثیف در مسؤولیت ها حضور داشته باشند یا حکومتی که در رأس آن ولی فقیه و مجتهد عادل باشد و دست کم مسؤولان رده اول و دوم انسان های با تقوا باشند طاغوت را انتخاب کند، هیچکس نیست.
گاهی عملکرد برخی مسؤولان برای برخی دیگر قابل توجیه نیست، برخی از عملکردها به ویژه اگر انسان نتواند به صورت کلان فکر کند مشکل ساز می شود که باید برای آن فکری کرد، مثلا شخصی می گوید در قم و قبل از انقلاب یک نفر بی حجاب و بدحجاب نبود اما اکنون با وضع بد آرایش در مناطق و اماکن گوناگون شهر حاضر می شوند.
گاهی شخصی این موارد را می بیند و برایش قابل توجیه نیست اما شرایط امروز با شرایط آن زمان بسیار تفاوت دارد، این همه امکانات برای فساد و تباهی در گذشته وجود نداشت، قبل از انقلاب و حتی 15 سال قبل کسی احتمال نمی داد که سال ها بعد، این اندازه تهاجم با ابزارهای گوناگون و امکانات صورت گیرد که به وسیله آن می تواند اشخاص را از خانواده و فرهنگ آن ها جدا کرد؛ این شبکه های اجتماعی و برخی ابزار دیگر شوخی نیست.
در دولت قبل مسؤولان آمده بودند و اینگونه آمارها را ارائه کردند، گفتم این موارد برای خانواده ها خطر دارد، حال در این زمینه چه قصورهایی صورت گرفته بماند؛ گاهی برخی این مشکلات را می بینند، گاهی برخی مشکل قضایی پیدا می کنند و می بینند آنگونه که اسلام گفته پیش نمی رود و این مسأله در نهادها و سازمان های گوناگون وجود دارد.
گاهی عملکرد مسؤولان و مدیران بدبینی ایجاد می کند وگرنه اصل نظام اسلامی که مشکلی ندارد، یادم نمی رود یکی از اساتید ما گاهی حتی در زمان امام و پس از امام نقد می کرد، گاهی با ایشان شوخی می شد که شما یک خرده ضد انقلابی می زنید، ایشان گفت افرادی ضد انقلاب هستند که نادرست عمل می کنند، اتفاقا ایشان قبل از انقلاب و تا آخر نظرشان ولایت مطلقه فقیه بود.
برخی از کسانی که اظهار ناراحتی و نارضایتی می کنند به دلیل عملکردها است، البته اگر انسان اطلاعات لازم را داشته، واقع بین بوده و کلان نگر باشد خداوند را نیز شکر می کند، اگر انقلاب صورت نمی گرفت چه اتفاقی می افتاد؛ اگر اطلاعات انسان کم بوده و اطلاع رسانی کم باشد و انسان تنها گوشه ها را ببیند گاهی افراد می برند.
این که گاهی برخی می گویند حوزه انقلابی نیست بنده غلط می دانم، آقا نیز چنین چیزی نگفتند بلکه فرمودند که حوزه باید انقلابی باقی بماند؛ گاهی همین ضعف ها سبب می شود برخی از طلاب، اساتید و احیانا مدیران به گونه ای عمل کنند و بگویند که حکومت و سیاست یک وضعی داشته و حوزه یک وضع دیگر دارد و نمی توان آن ها را بایکدیگر جمع کرد که این تفکر خطر است.
رسا ـ درباره خطر جریان های سکولاریسم در فضای حوزه بفرمایید.
بنده سکولاریسم در حوزه را قبول ندارم، این مسأله را برخی گفته اند اما مورد قبول بنده نیست؛ در حوزه و ملای مجتهدی که از امیرالمؤمنین و ائمه معصومین(ع) تبعیت می کند سکولاریسم به چه معناست، مشکل این است گاهی می گویند خوب است اما تجربه کردیم نشد در نتیجه باید خود را حفظ کنیم که این منطق درست نیست برای این مسأله باید سرمایه گذاری کرد.
لذا یکی از پیشنهاداتی که بنده داشتم این بود که در سطح یک، دو و سه درسی ولو در هفته یک یا دو ساعت باشد که طلاب را با تاریخ نهضت ها در این صدساله آشنا کند، تاریخ سیاسی ایران در صد سال و دویست سال گذشته باید مشاهده شود که چه چیزی بوده و چگونه شد که انقلاب به وجود آمد و به پیروزی رسید، باید بررسی کرد که تمام خطراتی که همانند جنگ از انقلاب دور شد با چه اهرم و ابزاری بوده است، باید بدانیم که ما در چه وضعیتی هستیم و دنیا و دیگر مسلمانان در چه وضعیتی قرار دارند.
