۰۱ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۷:۵۰
کد خبر: ۷۰۲۸۹۰
یادداشت؛

ناشنیده‌هایی از مبارزات شهید محلاتی

ناشنیده‌هایی از مبارزات شهید محلاتی
نام شیخ محلاتی سر میز شام آورده شد. چهره سیدالرئیس در هم کشیده و سیاه شد. بشقاب را به طرف افسری که نام محلاتی را برد پرت کرد، برخاست و با اوقاتی تلخ از اتاق خارج شد.

به گزارش خبرنگار سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، شاید به خیال آن افسر شهربانی بجنورد هم نمی‌رسید که آن جوانی که دست بسته به سیاه‍چال شهربانی انداخت، روزی به یکی از چهره‌های انقلاب اسلامی ایران تبدیل خواهد شد. سرباز زندان‌بان به این فکر هم نمی‌کرد که همین جوانی که نان کپک زده خشک و آب گندیده آلوده جلویش می‌اندازند، روزی نخواهد گذاشت که آب خوش و غذای لذیذ از گلوی صدّام پایین برود.

مأموری که راپورت تجمع مردم بجنورد بر علیه کنسرسیوم نفت و کودتای 28 مرداد را به تهران می‌فرستاد، قید کرد که طلبه جوانی به نام فضل‌الله محلاتی نیز در این جمع سخنان پرشوری ایراد کرد و اکنون در بازداشت ماست. او نمی‌دانست توسط مافوق‌اش در تهران، به خاطر این که حریف جوانکی نشده‌اند توبیخ خواهد شد. مافوق او نیز از آینده خبر نداشت؛ از زمانی که همین جوان رشد خواهد نمود و با مخابره جملاتی تاریخی از رادیو به سراسر ایران، پایان عصر او و شاهنشاه‌اش را اعلام خواهد کرد.

فضل‌الله محلاتی در آن زندان سیاه و زجرآور، به چاه آزمونی که در آن به سر می‌برد فکر می‌کرد. اما آیا او می‌دانست که آزمون‌های بزرگ‌تری در پیش دارد؟ او ایمان داشت که باید مبارزه کند، زندانی شود، سخن بگوید، شکنجه شود و دوباره ذره ذره‌ی وجودش را وقف اسلام کند تا پیروز شوند. اما آیا تصور می‌کرد که با بیان اعلامیه پیروزی، امتحان‌های سخت‌تر و گلوگاه‌های تنگ‌تری، منتظر او و انقلاب دوست‌داشتنی‌اش خواهند ایستاد؟

فوق سرّی\ ناشنیده‌هایی از مبارزات شهید محلاتی

در برابر دیو سیاه

«بسم الله الرحمن الرحیم
این صدای انقلاب اسلامی ایران است. ملت غیور و شرافتمند و مسلمان ایران
شکر خدای را که بر ما منت نهاد و رژیم جنایتکار شاهنشاهی را در هم فرو ریخت و اسلام عزیز را بر ما حاکم ساخت...»

ساعت کمی از 5 عصر گذشته بود که این نوا از رادیوی ایران پخش شد. خواننده این اعلامیه، فضل‌الله محلاتی بود. او اکنون روحانی متنفذی در جمع سران انقلاب به شمار می‌رفت. روحانی معروفی که در دوران مبارزه 15 بار دستگیر شد اما هیچ وقت دست از سخنرانی‌های داغ و متقن خود در مسجد محلاتی‌های تهران برنداشت. او که از سال 1340 در این مسجد امام جماعت دائم بود، گاهی نیز برای روشنگری به روستاها و مناطق مختلف سفر می‌کرد.

او که مبارزه با رژیم پهلوی را از سال 1326 و با رابطه با فدائیان اسلام و شهید نواب صفوی شروع کرده بود، در لیست سوژه‌های «وضعیت قرمز» ساواک قرار داشت. او در هر بار دستگیری، به شدت شکنجه می‌شد؛ ولی دست از مبارزه بر نداشته و هر روز جایگاهی والاتر در بین مبارزین پیدا می‌کرد. او که روابط  بسیار نزدیکی با شهید مطهری و شهید بهشتی داشت، به عنوان دبیر جامعه روحانیت مبارز به فعالیت پرداخت.

