یادداشت؛
دونگاه متفاوت در تمدنسازی گام دوم انقلاب
سخنان رییس جمهور در دیدار روز مبعث پیامبر(ص) با مقام معظم رهبری وجود دو نگاه متفاوت را در تمدن سازی اسلامی بین مقام معظم رهبری و رییس جمهور نشان داد.
به گزارش خبرگزاری رسا، سخنان رئیس جمهور در دیدار ۱۴/۱/۹۸ بعثت پیامبر اسلام (ص) با مقام معظم رهبری وجود دو نگاه متفاوت را در تمدن سازی اسلامی بین مقام معظم رهبری و رئیس جمهور نشان داد.
اگر چه تفاوت دیدگاههای آقای روحانی با مقام معظم رهبری تاکنون در موضوعات گوناگون مانند: اسلام انقلابی و اسلام رحمانی؛ دولت دینی و دین دولتی؛ به بهشت بردن مردم به عنوان وظیفه دولت؛ تفاوت مذاکره با آمریکا با نهیب امام حسین (ع) به ابن سعد؛ علوم انسانی اسلامی و غیر اسلامی؛ استقلال و انزوا؛ توسعه غربی یا اسلامی کدامیک؟؛ نحوه بر خورد با منتقدین، بارها بر مردم و نخبگان جامعه روشن و آشکار شده است.
ولی اینها در گام اول رخ داده لذا اینک که رهبر انقلاب بیانیه گام دوم را ابلاغ فرمودند و مسیر شکل گیری تمدن نوین اسلامی را تعیین نمودند؛ نگاه متفاوتی بین راههای رسیدن به تمدن در اسلام مطرح میشود.
نظر روحانی در تمدن سازی
بعثت پیامبر توانست تمدن عظیم و بزرگی را بنیان گذاری کند و توانست علم، عقل، خرد، اخلاق، صدق، ادای امانت، وفای به عهد، برادری، حکمت، عدالت و رحمت را جایگزین خشونت، جنگ، خونریزی، کینه و انتقام کند. آنچنان اقوام مدینه را به یکدیگر، مدینه را به مکه و مکه را به طائف نزدیک کرد که یک امت واحده را تشکیل داد. قدرتی عظیم و توانمندی بزرگ از انسانهایی که دیروز بادیه نشین تند خو بودند و امروز شهر نشین میانه رو.۱۴/۱/۹۸
نظر رهبری انقلاب نسبت به تمدن اسلامی
بعثت انبیا برای ایجاد یک جامعهفاضله است؛ همان طور که اشاره کردند، برای ایجاد یک تمدّن است. خب، این تمدّن همه چیز دارد؛ در تمدّن همه چیز هست؛ هم علم هست، هم اخلاق هست، هم سبْک زندگی هست، هم جنگ هست. جنگ هم هست، کما اینکه شما ببینید در قرآن چقدر از آیات، مربوط به جنگ است. این جور نیست که ما بتوانیم بگوییم که اسلام آمد برای اینکه جنگ را از بین ببرد؛ نه، جهت جنگ مهم است؛ جنگ با چه کسی؟ جنگ برای چه؟ این مهم است. طواغیت عالم میجنگند برای هوای نفْس، برای قدرتطلبیهای خودشان، برای اشاعه فساد. الان سالها است صهیونیستها دارند میجنگند، امّا برای مقاصد خبیث میجنگند؛ در مقابل آنها مؤمنین هم میجنگند -مجاهدین فلسطینی میجنگند، مجاهدین حزبالله میجنگند،۱۴/۱/۹۸
از منظر آیت الله امام خامنهای به مثابه یک متفکر و اندیشمند اسلامی، هدف نهایی انقلاب اسلامی رسیدن به تمدن اسلامی در زنجیرهای منطقی و مستمر است که بر چهار رکن دین، عقلانیت، علم و اخلاق بنا شده است و برای تحقق آن بایستی پنج مرحله انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، جامعه اسلامی و تمدن اسلامی در مسیر تمدن سازی پشت سر گذاشته شوند. پس از وقوع انقلاب اسلامی و تشکیل نظام اسلامی (جمهوری اسلامی) که ارکان، عناصر و ابعاد آن در قانون اساسی متجلی است و البته هنوز به طور کامل تحقق پیدا نکرده است، عبور از سه گام دیگر در زنجیره تمدن سازی فرآیندی پیچیده است.
بررسی بیانات ایشان نشان میدهد که برای تحقق این سه مرحله از زنجیره تمدن نوین اسلامی، پیمودن چهار گام لازم است که عبارتند از: تولید نظریه توسط حوزه علمیه، تولید علم توسط دانشگاه، کاری است در سطح خرد توسط گروههای خودجوش نخبگانی و گفتمان سازی که نهایتاً به تطبیق دولت و چارچوبهای آن با چارچوبهای دینی میانجامد؛ تفوق گفتمانی که منجر به ریل گذاری و تعیین مسیر حرکت میشود. با شکل گیری جامعه اسلامی اسوه، زمینه برای الگوگیری و آغاز تمدن اسلامی که تجلی کامل آن در عصر ظهور خواهد بود فراهم میگردد.