باید بدانیم که اکنون چه قدرتی در منطقه پیدا کردیم و در گذشته چگونه بودیم، طلاب این مسائل را بدانند از این رو اعتقاد بنده این است که باید درسی در خلال درس های دیگر وجود داشته باشد تا روحیه طلاب باقی بماند، عده ای که جزء نگر هستند و اطلاعات لازم را ندارند مشکلات را از افراد و اشخاص می بینند و تصور می کنند که نظام توانمندی لازم را ندارد.
این خرابی ها نباید به نام اسلام نوشته شود، این تفکر غلط است که باید با آن درست برخورد کرد، این موضوع فرق دارد با این که کسی بگوید شئون حکومتی جزو اسلام نیست برای این که همه عالمان دینی بحث قضا را خوانده اند و احکام گوناگون سیاسی و اقتصادی را دیده اند؛ بنده بر نمی تابم که برخی تعبیر سکولاری برای حوزه استفاده کنند؛ اگر کسی هم مطرح می کند معنای کاملا ضعیفی در این زمینه در نظر دارند و احیانا احساس خطر می کنند.
فرمایشات و بیان دغدغه ها از سوی رهبر معظم انقلاب می تواند فرصتی باشد که جامعه مدرسین، شورای عالی و مرکز مدیریت استفاده کرده و روی مسأله کار کنند، حوزه باید بتواند دغدغه های آقا را رفع کند؛ آقایان و خود ما در جامعه و شورای عالی درگیر این مسأله برای رفع دغدغه ها هستیم.
رسا ـ رهبر معظم انقلاب یکی از وظایف شورای عالی را سیاستگذاری برای حوزه های علمیه دانستند و تأکید کردند که این کار با استفاده از نظر فضلای جوان صورت گیرد، نهادهای تصمیم ساز چه اندازه به نظرات اساتید و فضلای جوان اهمیت می دهند؟
ما اساسنامه ای مکتوب برای شورای عالی داریم که مورد تأیید رهبری و مراجع قرار گرفته است، در این اساسنامه آمده که سیاستگذاری کلان و برنامه ریزی های درشت بر عهده این شورا است، به عنوان مثال اگر بنا باشد برنامه ای اصلاحی در سطوح حوزه انجام شود مرکز مدیریت با عقبه دبیرخانه شورای عالی کار و برنامه ریزی می کند و در نتیجه در شورا تصویب می شود از این رو کار شورای عالی صرفا سیاستگذاری نیست.
ما در حوزه تشکیلاتی همانند مجمع نمایندگان طلاب و فضلا و مجمع عمومی جامعه مدرسین داریم که نقطه نظرات به شکلی در جامعه مدرسین و شورای عالی مطرح شده و از افکار دیگران نیز استفاده شود، اینگونه نیست که از افکار و نظرات استفاده نشود.
به عنوان مثال در ارتباط با مجمع نمایندگان طلاب و فضلا چند طرح داشتند که برای شورای عالی فرستادند، شورای عالی این طرح ها را ملاحظه کرده و اعلام کردند باید روی آن کار شود و سپس به تصویب برسد، کما این که مجمع عمومی جامعه مدرسین نیز نقطه نظراتی دارد که به شورای عالی و جامعه مدرسین منتقل می کند؛ بنابراین از نظرات دیگران نیز استفاده می شود.
شورای عالی و حتی جامعه مدرسین متناوبا ملاقات هایی با مراجع دارند حال گاهی به صورت دسته جمعی صورت می گیرد و گاهی نیز افرادی که نماینده این حضرات هستند در شورای عالی حضور پیدا می کنند یعنی چنین ارتباط وسیعی وجود دارد، کما این که شورای عالی خدمت مقام معظم رهبری نیز می رود و نقطه نظرات ایشان مورد توجه قرار می گیرد.
مثلا همان نقطه نظراتی که رهبر معظم انقلاب در زمینه تحول حوزه داشتند در این رابطه بسیار سرمایه گذاری شد و بنا بر این است که جلسه تشکیل شود تا مدیران، بزرگان و رؤسای شوراهای استانی حضور پیدا کنند و در نتیجه نقطه نظراتی که در زمینه تحول بود معاونت ها مشخص کنند که در این زمینه چه کارهایی انجام داده اند و چه خروجی هایی داشته است؛ شورای عالی اخیرا گزارش دو معاونت از معاونت های مرکز مدیریت را به صورت مکتوب دریافت کرد و قرار بر این شد که به صورت شفاهی نیز گزارش داده شود.
البته گاهی مواقع خدماتی که آقایان انجام می دهند و کارهای وسیع و گسترده ای که وجود دارد مطرح نمی شود و خود را نشان نمی دهد از این رو افراد اطلاع ندارند که چه کارها و تلاش هایی صورت می گیرد، ما فی الجمله واقف هستیم که انصافا همه در تلاش هستند که نقطه نظرات مراجع و رهبر معظم انقلاب اجرایی شود.
