۲۵ آبان ۱۳۹۹ - ۱۱:۱۱
کد خبر: ۶۶۸۳۳۱
در مسیر گمراهی؛

تمایزات حقوق مرد و زن در اسلام

تمایزات حقوق مرد و زن در اسلام
استاد حوزه علمیه گفت: تفاوت حقوق زن و مرد به روحیات، استعدادها، علایق و توانشان در پیش برد زندگی برمی‌گردد و به دین و اقلیم و زمانه‌ای خاص مربوط نمی‌شود.

اشاره: آفرینش و خلقت خداوند متعال توأمان با حکمت الهی است. هر موجودی برای هدفی خاص آفریده شده و خداوند حکیم نیز برای هر آفریده‌ای دستورالعملی مبتنی بر ویژگی‌های مخلوقات به وسیله وحی بر پیامبران ارسال کرده. هنگامی که تمام اجزای یک موتور به خوبی کار کنند، عیب و نقصی در وسیله نقلیه پیش نخواهد آمد؛ اما هنگامی که یکی از اجزای موتور بخواهد خارج از نظام خود حرکت کند، آن موتور دیگر کار نخواهد کرد. این مثال عینی نیز برای تمام افراد جامعه صدق می‌کند.

هنگامی که فردی در جامعه بخواهد خارج از قوانین و مقررات گام بردارد، به میزان وسعت ارتباطاتی خود می‌تواند جامعه را دچار دگرگونی سازد. اگر آن فرد مبتنی بر قوانین و مقررات الهی؛ یعنی شرع مقدس، گام برداشت، جامعه به سوی موفقیت و پیروزی حرکت خواهد کرد؛ چرا که آن قانون از سوی خالقی وضع شده که مخلوقاتش را به تمامه می‌شناسد و منطقی است که اگر قاعده‌ای وضع کرده، برای رشد مخلوقات است.

سیدکمال حیدری، از مجتهدان شیعه نیز معتقد است شرع و قوانین اسلام پیرامون زنان متعلق به زمان صدر اسلام بوده و این قوانین به مرور زمان دچار تغییر شده‌اند. همین مسأله باعث شد دکتر زهره شریعت ناصری، دکترای معارف و استاد حوزه و دانشگاه در گفت‌وگو با خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، به بررسی ادعاهای وی به پردازد.

رسا ـ آیا حجاب مانع از حضور زنان در عرصه‌های اجتماعی است؟

به‌طورکلی خیر. حجاب به معنای پوششی است که منجر به پوشیده ماندن حقیقتی شود که باید پنهان بماند و مصداق مواردی است که شرع تعیین نموده است. این پوشش تنها تن را شامل نمی‌شود، بلکه اتفاقاً در قرآن محدوده نگاه، پراهمیت‌تر و اساساً لازمه ایمان انگاشته می‌شود: «قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یحْفَظُوا فُرُوجَهُم وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ»۱. زن و مرد در مصداق کنترل نگاه، مساوی‌اند.

اثبات حجاب برای حضور زنان در جامعه

دین، بر حجاب آسان تأکید دارد و آشکار ماندن دست‌ها و صورت را برای خانم‌ها طبیعی می‌داند و در همین آیه می‌فرماید: «وَ لا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها» و اگر نسبت به حضور زنان در عرصه‌های اجتماعی منعی وجود داشت وقتی بود که صورت و دست‌ها نیز در محدوده پوشش قرار می‌گرفت.

در این صورت گویا دین، خانم‌ها را به فضای بسته خانه محدود می‌کرد؛ چون حضور در مشاغل مختلف، به آشکاری دست‌ها و صورت نیازمند است و به‌تبع آن از میان پوششِ تن نیز، سرو گردن جداشده است. در قرآن، روسری یا پوششی بلند که سر، گردن و سینه را بپوشاند مصداق پوشاندن معرفی‌شده است. در ادامه این آیه آمده است که: «وَ لْیضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی جُیوبِهِنَّ».

قرآن به اصل پوشش معمولی بدون احتیاط‌هایی -که برخی معرفی می‌کنند- می‌پردازد نه لزوماً نوع خاصی از پوشش یا شکلی خاص. لازمه جاودانگی قرآن توجه به انسان اعصار گوناگون است، پس به فراخور زمانه، زمینه، فرهنگ و... پوشش می‌تواند متفاوت و متناسب باشد؛ اما ویژگی خاصی برای پوشش معرفی می‌شود که آن ویژگی در بحث حجاب، موضوعیت دارد.

در آیه ۳۱ سوره نور که می‌فرماید: «وَ لْیضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی جُیوبِهِنَّ» ضربِ خمار یا روسری به چه معناست؟ برای مثال کلمه «ضرب» در مثال «ضرب الفسطاط»، به معنای خیمه زدن است. در این عبارت، خداوند متعال به‌گونه‌ای بحث پوشش را مطرح می‌کند که هدف از پوشش را برساند. به این معنا که بستن روسری به‌گونه‌ای باشد که مانند خیمه بر سر و اطراف گردن قرار گیرد طوری که برجستگی سر، گردن و سینه را بپوشاند؛ چون هدف از خیمه زدن، پوشاندن برجستگی‌های داخل خیمه است. پس می‌توان پذیرفت پوششِ طبیعیِ متناسب و حضور در اجتماع، امری دور از ذهن یا دور از واقع نیست و تزاحمی با آزادی فیزیکی ندارد.

