عضو هیات علمی دانشگاه باقر العلوم با اشاره به وضعیت ایران در زمان بعثت نبی مکرم اسلام(ص) به بررسی ابعاد گرایش ایرانیان به اسلام در حکومت خسرو پرویز می پردازد.
ابوحنیفه احمدبن داود دینوری (درگذشته به سال ۲۸۳ قمری) از مورخان بزرگ اسلامی است. اخبارالطوال ابتدا به تاریخ خلقت میپردازد و مطالبی در مورد پیامبرانی چون ادریس و نوح و هود و ابراهیم… و پادشاهی داود و سلیمان تا ظهور عیسی بیان میدارد. سپس به مطالبی دربارهی ظهور زرتشت و آیین او و نجات بنیاسرائیل بهوسیلهی پادشاهان ایران میپردازد. شرح حال و سرگذشت پادشاهان ایران، از جمشید و پیروزی ضحاک بر او، تا منوچهر و کیقباد و گشتاسب و بهمن و دارا و اسکندر و ملوکالطوایف و سپس ساسانیان تا انقراض ایشان از مباحث دیگر کتاب است. تاریخ اسلام در این کتاب با تفصیل پیکارهای اعراب و ایرانیان در دورهی خلافت عمر شروع و به پایان خلافت معتصم ختم میشود. علاوه بر این جنگهای امیرالمؤمنین علی (ع) با معاویه و جنگهای جمل و صفین و خوارج و دورهی حکمرانی معاویه و یزید، واقعهی کربلا و شهادت امام حسین (ع) هم مفصل بیان شده است. داستان قیام مختار و همراهانش، حکومت زبیریان، انقراض بنیمروان و قیام مردم ایران بخصوص قیام خراسان به رهبری ابومسلم از دیگر مباحث کتاب است. گرایش نسبی به عنصر ایرانی در اخبارالطوال به وضوح مشهود است.
یکی از شبهات و مغالطات تحمیلی و وارداتی اسلام آوردن ایرانیان به جبر جنگ و خونریزی است ، سیره حضرت رسول اکرم ص و اسناد تاریخی گواهی می دهد که روش پیامبر مبتنی بر دعوت بوده است نه اجبار ، حتی حضرت رسول ص برای سلاطین کشور های مختلف نامه نوشتند و خواستند که اجازه دهند نمایندگان حضرت آزادانه مردم را به دین مبین اسلام دعوت کنند تا سعادتمند شوند ، اینکه خلفای بعد از حضرت رسول ص چگونه عمل کردند و یا سران کشور های دیگر چه برخوردی با دعوت عام پیامبر خدا داشتند مقوله ای دیگر است ، قابل ذکر اینکه پادشاهی مانند نجاشی منطقی و عاقلانه نمایندگان پیامر اکرم را پذیرفت
اسلام چگونه وارد ایران شده است؟
ایرانیان از گذشته مورد توجه رسول خدا (ص) و خاندان عصمت و طهارت بوده اند چنانچه در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) آمده است: «اعظم الناس نصیبا فی الاسلام اهل فارس؛ بهره ی ایرانیان در اسلام، از همه ملتهای دیگر بزرگتر است.» و در روایت دیگری حضرت رسول اکرم (ص) فرمودند: «سعادتمندترین عجم ها نسبت به اسلام، ایرانیان هستند.» روایات پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) در مورد و گرایش ایرانیان به اسلام زیاد است که در اینجا مجال پرداختن به آن نیست. اولین فرد مسلمان ایرانی صحابی معروف سلمان فارسی است که تقوا و ایمان او به حدی رسید که پیامبر اکرم (ص) درباره او فرمود: «سلمان منا أهل البیت؛ سلمان از اهل بیت ماست.»
