شجره خودساخته
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، یکی از فرقههای پر ادعا که حرکات تبلیغاتی زیادی در عرصهی رسانه و تبلیغات میدانی دارد فرقهی انحرافی یمانی است. مؤسس این فرقه احمد اسماعیل کاطع و از قبیله «صیامر» است.
مریدانش او را با عنوان احمد الحسن نامگذاری میکنند و علت به کار بردن نام (الحسن) برای او، استناد به این روایت میباشد.
وَ یُسَمِّیهِ بِاسْمِ جَدِّهِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ یُکَنِّیهِ، وَ یَنْسُبُهُ إِلَى أَبِیهِ الْحَسَنِ الْحَادِیَ عَشَرَ إِلَى الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ.
در استدلال به این روایت چنین میگویند که در عباراتش اشاره شده، او منسوب به امام حسن عسگری(علیه السلام) میباشد و از طریق ایشان به امام حسین(علیه السلام) متصل میشود.
آنها شجره نامهای خودساخته ارائه داده و نسب او را چنین بیان میکنند: احمد فرزند اسماعیل فرزند صالح فرزند حسین فرزند سلمان فرزند محمدبن حسن عسکری (مراد امام زمان میباشد) فرزند حسن العسکرى فرزند على فرزند محمد فرزند على فرزند موسى فرزند جعفر فرزند محمد فرزند على السجاد فرزند حسین فرزند على ابن ابى طالب علیهم الصلاة والسلام.
این نسب نامه ساختگی در حالی است که، بنابر نظر شیروان الوائلی- وزیر امنیت دولت عراق -و گروهی از طوایف بصره، او از طایفه همبوش که یکی از طوایف البوسویلم است، میباشد. و این طایفه از سادات محسوب نمیگردند.
کاطع در حدود سال ۱۳۵۱ در روستای همبوشی در منطقه هویر از توابع شهرستان زبیر از استان بصره متولد شد و توانست فارغالتحصیل دانشکده مهندسی نجف در سال ۱۳۷۸ شود، بعد از ارتباط با استخبارات عراق وارد حوزه علمیه شده و اخراجی حوزه علمیه شهید سید محمد صدر است. اسماعیل کاطع سلسله ادعاهای کذب زیادی داشته، اما یکی از جالبترین آنها ادعای ظهورش و سپس به دوران غیبت رفتنش است؛ شروع دورانی که دیگر کسی او را نمیبیند و همه میبایست از طریق نزدیکانش با وی ارتباط داشته باشند. در حال حاضر اسماعیل کاطع به شکل مداوم در کشورهای جنوبی خلیجفارس در سفر بوده و بیشتر در امارات و قطر حضور دارد.
مسئولین فرقهی یمانی
رهبری جریان الیمانی در حال حاضر در اختیار احمد اسماعیل کاطع است. «شیخ کاظم العقیلی» مسئولیت شاخه نظامی و فردی به نام «عبدالرحیم ابومعاذ» مرشد معنوی این فرقه است. معاون اسبق کاطع «شیخ حیدر المنشداوی» ملقب به «ابن ابو فعل» بود، المنشداوی در زمان زمامداری صدام برای تبلیغ به ایران سفر کرد بعد از ورود به ایران دستگیر شده و به مدت ۶ ماه زندانی شد.
وی بعد از سقوط صدام به عراق برگردانده شد در بازگشت ادعا نمود وصی امام زمان جدیدی به نام «عبدالله بن الحسن القحطانی» است و از همه امور حتی از محل قبر حضرت فاطمه (ص) مطلع است. المنشداوی دفتری در منطقه قدیم نجف اشرف در «شارع الرسول (ص)» افتتاح نمود. این ادعا موجب شد احمد اسماعیل کاطعی با صدور بیانیهای المنشداوی را تفسیق کند و درنتیجه المنشداوی ترور شد.
یکی دیگر از افرادی که در فرقه الیمانی باید مورد اشاره قرار گیرد «سید حسن الحمامی» است وی روحانی ارشد جریان یمانی بوده و فرزند مرحوم «سید محمدعلی حمامی» متوفای ۱۹۹۸. م از علمای معروف نجف است که علیرغم راه و رسم پدر با دستگاه بعثی مرتبط شده و وارد فرقه کاطعی گردیده است، وی درنهایت توسط دولت عراق دستگیر شد. حضور الحمامی باعث فریب برخی از مردم سادهدل شد تا به فرقه بپیوندند.
