رشد صد درصدی طلاب زن از سال 85 تا 95
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه تحلیلی- خبری مهرخانه، با توجه به رسالت خود جهت اطلاعرسانی جامع اقدامات و فعالیتهای صورتگرفته در حوزه زنان، مبادرت به پوشش همایشها، جلسات، نشستها و هماندیشیهای گوناگون که توسط طیفهای فکری و سیاسی مختلف برگزار میشود، میکند. بدیهی است این اقدام صرفاً جهت اطلاعرسانی به علاقهمندان حوزه زنان صورت گرفته و لزوماً بیانگر دیدگاههای مهرخانه نیست.
عصر روز گذشته جلسه دفاع از پایاننامه «سنخشناسی زنان طلبه براساس انگیزههای ایشان از تحصیل در حوزههای علمیه» نوشته الهه نوری در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد. دکتر مهدی اعتمادیفرد، استاد راهنما؛ دکتر شریعتی، استاد مشاور و دکتر ابراهیم فیاض، استاد داور بودند.
به گزارش خبرنگار مهرخانه، در ابتدا الهه نوری به ارایه پایاننامه خود پرداخت و گفت: همیشه تصور ما از حوزههایی علمیه، مردانی معمم هستند اما این تصور در سه دهه گذشته تغییراتی کرده است. اولین تغییر، رشد و گسترش حوزههای علمیه زنان است؛ بهطوریکه در کنار حوزههای مردان، شاهد شکلگیری حوزههای زنانه هستیم. این حوزهها به عنوان بخشی از نهاد روحانیت، در طول یک قرن گذشته در بیشتر تحولات سیاسی- اجتماعی ایران حضور داشتهاند. حوزههای علمیه زنان را بعد از انقلاب اسلامی میتوانیم به طور رسمی ببینیم .
رشد صد درصدی طلاب زن از سال 85 تا 95
او افزود: درطول سه دهه اخیر با رشد روزافزونی تعداد طلاب زن افزایش یافته و از سال 85 تا سال 95 با رشد صد درصدی از 32 هزار نفر به 75 هزار نفر رسیده است. این رقم مربوط به حوزههای رسمی است و حوزههای غیررسمیرا در برنمیگیرد. سؤالات پژوهش مربوط به انگیزه زنان از تحصیل و اینکه آیا میتوان از این زنان سنخشناسی ارایه داد، بود.
انگیزه به عنوان کنش در نظر گرفته شده است
این پژوهشگر حوزه زنان درخصوص پیشینه پژوهش خود گفت: پیشینه این پژوهش بسیار محدود است. مهمترین اثرات، پایاننامه و کتاب آقای سلیمانیه و آقای فروغی است که تیپشناسیشان با من فرق دارد. در آثار خارجی نیز کیکو ساکورایی به این موضوع پرداخته است. با توجه به مسأله پژوهش، مفهوم انگیزه را به عنوان اتفاق لحظهای روانشناختی بررسی نکردهام، بلکه به عنوان کنش در نظر گرفتم و نهاد دینی را بررسی کردم و از طرفی به مفهوم سنخشناسی پرداختم. برای جمعآوری دادهها نیز از مشاهده مشارکتی پنهان و مصاحبه اپیزودیک استفاده کردم. سعی کردم از تمام اتفاقات یاداشتبرداری میدانی کنم که علاوه بر توضیح بسیار خوبی از فضا، باعث بهبود رجوع به مشاهدات بود که منجر به پایایی شد. با جامعهالزهرا، مدرسه معصومیه، تربیت مدرس صدیقه کبری و فاطمیه چیذر کار کردم. 2 مجموعه اول مدارس بزرگی هستند که طلاب شهرستانی دارند. در تربیت مدرس از روستاها نیز افرادی حضور داشتند. ازآنجاییکه میخواستم افرادی با درآمد بالا، تحصیلات دانشگاهی و شاغل نیز در نمونهها باشند، به سراغ فاطمیه چیذر رفتم. سطوح تحصیلی 15 نفر از مصاحبهشوندگان سطح دو، 9 نفر سطح سه، یک نفر سطح چهار بودند. محل زندگی 52 درصد قم و 48 درصد تهران بود. 6 نفر کارمند و 9 نفر خانهدار بودند. یک نفر استاد، هشت طلبه و یک معلم نیز جزو بررسیها قرار داشتند. من در این پژوهش شغل طلبه را برای مجردان و شغل خانهدار را برای متأهلان گذاشتم.
