اجتماع مردمی تنها با هویت اسلامی ممکن است
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از صبح نو، مهدویزادگان بحث خود را با مقوله هویت آغاز میکند و با تاکید بر اهمیت آن مقدمهای را ارائه میدهد. او میگوید: هویت و موضوع ناسونالیسم در ظاهر به دو قرن اخیر مربوط میشود. عمدتاً اندیشمندان دوران مدرن به آن پرداختهاند.
او با اشاره به کتاب احمد اشرف، سه روایت را از نظر او درباره هویت و ناسیونالیسم مطرح میکند؛ یکی روایت ناسیونالیسم رمانتیک یا تعصب ملی، دومی ناسیونالیسم مدرن است که ضد تعصب است و سومی هم ناسیونالیسم تاریخی است. مهدویزادگان قائل است که صورت اول ناسیونالیسم به دوران باستان برمیگردد و درصدد احیای آن دوران است، اما در مقابل آن، ناسیونالیسم مدرن با شکل اول ناسیونالیسم مخالف میکند و فرضش این است که ناسیونالیسم یک امر مدرن و جدید است و نمیتوان آن را به دوران باستان مربوط دانست. ناسیونالیسم تاریخی هم حالتی بینابینی دارد.
او تصریح میکند که در این سه برداشت فرض بر این است که هویت و ناسیونالیسم و ملیت مقولههایی مدرن است و سابقه نداشته است، لذا ما نمیتوانیم آن را در سنتها و فرهنگها ریشهیابی کنیم. مهدویزادگان این را یک خلط بزرگ مینامد و میگوید: در دوران مدرن هویت «کشف» شده است، نه اینکه با اندیشه مدرن هویت «ساخته» شده باشد. وقتی ما به تاریخ میرویم هویت کاملاً قابل مشاهده است. او به مفهوم تمایز در بحث هویت اشاره میکند و بیان میکند که تعاریفی در گذشته بین اقوام وجود داشته و مثلاً با نام پیامبران، نامگذاری میشده و تمایز مییافته است.
مهدویزادگان وارد بخش دوم بحث خود میشود که به تعریف هویت اختصاص دارد. او برداشت خودش از هویت را اینگونه بیان میکند: هویت پاسخی به «چیستی» است. یعنی وقتی که فرد به چیستی خود پاسخ میدهد این پاسخ شکلدهنده هویت فردی است. یا وقتی که یک جامعه درباره چیستی خودش پاسخ میدهد این هویت جمع را میسازد. لذا تعریفی که فرد و جامعه از خودش ارائه میدهد را هویت میگوییم. تعریفی که با ذاتیات فرد و جمع انجام میشود. مثلاً ملتی تشیع را جزو ذاتیات خودش میداند. البته عدهای با تعریف به ذات مخالفت میکنند چون اساساً ذات را قبول ندارند و بنابراین هر چه هست همین عرضیات (فرهنگ و آداب و تاریخ و خاطرهها) است.
او به موضوع بحران هویت اشاره میکند و قائل است که بحران هویت یعنی جامعه نتواند خودش را تعریف کند. مهدویزادگان معتقد است جامعه بدون هویت نمیتواند به حیات خودش ادامه دهد و اگر نتواند هویت خودش را تعریف کند اضمحلال و فروپاشی آغاز خواهد شد. به همین دلیل است که تمدنهای کهن همواره دغدغه هویت دارند و سعی در هویتیابی و احیای هویت خود دارند و از منابع خود استفاده میکنند. بنابراین با هر بحران هویت یک احیای هویت هم شکل میگیرد.