فرزندان مهدی!
طرفداران احمد حسن در مقام استدلال بر مدعای خود گاه مرتکب اشتباهات بزرگی شدهاند که در بهترین فرضها ریشهای جز بیبهره بودن آنان از کمترین دانش ادبیات نمیتواند داشته باشد. به عنوان نمونه در برخی موارد آنچه را نویسندهای برای شرح یک روایت در ادامۀ روایت نوشته، جزو حدیث پنداشتهاند و آن را جزو دلایل حقانیت احمد حسن محسوب کردهاند. برای مثال مینویسند:
قال موسی بن جعفر (ع): ... و کل قائم من ولده من بعده مهدی قد هداهم اللّه عزّ و جلّ ذکره، و هدی بهم عباده إلیه سبحانه، فهم الائمة المهدیون و العباد الصالحون الذین ذکرهم اللّه فی کتابه أنه یورثهم الارض و هو لا یخلف المیعاد. (مغربی، ۱۴۱۴: ج ۳، ۳۶۴ - ۳۶۵)
طرفداران احمد حسن مدعی هستند بنابر فرمایش امام موسی بن جعفر (ع) امام مهدی (عج) فرزندانی دارد که مهدی هستند و در نتیجه، این روایت از جمله دلایلی است که اندیشۀ وجود مهدیهایی از نسل امام مهدی (عج) را تأیید میکند.
در حالی که بر خلاف القای طرفداران احمد حسن، مطلب بالا اساساً حدیث نیست و سخن قاضی نعمان مغربی نویسندۀ کتاب است که در ادامۀ فرمایش امام موسی بن جعفر (ع) و برای توضیح آن آمده است. طرفداران احمد حسن از فرط بیسوادی آن را بخشی از حدیث به شمار آوردهاند.
متن کامل کتاب بدین قرار است:
عبد الرحمن بن بکار الأقرع القیروانی، قال: حججت، فدخلت المدینة، فأتیت مسجد رسول اللّه (ص)، فرأیت الناس مجتمعین علی مالک بن أنس یسألونه و یفتیهم. فقصدت نحوه، فاذا أنا برجل و سیم حاضر فی المسجد و حوله حفدة یدفعون الناس عنه، فقلت لبعض من حوله: من هذا؟ قالوا: موسی بن جعفر (ع). فترکت مالکاً، و تبعته، و لم أزل أتلطف حتی لصقت به، فقلت:یا ابن رسول اللّه! إنی رجل من أهل المغرب من شیعتکم و ممن یدین اللّه بولایتکم. قال لی: إلیک عنی یا رجل، فانه قد وکّل بنا حفظة أخافهم علیک. قلت: باسم اللّه، و انما أردت أن أسألک. فقال: سل عما ترید؟ قلت: إنا قد روینا أن المهدی منکم، فمتی یکون قیامه، و أین یقوم؟ قال: إن مثل من سألت عنه مثل عمود سقط من السماء رأسه من المغرب و أصله فی المشرق، فمن أین تری العمود یقوم إذا اقیم؟ قلت: من قبل رأسه. قال: فحسبک، من المغرب یقوم و أصله من المشرق و هناک یستوی قیامه و یتم أمره؛ و کذلک کان المهدی (ع) و نشأته بالمشرق ثم هاجر الی المغرب، فقام من جهته؛ و بالمشرق یتم أمره، و یقوم من ذریته من یتم اللّه به ذلک فیما هناک، و یورثه الأرض کما قال عزّ و جلّ فی کتابه المبین: وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُها عِبادِی الصَّالِحُونَ و کله ینسب الی المهدی (ع) لانه مفتاحه و بدعوته امتدّ أمره، و کل قائم من ولده من بعده مهدی قد هداهم اللّه عزّ و جلّ ذکره، و هدی بهم عباده إلیه سبحانه، فهم الائمة المهدیون و العباد الصالحون الذین ذکرهم اللّه فی کتابه أنه یورثهم الأرض و هو لا یخلف المیعاد.