دستهبندی زنان طلبه درد دو سنخ تعالیگرایان و رشدگرایان/ سنخ تعالیگرایان با چهار زیرمقوله
نوری با اشاره به سنخهای زنان طلبه، با بیان اینکه پس از جمعآوری اطلاعات به دو سنخ دست یافته است، بیان داشت: تعالیگرایان و رشدگرایان دو سنخ مدنظر بودند. اولین خواسته تعالیگرایان رشد معنوی و بالابردن اطلاعات مذهبی و رسیدن به حیات طیبه است، اما برای رشدگرایان عرصههای اجتماعی مهم بود. این گروه در پی کسب سرمایههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بودند. برای هرکدام از این سنخها زیرمقولههایی تعریف کردم. در تعالیگرایان اولین زیرمقوله پناهگاه امن است که حوزه به دلیل تکجنسیتی بودن و عدم اختلاط، قابل انتخاب است. دومین زیرمقوله قدسیت فراگیر است. نگاه این زنان به حوزه، قدسی است و علاوه بر آن با متون قدسی سروکار دارند. مقوله بعدی تداوم تحصیل است. با توجه به جامعهپذیری مذهبی و ارزشپذیری تعالی معنوی برای این افراد، یادگیری مداوم آموزههای مذهبی نه تنها ضروری است، بلکه باید آن را ادامه دهند. این افراد به دنبال گذراندن چند ترم و گرفتن مدرک نیستند. تجهیز علمی نیز از دیگر مقولههای این سنخ است. این افراد محتواهایی را که یاد میگیرند به مثابه ابزارهایی برای مقابله با جامعه یا فساد و گناه میدانند که میتواند طیفی، از رفتارهای صرفاً ارشادگرایانه تا رفتارهای مقابلهای تعریف شود.
زیرمقولههای سنخ رشدگرایانه
این محقق سه زیرمقوله را برای سنخ رشدگرایانه تعریف کرد و گفت: زیرمقوله اول شکستن محرومیت است. غلبه بر روزمرگیها زیرمقوله دوم است. حوزههای علمیه برای این زنان گریزگاههایی از روزمرگیهای مادری و همسری است. سومین زیرمقوله مشاغل مطمئن است. این زنان شغل را فینفسه بد نمیدانستند، اما اولویت اقتصادی نداشتند. اولویت این زنان مادری، همسری و خانهداری است اما دوست دارند در عرصههای اجتماعی فعالتر باشند. پس سعی میکند مشاغل پارهوقت در محیطهای تکجنسیتی داشته باشند.
الگوی تبیینکننده سنخهای زنان طلبه
نوری با اشاره به الگوی تبیینکننده سنخهای زنان طلبه بیان کرد: کسب سرمایه و جذابیتهای فضایی بخشی از الگوهاست. حوزه انواع تسهیلات و امکانات رفاهی را مخصوصاً برای زنان با نقشهای مادری و همسری ایجاد میکند. مهدکودک، پرستار کودک، پزشکان حاذق زنان و مشاورههای روانشناسی بخشی از این خدمات است. جامعهپذیری مذهبی نکته دیگری است؛ بهطوریکه خانواده و مدرسه در انتخاب حوزه تأثیر زیادی داشته است. بسیاری از طلاب در مدرسه هدی درس خوانده بودند. مسأله دیگر دانشگاه است. این زنان به اهمیت مدرک حوزوی قائل هستند و از طرفی دوست دارند تجربه حضور در محیط دانشگاهی را نیز داشته باشند. موضع بعدی توازن نقشهاست که این زنان سعی میکنند بین دو عرصه خانواده و اجتماع با داشتن مشاغل پارهوقت و مطمئن توازنی برقرار کنند.
اساساً زنان طلبه دنبال اجتهاد به عنوان عالم دینی نیستند/ شاغلان بیشغل؛ پیامد حوزه زنان
او درباره پیامدهای این فضا تصریح کرد: در پیامدها به حوزه بیاجتهاد اشاره کردم. اساساً زنان طلبه خیلی دنبال اجتهاد به عنوان عالم دینی نیستند. فهمشان متخصص شدن به مثابه یک استاد دانشگاه است. شاغلان بیشغل پیامد بعدی است. اگرچه زنان طلبه فعالیتهای خارج از خانهداری برای خود تعریف میکنند اما شاید نتوان نام آن را شغل با تکالیف مشخص گذاشت.