بعد از آن ایرانیان مقیم یمن به اسلام روی آوردند و آن را پذیرفتند و اولین ارتباط رسمی ایرانیان با حضرت رسول اکرم (ص) موقعی بود که بازان بن ساسان حاکم یمن دو نفر ایرانی به نامهای خسرو و بابویه را به مدینه فرستاد و پیام خسرو پرویز به آن حضرت را از طریق این دو نفر برای پیامبر (ص) فرستاد. خسرو پرویز نامه پیامبر اکرم (ص) را که وی را به پذیرش اسلام فرا خوانده بود، پاره کرده بود و از بازان خواسته بود تا نویسنده نامه را به نزد او اعزام کند، خسرو پرویز توسط شیرویه کشته و بازان هم اسلام آورد. در هنگامه ی بعثت پیامبر اکرم (ص) ایرانیان گرفتار رژیم فاسد و خودکامه شاهان ساسانی بودند که با استبداد و خودکامگی خود اختناق شدیدی بر ایران حاکم نموده بودند.
آئین زرتشت که آئین رسمی ایرانیان پیش از اسلام بود هم آمیخته با خرافات و تحریف گشته و از جانب چنین رژیم منحوسی حمایت می شد. نظام نامعقولی که بر مردم حکومت می کرد مانع رشد شخصیت افراد بود تا آنکه اسلام، این آئین نجات بخش به داد انسانهای مظلوم رسید و فطرت های تشنه را از آب گوارای چشمه ی توحید سیراب نمود. ظلم و ستم زمامداران آن چنان نارضایتی ها را تشدید نموده بود که ارتش ایران با وجود تجهیزات نظامی و بسیج نیرو که به فیل های جنگی مجهز بودند، موفق نشدند در برابر سی هزار رزمنده مسلمان که حتی تجهیزات کافی هم در اختیار نداشتند مقاومت کنند و سرانجام سپاه به ظاهر قوی ایران در دو جنگ قادسیه (سال 15 هجری) و نهاوند (سال 21 هجری) شکست خورد و از آن پس اسلام در ایران نفوذ کرد و گسترش یافت. ایرانیان آئین اسلام را از جان و دل پذیرفته و با عشق وافری به دفاع، ترویج و نشر آن پرداختند. مردم ایران پس از حمله مسلمانان با آغوش باز دین جدید را پذیرفتند و پس از آن ارزنده ترین خدمات را در راه نشر و گسترش دین اسلام به کار بردند. اسلام نیز نقش اساسی و زیربنایی در رشد و توسعه فرهنگ و تمدن ایرانی ایفا نمود.
اساسا گرایش به اسلام علوی شکلی از مبارزه ی ایرانیان، با اسلام عربی-اموی نبوده است؟ چه ویژگی هایی در اسلام علوی وجود داشته که برای ایرانیان همچنان دلپذیر بوده است؟ آیا علی (ع) صورت اجمالی گشمده ی تاریخی ایرانیان (مرد عدالت) نبوده است؟
برخی افراد تلاش می کنند با تحریک احساسات میهن پرستانه و ایجاد کینه های واهی علیه دین اسلام، نور ایمان و ارادت ایرانیان به این مکتب را خاموش کنند.
یکی از این تلاش ها، ترویج این دروغ است که «اسلام ایرانیان زوری و از ترس شمشیر است»!!!
و در برابر آن ترویج می کنند که ایرانی باید مانند شاه نادانی چون خسروپرویز باشد که در برابر دعوت نامه های دیگران، با تعصبی جاهلی آن را پاره کند.
ترویج «اخلاق خسروپرویزی» از جمله اشتباهات این افراد است.
ولی دوستان عزیز؛ اگر نامه ای از کسی دریافت کردید که شما را به ایمان و یا مکتب جدیدی دعوت می کند، آن را پاره نکرده و به فرستاده نامه توهین ننمایید. بلکه پیشنهاد می شود که یا او را دعوت کنید تا با اندیشمندان شما بحث کند یا اندیشمندانتان را بفرستید تا سخنان و مکتب او را بسنجند.
اگر مکتب شما برتر از مکتب اوست که او را به مکتب خودتان دعوت کنید، و اگر مکتب او بهتر است آن را با تمام خضوع و فروتنی بپذیرید.
به هر صورت گذر زمان، ایرانیان را با دین اسلام آشنا کرد. ظلم امویان و عباسیان، دوستان اهل بیت و فرزندانشان را آواره اقصی نقاط جهان و از جمله ایران نمود و حضور این استوانه های اخلاق و معنویت، باعث گرایش ایرانیان به اسلام و مکتب تشیع شد. این مهم به یکباره حاصل نشد و سالیان سال طول کشید تا ایرانیان آرام آرام و با کمال میل آراسته به مسلمانی شوند.
