خاطرات حجت الاسلام والمسلمین باطنی از دوران اسارت
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در اصفهان، حجت الاسلام والمسلمین علیرضا باطنی در سخنرانی پیش از ظهر امروز که در مدرسه علمیه شهید آیت الله بهشتی با عنوان دفاع مقدس برگزار شد، گفت: هر جنبشی به کربلا متصل شود، ماندگار خواهد شد.
وی در ابتدا با عرض تسلیت به مناسبت ایام سوگواری ابا عبد الله الحسین(ع) افزود: مرور زمان و گذر ایام هر چیز نویی را کهنه می کند؛ سخت ترین حوادث با مرور زمان از شدتش کم می شود، گاهی ممکن است خانواده ای داغ جوانشان را ببینند و تا چندین هفته همه امور زندگیشان مختل شود ولی بعد از مدت چندین سال از شدت آن غم کاسته می شود.
حجت الاسلام والمسلمین باطنی ادامه داد: برخلاف قاعده و سنت عمومی، خداوند اراده کرده است که حادثه کربلا که چشمه جوشانی در راستای اهداف انبیا بوده است همیشگی و دائمی باشد و هر جنبش و هر انسانی به این چشمه جوشان متصل شود ماندگار خواهد شد.
جانشین مدیر حوزه علمیه اصفهان اذعان کرد: رمز ماندگاری انقلاب و دفاع مقدس به سبب اتصال به کربلا و حرکت بر محور عاشورا است؛ اگر امروزه انقلاب جمهوری اسلامی ایران با هدایت بی نظیر و بی بدیل رهبری معظم از همه گردنه ها عبور کرده است به برکت سرمایه ای به نام کربلا است.
استاد حوزه علمیه با بیان این که عاشورا به عُمق جان شیعه گره خورده است، اظهار کرد: ما باید طلایه دار تبیین معارف و آموزه های عاشورایی باشیم تا بتوانیم مکتب اهل بیت(ع) را جهانی کنیم.
حجت الاسلام والمسلمین باطنی در پاسخ به سؤال رزمنده ای که راجع به خاطرات لحظه اسارت از وی پرسید، ابراز کرد: در دورات دفاع مقدس طلاب حوزه علمیه نقش دفاعی تبلیغی داشتند یعنی در زمان جنگیدن همراه رزمندگان در خط مقدم حضور پیدا می کردند و در آموزش مسائل شرعی به رزمندگان به عنوان مبلغ دینی عمل می کردند؛ بنده از افرادی بودم که حضور دائمی در جبهه به عنوان مبلغ نداشتم و فقط زمانی که عملیات انجام می گرفت به جبهه می رفتم.
وی خاطرنشان کرد: در عملیات کربلای 5 در سال 1365 جمهوری اسلامی ایران قصد داشت تکلیف جنگ را یکسره کند به همین سبب قرار شد از جزیره مینو تا شرق بصره یک عملیات آبی خاکی انجام بگیرد؛ عملیات به این نحو آغاز می شد که رزمندگان غواص باید قبل از تاریک شدن هوا وارد آب می شدند و در یک ساعت معینی زیر خاکریز عراقی ها جایی که هیچ عملیاتی انجام نگرفته بود و استحکامات فراوانی هم وجود داشت حضور پیدا می کردند، در آینده معلوم شد عملیات از سوی نیروهای ستون پنجم دشمن لُو رفته بود و عراقی ها مأمور بودند با خبری از این موضوع را بروز ندهند تا یکمرتبه بتوانند همه رزمندگان را غافلگیر کنند.
جانشین مدیر حوزه علمیه اصفهان ادامه داد: بعد از شروع عملیات، عراقی ها که از قبل آماده بودند تلفات زیادی از رزمندگان ایرانی گرفتند؛ خط اول و خط دوم رزمندگان ایرانی سقوط کرد؛ بنده به همراه چند نفر با قایق از خط اول و دوم عبور کردیم و به چهارراه استراتژیکی که به واسطه یک تانک و چندین عدد تیربار پشتیبانی می شد و فرماندهان عراقی از آنجا عبور می کردند رسیدیم و بر آن چهارراه مسلط شدیم؛ به دلیل این که بی سیم نداشتیم و نمی توانستیم از وضعیت خودمان خبری به جبهه خودی بدهیم و خبری هم از پشتیبانی از سوی نیروهای خودی نبود قرار شد شبه جزیره را دور بزنیم و به گُردان حضرت ابالفضل(ع) متصل شویم و در آن جا کسبِ وظیفه کنیم؛ قبل از این که برویم دو نفر رزمنده را در محلی که بر چهارراه استراتژیک اشراف داشت مأمور کردیم تا آن منطقه را زیر نظر داشته باشند.