این پژوهشگر با بیان اینکه سنخ تعالیگرایی را میتوان به مثابه راهی پرپیچ و خم اما مستقیم شناخت و حوزه این راه را ایجاد کرده است، از سنخ رشدگرایی با تعبیر پلههای پرشیب اما مطمئن استفاده کرد و اظهار داشت: برای این زنان پیشرفت و کسب موفقیت بسیار مهم است. اگرچه سختی دارد اما در نهایت میشود امید داشت که نتایج مطلوبی بهدست میآید. در نتیجه با توجه به رشد و گسترش نهاد روحانیت در سه دهه اخیر و رشد حوزههای علیمه زنان پابهپای حوزههای مردان (حتی در سالهایی بیشتر از مردان)، میتوان گفت حوزههای علمیه زنان به روشنی رشد پیدا کردهاند اما اتفاقی که افتاده است و باید در کارهای پژوهشی بعدی به آن پرداخته شود، این است که اساساً این حوزهها کارکردهای متفاوتی دارند. در بحث مشاغل و اجتهاد مسأله جنسیت بسیار مهم است که با زیست روزمره آنها به شدت پیوند خورده و همانطور که نقشهای مادری و همسری برایشان بسیار پررنگ است، نقشهای متفاوتی در امر تحصیل و فعالیتهای اجتماعی برای آنها فراهم میکند. به همین دلیل باید به کارکردهای این افراد و زندگی روزمره و نقشهایی خارج از نقشهای اجتماعی آنها توجه کرد.
بازسازی مذهب توسط قشرمتوسط/ زنان طلبه زندگیمحور هستند
به گزارش مهرخانه، در ادامه ابراهیم فیاض، استاد داور این پایاننامه با بیان اینکه قشر متوسط مذهب را بازسازی میکند، افزود: یکی از نکات این است که زنان زندگیمحور هستند نه دانشمحور اما دیدن حضور 60 تا 70 درصدی دانشجویان دختر مسأله دیگری را نشان میدهد. با توجه به فضایی که از حوزهها توصیف کردید، زنان طلبه زندگیمحور هستند زیرا مهدکودک و موارد اینچنینی دارند. پس باید گفت آنها تعالیگرا هستند و از آن به رشدگرایی میرسند. این زنان سبک زندگی را به دانش تبدیل میکنند. طلبههایی که به مدارج بالا میرسند، در پی بازتولید هستند و به دلیل تحصیل مداوم، به شدت دنبال دانش هستند. پس ممکن است آینده اینگونه که ترسیم کردید نباشد.
تفاوت حوزه علمیه و مدرسه
او با اشاره به یکی از ایرادات این پژوهش اظهارکرد: حوزه علمیه و مدرسه متفاوت هستند. حوزه، جغرافیایی حول یک عالم یا علماست. به کل قم حوزه علمیه میگویند. شاخصههای مهم حوزه علمیه بومیگرایی و به دنبال آن زندگیمحوری است. بر همین اساس روستا خیلی به حوزه میخورد و طلبههای موفقتر کسانی هستند که از روستا میآیند. در این فضا پول از زندگی حذف میشود و در نتیجه زندگی آرام است. امروزه بسیاری از افراد از مدرنیسم به سمت سنت فرار میکنند و حوزهها آنها را میپذیرند. حوزه علمیه فضایی مدرن ایجاد میکند که زن درس بخواند اما این درس دینی است. مدارس فقط یک سازمان دینی هستند اما دین سازمانی نیستند. باید در این پژوهش بررسی میشد که انقلاب چطور باعث ورود زنان در خانه به اجتماع شد.
آنقدر که حوزه طرف دانشگاه آمده، دانشگاه طرف حوزه نرفته است
این استاد دانشگاه یکی از مهمترین بحثها را مجاور یا مهاجر بودن طلبهها دانست و افزود: الان آنقدر که حوزه طرف دانشگاه آمده، دانشگاه طرف حوزه نرفته است. در حال حاضر تحرکی آهسته رخ میدهد و احتمالاً قشر متوسط به قم و به سمت رشدگرایی میپیوندند. در نهایت باید ببینید این دو سنخ چطور با هم تکمیل میشوند و باید نقش رسانهها و ارتباطات را بررسی کرد. اگر این موارد را در بیاورید به نظر من نشان میدهد امروز زنان بیشتر از مردان در قم تحرک اجتماعی پیدا میکنند زیرا گسل بین زندگی و دانش و تعالی و رشد گرایی را بیشتر حس میکنند.