فرآیند تمدن سازی پیامبر اسلام
دقت در فرآیند استقرار نظام اجتماعی و تمدن اسلامی از سوی پیامبر (ص)، ملاحظه میشود که ایشان اقدامات خود را، طی روند و فرایندی دقیق و حساب شده، مطابق اقتضائات محیطی و انسان شناختی به اجرا در آوردند. رسول مکرم خدا (ص)، دین خود را ادامه مسیر انبیای سلف خواندند و از این جهت با پشتوانه روحی و روانی کار خود را آغاز کردند.
خداوند در مورد مأموریت پیامبر عظیم الشأن فرمود «وما ارسلناک الا کافه للناس بشیرا ونذیرا ولکن اکثر الناس لا یعلمون» (سوره ۳۴:۲۸)؛ و رسول خدا خود و همه پیامیران را اهل مدارا و نرم خویی توصیف فرمود: «انا معاشر الانبیاء امرنا بمداراه الناس کما امرنا بالفرائض» (طباطبایی،۱۳۸۵:۹۷). وخداوند او را دارای اخلاق عظیم (سوره۶۸:۴) و نرم خویی خواند وخطاب به ایشان فرمود اگر سخت دل بودی مردم از اطراف تو پراکنده میشدند. پس اهل بخشش باش و برای گنه کاران طلب استغفار کن و از مؤمنان مشورت بگیر و آنگاه که در امری عزم کردی با توکل به خداوند آن را به پیش بر. (سوره ۳:۱۵۹) بدین صورت، زمینه را برای رهبری فراهم میکند.
از ظرفیتهای موجود استفاده بهینه میشود و هیچ فرصتی از دست نمیرود. با بردگان سخن گفته میشود و از طبقات آمادهتر نیرو تربیت میشود. معیارهای جدید برای روابط و مناسبات که برای تحول بهکار آید، ارائه میشود و عرب و عجم، آقازاده مثل «مصعب» و برده نظیر «بلال» در کنار هم قرار میگیرند. تیمی منسجم کم کم شکل میگیرد و پیامبر این بار به توسعه فضایی مبادرت میکنند عدهای را به حبشه اعزام میکنند که هم امنیت آنها تأمین میشود و هم ندای جدید جهانی میشود و نظام جدید پشتوانه افکار عمومی را با خود همراه میکند. عدهای نیز برای تبلیغ و گسترش نظام راهی دیار خود میشوند.
ولی ارتباطات اجتماعی به طور کامل برقرار است. برای رهبری طوری زمینه فراهم شده که از اقتدار کاریزمایی به خوبی استفاده میکند. آیات مکی با محوریت اعتقادات و معاد و اصول دین، هم ریشههای نظام موجود را هدف قرار داده و نابود میکند و اعتبار برای آن باقی نمیگذارد و هم اساسیترین بخش هویت سازی فرهنگی را پی ریزی میکند. نمادها با ظهور مناسکی، چون نماز و آداب معاشرت، مرزهای نظام جدید را آشکار میکند.
نظام جدید، توسعه یافته و به یثرب میرسد. نظام اجتماعی کامل در آنجا شکل میگیرد. هم مدیریت و رهبری نظام در اختیار نظام ساز است و هم روی فکر و مرام و اعتقادات و آداب و معاشرت کار میشود. نیروهای این نظام هم در جنگ با مشرکان شرکت میکنند و هم مبارزه با نفس خود را جهاد اکبر میدانند و از مهمترین شاخصهای این مبارزه، ترجیح امر و دستور رهبری بر خواست و برداشت خویش است.
پس سطح خرد و کلان، به هم میآمیزد و یکپارچگی و انسجام میآفریند؛ در همان حال که نیروهای انسانی از فرط گرسنگی سنگ به شکم بسته اند، خود رهبر، همچون یک سرباز و کارگر ساده، مجبور است برای حفر خندق برای حفظ کیان نظام کلنگ بزند و با هر جرقهای که از تماس کلنگ با سنگ بر میخیزد، فتح ابر قدرتان آن زمان نوید داده میشود. چشم اندازی به این بلندی در آن شرایط، جز از سوی پیامبر نمیتوانست بر زبان کسی جاری شود.
نکته اینجا است که از نظر شخصیتی و اعتقادی نسبت به مؤمنان، جوری کار شده و شخصیت افراد به گونهای محکم و با ثبات شده که در این قصه تردید نمیکنند؛ و با امید به آینده، بر تلاششان میافزایند.
نظام، برای رسیدن به چشم انداز خویش باید فراز و نشیبهایی را پشت سر گذارد؛ هم بدر را تجربه کند و هم احد را و البته، اما تجربه بیاموزد و تهدیدها را به فرصت تبدیل کند. در این شرایط، همراه با کار دفاعی، نظام نیز در درون ساخته میشود. زیر بناها در سور مکی ارائه شده و با تکرار آیات به طور دائم در حال زایش و توسعه است و شرایط، برای نزول آیات مدنی فراهم میشود؛ آیاتی که نظام مدنی را میسازد.
