علیه درد
به گزارش خبرگزاری رسا، کمیل خجسته طی یادداشتی نوشت: وضع موجود شرایطی را به جامعه تحمیل کرده است که اسم آن را میتوان شرایط «تحمیل درد به مردم» گذاشت. گرانی، دلار، پول ملی، بورس ، بیکاری و... چیزهایی است که به پیکرهی جامعه درد تحمیل کرده است. درد نشانه بیماری است،نه خود بیماری.با درد میتوان راه علاج را یافت. به قول مولوی/ حسرت و زاری که در بیماری است؛وقت بیماری همه بیداری است.
عدهای امروز با دیدن این دردها چاره بهبود وضع موجود را در عدم مشارکت میبینند. اما این راهحل نه تنها درد را درمان نمیکند بلکه آن را علیه مردم تشدید خواهد کرد. درد امروز از پنج ناحیه اصلی به پیکره جامعه تحمیل شده است.
اول: دردتحمیلی: نفیو معمار تحریمهای امریکای اوباما در کتابش مینویسد که تحریمگذاری ابزار استراتژیک در دستگاه سیاست خارجی ما است. در آن به دنبال تحمیل درد بر کشور هدف هستیم تا استقامت مردم آن کشور شکسته شود. لذا امریکاییها بر دو پایهی اصلی تبادل دلار و صادرات نفت تاکنون 1700 تحریم ظالمانه بر مردم تحمیل کردهاند. آنان به دنبال شکستن استقامت مردم هستند.
دوم: دردناکارآمدی: روشهای دولت در مقابل دو مسئله بزرگ پاسخگو نبود. اول مشکلات داخلی که احتیاج به مدیریت کارآمد و در میدان داشت و دوم تحریم ها که تنها راهی که این دولت هشت سال بر آن اصرار کرد راه دیپلماسی سیاسی با چهار کشور غربی بود. آنچنان که رهبری در دیدار مهرماه سال99 با تیم اقتصادی دولت تصریح کردند که این مسیر مذاکره ناکارآمد است و باید روش دیگری اتخاذ شود.
سوم: اشتباهات خودیها و دلسوزان در برخی مقاطع و اتفاقات فرصت سواستفاده و تزریق ناامیدی بین مردم داد.
چهارم: تهاجم رسانهای: راه افتادن ایراناینترنشنال، اینپندنت فارسی، تقویت منوتو،بیبیسی،مرکز اعتدال سعودی و کانالهای تلگرامی امنیتی-رسانهای مانند آمدنیوز و... برای اینکه بر روی سه عنصر بالا سوار شوند و درد را به ضعف و ناامیدی تبدیل کنند. به قول آن استاد روانشناس دانشگاه، کسی که ممتد ایران اینترنشنال را میبیند دچار افسردگی میشود.
پنجم: داستان بیرانوند: رهبرانقلاب ازدولت خواستند مثل تیم ملی باشد که "آنها در میدان تلاش کردند، دروازهبان با هوشمندی و فداکاری و سرعت عمل، یک کاری کرد که کارستان بود؛این را مردم وقتی ببینند از شما، برایتان شعار میدهند؛به نفعتان شعار میدهند؛ این باید احساس بشود."
اما متاسفانه دولت به آن توجه نکرد. حتی درتعامل با مردم هم از پشت شیشه ماشین احوال مردم را نظرسنجی میکرد و این نقصان به آن تشدید درد و ناامیدی کمک میکرد.
در مقابل این پنج عامل چه باید کرد؟
در مقابل این پنج عامل چه باید کرد؟ درد اگر تدبیر نشود، پیکره جامعه را ضعیف میکند. عدهای راه موجهه با درد را مواجهه با صندوق رای میبینند. البته که این کار تشدید درد است. مشارکت کم برای آنانی که میخواهند درد را بر جامعه تحمیل کنند، پیام آشکاری خواهد بود که تاکنون موفق شدهاند. پس بر تلاششان ادامه خواهند داد و تهدیدهای جدیدتری را بر مردم تحمیل خواهند کرد. نمایش گسست یکپارچگی آوردهای برای مردم نخواهد داشت و بلکه به آنها خسارتهای بزرگی خواهد زد. دوم اینکه مشارکت کم باعث میشود هر دولتی که بر سر کار بیاید ضعیف باشد. سودجویانی که از ناکارآمدی دولت منافعشان تامین میشود روی رییسجمهور ضعیف حساب ویژه باز خواهند کرد و این باز مردم را با زیان روبرو میکند. سوم اینکه صندوق یک قرار مردمسالارانه است. تضعیف صندوق، تضعیف انتخاب خود است. امروز صحنه جوریست که به یک دلیلی فرد احساس میکند گزینهی مطلوبی پیش رویش ندارد. حتی اگر این باشد چرا با عدم مشارکت، فردایی را از بین برد که گزینهی شما در صحنه خواهد بود؟! سال ۷۶ این حرف مطرح بود. سال ۹۲ این حرفها زده میشد. امسال هم برخی اینگونه میگویند. گذشته چراغ آینده است. نتیجه آن سالها نشان داد که جمهوری اسلامی چگونه بر رقابتیبودن انتخابات تاکید دارد.
از همه مهمتر صندوق رای، دستاورد نسل اول انقلاب و خمینی کبیر بود برای مردمی که از زمان شهید مدرس و میرزاده عشقی، زیر چکمههای دیکتاتور رضاخان و انگلیس به دنبال استقلال بودند. دفاع از صندوق خودش یک پاسداشت میهنی و تاریخی است.