بسیاری از زنان وظیفه خود میدانند برای پیشبرد اهداف انقلاب وارد حوزه شوند
به گزارش مهرخانه، در بخش دیگری مهدی اعتمادیفرد به عنوان استاد راهنما با اشاره به اینکه حساسیت این موضوع بسیاری از محققان را از توجه به آن طرد میکند، گفت: قبل از انقلاب اسلامی امکان حضور زنان در فضاهای رسمی کم بود. بسیاری از زنان طلبه به این موضوع به شدت ایدئولوژیک نگاه میکنند و وظیفه خود میدانند که برای پیشبرد اهداف انقلاب ورود پیدا کنند. با وجود اینکه زنانی مجتهده مانند بانو مجتهده امین پیش از انقلاب بودند اما آنقدر کم بودند که مسأله را اجتماعی نمیکردند اما الان به نظر میآید سازمانی در حال شکلگیری است که مشروعیتی به زنان برای حضورشان میدهد و زنان بهواسطه این مشروعیت، احساس وظیفه برای حضور میکنند. مسأله بعدی فقر داده است. ما هیچ دادهای نداریم. آمار و ارقام، مخدوش و مبهمی داشتند و آمار منسجمینبود.
طلاب مدارس سطح یک تعالیگرا هستند
او به ترسیم فضای حوزه پرداخت و تصریح کرد: در این فضا وجه شباهت عجیبی بین حوزه زنان و مردان وجود دارد. برخلاف نظر دکتر فیاض اصلاً اینطور نیست که برای تعالی به حوزه میآیند و زندگی میکنند و شادند. هم در حوزه مردان و هم زنان، نوجوانان و جوانان 18 ساله که دارای پتانسیل فیزیولوژیکی و ذهنی هستند با آرمانهای تعالیگرایانه ایدئولوژیک از چیزهایی که ندیدهاند میشنوند و بهشت زمینی در ذهنشان ایجاد میشود که رفتن به حوزه را واجب عینی میدانند. آنها در چند سال اول با دروس اسلامی آشنا نمیشوند بلکه مقدماتی مانند ادبیات عرب و منطق میخوانند. چهار سال بین تعالی ایدئولوژیک اولیه و آنچه میخواهند بچشند، فاصله میافتد. این فاصله سرخوردگی ایجاد میکند که میخواهد سریعتر این دوره را بگذرانند و به مرحله بعد برسند. بعد میبینیم زمانی که وارد میشوند، فضا تغییر میکند. در مردان مشکلات سربازی و ازدواج و در زنان مشکلات ازدواج ایجاد میشود. به محض اینکه طلاب وارد میشوند تا ببینند ایدهآلها چه شد، موانعی اجتماعی برایشان ایجاد میشود؛ بهتبع این افراد تلاش میکنند بین سازمانهایی که میتوانند آنها را ارتقا دهند، نسبت برقرار کنند مثلاً رجوع به مؤسسات بینابین که هم حوزوی و هم دانشگاهی هستند، در میان زنان و مردان به شدت زیاد شده است. افراد دنبال این هستند که سریعتر دروسشان را بگذرانند. بازار قم بازار جزوه و تست است و کتابهایی که شاید یک سال برای خواندنشان کافی نبود را به صورت یک نمودار درآوردهاند. فشارها باعث میشود که شباهت بین دانشگاه و فضای اقتصادی و حوزوی لاجرم پیش میآید.
تغییر سنخ در یک سیر اتفاق میافتد
این جامعهشناس تغییر سنخها را در یک سیر تعریف کرد و افزود: به نظر میآید این دو سنخ، سنخهایی نیستند که الزاماً در کنار هم باشند بلکه یک سیر است. عمده افرادی که وارد حوزه میشوند علاقهمند هستند اما زمینهها چنان آنها را در خود جذب میکند که از چیزی که اول بود، متفاوت میشوند. اهمیت جامعهشناسی حوزه و سنخشناسی طلاب از این جهت است که مدرن شدن چندگانه از دل زمینه و اقتضائات زمینه اجتماعی برآمده و حتی اگر خودشان هم بخواهند نمیتوانند. پایاننامه حاضر میتواند مقدمهای برای کارهای جدیتر باشد./836/د102/ل