با انفجار نور در اعماق قلب ملت ایران، شهید محلاتی که تحصن روحانیون در دانشگاه تهران را مدیریت می‌کرد، به عنوان یکی از اعضای کلیدی کمیته مرکزی استقبال از امام خمینی به خدمت مشغول شد. از همان جا بود که امام متوجه او و استعدادهای پرورش‌یافته و پُخته‌اش شد.

فوق سرّی\ ناشنیده‌هایی از مبارزات شهید محلاتی

اندکی پیش از 22 بهمن، ملت ایران با طلیعه فتنه مارکسیست‌ها روبرو شدند. کسانی که شهید محلاتی آن‌ها را از دوران زندان و زمان ارتدادشان می‌شناخت و یکی از کسانی بود که با جدا کردن سفره مسلمانان از مارکسیست‌ها، از رشد افکارشان در میان جوانان ساده‌دل را جلوگیری کرد. او و آیت‌الله خامنه‌ای برای جلوگیری از تصاحب کشور توسط مارکسیست‌هایی که گاهی با رژیم پهلوی نیز در رابطه بودند، دست به کار شدند.

قرار بر این بود که آیت‌الله خامنه‌ای در روز 21 و 22 بهمن 57 به جمع کارگران کارخانه جنرال رفته و از فتنه‌گری عناصر التقاطی در میان آنان جلوگیری به عمل آورد. شهید محلاتی نیز با جمعی از جوانان مسلح انقلابی، سعی کرد در برابر تصرف ادارات و نقاط استراتژیک شهر، مخصوصا رادیو و تلویزیون توسط مارکسیست‌های فداییان خلق و مجاهدین خلق ایستادگی کند. این طرح، عاقبت نیک افتاد و در حالی که آیت‌الله خامنه‌ای با خودرویی از کارخانه جنرال بازمی‌گشت، صدای اعلامیه پیروزی انقلاب اسلامی را از رادیو شنید.

فوق سرّی\ ناشنیده‌هایی از مبارزات شهید محلاتی

نبرد با اژدهای سرخ

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، برخوردهای کوچک مارکسیست‌ها، التقاطی‌ها و چپ‌های آمریکایی با ملت ایران، کم‌کم رو به فزونی گذاشت. گروهک‌های تروریستی آن‌ها، امنیت مردم را به خطر انداخته بودند و عدم وجود یک نیروی پلیس، اوضاع را وخیم‌تر کرده بود.

در همین زمان، کمیته مرکزی انقلاب توسط جوانان هر محله ایجاد شد تا امنیت همان محله را تأمین کنند. با این حال، هیچ ساختار مناسبی برای مدیریت، هماهنگی و حمایت از این کمیته‌های انقلابی وجود نداشت. اینجا بود که امام خمینی، نماینده‌ای را به دفتر مرکزی کمیته‌ها فرستاد تا اوضاع را سامان بدهد. او کسی نبود جز فضل‌الله محلاتی!

مدیریت شهید، طوری مدبرانه بود که اندکی پس از ورود او به کمیته مرکزی، یک کادر منسجم تشکیل، بخش‌هایی تأسیس و وظایف هرکدام تعریف شد. او با ایجاد روابطی دوستانه با نخست‌وزیر موقت، دکتر بازرگان، بودجه و تجهیزات کافی برای اداره کمیته‌ها را فراهم کرد. در نتیجه، کمیته‌ها موفق شدند با سرکوب گروهک‌ها، کمی فضا را برای برگزاری انتخابات‌ها و تشکیل حکومت آرام کنند.

پس از تدوین قانون اساسی، تشکیل حکومت و برگزاری انتخابات مجلس، مارکسیست‌های مجاهدین خلق و سایر گروهک‌ها، به سمت تصاحب کرسی‌های مجلس شورای اسلامی خیز برداشتند. شهید محلاتی نیز با هماهنگی امام، با رای بالای مردم محلات وارد مجلس شد.

کمی بعد هم بنی‌صدر به ریاست جمهوری رسید. مجاهدین خلق، خود را به بنی‌صدر نزدیک کرده و با او متحد شدند. آن‌ها بنی‌صدر را بر علیه سازمان تازه‌تأسیس سپاه پاسداران شوراندند. سازمانی که اگر قدرت می‌گرفت، جلوی توطئه‌های مارکسیست‌ها و چپ‌های آمریکایی علیه ملت ایران را می‌گرفت.

