چگونه کشور از وضعیت "اکنون" عبور کند؟
به گزارش خبرگزاری رسا، گرهها و چالشهای موجود در حوزه "فرهنگ"، "اقتصاد"، "ساختار"، "ضعف در تربیت نیروی همطراز انقلاب اسلآمی"، "بر زمین ماندن اجرای بخش هایِ قابل توجهی از اصول قانون اساسی (میثاق ملی) "، "قوانینِ ساخته شده توسط برخی قانون سازانِ قانون گریز، جهت برداشتنِ ممانعتهایِ مقبول و مشروع در مسیرِ سودجوییِ منفعت طلبان"، "سوء استفادههای مالی و اختلاسهای دنباله دار برخی از عناصر حاکمیتی"، "وجود رانت اطلاعاتی -بویژه اقتصادی- و پاس دادنِ آن توسط برخی از اعضایِ نامَحرمِ و نامحترمِ در هیئات مدیره یِ دستگاهها، به متعلقینِ فردی یا گروهی خود، همچون شهرداریها یا برخی وزارت خانهها و... "، "زمین خواری، کوه خواری و تصرف غیر قانونیِ منابعِ طبیعیِ کشور"، "خصوصی سازی هایِ خصولتی و مَحفلی"، "انحصار گلوگاههای اقتصادی در اَدوارِ مختلف و در یَدِ تصرفِ زنجیرهای ثابت و دست به دست گردندانِ آن بین جماعتی خاص"، "قبیله گرایی سیاسی"، و...، در بسترِ ایران امروز، محل تردید نیست و ریشه کنی و مبارزه با فساد، امری ضروری و اجتناب ناپذیر است.
با اذعانِ تاسف بار به ظهورِ وقایعِ تَلخِ فوق، و فاصله گیریِ نجومیِ وضعیتِ فعلیِ کشور از اصول و بنیانهایِ فکری - فلسفی، حِکمیِ انقلاب اسلآمی، نگارنده معتقد است که ملت بزرگ ایران، در حصار منافع "قبیلهای - شخصی" بازیگرانِ دو اردوگاهِ رایج در ادبیات سیاسی کشور (اصلاح طلب - اصولگرا) بلاتکلیف مانده است؛ و به جِدً معتقد است که قطار اقتصادیِ مملکت حتی پس از پیروزی شکوهمند انقلآب اسلآمی در سال ۱۳۵۷، همچنان بر ریل سرمایه سالاری و کاپیتالیسمِ دههی ۴۰ و ۵۰ شمسی در حرکت بوده و عظمت انقلاب اسلامی بر آن نافِذ نبوده، و معتقد است که فرهنگ اسلآمی -مبتنی بر آموزهها و مکارم اخلآق نبوی (ص) و سیره معصومین (ع) - در جامعه سازی و دولت سازی اسلآمی، جاری نگردیده و متاسفانه بویِ تَعفنِ "اخلاق گریزی" و گاهی "اخلاق ستیزی" در فضایِ "فکر- فِعل و پُرگویی" برخی کارگزارانِ نظام، استشمام میگردد.
با بررسی افکار عمومی جامعه در مییابیم که دو اصطلآح رایج در ادبیًات سیاسی کشور به انقضاءِ اعتبار رسیده، و یافته ذهنی نگارنده آنست که راه عبور کشور از این بَلبَشویِ ایجادی، توجه به پنج نکته مهم و اساسی است:
۱- در صدر قوه مجریًه، رئیس دولتی با رویکردی فساد ستیز و مقتدر که ذیل گفتمان و سیاستهای تبیینی ایدئولوگ اصلی کشور (رهبری انقلاب و نظام) و فارغ از جناح بندیها و سهم خواهی هایِ بازیگرانِ سیاسی، حضور یابد، که در این خصوص فهمِ سیاسی، عدم جوًزدگیِ سیاسی و هوشمندیِ جامعه، با جهت دهی و روشنگریِ صادقانه یِ نخبگانِ پاک سیرت بسیار مهم است.
۲- بستن تدریجیِ چاههایِ نفت، ذخیره سازی آن برای مصرف نسلهای آینده، فاصله گرفتن از اقتصاد وابسته به نفت و مهیًا شدن برای خداحافظی با انرژیهای تجدیدناپذیرِ نفت و گاز -که در جایِ خود قابلیت بحث، تفسیر و تحلیل دارد- چه بسا "اقتصاد نفتی"، خواسته یا ناخواسته، زمینهِ تنبلی، فقرِ، بی عدالتی، رانت خواری، فرارمالیاتی، اختلاس و ... را در دورانهای مختلف و از زمان اولین اکتشاف، در مسجد سلیمان، تا به امروز، فراهم آورده است.
۳- احیاء سایر منابع، صنایع و سرمایههای مادًی و معنوی کشور و حمایت مجدًانه از تولید، در عرصههای متنوع و متعدد، اعم از کشاورزی، معادن، توریست، نخبگان و متخصصین و... با رفع فوریِ موانعِ حقوقی، مالی-مالیاتی، تجاری، تکنولوژیک و... از مسیر تولید.
۴- تلاش خالصانه یِ اشخاص موردِ وثوق و پذیرشِ جامعه -مانند: چهره هایِ علمی و فاقد حاشیه یِ سیاسی- برای تقویت وحدت و انسجام ملًی و به زباله سپردنِ مرزبندی هایِ مُضحک و مُخرًبِ جناحی و اتًفاق بر علآیق و گزاره هایِ مشترک ملًی، همچون: وطن، پیشرفت، تاریخ، فرهنگ، شهید و... که با تکیه بر آرمانها و ارزش هایِ ملًی، میتوان نسبت به اِقامه یِ روحِ امید در پیکرهی جامعه، بازآفرینیِ اعتماد ملی و بازسازیِ اعتبارِ حاکمیتی، نایل آمد.
۵- نقش دادنِ حقیقی به نخبگانِ واقعی، دلسوز، مسکوت، به حاشیه رانده شده و موردِ بی مهری قرارگرفته، طی سالهای متمادی و متوالی، و دعوت عزًتمندانه و محترمانه از ایشان و مشارکت دادنِ فوریِ آنان در تصمیم سازیها و تصمیم گیری هایِ جدًی مملکت، و آنجا که پایِ منافع و مصالح عمومی کشور و مردم در میان است و پَس زدنِ "خود نخبه پندارنِ رانت خوار و زد و بَندباز" از مراکزِ مهم تصمیم سازی، تصمیم گیری و قانونگذاریِ کشور.