بخش سوم سخنان مهدویزادگان به موضوع هویتیابی عاشورایی در دفاع مقدس تعلق دارد. او در این باره به دوران قاجار برمیگردد و به بحران هویتی آن دوران اشاره میکند. مهدویزادگان میافزاید: به دنبال این بحران هویت یک احیای هویت شکل میگیرد. نهضت مشروطه به نوعی پاسخی به هویتیابی جامعه ایرانی بود. این پاسخ عینیت پیدا میکند و دولت مدرن پهلوی شکل میگیرد. نظریهپردازان این دولت مدرن یکی از توجهاتشان همین مقوله هویت بوده است. اینکه ما در جامعه ایرانی یک احیای هویتی انجام دهیم. منتها این احیای هویتی بر اساس همان سه روایت احمد اشرف انجام شد.
مهدویزادگان قائل است که این سه روایت از ناسیونالیسم در دوران پهلوی برای تعریف جامعه ایرانی عملاً موفق نبود لذا بحران هویت حل نشد و بلکه تشدید هم شد. او بیان میکند: از میان همین متفکرین دولت مدرن افرادی پیدا شدند که علیه تعریف ناسیونالیستی مدرن از هویت سخن گفتند. مثلاً میتوان به کار مرحوم فخرالدین شادمان و جلال آل احمد اشاره کرد. کتاب غربزدگی نوعی نقد ناسیونالیسم مدرن است.
او وضعیت جامعه ایران در آستانه انقلاب اسلامی را مورد بررسی قرار میدهد و میگوید: وقتی مباحث رهبری انقلاب را بررسی میکنیم میبینیم که مبحث هویت برایشان بسیار مهم بوده است. پیشتر از آن رهبران مذهبی هم مانند استاد مطهری با کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران وارد بحث شده بودند و ناسیونالیسم را نقد کرده بودند. اوج این کار هم در بیانات امام خمینی؟ره؟ است.
مهدویزادگان روایتی از انقلاب ارائه میدهد و نقش هویت را در آن بررسی میکند: یک رهبر انقلابی میخواهد حکومت طاغوت را براندازی کند. این براندازی به بسیج مردم و تودهها نیاز دارد. بسیج مردم هم با هویت انجام میگیرد. شما باید تعریفی از جامعه بکنید که به واسطه آن جامعه از حالت سکون و رخوت به خروش و تحول برسد. امام این کار را در چارچوب مفهوم اسلام انجام داد.
او به جمله معروف امام (ره) که «اسلام در خطر است» اشاره میکند و میگوید: هویت مردم از آنجا که چیزی جز اسلام نیست، مردم احساس خطر کردند و وارد صحنه انقلاب شدند. یکی از عوامل سرنگونی حکومت استبداد احیای هویتی توسط امام (ره) بود.
مقطع جنگ تحمیلی، موضوعی است که مهدویزادگان نقش هویت را در آن بررسی میکند و میگوید: تهاجم به سرزمین یک ملت در واقع تهدید هویت آن است. اینطور نیست که سرزمینی اگر مورد تهاجم قرار بگیرد، خود به خود بسیج ملی اتفاق بیفتد. به همین دلیل دولتهای مدرن مقابله را به ارتشها سپردهاند. اما امام (ره) در این عرصه هم بحث هویتیابی را وارد کرد و دفع تهاجم با بسیج مردمی و با تاکید بر هویت دینی اتفاق افتاد.
مهدویزادگان اشاره میکند که امام میگوید این جنگ «جنگ اسلام و کفر» است بنابراین دفاع ملی یک دفاع مقدس میشود.
او میافزاید: این هویتیابی عمدتاً از فرهنگ عاشورایی گرفته میشود و در تمام شریانهای دفاع مقدس حضور پیدا میکند. شعرهایی که نوشته و خوانده میشود، رفتارهایی که انجام میشود، نام دستهها و گروهانها و... همه نامهای مقدس مییابند. این جنگ با این هویت نتیجه مثبت خودش را نشان داد. ما در طول 200 سال اخیر سابقه نداشته که وارد جنگی بشویم و در نهایت بخشی از خاکمان را از دست ندهیم اما در دفاع مقدس این اتفاق نیفتاد./۱۳۲۵//۱۰۳/خ