مردم ما هنوز از امامزادگانی چون حضرت معصومه، شاهچراغ و عبدالعظیم حسنی و بسیاری دیگر که شجره نامه و تاریخشان موجود است به فضیلت یاد کرده و یاد آنها را زنده نگه می دارند.
اسلام ما نه مرهون حمله اعراب است و نه ترس اجدادمان از اعراب.
عدم سابقه سنی بودن در بسیاری از اقوام و مناطق ایرانی (مانند نواحی شمال و قوم بختیاری در زاگرس مرکزی) بر این امر گواهی می دهد که شروع اسلام آنها ناشی از حمله اعراب در زمان خلیفه دوم نبوده و مسلمانی آنان با شیعه بودن آغاز شده است. یعنی اسلامی آمیخته با محبت خاندان رسول خدا صلی الله علیه و آله. برخی از این ایرانیان مسلمان، حتی نام خلفای سه گانه را بلد نیستند و اسلام را فقط به نام امام علی و امام حسین و دیگر امامان معصوم می شناسند.
سلطه سیاسی اعراب در دیگر مناطق نیز به معنای سلطه فرهنگی و دینی آنها نیست. دین موضوعی قلبی است که نمی توان آن را به زور به کسی یا قومی دیکته کرد.
برهان های عقلی و تاریخی نشان می دهد که هیچگاه نمی توان به زور قلب کسی را به سمتی گرایش داد و او را عاشق بی سروپای چیزی کرد. اسلام ما مرهون محبتی است که از اهل بیت و پیروانشان دیده ایم. محبت زمینه ساز شد و عقل بر این پیروی مهر تأیید نهاد.
ایرانیان دیر یا زود اسلام را می پذیرفتند. زیرا ما قومی هستیم که به دنبال نورانیت و علم می گردیم. چه در چین و ماچین باشد و یا در ته دریاها و یا در نهایت آسمانها. نشانه صدق این نظر، ظهور شاعران، فلاسفه و دانشمندان بزرگ ایرانی است که همه با تمام وجود اسلام را پذیرفتند و در ترویج اسلام از اعراب نیز پیشی گرفتند. اتهام نادانی و جهالت زدن به فرهیختگانی چون فردوسی، حافظ، مولانا، ابن سینا، خوارزمی، ملاصدرای شیرازی، شیخ مفید، شیخ طوسی و هزاران ایرانی دانشمند دیگر که کتاب هایشان آکنده از آیات و روایات اسلامی و ابراز علاقه به اسلام است، علامتی بزرگ بر کینه ورزی کورکورانه افرادی است که می خواهند مسلمانی ما را از سر جبر بدانند.
اگر براستی ایرانیان اسلام را دوست نداشتند، چرا در گذر تاریخ این همه برای پاسداری از این دین جانفشانی کرده اند؟
آیا شما در ایمان ایرانیان به ائمه معصومین شک دارید؟ آیا از سر زور برای اهل بیت جشن و عزا می گیرند؟
واقعا چه دلیلی دارید که چند میلیون انسان آزاده و فهیم را متهم می کنید که را چیزی را از سر اجبار دوست دارند؟
به جای آنها حرف نزنید، بروید صدایشان قلبشان را بشنوید که به عشق «علی، حسین، زهرا (علیهم السلام)» می تپد و قلب دروغ نمی گوید.
چراایرانیان ۱۴۰۰سال پیش اسلام رابجای زرتشت بعنوان دین انتخاب کردند
نظام طبقاتی جامعه ساسانی و آیین زرتشت پیوندی دو سویه دارند.
از طرفی جامعه ساسانی شکل خاص و ویژه ای به این آیین بخشیده به طوری که برخی از پژوهشگران ؛دینِ زرتشتِ موجود را شدیداً متاثر از ساسانیان دانسته اند. از طرف دیگر جامعه ساسانی نماد جامعه مطلوب و مورد نظر آیین زرتشت شناخته می شود.