عبدالرحمن بن بکار میگوید: پس از بهجا آوردن حج وارد مدینه شدم و به مسجد النبی رفتم. مردم گرد مالک بن انس حلقه زده بودند و از او سؤال میکردند و او پاسخ میداد. در آن حال مردی زیبا را در مسجد دیدم که اطرافش را عدهای گرفته بودند و مردم را از دور میکردند. از برخی از آنها پرسیدم: این کیست؟ گفتند: موسی بن جعفر (ع) است. من مالک را رها کرده به دنبال او حرکت کردم و پیوسته به او نزدیک میشدم تا اینکه به او چسبیدم. عرض کردم:ای پسر رسول خدا، من از شیعیان شما و از اهل مغرب هستم که به ولایت شما دینداری خدا را میکنم. به من فرمودند: از من دور شو! چرا که بر ما نگهبانانی نهاده شده که از آنها بر تو بیم دارم. گفتم: بسم الله! من تنها از شما پرسشی دارم. فرمودند: بپرس! عرض کردم: برای ما روایت شده که مهدی از شماست؛ او کی و از کجا قیام میکند؟ فرمودند: مَثَل او مثل عمودی است که از آسمان فرود آمده باشد که سرش از مغرب و ریشهاش از مشرق باشد. در این حال وقتی عمود بهپا شد، تو آن را از کجا میبینی؟ گفتم: از از سمت سرش. فرمودند: همین برای تو کافی است؛ او از مغرب بهپا میخیزد، در حالی که ریشهاش از مشرق است و آنجا قیامش استوار میشود و امرش به سرانجام میرسد؛ و مهدی اینچنین بود که در مشرق نشو و نما نمود. سپس به مغرب مهاجرت کرد و در آنجا قیام کرد و در مشرق امرش به سرانجام میرسد، و از نسل او کسانی خواهند بود که خداوند در آنجا به سبب آنها این امر را به سرانجام خواهد رساند و زمین را به آنها ارث خواهد داد، هم چنان که خداوند در کتاب مبینش فرموده است: «و ما در زبور پس از ذکر نوشتیم که زمین را بندگان صالح من به ارث میبرند» و تمام اینها به مهدی نسبت داده میشود؛ چرا که او کلید آن است و با دعوت او کارش استمرار پیدا کرد و تمام قائمهای از فرزندان او مهدی هستند که خداوند بلندمرتبه آنها را هدایت کرده است و بندگانش را به وسیلۀ آنها به سوی خود هدایت کرد. پس آنها امامان هدایت شدهاند و بندگان صالحی هستند که خداوند آنان را در کتاب خود یاد کرده که زمین را به آنان ارث میدهد و او خلف وعده نمیکند.
با دقت در متن، روشن میشود که از جملۀ «و کذلک کان المهدی...» به بعد، سخن نویسندۀ کتاب است؛ زیرا در عبارتهای پیش از آن _ که فرمایش امام موسی بن جعفر (ع) است _ از افعال مضارع مانند «یقوم، یستوی و یتم» استفاده شده است؛ اما در ادامه، افعال ماضی به کار رفته است، در حالی که مسلماً در زمان امام موسی بن جعفر (ع) امام مهدی هنوز متولد نشده بودند؛ بنابراین نمیتوان پذیرفت امام کاظم (ع) فرموده باشند: «امام مهدی در مشرق نشو و نما پیدا کرد و و به مغرب هجرت کرد و در آنجا قیام کرد و...» از اینرو عبارت «کذلک کان المهدی ...» توضیحاتی است که نویسندۀ کتاب برای تفسیر فرمایش امام ارائه کرده است.
برای فهم مقصود قاضی نعمان باید به این نکته توجه کرد که، چون او در دولت فاطمیها خدمت میکرده و معتقد به مهدویت مهدی فاطمی بوده و بعد از او فرزندان او را جانشین مهدی میدانسته در توضیح این حدیث جعل شده توسط فاطمیها که مهدی اصلش از مشرق است و از مغرب قیام میکند میگوید: «کذلک کان المهدی و نشأته بالمشرق ثم هاجر الی المغرب»؛ چرا که مهدی فاطمی نخست در شام بود و سپس به مصر رفت و دولت فاطمیها را در مغرب _ یعنی مصر _ پایهگذاری کرد.