حجت الاسلام والمسلمین باطنی در ادامه بیان وقایع اسارت افزود: در راه با یک لشکر از عراقی ها مواجه شدیم و قرار شد بنده برای شناسایی ادوات جنگی بروم و گزارشی تهیه کنم، نیمه شب بود که وارد محدوده عراقی ها شدم و گزارشی از ادوات تهیه کردم ولی وقتی بازگشتم خبری از رزمندگانی که همراه من بودند، نبود، متوجه شدم آن ها عقب نشینی کردند؛ در این جا مردد شدم که عقب نشینی کنم یا این که به دو نفر رزمنده ای که مأمور شدند تا چهارراه را زیر نظر داشته باشند، بپیوندم، به همین سبب با تسبیحی که همراهم بود استخاره کردم و استخاره این طور شد که به دو نفر رزمنده ای که در چهارراه مستقر بودند بپیوندم؛ وقتی به چهارراه رسیدم هوا گرگ و میش بود ولی هیچ خبری از آن دو رزمنده نبود متوجه شدم آن ها نیز دستور عقب نشینی گرفتند و به سمت نیروهای خودی بازگشتند؛ وقتی می خواستم به سمت نیروهای خودی برگردم با نیروهای عراقی روبرو شدم و بعد از مدتی رویارویی به اسارت آن ها درآمدم.
استاد حوزه علمیه ادامه داد: وقتی به اسارت درآمدم بعد از کتک های مفصلی که از دست ارشد عراقی ها خوردم از آن ها درخواست کردم که اجازه بدهند نماز صبحم را بخوانم ولی آن ها اجازه ندادند به همین سبب با لباس خونی، در حال حرکت، بدون وضو و بدون این که از جهت قبله با خبر باشم شروع به نماز خواندن با صدای بلند کردم؛ در راه، وقتی من را نزد فرمانده عراقی ها می بردند، سربازان عراقی از چادرهایشان بیرون می آمدند تا من را کتک بزنند ولی آن دو سربازی که همراه من بودند با گفتن عبارت یُصّلی یعنی در حال نماز خواندن است اجازه چنین کاری را به سربازان دیگر نمی دادند.
وی با بیان این که اسارت به خودی خود ارزش محسوب نمی شود، گفت: قبل از این که اسیر شوم به هر چیزی به جز اسارت فکر می کردم؛ انسان باید در مواجهه با دشمن همه تلاشش را به کار گیرد و ایستادگی کند ولی در شرایطی که هیچ راه چاره ای وجود ندارد باید تن به اسارت داد.
حجت الاسلام والمسلمین باطنی در پاسخ به سؤال فردی که پرسید ایام اسارت را چگونه پشت سر گذاشتید، اذعان کرد: در اسارت به حداقل های وظیفه طلبگی خود عمل می کردیم؛ هیچ وسیله ای برای آموزش دادن مطالب دینی به اسیران وجود نداشت ولی با این شرایط با وجود سخت گیری هایی که از سوی رؤسای عراقی انجام می گرفت روزانه 12 جلسه آموزشی به صورت تک تک برگزار می کردیم و آن هایی که خودشان آموزش دیده بودند برای بقیه مسائل دینی و معارفی را بیان می کردند؛ 6 ماه طول کشید تا دعای کمیل را به واسطه کمک گیری از حافظه بچه ها به صورت ناقص جمع آوری کردیم.
جانشین مدیر حوزه علمیه اصفهان اذعان کرد: یکی از مکان هایی که برای نگهداری اُسرا از آن استفاده می شد استغفارات بود؛ این مکان بی روح بود و درب و دیوارش کاملاً سفید شده بود؛ در این مکان حدود 40 نفر از اُسرای ایرانی را در یک اتاق سه متر در سه متر یعنی نُه متری نگهداری می کردند؛ تصور کنید چند نفر می توانند روی یک فرش نُه متری قرار بگیرند؛ روش های مختلفی را امتحان کردیم تا بالاخره توانستیم به شکل خاصی قرار بگیریم و استراحت کنیم؛ افرادی که به شدت زخمی و مجروح شده بودند با پیگیری های فراوان داخل راهرو قرار می گرفتند، بوی تعفن آن قدر زیاد بود که وقتی سربازان عراقی می خواستند از وضعیت اُسرا بازدید کنند ماسک بر صورتشان می زدند؛ یکی از اُسرا به نام گُلبادی وضعیت به شدت وخیمی داشت و به شدت درد می کشید و بعد از مدتی به فیض شهادت نائل شد؛ بنده بر جسد او نماز میّت خواندم و همه شهدا شاهد بودند که وقتی او را برای تشیع جنازه برداشتیم، در مکانی که از لحاظ بهداشتی صفر بود و بوی تعفن همه را اذیت می کرد، بوی بسیار خوشی که هرگز تا قبل از آن استشمام نکرده بودیم در فضا پیچید.
وی در پایان با بیان این که همه شهدا نزد پروردگار روزی می خوردند و جایگاه رفیع و والایی دارند، خاطرنشان کرد: یکی از افرادی که در اسارت به شهادت رسید و بعد از 12 سال جنازه اش به کشور بازگشت از دوستان بنده بود؛ جسد این شخص با وجود جسارت هایی که از سوی بعثی های عراقی متحمل شده بود، هیچ بوی تعفن و هیچ تغییر ابعادی نداشت، سر این جنازه را از تن جدا کرده بودند، حدود دو ماه در معرض نور آفتاب قرارش داده بودند و مقداری مواد خورنده روی بدنش ریخته بودند ولی جسد بعد از مدت 12 سال هنوز سالم بود؛ بنده خودم این شهید والا مقام را غسل دادم و کفن کردم./867/پ201/ب1