فلسفهای که به آن نیاز داریم هنوز متولد نشده است
به گزارش خبرگزاری رسا، فلسفه ملاصدرا و حکمت متعالیه یکی از فلسفه های تاثیرگذار و مهم در جهان اسلام است که نمیتوان از نقاط برجسته آن چشم پوشی کرد. عدهای از فلاسفه معتقدند فلسفه صدرایی از زمان خود جلوتر بوده و برای امروز و فردا هم امکان پاسخگویی دارد، در حالی که بعضی دیگر بر این باورند که فلسفه ملاصدرا متعلق به دوران خودش بوده و امکان پاسخگویی و رفع معضلات امروز را ندارد. بعضی حتی فراتر از این مساله، معتقدند انقلاب اسلامی باید به دنبال تولید فلسفه جدید و ارائه آن به آیندگان باشد. رضا برنجکار یکی از این افراد است. وی معتقد است نظام جمهوری اسلامی ایرانی باید فلسفه جدیدی را با انطباق بیشتر با اسلام تولید کند. به همین منظور گفتوگویی را با وی درباره فلسفه ملاصدرا انجام دادهایم که در ادامه آمده است.
حجتالاسلام والمسلمین رضا برنجکار عضو هیأت علمی دانشگاه تهران و رئیس انجمن کلام اسلامی حوزه علمیه درباره فلسفه ملاصدرا گفت: ملاصدرا برای فلسفه زحمات زیادی کشید و نظام فلسفی جدیدی متفاوت از نظام های قبلی مانند نظام مشایی و اشراقی ارائه کرده است. این فلسفه هم مانند همه فلسفه ها پتانسیل هایی دارد که می توان از آنها برای حل بعضی از مباحث استفاده کرد اما ما باید ببینیم نقطه برجسته این فلسفه و نقطه تمایز آن از دیگر فلسفه ها چیست؟
وی افزود: علامه حسنزاده آملی جملهای را بیان کردند با این مضمون که «آنچه که فلسفه ملاصدرا را از سایر فلسفههای قبل متمایز میکند، تأثیری است که ملاصدرا از ابن عربی و عرفان او گرفته است»، مباحث فلسفی که ما آنها را به عنوان ابتکارات ملاصدرا در نظر میگیریم، ریشه در مباحث ابن عربی دارد. این فلسفه از فلسفههای دیگر مانند کلام فخر رازی، آیات و روایات و فلسفه مشاء متأثر است، اما اساس فلسفه ملاصدرا طبق دیدگاه آیتالله حسنزاده آملی متأثر از فلسفه ابن عربی و عرفان نظری اوست، لذا میبینیم ملاصدرا فلسفه را از بحث اصالت وجود و وحدت تشریکی وجود آغاز میکند و در نهایت به وحدت شخصی وجود ختم میشود.
وی ادامه داد: ویژگی اصلی فلسفه ملاصدرا تأثیرپذیری از عرفان است. عرفان ابن عربی هم علیرغم اینکه مباحث متعددی را بیان کرده اما از مشکلات اساسی رنج میبرد و آن هم مفاهیمی است که در عرفان وجود دارد و یکی از آنها بحث جبر است.
برنجکار تصریح کرد: فلسفه ملاصدرا مانند هر فلسفه دیگری نقاط مثبت و منفی دارد. ما باید از نکات مثبت آن استفاده کرده و برای نکات منفی چاره جویی کنیم. من معتقد نیستم که می توان بر اساس فلسفه ملاصدرا همه مشکلات را جواب داد بلکه معتقدم بسیاری از مشکلات پیچیدهتر میشود.
این نویسنده افزود: علوم انسانی علم تجربی و اجتماعی و تحلیل حرکت از وضعیت موجود به سوی وضعیت مطلوب است و نمیتوان با فلسفه ملاصدرا به همه مشکلاتی که امروز با آن مواجهیم پاسخ بگوییم. اساس علوم انسانی بر اختیار است و اگر اختیار مطرح نباشد صحبت از حرکت نمیتوان کرد، بنابراین برنامهریزی و مدیریت تحول و حرکت که مسأله اصلی ما در نظام اسلامی است را نمیتوانیم مطرح کنیم.
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران اظهار داشت: من معتقدم بعد از انقلاب اسلامی باید فلسفه جدیدی را متناسب با وضعیت انقلاب اسلامی طراحی کنیم. فلسفه ملاصدرا متعلق به زمان خودش است. همه فلسفهها این گونه هستند. درباره فلسفه ملاصدرا غلو میشود، این کار ما را متوقف میکند. ملت و نظام دانشگاهی و حوزوی و نظام علمی موفق است که پیشرفت کند. ما اکنون به جای اینکه ایدهها و فلسفههای جدید ارائه دهیم، به دنبال فلسفه ملاصدرا هستیم و گاهی تعابیر عجیبی که ملاصدرا خودش آنها را قبول ندارد، بیان میکنیم.
وی گفت: مقام معظم رهبری تأکید بر نظریهپردازی و تحول در علوم انسانی دارند. اخیراً در نشستی اشاره کردند که حکمت متعالیه باید نقد شود و ما باید به فضای جدیدی دست پیدا کنیم. اکنون آقای فیاضی فلسفه صدرایی را نقد می کنند که به نظر من کار صحیحی است. وی در کنگره «نقش شیعه در گسترش علوم اسلامی» به درجا زدن فلسفه اسلامی اشاره کرد.
این محقق با اشاره به اینکه ما با وجود مبالغه نسبت به ملاصدرا باعث درجا زدن فلسفه شده ایم، گفت: ما تلاشهای افرادی مانند علامه طباطبایی و آیتالله مصباح و استاد فیاضی برای اصلاح فلسفه و رسیدن به فلسفه جدیدی که محسنات فلسفه ملاصدرا را داشته باشد اما نواقص آن را نداشته باشد خنثی میکنیم.