برای توضیح بیشتر توجه به این مطلب مفید خواهد بود که قاضی نعمان به دلیل حضور در دولت فاطمی، طبق مسلک آنها کتاب خود را به رشتۀ تحریر درآورده است. البته به نظر برخی از نویسندگان، این کار او از روی تقیه بوده و به نظر برخی دیگر وی واقعاً اسماعیلی بوده است.
مجمع العناوین!
احمد الحسن هم ادعاى یمانى بودن دارد، هم ادعاى سفارت و هم ادعای فرزندى امام زمان (عج) را دارد! ولی ما روایتى نداریم درباره اینکه شخصى مجمع العناوین در آخر الزمان ظهور مىکند. حتى به عکس، روایتى داریم که امام زمان تنها امامىاند که رحلت مىکنند؛ در حالى که لا عقیب له. درثانى، دهها روایت داریم که حکومت امام زمان تا چهل روز پیش از قیامت ادامه مىیابد.
هزینههای سنگین موساد
در سال ۲۰۰۸ طبق اسناد احمدالحسن برای تبلیغ خود به طلاب ۱۰۰۰دلار و به غیر طلاب ۵۰۰ دلار پرداخت میکرده و هم اکنون شهریههای سنگینی به حامیان خود از میان طلاب ساکن نجف پرداخت میکند و شبکات ماهوارهای و روزنامه و نشریههای فعال در کشورهای مختلف دارد که تامین هزینهی این حجم فعالیت جز از طریق سرویسهای جاسوسی صهیونیستی برای هیچکس مقدور نمیباشد.
همان رژیمی که ستاره ششپر قرار گرفته بر روی پرچمش، علامت و لوگوی نامههای فرقه یمانی است و سالهاست بال شهادت که راه امام حسین علیه السلام است و بال ولایت که راه امام زمان عج و تلاش برای آماده سازی مقدمات ظهور آن حضرت است را هدف گرفتهاند تا از طریق تحریف و انحراف و وهن، این دو بالِ پرواز شیعه را از بین ببرند.
قیام نظامی پیروان یمانی
یمانی تصمیم گرفت در عاشورای سال ۱۴۲۹ قیام کند، اما یک ماه قبل از آن ۴۰ نفر از پیروانش در نجف دستگیر شده و طرح قیام در روز تاسوعا و قتلعام زائرین حرمین امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) و اشغال حرمین لو رفته و شکست خورد.
گروه ضربت یمانی به فرماندهی «سید حسن الحمامی» در ساعت ۹:۳۰ صبح تاسوعا به هیئتهای عزاداری در بصره حمله و وارد مقر شرکت نفت جنوب عراق شدند. در ناصریه به تیپ واکنش سریع حمله و سرتیپ «ابو لقاء الجابری» فرمانده تیپ و «سرهنگ ابو محمد الرمیض» مسئول اطلاعات تیپ را کشتند.
پلیس نجف اشرف ۴۵ نفر از عناصر مسلح گروه الیمانی تحت عنوان «انصار المهدی» ازجمله حسن الحمامی رهبر مذهبی را دستگیر کرد. حسن الحمامی بعد از دستگیری اعتراف کرد عناصر فرقه قصد داشتند در روز عاشورا مراجع تقلید و هیئتهای حسینی را مورد هدف قرار دهند. وی در اجلاس خبری طی اعترافاتش گفت: «این گروه دارای طرفدارانی است و هدف آن حمله به مرجعیت است و هزینههای ما از کشورهای خارجی بهویژه امارات تأمین میشود.» چند روز بعد خبرگزاری بانام «ملف پرس» فاش کرد احمد الحسن یمانی به امارات و به دبی گریخته است.
پادگان الزرگه باهدف ترور مراجع
هفتم بهمن ۱۳۸۵ نیروهای امنیتی نجف برای برقراری امنیت و جلوگیری از حمله خمپارهای به کاروانهای عزاداری، درحالیکه در چند کیلومتری نجف به گشتزنی مشغول بودند در نزدیکی منطقه الزرگه هدف تیراندازی افراد مسلح ناشناس قرار گرفتند، در این حادثه ۲۰ تن از افراد پلیس کشته یا زخمی شدند.
