نسبت معامله قرن با تحولات منطقه
به گزارش خبرگزاری رسا، «معامله قرن» طی یکصد سال اخیر، بیسابقهترین و بزرگترین توطئه نظام سلطه برای بهاصطلاح تغییر مرزهای سیاسی و جغرافیایی به شمار میرود. این طرح از بدو رونمایی با مخالفتهای سنگین و حتی تهدید گروههای مقاومت روبهرو شد، بهنحویکه تشکیلات سازشکار فلسطین نیز بهصراحت آن را رد کرده است.
گام نخست این طرح، دو هفته پیش از سوی آمریکا رونمایی شد که بر اساس آن، از کشورها و شرکتها خواستهشده سرمایههای خود را به نوار غزه بیاورند تا با بهاصطلاح سرگرم کردن فلسطینیها به افتتاح چند طرح و پروژه اقتصادی، بتوانند بقیه بخشهای اصلی این طرح را تحت این پوشش، اجرا کنند. طراحان این توطئه این وعده را دادهاند که منطقه تحت حاکمیت دولت فلسطینی حاصل از معامله قرن، یک منطقه مدرن عربی خواهد بود، اما این وعده نیز نتوانست باعث فریب کشورهای اسلامی شود و روز به روز بر دامنه مخالفت کشورها و جریانهای تأثیرگذار منطقه با آن افزوده میشود.
از سوی دیگر، اجرای موفقیتآمیز معامله قرن برای آمریکا از این منظر حائز اهمیت است که ترامپ در زمان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری خود به لابی صهیونیسم قول داده بود که مسئله فلسطین را برای همیشه حل کند؛ لذا دولت ترامپ تصمیم گرفت که از چند جبهه وارد شده و با تشدید فشار بر بازیگران مهم منطقهای، آنها را به عدم مخالفت با این طرح وادار نماید.
ذکر این نکته نیز ضروری است که موضوع معامله قرن، ابداع شخص ترامپ نیست، چه اینکه طراح و مجری آن، «جارد کوشنر» داماد ترامپ، یک صهیونیست آمریکایی و دارای روابط بسیار نزدیک با لابی آیپک و مقامات رژیم صهیونیستی است. بنابراین، حداکثر نقشی که در این میان میتوان برای ترامپ قائل شد، نقش اجرا و مباشرت است نه بیشتر، زیرا آمریکا بهظاهر از بیشترین قدرت اقتصادی و نظامی برخوردار است و قادر است با این دو حربه، دیگران را به تبعیت وادار کند؛ امری که تاکنون خلاف آن ثابتشده است.
شاهد این مدعا آن است که «شبتای شاویت» رییس اسبق سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی (موساد) در مصاحبهای که اوایل سال گذشته انجام داد تصریح کرد: «مرحله مرزبندیهای سایس پیکو دیگر تمامشده و خاورمیانه جدید دیگر ربطی به آن نخواهد داشت... ما در آستانه یک فرصت تاریخی برای تغییر مرزهای خاورمیانه هستیم که فقط یکبار پیش میآید، عراق دیگر همان عراق نخواهد ماند، سوریه دیگر همان سوریه نخواهد بود، کردها فرصتی خوب برای استقلال پیدا میکنند.»
به عقیده رییس سرویس جاسوسی اسرائیل، رویه بازطراحی ژئوپولتیک و مرزهای جغرافیایی، فرصت مغتنمی برای حل مناقشه فلسطینیها و صهیونیستها را به دست میدهد و در این میان، «کشورهای عربی معتدل به رهبری عربستان سعودی میتوانند فلسطینیان را به پذیرش معامله قرن مجبور کنند.» این نکتهای است که سید مقاومت در سخنرانی روز شنبه خود به مناسبت نوزدهمین سالگرد آزادسازی جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰ به آن اشاره و تصریح کردند: «تمام اتفاقاتی که امروز در منطقه در جریان است کاملاً با اجرای معامله قرن در ارتباط است.»
بر این اساس، جنگی که جبهه عبری، غربی و عربی علیه سوریه و عراق از سال ۲۰۱۱ به اینسو به راه انداختند، در همین راستا ارزیابی میشود. داعش از همان روزهای نخست ظهورش در عراق، رسماً اعلام کرد که رژیم صهیونیستی را دشمن خود و خلافت خود خواندهاش نمیداند و در این مدت حتی یک گلوله هم به سمت سرزمینهای اشغالی شلیک نکرده است.