چنین جامعه ای شدیداً مورد حمایت و حفاظت آموزه ها و پیشوایان زرتشتی بوده است. در این نظام ، جامعه از چهار طبقه متمایز تشکیل شده بود:
1. آژون ( روحانیون)
2. ارتش تاران (نظامیان)
3. دهقانان (کشاورزان)
4. صنعتگران
در این نظام طبقاتی زرتشتی اولا: طبقات وضعیت سربسته و محدودی داشته و به هیچ وجه امکان ترقی از طبقه ای به طبقه دیگر وجود نداشت
ثانیا: طبقات بالا و اشراف زاده امتیازات بیشتر وبهتر؛ و درمقابل طبقات فرو دست محدودیت های بیشتری داشتند و جز کار و بردگی و ستم بالادستان بهره ای نصیبشان نمی شد
یعنی همان قانون جنگل خودمان در دین زرتشت جریان داشت
ثالثاً :امتیازات و محرومیت های طبقاتی جنبه ارثی داشت
این کلیپ برای اولین بار تولید شده و با هدف نشر و گسترش فرهنگ غدیر در دسترس علاقه مندان قرار گرفته است.
رویداد غدیرخم دارای ابعاد گوناگونی است به همین دلیل سعی شده تا با بررسی مسیرها و موقعیتهای جغرافیایی آن [که به ملموس شدن این سفر کمک خواهد کرد] گام به گام با کاروان پیامبر همراه شویم تا در راستای اجرای فرمان ایشان [اَلا فَلْیُبَلِّغِ الشَّاهِدُ الْغَائِبَ] قدمی هرچند کوچک برداشته باشیم.
شما نیز میتوانید با نشر و پخش کلیپ، در این راه سهیم شوید.
..... منتظر کلیپ های بعدی باشید...
https://www.aparat.com/v/SlpMg
ایرانیان از گذشته مورد توجه رسول خدا (ص) و خاندان عصمت و طهارت بوده اند چنانچه در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) آمده است: «اعظم الناس نصیبا فی الاسلام اهل فارس؛ بهره ی ایرانیان در اسلام، از همه ملتهای دیگر بزرگتر است.» و در روایت دیگری حضرت رسول اکرم (ص) فرمودند: «سعادتمندترین عجم ها نسبت به اسلام، ایرانیان هستند.» روایات پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) در مورد و گرایش ایرانیان به اسلام زیاد است که در اینجا مجال پرداختن به آن نیست. اولین فرد مسلمان ایرانی صحابی معروف سلمان فارسی است که تقوا و ایمان او به حدی رسید که پیامبر اکرم (ص) درباره او فرمود: «سلمان منا أهل البیت؛ سلمان از اهل بیت ماست.»
بعد از آن ایرانیان مقیم یمن به اسلام روی آوردند و آن را پذیرفتند و اولین ارتباط رسمی ایرانیان با حضرت رسول اکرم (ص) موقعی بود که بازان بن ساسان حاکم یمن دو نفر ایرانی به نامهای خسرو و بابویه را به مدینه فرستاد و پیام خسرو پرویز به آن حضرت را از طریق این دو نفر برای پیامبر (ص) فرستاد. خسرو پرویز نامه پیامبر اکرم (ص) را که وی را به پذیرش اسلام فرا خوانده بود، پاره کرده بود و از بازان خواسته بود تا نویسنده نامه را به نزد او اعزام کند، خسرو پرویز توسط شیرویه کشته و بازان هم اسلام آورد. در هنگامه ی بعثت پیامبر اکرم (ص) ایرانیان گرفتار رژیم فاسد و خودکامه شاهان ساسانی بودند که با استبداد و خودکامگی خود اختناق شدیدی بر ایران حاکم نموده بودند.