در روز تاسوعای ۱۴۲۸ق مصادف با ۹بهمن۱۳۸۵ حادثه پادگان الزرگه در حومه نجف رخ داد. بالغ بر ۲۰۰۰ نفر از اعضای گروهی موسوم به «جندالسماء» که در آن مقطع از همپیمانان فرقه یمانی بودند به همراه پیروان فرقه یمانی برای حمله به نجف اشرف در منطقه الزرگه جمع شدند تا مراجع را بکشند. پلیس عراق باهمکاری تعدادی از قبایل شیعه ۲۰۰ نفر از فرقه یمانی را به هلاکت رسانید. «الگرعاوی» سرکرده جند السماء نیز که از همپیمانان کاطع بود در این حمله به هلاکت رسید. دستگیرشدهها اعتراف کردند سرکردگان این دو فرقه سخنرانی کرده و آنها را مأمور کرده بودند در نجف هزار و دویست نفر از علما را بکشند.
جالب است الگرعاوی سرکرده فرقه «جندالسما» که خودش ادعای قائمیت داشته است و احمد الحسن هم مدعی است پسر امام زمان است بااینحال این دو گروه باهم متحد شدند تا مراجع را بکشند. این مسئله مؤید وابستگی هر دو جریان علیرغم اختلافات به یک اتاق فرمان مشترک است.
پیشگویی امام صادق علیه السلام درباره یکی از ادعاهای این فرقه ضاله
یکی از ادعاهای این فرقهی ضاله این است که پس از حضرت مهدی عج امام سیزدهم داریم و برای این ادعای خود دست به جعل و تحریف احادیثی زدهاند که در حدیثی از امام صادق علیه السلام این نوع تحریف و انحراف پیشگویی شده است.
محمد بن علی بن حاتم، عن أحمد بن عیسى الوشاء البغدادی، عن أحمد بن طاهر، عن محمد بن یحیى بن سهل، عن علی بن الحارث، عن سعد بن منصور الجواشنی، عن أحمد بن علی البدیلی، عن أبیه، عن سدیر الصیرفی قال: دخلت أنا والمفضل بن عمر وأبوبصیر وأبان بن تغلب، على مولانا أبی عبدالله جعفر ابن محمد علیه السلام. مولانا أبی عبدالله جعفر ابن محمد علیه السلام قال:
... وأما غیبة عیسى علیه السلام فان الیهود والنصارى اتفقت على أنه قتل وکذبهم الله عزوجل بقوله: "وما قتلوه وما صلبوه ولکن شبه لهم "کذلک غیبة القائم علیه السلام فان الامة تنکرها (لطولها) فمن قائل بغیر هدى بأنه لم یولد وقائل یقول:إنه ولد ومات وقائل یکفر بقوله إن حادی عشرنا کان عقیما وقائل یمرق بقوله إنه یتعدى إلى ثالث عشر فصاعدا وقائل یعصی الله عزوجل بقوله: إن روح القائم علیه السلام ینطق فی هیکل ... (بحار الانوار، جلد ۵۱، صفحه ۲۲۰ و ۲۲۱)"
"... و، اما در غیبت عیسی عیله السلام، به درستی که یهودیان و مسیحیان هم داستان شدند بر این که او کشته شده، ولی خداوند عزوجل آنان را تکذیب نمود و فرمود او را نکشتند و به دار نیاویختند، ولی مطلب بر آنان مشتبه شد. "
غیبت قائم(عج) نیز همین گونه است که سر انجام، این امت آن را انکار میورزند در اثر طولانی شدن آن، بعضی از هدایت نیافتگان قائل میشوند که آن حضرت اصلا متولد نشده، و برخی دیگر خواهند گفت که او متولد شد و از دنیا رفت و گروهی کافر میشوند، به خاطر این که میگویند یازدهمین نفر از ما بدون فرزند بوده و کسانی دیگر سرکش خواهند شد به خاطر این اعتقاد که امامت را به سیزده نفر و بیشتر سرایت دهند و بعضی هم خداوند عزوجل را عصیان و نافرمانی میکنند به این که میگویند روح امام قائم علیه السلام در پیکر شخصی دیگر وارد شده و سخن میگوید.../918/ی701/س
مهدی قیاسی
آقای مهدی قیاسی ممنونم بابت زحمتی که متحمل شدید