یادداشت؛
تکلیف ما و اروپای در حال گذار
جهت مواجهه هوشمندانه و منطقی با اروپای واحد، لازم است ضمن بازتعریف دوباره این مجموعه در حوزه سیاست خارجی، صرفاً بر روی " اروپای واقعی" متمرکز شویم.
به گزارش خبرگزاری رسا، " اروپا در حال گذار است"! این عبارت گزارهای است که بارها آن را طی سالهای اخیر شنیدهایم. کاهش قدرت احزاب سنتی (اعم از محافظهکار و سوسیالدموکرات) در اروپای واحد و رشد آرای احزاب و گروههای ملیگرا و ضد یورو و فراتر از آن، سردرگمی راهبردی اتحادیه اروپا در مواجهه با پدیدههای سیاسی و اجتماعی جاری در این مجموعه، جملگی نمادها و نشانههای این گذار محسوب میشود.
اگرچه برخی احزاب و گروههای سیاسی در اروپا موضوع "استقلال از آمریکا در نظام بینالملل" را بهمثابه یک "هدف" در راستای احیای اروپای واحد مطرح میکنند، اما استراتژیها، تاکتیکها و ابزارهای اتحادیه اروپا در راستای رسیدن به این هدف هنوز تعریف نشده است.
عدم ثبت سیاسی بازیگران مطرح اروپایی (خصوصاً تروییکای اروپایی) در شکلگیری این معادله بیتأثیر نبوده است: ماکرون به دنبال وقوع اعتراضات فرانسه و عقبنشینی از اصلاحات اقتصادی خود، دیگر قدرت تبدیلشدن به رهبر اقتصادی اروپای واحد را ازدستداده است. آنگلا مرکل پس از تشکیل دولتی ائتلافی و ضعیف در برلین و شکست حزب دموکرات مسیحی در دو انتخابات محلی بایرن و هسن اعلام کرده است که در سال ۲۰۲۱ برای همیشه از قدرت کنارهگیری خواهد کرد.
بدیهی است که جانشین مرکل قدرت مانور وی در رأس هرم رهبری منطقه یورو و متعاقباً اتحادیه اروپا را نخواهد داشت. انگلیس نیز در تبوتاب خروج از اتحادیه اروپاست. موضوعی که حتی اگر درنهایت تحقق پیدا نکند، تا سالها لندن را از تمرکز بر معادلات رهبری اروپا دور میسازد.
مجموع تحولات اروپا، خصوصاً از سال ۲۰۰۷ میلادی (زمان وقوع بحران اقتصادی در اروپا) تاکنون نشان میدهد که قاره سبز در آستانه نوعی دگردیسی سیاسی و اجتماعی قرارگرفته است. بدون شک در چنین شرایطی بر روی متعلقات رفتاری، تاکتیکی و حتی راهبردی اتحادیه اروپا نیز نمیتوان حساب ویژهای باز کرد.
اتحادیه اروپا که در ابتدای تشکیل خود در اواخر قرن بیستم، خود را بهعنوان یک "مجموعه قوی "با "ثوابت محکم" بهنظام بینالملل عرضه کرده بود، امروز از ثبات استراتژیک و حتی تاکتیکی اندکی برخوردار است. بدیهی است که در چنین شرایطی نمیتوان از اتحادیه اروپا بهعنوان یک"متغیر مستقل" در جهان امروز یادکرد. اروپا تحت تأثیر سوء مدیریت و ضعف داخلی خود، خصوصاً در حوزههای امنیتی، به متغیری وابسته به بازی دیگر بازیگران و در رأس آنها ایالاتمتحده آمریکا تبدیلشده است.
آنچه مسلم است اینکه با توجه به شرایط جاری در اروپا، لازم است درک صحیحی از "اروپای امروز" یا همان " اروپای در حال گذار" داشته باشیم. " اروپای ایدهآل " حتی به معنایی که مؤسسان اروپای واحد آن را تفسیر میکردند، مدتهاست دیگر عینیتی نداشته و صرفاً به مفهومی انتزاعی تبدیلشده است: اروپای ایده آلی که حداقل دارای خصلت استقلال در تصمیمگیری و ایستادگی در برابر آمریکا باشد، امروز عملاً وجود خارجی ندارد.
حقیقتی که دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان باید آن را بهعنوان یک اصل مهم در محاسبات و ریلگذاریهای تاکتیکی خود در قبال اروپای واحد لحاظ کند. به عبارت بهتر، جهت مواجهه هوشمندانه و منطقی با اروپای واحد، لازم است ضمن بازتعریف و صورتبندی دوباره این مجموعه در حوزه سیاست خارجی خود، صرفاً بر روی " اروپای واقعی" و اجزا و ارکان آن متمرکز شویم.
بدیهی است که اروپای واحد در این معادله پیچیده، نمیتواند حکم یک نقطه ثقل را برای ما در حوزه سیاست خارجی و اقتصاد داشته باشد زیرا یک مجموعه در حال تغییر و دگردیسی و فراتر از آن، یک "متغیر وابسته" به رفتار دیگر بازیگران بینالمللی، نمیتواند بهمثابه یک" گرانیگاه" از سوی ما مورد شناسایی و اعتماد قرار گیرد. /۱۰۱/۹۶۹/م
منبع: رسالت
ارسال نظرات