آئین زرتشت که آئین رسمی ایرانیان پیش از اسلام بود هم آمیخته با خرافات و تحریف گشته و از جانب چنین رژیم منحوسی حمایت می شد. نظام نامعقولی که بر مردم حکومت می کرد مانع رشد شخصیت افراد بود تا آنکه اسلام، این آئین نجات بخش به داد انسانهای مظلوم رسید و فطرت های تشنه را از آب گوارای چشمه ی توحید سیراب نمود. ظلم و ستم زمامداران آن چنان نارضایتی ها را تشدید نموده بود که ارتش ایران با وجود تجهیزات نظامی و بسیج نیرو که به فیل های جنگی مجهز بودند، موفق نشدند در برابر سی هزار رزمنده مسلمان که حتی تجهیزات کافی هم در اختیار نداشتند مقاومت کنند و سرانجام سپاه به ظاهر قوی ایران در دو جنگ قادسیه (سال 15 هجری) و نهاوند (سال 21 هجری) شکست خورد و از آن پس اسلام در ایران نفوذ کرد و گسترش یافت. ایرانیان آئین اسلام را از جان و دل پذیرفته و با عشق وافری به دفاع، ترویج و نشر آن پرداختند. مردم ایران پس از حمله مسلمانان با آغوش باز دین جدید را پذیرفتند و پس از آن ارزنده ترین خدمات را در راه نشر و گسترش دین اسلام به کار بردند. اسلام نیز نقش اساسی و زیربنایی در رشد و توسعه فرهنگ و تمدن ایرانی ایفا نمود.
یکی از این تلاش ها، ترویج این دروغ است که «اسلام ایرانیان زوری و از ترس شمشیر است»!!!
و در برابر آن ترویج می کنند که ایرانی باید مانند شاه نادانی چون خسروپرویز باشد که در برابر دعوت نامه های دیگران، با تعصبی جاهلی آن را پاره کند.
ترویج «اخلاق خسروپرویزی» از جمله اشتباهات این افراد است.
ولی دوستان عزیز؛ اگر نامه ای از کسی دریافت کردید که شما را به ایمان و یا مکتب جدیدی دعوت می کند، آن را پاره نکرده و به فرستاده نامه توهین ننمایید. بلکه پیشنهاد می شود که یا او را دعوت کنید تا با اندیشمندان شما بحث کند یا اندیشمندانتان را بفرستید تا سخنان و مکتب او را بسنجند.
اگر مکتب شما برتر از مکتب اوست که او را به مکتب خودتان دعوت کنید، و اگر مکتب او بهتر است آن را با تمام خضوع و فروتنی بپذیرید.
به هر صورت گذر زمان، ایرانیان را با دین اسلام آشنا کرد. ظلم امویان و عباسیان، دوستان اهل بیت و فرزندانشان را آواره اقصی نقاط جهان و از جمله ایران نمود و حضور این استوانه های اخلاق و معنویت، باعث گرایش ایرانیان به اسلام و مکتب تشیع شد. این مهم به یکباره حاصل نشد و سالیان سال طول کشید تا ایرانیان آرام آرام و با کمال میل آراسته به مسلمانی شوند.
مردم ما هنوز از امامزادگانی چون حضرت معصومه، شاهچراغ و عبدالعظیم حسنی و بسیاری دیگر که شجره نامه و تاریخشان موجود است به فضیلت یاد کرده و یاد آنها را زنده نگه می دارند.
اسلام ما نه مرهون حمله اعراب است و نه ترس اجدادمان از اعراب.
عدم سابقه سنی بودن در بسیاری از اقوام و مناطق ایرانی (مانند نواحی شمال و قوم بختیاری در زاگرس مرکزی) بر این امر گواهی می دهد که شروع اسلام آنها ناشی از حمله اعراب در زمان خلیفه دوم نبوده و مسلمانی آنان با شیعه بودن آغاز شده است. یعنی اسلامی آمیخته با محبت خاندان رسول خدا صلی الله علیه و آله. برخی از این ایرانیان مسلمان، حتی نام خلفای سه گانه را بلد نیستند و اسلام را فقط به نام امام علی و امام حسین و دیگر امامان معصوم می شناسند.
سلطه سیاسی اعراب در دیگر مناطق نیز به معنای سلطه فرهنگی و دینی آنها نیست. دین موضوعی قلبی است که نمی توان آن را به زور به کسی یا قومی دیکته کرد.
برهان های عقلی و تاریخی نشان می دهد که هیچگاه نمی توان به زور قلب کسی را به سمتی گرایش داد و او را عاشق بی سروپای چیزی کرد. اسلام ما مرهون محبتی است که از اهل بیت و پیروانشان دیده ایم. محبت زمینه ساز شد و عقل بر این پیروی مهر تأیید نهاد.