 

رسا ـ در ادامه این ادعا‌ها به نظرتان آیا زن می‌تواند در خانه قوامیت داشته باشد و این ادعا چه مغایرتی با آیه «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّساءِ»۲ دارد؟

اولین و اساسی‌ترین اصل در روابط زن و مرد اصل تساوی در آفرینش است. از این نظر هیچ‌کدام مزیتی بر دیگری ندارند؛ اما در کنار تساوی در آفرینش، تفاوت در روحیات و نیازها مطرح می‌شود. اصل تفاوت، اساساً به‌منظور پیش برد جامعه بشری به‌سوی کمال و تعالی است. ائمه معصومین(علیهم‌السلام) این اصل را یکی از اصول مسلم جامعه به‌حساب آورده‌اند.

 

تساوی میان انسان‌ها، عامل هلاکت جامعه

امام رضا(علیه‌السلام) در حدیثی از پدران بزرگوارشان، از امام علی(علیه‌السلام) نقل می‌کنند: «انسان‌ها همواره درراه نیکی و رستگاری‌اند، مادام که بینشان تفاوت باشد، اگر همه باهم مساوی گردند در مسیر هلاکت خواهند افتاد.» این تفاوت‌ها می‌تواند نیازهای متفاوت، اختلاف‌سلیقه‌ها و مصلحت‌اندیشی‌های متفاوت را ایجاد کند.

حضور زن و مرد با روحیات، نیازها و مصالح مختلف در یک‌خانه مستلزم هم سویی مصلحت اجتماع خانواده است. حال اگر این نیازها و روحیاتِ گوناگون در برخی موارد همسو نشود امور زندگی به مدیری نیاز دارد تا بتواند در سایه قوانین عادلانه که از سوی شرع مشخص‌شده خانواده را راهبری نماید.

از سویی دیگر رهبر یک‌نهاد اجتماعی باید شرایطی داشته باشد تا بتواند در شرایط حساس زندگی و تزاحم تفاوت‌های طبیعی و فردی- اجتماعی، فصل الخطاب باشد و امور اقتصادی را به نحو صحیح مدیریت کند. ازاین‌رو قرآن بابیان «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِم» مرد را مدیر خانواده معرفی می‌کند. «قَوَّامُون» صیغه مبالغه قائم است و «قوام الشیء» آن ستونی است که شیء با آن پابرجا می‌ماند.

انواع دیدگاه‌های مرتبط با «قوامیت»

آیه ۳۴ سوره نساء یکی از بحث‌انگیزترین آیات حوزه زنان است و مفسران نیز در دلالت یابی آن اتفاقِ برداشت ندارند. چون موضوع بحث، مفهوم الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّساءِ است رویکرد مفسران را دراین‌باره بررسی می‌کنیم. نگاه مفسران به مفهوم قوامیت در آیه ۳۴ سوره نساء دو گونه است؛ برخی از مفسران قوامیت را با سلطه، ریاست و حکومت برابر دانسته‌اند هرچند این مفاهیم مترادف یا هم‌معنی و هم کارکرد نیستند؛ ولی با اندک تسامحی می‌توان نوعی ولایت را به رسمیت شناخت البته نه ولایتی مطلق؛ چون ولایت به این معنا، سلطه‌ای است که شخص بر مال و جان دیگری دارد؛ ولی چنانکه بدیهی است، قوامیت مرد بر زن چنین اقتضایی ندارد. علاوه بر اینکه در هیچ روایتی دلالتی بر ولایت مطلق و سلطه و حاکمیت مرد معرفی نشده است.

گروه دیگری از مفسران قوامیت را با حفاظت، حمایت، کارگزاری، رسیدگی، نگهبانی و سرپرستی مساوی دانسته‌اند. استدلال این گروه بر مفهوم لغوی واژه قَوّام است. در لغت به چوبی که در کنار درخت کاشته می‌شود تا آن را نگهدارد و از خم شدنش جلوگیری و قِوام آن را بر عهده گیرد، قَوّام گفته می‌شود. طبق این تفسیر، مردان در کنار زنان و خدمت کار، کارگزار و رسیدگی‌کننده امور آنان‌اند. این دیدگاه نیز به‌تنهایی نمی‌تواند قیومیت مردان را تفسیر کند چه اینکه روایات، جایگاه مردان را بالاتر از خدمت‌گزاری و رسیدگی‌کننده معرفی می‌کنند، هرچند بر این موارد نیز تأکیددارند.

