یادآر ۱۷ شهریور را
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، ۲۸ مردادماه، روزی بود که آتش به جان صدها نفر از هموطنان آبادانی در سینما رکس افتاد و شاهکاری بود بزرگ، تا شاه بتواند تبلیغاتی گسترده را علیه مظلومان انقلابی به راه بیاندازد. این گفتار شاه که تظاهر کنندگان مخالف من «وحشت بزرگ» را وعده می دهند و همچنین تکرار این سخنان پس از واقعه با این مضمون که این همان وعده بوده است، شاهد دیگرى بر توطئه شاه میباشد.
آتشی که گر گرفته را به راحتی نمیشود خاموش کرد. این آتش شعله ور شده نیز در روز ۱۳ شهریور ماه، عید فطر به دامان رژیم افتاد و تا ۱۶ شهریور ماه ادامه داشت. طبق گزارش ساواک، تعداد شرکتکنندگان در راهپیمایی روز عید فطر شصت هزار نفر از «قشر مذهبی» بودند و البته مطابق سرمقاله روزنامه اطلاعات که در روز چهاردهم شهریور منتشر شد، شرکتکنندگان چیزی حدود سه میلیون نفر در سراسر کشور تخمین زده میشدند.
شاه برای آنکه کنترل امور را از دست ندهد، دولت را مجبور کرد تا در تهران و یازده شهر دیگر مانند کرج، قم، تبریز، کازرون، اصفهان، مشهد، آبادان، اهواز، قزوین، جهرم و شیراز، حکومت نظامی اعلام کند و فرماندهی نظامی پایتخت را نیز به غلامعلی اویسی که در جریان تظاهرات ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ به «قصاب ایران» مشهور شده بود سپرد.
تحلیل آقای خامنهای از اوضاع
البته این تنها حربه شاه برای پراکندگی و فرونشاندن آتش خشم مردم نبود. بنا بر تحلیلی که حضرت آیت الله خامنهای از شرایط مطبوعات ارائه میدهند، قبل از آن که این حادثه خونبار هفدهم شهریور ماه در تهران اتّفاق بیفتد، سیاست رژیم ستمشاهی این بود که مبارزان و به تبع آن ملت ایران را به تندرو و کندرو، افراطی و معتدل تقسیم کند.
این نکته قابل توجهی است که امروز مثل آینهای، همه عبرتها را به ما درس میدهد. کسی که روزنامههای آن وقت و اظهارات مسؤولان رژیم ستمشاهی را مطالعه میکرد، در مییافت رژیم میخواهد کسانی که در مقابل آنها هستند و مبارزه میکنند را از یکدیگر جدا کنند.
عدّهای را که طرفداران و علاقهمندان مخلص امام بودند و راه امام را علناً اظهار میکردند، به عنوان تندرو و افراطی و متعصّب معرفی میشدند؛ در مقابل اینها نیز برخی از کسانی را که علاقهمند به مبارزه بودند ولی خیلی جدّی در آن راه قدم نگذاشته بودند و حتی جدیت خاصی نداشتند، به عنوان افرادی که معتدلاند و میشوند با اینها مذاکره و صحبت کرد، معرفی میکردند تا تفرقه بیاندازند و حکومت کنند.
خون شهید جاری است
میشل فوکو، فیلسوف فرانسوی که برای پوشش دادن رویدادهای انقلاب در یک روزنامه ایتالیایی به محل حوادث رفته بود مدعی شد که ۴۰۰۰ تن در این روز هدف گلوله قرار گرفتهاند. البته طبق گزارشی که همان موقع رژیم منتشر کرد و متناسب با آماری که عمادالدین باقی، در آن زمان که ریاست بنیاد شهید را در دست داشت، تعداد شهدای جمعه سیاه به ۱۰۰ نفر هم نمیرسد؛ لیکن قرائن حاکی از چیز دیگری است.
از جمله متهمین کشتار ۱۷ شهریور که پروندهاش در شعبه ۳ دادگاه انقلاب اسلامی بررسی شد، سرهنگ اکبر مهری بوده؛ وی در دفاع از خودش گفت: من مأمور پمپ بنزین در خیابان فرح آباد سابق بودم و دستور تیر اندازی هم ندادم؛ اما رئیس دادگاه با ارائه مدارکی به او نشان داد مأموران تحت امر او ۸ هزار فشنگ ژ ۳ در روز ۱۷ شهریور شلیک کردهاند. در پایان مهری اینگونه اعتراف کرد و گفت: در شمارش تعداد اشتباهی صورت گرفته و تعداد فشنگهای مصرفی ۵ هزار عدد بوده است!
پیام امام
امام خمینی فردای قتل عام ۱۷ شهریور طی نامهای این چنین عرصه را ترسیم کردند: [مردم] حاضر شدند ارتش را گلباران کنند ولی «دولت آشتی ملی»، آنان را به عنوان شعار برخلاف قانون اساسی، محکوم نمود؛ حال آنکه شعار آنان بر ضد قانون اساسی شکن ـ یعنی شاه ـ بود. شعار بر ضد رژیم تحمیلی غیر قانونی بود، اظهار مظلومیت بود ولی واقعیت این است که شاه می خواهد انتقام خود را از ملت بی دفاع بگیرد، و با صحنه سازیهای مبتذل، ملت بی دفاع را به مسلسل ببندد و نفسها را به خیال باطل خودش در سینه خفه گرداند.
ایشان افزودند: آری! این چنین است راه امیرالمؤمنین علی علیه السلام و سرور شهیدان امام حسین علیه السلام. ای کاش خمینی در میان شما بود و در کنار شما در جبهه دفاع برای خدای تعالی کشته میشد. شما ای ملت محترم ایران که تصمیم گرفتهاید خود را از شر رژیم شاه خلاص گردانید، در رفراندومی که در سوم و چهارم شوال در برابر ناظران سراسر جهان انجام دادید، به دنیا نشان دادید که رژیم شاه جایی برای خود در ایران ندارد.
همچنین امام خمینی برای سالگرد این واقعه بزرگ در سال ۵۸ گفتند: یادتان نرود که ما یک ۱۷ شهریور داشتیم؛ ۱۷شهریور از «ایّام الله» است و باید یادمان نرود این را. آن قدر شهید دادیم و آن قدر خون دادیم ما آن روز و در مقابل اجانب و در مقابل وابستگان به اجانب قیام کردند ملت ما و خونشان ریخته شد، لکن پیروز شدیم.
غرض
اینکه رهبری میفرمایند «امروز زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست» فقط و فقط بدین جهت است که نسلهای بعدی دریابند از کجا و چگونه امروز بدین جا رسیده اند. برای تقویت و تربیت نسل آینده شاید نیاز اینچنانی به ساختن کلیپهای کذایی نباشد و تنها با بیان تاریخ و یادآوری چندین سال قبل از تولدشان بشود آنان را در مسیر هدایت قرار داد.