اقتصاد، خانواده، سیاست، محیط زیست، شهرسازی و معماری، و… ارائه میشود و همزمان کار توسعه جغرافیایی نظام نیز مورد توجه است. سفیران به کشورهای مختلف اعزام میشوند. انتظار این نیست که همه به این دعوت پاسخ مثبت دهند، ولی باید کار آغاز شود تا روزی زمینه تحقق آن فراهم شود.
تمدن سازی بدون مقابله با دشمنان امکان ندارد
بعضیها میگویند «آقا، دشمنتراشی نکنید»؛ نه، ما دشمنتراشی نمیکنیم؛ ما همین حرف پیغمبر و حرف خدا و حرف توحید را بر زبان میآوریم و خود همین گفتن، یک عدّه دشمن به وجود میآورد. دشمن، به خاطر ایجاد حرکت توحیدی دشمن میشود. رفع دشمنیِ او هم به این است که شما دست از حرکت بردارید و برگردید به همان چیزی که آنها میخواهند، یعنی عبودیّت طاغوت، پیروی طاغوت و مانند اینها؛ آمریکا این توقّع را از ما دارد، نوکرهای آمریکا مثل آلسعود -این تَبَعه منطقهای آمریکا- هم همین جور؛ هرچه آنها میگویند، اینها هم همان را تکرار میکنند؛ در واقع «یُقاتِلونَ فی سَبیلِ الطّاغوت».) همین کسانی که دارند برای طاغوت مبارزه میکنند، برای طاغوت حرکت میکنند.
خب، در این مصافی که وجود دارد، این مصاف حق و باطل، مصاف توحید و طاغوت -که ناگزیر چنین مصافی وجود دارد- آن که خدای متعال مقدّر کرده است که پیروز بشود، جبهه حق است؛ یعنی شما ملّت ایران، اگر همان جور که تا حالا حرکت کردهاید، حرکت را ادامه بدهید، قطعاً بر دشمنانتان پیروز خواهید شد یعنی بر آمریکا پیروز [خواهید شد]: وَ نُریدُ اَن نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ استُضعِفوا فِی الاَرضِ وَ نَجعَلَهُم اَئِمَّةً وَ نَجعَلَهُمُ الوارِثین. (۱۱) هُوَ الَّذیِ اَرسَلَ رَسولَهُ بِالهُدی وَ دینِ الحَقِّ لِیُـظهِرَهُ عَلَی الدّینِ کُلِّه) خدای متعال این جور مقدّر فرموده ۱۴/۱/۹۸.
اگر این را قبول کردیم که اسلام دین جهانی است و سیره نبوی جهانی بودن دین اسلام را نشان میدهد، راه گسترش اسلام جهاد است و جنگ یکی از کم مورد اقبالترین حالت جهاد است، گفتگو جایگاه پیدا میکند.
لازمه دعوت جهانی گفتگو است و اگر گفتگو را با جبهه کفر زیر سوال ببریم و برنتابیم با چه توجیهی از روش دعوت انبیا میخواهیم دفاع بکنیم؟ با چه توجیهی این همه وقتی که انبیاء عظام گذاشتند تا با کفار صحبت کنند را چطور توجیه میکنیم؟ آیات صریح قرآن که اذهب الی الفرعون را چطور میخواهیم توجیه کنیم؟ لازمه دعوت گفتوگوست و اگر گفتگو جواب نداد و در مسیر گفتگو مانع تراشی شد آنجا باید به شکل دیگر جهاد که جنگ است روی آورد. چرا از ترس مستشرقان که دین اسلام را دین شمشیر معرفی کردند، این قدر دچار انفعال شویم که هرجا که اسلام از شمشیر استفاده کرد را به دفاع برگردانیم؟ اما جهاد را با جنگ یکسان ندانیم.
بدیهی است هیچ یک از جنگهای پیامبر جنبه خشونت طلبی و بی رحمی و تهاجم نداشت بلکه یا به سبب فتنه و نقض عهد طرف مقابل بود، مانند جنگ با بنی قنیقاع در مدینه و جنگ با مشرکان درفتح مکه که به سبب نقض عهد قریش در صلح حدیبیه روی داد. یا برای جلوگیری از تجاوز بود مانند جنگ احد و خندق و یا قصاص و معامله به مثل و یا به سبب محاصره اقتصادی بود، مثل جنگ بدر و یا پیشگیری از تجاوز و فتنه بود مانند: تجاوزهای پراکنده عمال روم و امپراطوری روم و هم چنین ایران وعوامل آنان در سر حدات و جنگ تبوک. حتی رومیان سفیر پیامبر را کشتند. اما بخش از جنگها هم حالت تهاجمی داشته و صرفا دفاعی نبوده است. /۱۰۱/۹۶۹/م
منبع: رسالت
ارسال نظرات