در بحبوحه دعوای بنی‌صدر با پاسداران انقلاب، امام خمینی در 28 خرداد 59، شهید محلاتی را به عنوان نماینده خود به سپاه فرستاد؛ با اهدافی که هیچ‌گاه رسانه‌ای نشد. اما از اتفاقات بعدی، رفتار شهید محلاتی و سخنان شاهدان آن روزگار، می‌توان به نکات مهمی دست یافت.

امام خامنه‌ای: «بنی‌صدر از طرف امام (ره)، فرمانده کل نیروهای مسلح شده بود و در سپاه کسانی بودند که با او مخالف بودند. شهید محلاتی باید با هر دو جناح هماهنگ می‌شد و این گاهی اصلا امکان‌پذیر نبود و سوء تفاهم‌ها از همین جا شکل گرفت، گاهی از هر دو طرف به او اهانت می‌شد و او را به عنوان واسطه نمی‌پسندیدند. او کارش را در سپاه با یک اتاق کوچک شروع کرد و سعی کرد با صبوری و آرامش پیش برود.»

آیت‌الله سید هادی رفیعی‌پور از دوستان شهید می‌گوید: «رابطه خوب شهید محلاتی با بنی‌صدر، یک سیاست، یک مأموریت و یک حرکت هوشمندانه برای خبردار شدن از پشت پرده تصمیمات بنی‌صدر و خنثی کردن توطئه‌های او بود. اطرافیان، به خاطر رابطه ایشان با بنی‌صدر، همیشه با جملات نیش‌داری او را می‌آزردند.»

شهید محلاتی، همزمان در مجلس نیز حضور جدی داشت. برخی ایشان را به پُست‌پرستی و دنیاطلبی متهم می‌کردند درحالی که چنین نبود. آیت‌الله رفیعی‌پور می‌گوید: «وقتی به ایشان گفتم برای چه از مجلس بیرون نمی‌آیید در حالی که مشغله‌های فراوان دارید گفت، می‌خواهم در مجلس باشم تا نگذارم عوامل نفوذی در مجلس، بر علیه سپاه مصوبه‌ای به راه بیندازند. می‌خواهم از سپاه دفاع کنم.»

شهید محلاتی در جمع یاران خود می‌گفت:«باید سپاهی بسازیم که دشمن هوس توطئه علیه انقلاب اسلامی را نکند.»

او حجت‌الاسلام رازنی را مأمور کرده بود تا روحانیونی را برای نمایندگی ولایت فقیه سپاه استان‌ها جمع کند. این کار، سرعت بیشتری به ساختارسازی سپاه تا جزئی‌ترین قسمت و کوچک‌ترین شهرها را می‌داد.

چند ماه پس از ورود شهید محلاتی به سپاه، جنگ شروع شد. اینجا بود که ارزش کادرسازی او در سپاه نمایان گشت. حال می‌توانستند به سرعت نیرهای مردمی را سامان‌دهی کرده و به نبرد بفرستند. با این که بنی‌صدر امکانات را در اختیار پاسداران و نیروهای مردمی قرار نمی‌داد، شهید می‌توانست از طریق مجلس و دیگر روابطی که داشت، اسلحه و تجهیزات و جزوه‌های آموزشی را فراهم کند.

در آخر، هنگامی که کارشکنی‌های بنی‌صدر اوضاع را بغرنج‌ کرد، با فشار شهید محلاتی مسئله عزل او مطرح شد. وقتی شهید محلاتی اسناد خیانت بنی‌صدر را به مجلس ارائه کرد، جلسه عزل با سرعت بیشتری پیش رفت و دیگر هیچ ذهنی، به ماندن بنی‌صدر فکر نمی‌کرد.

پس از سقوط بنی‌صدر، مجاهدین خلق به جنگ مسلحانه خیابانی روی آوردند. ترورها، خرابکاری‌ها و جنایاتی توسط آن‌ها رخ داد که بی‌سابقه بود. اما با وجود کمیته انقلاب، سربازان جان بر کف و یک برنامه جامع که شهید محلاتی در طرح‌ریزی آن مؤثر بود، ماشین کشتار مجاهدین از همان اواخر تابستان 1360 رو به زوال گذاشت.

فوق سرّی\ ناشنیده‌هایی از مبارزات شهید محلاتی

جنگ تمام‌عیار با اسلام آمریکایی

در روزهایی که جبهه انقلاب، سه ارگان مهم «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی»، «حزب جمهوری اسلامی» و «جامعه روحانیت مبارز» را صاحب بود، حزب جدیدی در اسفند 1358 از درون بیت سید محمدکاظم شریعتمداری سر برآورد که «حزب جمهوری خلق مسلمان ایران» نام داشت.