به عنوان مثال خدمت آیت الله العظمی مکارم که رفتیم ایشان نقطه نظراتی داشتند که جمع بندی شد تا به مرحله اجرا برسد که البته برخی موارد اجرایی شده است، سایر مراجع نیز همینگونه است؛ شورای عالی و مرکز مدیریت به رهنمودهای مقام معظم رهبری و مراجع توجه داشته و همچنین از فضلا و اساتید به شکل های گوناگون استفاده می کند.
رسا ـ سالها از فرمایشات حضرت آقا در زمینه تحول در حوزه می گذرد که حضرتعالی نیز فرمودید که مطالبه مراجع نیز هست، ارزیابی شما از عملکرد نهادهای حوزوی در این زمینه چیست؟
ممکن است اقدامات به دلیل این که فرمایشات تبدیل به سیاست و برنامه شود زمانبر بوده و قدری کند باشد اما حقیقت این است که برای دنبال کردن مسأله، انگیزه البته با توجه به همه واقعیت های حوزه وجود دارد، برایند کار مدیریت برایندی از مجموعه حوزه، حوزویان و مراجع است؛ به عبارت دیگر این چنین نیست که فقط رهنمودهای یکی از بزرگواران مورد نظر باشد بلکه باید جمع شود.
واقعیت های گوناگون حوزه باید مورد توجه باشد، شورای عالی از یک سو منبعث از جامعه مدرسین و از سویی دیگر از مقام معظم رهبری و مراجع است، باید بالانس ایجاد شود؛ البته نمی گوییم همه تمام ظرفیت خود را به کار گرفته اند تا آنگونه که باید کارها پیش رود.
حوزه نیز مانند خود کشور می شود همه تلاش و کار می کنند اما گاهی نتیجه لازم حاصل نمی شود، واقعا تلاش صورت می گیرد، گاهی ما فقط ایده آل ها را می بینیم و هیچ ملاحظه نمی شود که حوزه در 20 یا 30 سال پیش چه وضعیتی داشته است، نظام حوزه چگونه بود و حوزه های علمیه در شهرستان چه وضعی داشت.
چون اطلاعات کامل نیست، نمی شود مقایسه کرد اگر اطلاعات کامل بود می توان مقایسه کرد، تک تک مسائل در ارتباط با طلاب و سطح علمی آن ها، مدیریت ها و مدارس قابلیت این را داشت که مقایسه شود اما وضعیت حوزه به گونه ای است که آمارها، اطلاعات و برنامه های خوبی دارد و قابل مقایسه است.
یکی از برنامه های خوبی که صورت گرفته چشم انداز حوزه تهیه شده و در شورای عالی مورد بحث قرار گرفته است، طرح کلی نظام حوزه نیز در حال انجام شدن است و حتی در ارتباط با دروس حوزوی نیز بنا بر این شد که اولا آسیب شناسی شود که انجام شد و برنامه اصلاحی داشته باشیم تا کارایی آن بهتر باشد؛ البته برنامه ایدآل حوزه که بنا بوده آن را طراحی کنند، آنهم براساس رسالتها و اهداف و وظایف حوزه چیزی است که در این دوره تحصیل نشده، امیدواریم این کار انجام شود و پس از اصلاح و کارهای کارشناسی در سطوح مختلف و تصویب نهایی قابل اجرا باشد. البته اول باید در دو یا سه مدرسه به اجرا گذاشته شود و متغیرهای مختلف آن کنترل شود و نقاط ضعف آن برطرف شده و در صورتی که بزرگان حوزه آن را تأیید کردند و نتایج آن دیده شد، به صورت وسیع اجرا شود.
البته کارهای زیادی مانده که باید انجام گیرد و نمی خواهیم بگوییم به همه چیز دست پیدا کردیم، با آنچه که باید دست پیدا کنیم فاصله داریم اما کارهای خوب و ارزشمندی نیز صورت گرفته است که نباید نادیده گرفته شود.
رسا ـ ممنون از این که وقت شریف خود را در اختیار خبرگزاری رسا و مخاطبان قرار دادید، در پایان اگر نکته ای هست بفرمایید.
خبرگزاریها باید به مصالح کلی نظام توجه داشته باشند، همچنین خبرگزاری هایی که اخبار حوزه علمیه را منتشر می کنند افزون بر مصلحت نظام باید مصالح کلی حوزه علمیه را نیز در نظر بگیرند، برخی می خواهند خبرهایی تازه ای وجود داشته باشد که جلب توجه کنند و گاهی نیز تنش زا است از این رو باید مراقب بود.
رسانه ها باید در پی بیان واقعیت ها و حقایق باشند؛ از این رو نباید بی جا کسی را بلند کنند یا بی جا کسی را زمین بزنند، دقت هایی که لازمه تقوا است باید مدنظر باشد؛ باید به گونه ای عمل کنیم که قبل از افراد جوابش را به خدا بدهیم، جوری عمل کنیم که خداوند متعال راضی باشد./1323/گ401/ج
گفت وگو از حسین عجمی و محمد قمین