بنابراین، در تحلیل قوامیت مردان نه دیدگاه سلطه گرایانه صرف پذیرفتنی است و نه خدمت گزارانه محض، بلکه سرپرستی مردان و تدبیر نیکوی امور زن و فرزند بهترین معنای قوامیت مردان است. بنا بر دو مفهوم پیش‌گفته دو رهیافت نیز مطرح می‌شود: ۱. رهیافت تکلیفی ۲. رهیافت حق مدارانه. اگر معنای تکلیف را مدنظر قرار دهیم قَوّام بودن مردان بار سنگینی است که خداوند برعهده آن‌ها نهاده و اگر معنای حق بودن را بپذیریم به این معناست که خداوند بر اساس حکمت و عدالت و انتظام امور خانواده و اجتماع این حق را به مردان تفویض کرده است و در مقابل، حقوقی را برای زنان به رسمیت شناخته است که مردان ملزم به انجام آن‌اند، همچون حق مهریه، حق نفقه، حق معاشرت معروف و... .

بین حق و تکلیف نیز رابطه دوطرفه وجود دارد؛ یعنی از سویی ثبوت حق برای یکی موجب ثبوت تکلیف برای طرف مقابل می‌شود و وجود تکلیف برای یکی کاشف از ثبوت حق برای دیگری است. درنتیجه، حق بدون تکلیف و تکلیف بدون حق، فرض ندارد.

قوامیت زنان در خانواده

اما اینکه آیا خانم‌ها می‌توانند قیم باشند باید گفت بله؛ زیرا عبارت الرجال قوامون علی النساء در آیه 34 سوره نساء برایش دو سبب ذکرشده که در صورت فقدان هریک، اساس قیمومیت، فرومی‌ریزد. سبب اول «بِما فَضَّلَ اللَّهُ» است که از سوی خداوند مبهم گذاشته‌شده و به‌روشنی در هیچ جای قرآن و روایات تبیین نشده است و آنچه در تفاسیر گفته‌شده غالباً احتمال مفسران بوده است؛ ولی سبب دوم «وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِم» که شرط مالی قَوّام است درصورتی‌که برآورده نشود اساساً قوامیت مرد را زیر سؤال می‌برد. به این معنا که اگر مردی فاقد شروط قوام بودن باشد قوامیت از او برداشته می‌شود و اگر زنی بتواند مسئولیت زندگی را به دوش بکشد-هر چند دین بر عهده‌اش نگذاشته- می‌تواند قیم باشد و زنانی ازاین‌دست فراوان‌اند.

رسا ـ حقوق زن و مرد در شرع اسلام چه تفاوت‌هایی دارد؟

تفاوت حقوق زن و مرد به روحیات، استعدادها، علایق و توانشان در پیش برد زندگی برمی‌گردد و به دین و اقلیم و زمانه‌ای خاص مربوط نمی‌شود. تفاوت حقوق زن و مرد به اقتضای مصالح و مفاسد است نه برحسب استثنائات یا تغییرات فرهنگی یا اقتصادی یا منطقه‌ای و... .

زمانی حق به مسأله تبدیل می‌شود که اساساً پای قانون و قانون‌گذار به وسط کشیده شود؛ ولی وقتی مدار زندگی بر محور محبت و مودت بگردد بحثی از حق و تکلیف به میان کشیده نمی‌شود. قانون‌گذار نیز برای تشریع قوانین حاکم بر خانواده امور ثابت و عمومی را در نظر می‌گیرد؛ نه شرایط خاص و استثنایی.

 بنابراین نمی‌توان گفت چون امروز زنان به شکل گسترده جذب بازار کار می‌شوند چارچوب حق و تکلیف باید تغییر کند؛ چون آنچه به شرایط تکوینی و اقتضائات خَلقی مربوط می‌شود بدون تغییر است. به‌عنوان آخرین نکته باید واقعیتی را یادآوری کنم و آن اینکه به عقیده بنده خداوند تحت هیچ شرایطی و با هیچ تبصره‌ای هیچ بار اضافه‌ای بر دوش زنان ننهاده است. اگر در اجتماع، زنانِ بار به دوشی می‌بینیم که گاه بار زندگی بر دوششان بسیار گران است یا به انتخاب خود، این بار را برداشته‌اند یا مردانی بوده‌اند که بار را به زمین نهاده و زنان چاره‌ای جز برداشتن بار ندیده‌اند.

رسا ـ ممنون از اینکه وقتتان را در اختیار ما قرار دادید.

خبرنگار: محمدحسین کتابی

  1. سوره نور آیه 31
  2. سوره نساء آیه 34
ارسال نظرات
نظرات بینندگان
شاهمرادی
Iran, Islamic Republic of
۲۵ آبان ۱۳۹۹ - ۱۶:۱۶
خیلی زیبا ومحکم وروشن به مطلب پرداخته شده،خداقوت میگم به دکترعزیز استادزهره شریعت ناصری وبرای این بزرگوار،ازخداوندموفقیت وتعالی روح مسئلت می نمایم
4
0