برنجکار بیان داشت: ملاصدرا توانست بخشی از مشکلات دوره خود را رفع کند اما بسیاری از مسائل به جا ماند. ما بعد از انقلاب اسلامی نیاز به فلسفه اجتماعی داریم که بتواند مبانی علوم انسانی را تحلیل کند اما فلسفه ملاصدرا در این راستا نبود. ما بعد از انقلاب به فلسفهای مبتنی بر انقلاب اسلامی که مشکلات آن را رفع کند، نیازمندیم. فلسفهای که مبنا برای علوم انسانی اسلامی باشد. ما میخواهیم مبانی اسلامی را به دست بیاوریم که بر اساس آنها نظریهپردازی کنیم.
رئیس انجمن کلام اسلامی حوزه علمیه قم ادامه داد: ما بیش از اینکه بخواهیم در سؤالات و مباحثمان القا کنیم که ملاصدرا همه مشکلات جهان اسلام را رفع کرده باید به طور واقعی به فلسفه او بنگریم. در فلسفه ملاصدرا نکات برجستهای وجود دارد، اما امروز به فلسفه او نیاز نداریم، بلکه فلسفهای که ما به آن نیاز داریم هنوز متولد نشده است. باید روند نقد و جایگزین کردن مباحثی که به روز است و مشکلات ما را رفع میکند و با اسلام انطباق بیشتری دارد، افزایش داشته باشد.
برنجکار در تشریح فلسفه مورد نیاز برای نظام جمهوری اسلامی ایران گفت: ما باید فلسفهای را ایجاد کنیم که نسبت به فلسفههای قبل به اسلام نزدیکتر باشد. ثانیاً ناظر به مسائل امروز ما باشد و بتواند مبانی را در اختیار ما بگذارد که مشکلات امروز ما را رفع کند و همچنین در جامعه و عرصه سیاست و تعلیم و تربیت امتداد پیدا کند.
وی افزود: بیشتر از پرداختن به فلسفه ملاصدرا، باید نوآوری داشته باشیم و انقلاب اسلامی فلسفه های متعدد را ارائه دهد. در غرب فلسفههای مختلف با یکدیگر گفتمان می کنند و خود را رد و اثبات میکنند و در نتیجه رشد میکنند. مادامی که ما یک فلسفه داریم و میخواهیم آن را اصل قرار دهیم و هر کس که با آن مخالفت کند، او را متهم به ضدیت با فلسفه کنیم، رشد نخواهیم کرد.
این استاد فلسفه در پاسخ به این پرسش که فلسفه ملاصدرا تا چه میزان در پاسخگویی به فلسفه غرب کارآمد است، گفت: من منکر پاسخگویی آن نیستم. اکنون در دنیا دو فلسفه اگزیستانس و فلسفه تحلیلی مطرح است. فلسفه اگزیستانس به امور انسانی، دین، بیهویتی، عشق و مشکلات او میپردازد، اما این مباحث در فلسفه ملاصدرا مطرح نمیشود، در حالی که در دین بیشتر درباره آنها آمده است. دین راجع به موضوعات انسانی بسیار سخن گفته است.
وی ادامه داد: یکی دیگر از فلسفههای مهم و مطرح در دنیا فلسفه تحلیلی است. ما در این زمینه فقط علم اصول را داریم که در آن مباحث تحلیلی وجود دارد اما نه آن طور که در غرب وجود دارد. در فلسفه ملاصدرا مباحث تحلیلی وجود ندارد. ما با فلسفه ملاصدرا چگونه می توانیم به فلاسفه تحلیلی پاسخ دهیم و دیدگاه های آنها را نقد کنیم؟
رئیس انجمن کلام اسلامی حوزه علمیه قم یادآور شد: ما باید به مباحث تحلیلی وارد شویم و سرمایه ما در فلسفه تحلیلی علم اصول و در فلسفه اگزیستانس قرآن و روایات هستند اما ملاصدرا در صدد ورود به چنین مباحثی نبود.
برنجکار با رد اینکه حکمت متعالیه یکی از ارکان اصلی تحول در علوم انسانی است، گفت: مبانی در حکمت متعالیه مانند وحدت شخصی وجود که همه موجودات به یک وجود بازمی گردد چگونه میتواند در علوم انسانی نقش داشته باشد و یا جبر در علوم انسانی چه نقشی دارد؟. معتقدم فلسفه ملاصدرا نمیتواند مبانی علوم انسانی را تأمین کند. ما نیاز به فلسفه دیگری داریم که آن مبانی را تولید کند اما آن فلسفه را نداریم.
این استاد حوزه و دانشگاه اظهار داشت: میتوان از لابه لای فلسفه ملاصدرا بهره گرفت اما این مشکل ما را نمیتواند حل کند. اکنون درباره فلسفه ملاصدرا صحبتهای زیادی می شود در حالی که از فلسفه فارابی و ابن سینا بسیار بیشتر میتوان در زمینه حکومت کمک گرفت. باید از فلسفههای دیگر هم بهره بگیریم.
وی در پایان گفت: انقلاب اسلامی ایران باید این افتخار را داشته باشد که بتواند یک یا چند فلسفه در ابعاد مختلف تولید کند تا فلسفه یک گام به پیش برود نه اینکه افتخار ما فلسفه متعلق به دوران صفویه باشد. برای دوران صفویه فلسفه ملاصدرا افتخار محسوب میشود و چه قدر خوب است که بعد از انقلاب هم فلسفه دیگری تولید شد./۹۶۹//۱۰۲/خ
منبع: مهر