ایرانیان دیر یا زود اسلام را می پذیرفتند. زیرا ما قومی هستیم که به دنبال نورانیت و علم می گردیم. چه در چین و ماچین باشد و یا در ته دریاها و یا در نهایت آسمانها. نشانه صدق این نظر، ظهور شاعران، فلاسفه و دانشمندان بزرگ ایرانی است که همه با تمام وجود اسلام را پذیرفتند و در ترویج اسلام از اعراب نیز پیشی گرفتند. اتهام نادانی و جهالت زدن به فرهیختگانی چون فردوسی، حافظ، مولانا، ابن سینا، خوارزمی، ملاصدرای شیرازی، شیخ مفید، شیخ طوسی و هزاران ایرانی دانشمند دیگر که کتاب هایشان آکنده از آیات و روایات اسلامی و ابراز علاقه به اسلام است، علامتی بزرگ بر کینه ورزی کورکورانه افرادی است که می خواهند مسلمانی ما را از سر جبر بدانند.
اگر براستی ایرانیان اسلام را دوست نداشتند، چرا در گذر تاریخ این همه برای پاسداری از این دین جانفشانی کرده اند؟
آیا شما در ایمان ایرانیان به ائمه معصومین شک دارید؟ آیا از سر زور برای اهل بیت جشن و عزا می گیرند؟
واقعا چه دلیلی دارید که چند میلیون انسان آزاده و فهیم را متهم می کنید که را چیزی را از سر اجبار دوست دارند؟
به جای آنها حرف نزنید، بروید صدایشان قلبشان را بشنوید که به عشق «علی، حسین، زهرا (علیهم السلام)» می تپد و قلب دروغ نمی گوید.
چشمها را باید شست و از خواب گران بیدار شد.
نظام طبقاتی جامعه ساسانی و آیین زرتشت پیوندی دو سویه دارند.
از طرفی جامعه ساسانی شکل خاص و ویژه ای به این آیین بخشیده به طوری که برخی از پژوهشگران ؛دینِ زرتشتِ موجود را شدیداً متاثر از ساسانیان دانسته اند. از طرف دیگر جامعه ساسانی نماد جامعه مطلوب و مورد نظر آیین زرتشت شناخته می شود.
چنین جامعه ای شدیداً مورد حمایت و حفاظت آموزه ها و پیشوایان زرتشتی بوده است. در این نظام ، جامعه از چهار طبقه متمایز تشکیل شده بود:
1. آژون ( روحانیون)
2. ارتش تاران (نظامیان)
3. دهقانان (کشاورزان)
4. صنعتگران
در این نظام طبقاتی زرتشتی اولا: طبقات وضعیت سربسته و محدودی داشته و به هیچ وجه امکان ترقی از طبقه ای به طبقه دیگر وجود نداشت
ثانیا: طبقات بالا و اشراف زاده امتیازات بیشتر وبهتر؛ و درمقابل طبقات فرو دست محدودیت های بیشتری داشتند و جز کار و بردگی و ستم بالادستان بهره ای نصیبشان نمی شد
یعنی همان قانون جنگل خودمان در دین زرتشت جریان داشت
ثالثاً :امتیازات و محرومیت های طبقاتی جنبه ارثی داشت
این کلیپ برای اولین بار تولید شده و با هدف نشر و گسترش فرهنگ غدیر در دسترس علاقه مندان قرار گرفته است.
رویداد غدیرخم دارای ابعاد گوناگونی است به همین دلیل سعی شده تا با بررسی مسیرها و موقعیتهای جغرافیایی آن [که به ملموس شدن این سفر کمک خواهد کرد] گام به گام با کاروان پیامبر همراه شویم تا در راستای اجرای فرمان ایشان [اَلا فَلْیُبَلِّغِ الشَّاهِدُ الْغَائِبَ] قدمی هرچند کوچک برداشته باشیم.
شما نیز میتوانید با نشر و پخش کلیپ، در این راه سهیم شوید.
..... منتظر کلیپ های بعدی باشید...
https://www.aparat.com/v/SlpMg