این حزب که با ترکیبی از نام جمهوری، خلق و اسلامی سعی در جذب همه اقشار و جناح‌ها داشت، از همان روزهای اول تأسیس خود، با اصل ولایت فقیه به مبارزه برخواست. بعدها با دسترسی انقلابیون به اسناد لانه جاسوسی مشخص شد که شخص شریعتمداری، با جاسوسان سیا در ارتباط بوده است.

جاسوسانی با کد رمز اس.دی.ولید1، اس.دی.جانوس(یک افسر برجسته ساواک به نام فرازیان)، اس.دی.راتر(خسرو قشقایی)، اس.دی.بیپ(منوچهر نیک‌پور) و اس.دی.بروپ(رحمت‌الله مراغه‌ای) و واسطه‌هایی همانند سید مرتضی موسوی و فرزند محمدکاظم شریعتمداری، مواضع حزب و آیت‌الله را مشخص می‌کردند.

تقابل و مبارزه با این جریان که توانسته بود کنترل آذربایجان شرقی را از دست حکومت مرکزی خارج کند و از طرفی، رفتارهای آن از اتاق‌های فکر سازمان غول‌آسای سیا مدیریت می‌شد، یکی از سخت‌ترین آزمون‌های پیش‌روی انقلاب و شهید محلاتی بود.

شهید محلاتی، در آن زمان، سمت دبیری جامعه روحانیت مبارز را در دست داشت و همچنین به سبب رابطه با شهید بهشتی و آیت‌الله خامنه‌ای، نفوذ فوق‌العاده‌ای در حزب جمهوری اسلامی داشت. وی همزمان با سمت نمایندگی امام در کمیته مرکزی انقلاب، با سران سازمان مجاهدین انقلاب نیز ارتباط نزدیک و دوستانه‌ای داشت.

شهید از تمام امکانات در دسترس خود بهره برد تا بتواند اسلام آمریکایی را شکست دهد. وی از اعضای حزب جمهوری اسلامی خواست که تا جایی که می‌توانند، مسئله ولایت فقیه را در روزنامه حزب، در تجمعات سیاسی و صداوسیما تبیین و تشریح کنند.

در برابر این اقدام، طرفداران حزب جمهوری خلق دست به اشغال ساختمان رادیو و تلویزیون تبریز زدند. امام خمینی پیامی صادر کردند و از شریعتمداری خواستند که از این حزب اعلام برائت کند. با اعلامیه‌هایی که جامعه روحانیت مبارز صادر کرد، مردم تبریز قیام کردند و در نهایت کمیته‌ها نیز دست به کار شده و با دستگیری و سپردن ده نفر از عوامل خرابکار به دادگاه انقلاب، موجبات انحلال حزب را فراهم کردند.

با این که حزب منحل شد، فتننه‌گری‌ها و توطئه‌ها ادامه پیدا کرد. این حرکات، 3 سال سخت را برای شهید محلاتی رقم زد. نهایتا این فتنه‌انگیزی‌ها با طرح ترور امام خمینی به اوج خود رسید. ترور مقدمه یک کودتا بود. صادق قطب‌زاده، یکی از نزدیکان محمدکاظم شریعتمداری، پس از لو رفتن و دستگیری در 17 فروردین 1361، اعتراف کرد که قرار بود پس از ترور امام، محمدکاظم شریعتمداری آن حرکت را تأیید کرده و خود را رهبر ایران معرفی کند.

وقتی که همه اسناد و شواهد نشان داد که این طرح، از طرف رابطان سازمان سیا به دفتر شریعتمداری آمده است، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در 8 اردیبهشت 1361، شریعتمداری را از مرجعیت خلع کردند. تا زمانی که این رخداد صورت بگیرد، جامعه روحانیت مبارز، در خط مقدم درگیری با اسلام آمریکایی قرار داشت.

امام خامنه‌ای درباره نقش شهید محلاتی در جامعه روحانیت مبارز می‌گوید: «او یکی از بنیان‌گذاران جامعه روحانیت مبارز هم بود. نقش‌اش وصل کننده و گردآورنده بود...شهید محلاتی کسی بود که همیشه در شورای مرکزی حضور داشت و خیلی هم مؤثر بود. بیشتر هم بارها و کارهای سنگین را برمی‌داشت. هیچ وقت نشد که من در آن جلسه‌ها باشم و حضور خندان و مؤثرش را در آنجا احساس نکنم.»