تصاویری که از بستری شدن مجروحین تکفیری در بیمارستانهای سرزمینهای اشغالی و ملاقات مشفقانه و طبیبانه «بنیامین نتانیاهو»، نخستوزیر این رژیم از آنها منتشر شد نیز دال بر این واقعیت است که تکفیریها عامل و ساختهوپرداخته صهیونیستها هستند و گرنه چه معنی دارد که یک گروه بهاصطلاح جهادی مسلمان، اشغال اولین قبله مسلمانان توسط صهیونیستها را بهطورکلی به فراموشی بسپارد و از اولویت خود خارج کند؟! عراق و سوریه دو کشور تأثیرگذار در مسئله فلسطین هستند، لذا به راه انداختن اختلافات قومی و مذهبی در آنها با تحریک و جنگافروزی گروهای تکفیری که هنوز هم ادامه دارد، با هدف وادار کردن آنها به دست برداشتن از مخالفت با معامله قرن صورت گرفته است.
نکته مهم دیگر، شاخوشانه کشیدن آمریکا برای کشورمان و به راه انداختن جنگ روانی در راستای ایران هراسی است. ترامپ در اولین سفر منطقهای خود به منطقه، جمهوری اسلامی را مقصر بیثباتی و توسعه تروریسم در خاورمیانه جلوه داد و طرح عقیم مانده «ناتوی عربی» از همانجا کلید خورد، چراکه کاخ سفید از این طریق میخواست ایران را دشمن و مسئله اصلی کشورهای عربی و مسلمان جلوه دهد و رژیم صهیونیستی را به حاشیه امن ببرد.
در چنین فضای متشنجی با این ادعا که ایران خطر اصلی برای کشورهای منطقه است، طرح معامله قرن از سوی ترامپ مطرح شد و در ماهها و هفتههای اخیر نیز تلاش شد که ایران، مشکل کلیدی منطقه قلمداد شود. از طرفی، چینش پازل پرونده قتل جمال خاشقجی بهنحویکه آل سعود راه گریزی جز پذیرش مسئولیت آن نداشته باشد نیز در راستای این هدف طراحی شد تا عربستان مجبور شود برای حفظ وجهه خود، نقش میاندار معامله قرن را بازی کند، در غیر این صورت از حمایت آمریکا در برابر موجی از انتقادات جهانی در این فضاحت برخوردار نمیشد.
این در حالی است که مستأجر چهل و پنجم کاخ سفید بهزعم خود میپندارد که تحریمهای اقتصادی ایران و تشدید تهدیدات نظامی و معیشتی میتواند کشورمان را از مخالفت با سیاستهای آمریکا در خاورمیانه منصرف و حتی همراه سازد، چون بهخوبی میداند که انقلاب اسلامی نقش محوری در هدایت گروههای مقاومت و کشورهای حامی آن ایفا میکند و کوتاه آمدن ایران در برابر معامله قرن، همچون برداشتن یک سد بزرگ، خواهد توانست این طرح بزرگ صهیونیستی را به سرانجام برساند.
حمایت قاطع از تمام سرزمین فلسطین و مسئله قدس، ازجمله ارکان راهبردهای جمهوری اسلامی محسوب میشود و موجودیت نامشروع رژیم صهیونیستی را اساساً به رسمیت نمیشناسد که بخواهد هر نوع سهم خواهی کم و زیاد اسرائیل را تحمل کند. از این رو، مخالفت پایانناپذیر با این غده سرطانی در صدر سیاستهای کشورمان خواهد بود و فشارهای تحریمی و چالشهای نظامی نمیتواند ایران را از پافشاری بر این استراتژی قطعی منصرف سازد.
نباید فراموش کرد که «معامله قرن»، همچون «پیمان اسلو» و «کمپ دیوید» که با تبلیغات فراوان و هزینههای سنگین با همکاری مرتجعین منطقه ازجمله عربستان سعودی بهمنظور به فراموشی سپردن آرمان فلسطین کلید خوردند، پایانی جز شکست، اتحاد بیشتر مسلمان بر مسئله اول جهان اسلام ندارد و انشاءالله به محو این رژیم جعلی در آیندهای نهچندان دور خواهد انجامید. /۱۰۱/۹۶۹/م