فوق سرّی\ ناشنیده‌هایی از مبارزات شهید محلاتی

پنجه در پنجه عقاب طلایی بعث

در روزهای سخت نبرد با دشمن خارجی، چهار سنگ بزرگ در برابر رزمندگان اسلام قرار داشت.
مشکل اول، عدم همکاری دولت بنی‌صدر با سپاه پاسداران و سپس تداوم آن عدم همکاری به شکل نامحسوس‌تری در دولت میرحسین موسوی بود. شهبد محلاتی در دوران بنی‌صدر از نفوذ در مجلس، بهره می‌برد و به نفع نیروهای مردمی و سپاه پاسداران اقداماتی را انجام داد. در زمان میرحسین موسوی، مجلس اما همراه و پشتیبان نخست‌وزیر بود. آنچه که باعث می‌شد کار جنگ گره نخورد، همکاری و یک‌دلی شهید محلاتی با آیت‌الله خامنه‌ای، رئیس‌جمهور وقت بود.

مشکل دوم، اختلافات سطحی و سلیقه‌ای در میان فرماندهان و سران سپاه بود. این مشکل، با درایت و مدیریت شهید محلاتی تا حد امکان رفع و رجوع می‌شد. ایشان با اقتدار ایستاده بود و اجازه نمی‌داد اختلاف نظرها در عرصه فرماندهی، به سنگرهای رزمندگان کشیده شود و موجب تشتت و تفرقه در بین نیروها گردد.

مشکل سوم که از دو مورد قبلی بزرگ‌تر بود، اختلاف نظر سیاسی، باندبازی، رفیق‌بازی‌ و جناح‌گرایی در رده‌های مختلف سپاه پاسداران بود. امام خمینی نیز متوجه حساسیت موضوع شده و 24 اسفند 1360 در سخنرانی خود، عضویت پاسداران در احزاب و جناح‌ها را محکوم و ممنوع کردند.

در پی فرمان امام، شهید محلاتی «کمیسیون پیگیری فرمان امام» را ایجاد و مدیریت آن را به آیت‌الله سید هادی رفیعی‌پور می‌دهد. او در این باره می‌گوید: «ما توانستیم رفیق‌بازی‌ها را با جابجایی افراد به استان‌های مختلف، پایان ببخشیم. شهید محلاتی گفته بود تا می‌توانید کسی را اخراج نکنید. چون جنگ است و نیروها را نباید هدر بدهیم. با هدایت و راهنمایی شهید محلاتی توانستیم کمیسیون را به سرعت کادربندی کرده و شروع به کار کنیم. این باعث شد که در زمان نسبتا کوتاهی، به تحزب و جناح‌بندی در سپاه پایان دهیم.»

شهید محلاتی، با زیرکی و به شکل معقولی، جلو نفوذ باند مخوف هاشمی را در سپاه پاسداران بگیرد و تمام تلاش خود برای جمع کردن اسناد علیه او انجام دهد. اسنادی که یک سال پس از شهادت خودش به کار آمد و به کار این باند پایان داد.

مشکل چهارم، روحیه و معنویت رزمندگان بود. شهید محلاتی، با راه انداختن واحد تبلیغات جبهه و همچنین حضور مستمر خود و دعوت نمایندگان امام و روحانیون مسئول در سپاه استان‌ها به حضور در جبهه‌ها، به تقویت معنویت و روحیه سربازان خط مقدم پرداخت.

سرلشگر وفیق سامرایی از نزدیکان صدام در کتاب «ویرانی‌های دروازه شرقی» از شهید محلاتی به عنوان شالوده و عامل انسجام سپاه پاسداران نام می‌برد و می‌گوید: «نام شیخ محلاتی سر میز شام آورده شد. چهره سیدالرئیس در هم کشیده و سیاه شد. بشقاب را به طرف افسری که نام محلاتی را برد پرت کرد، برخاست و با اوقاتی تلخ از اتاق خارج شد.»

فوق سرّی\ ناشنیده‌هایی از مبارزات شهید محلاتی

بفرما لعل نوشین را که زودش با قرار آرد

شهید محلاتی، از نظر برنامه‌ریزی کاری به شکلی ماهر بود که می‌توانست به اندازه چند نفر در طول روز خروجی بدهد. او که مسئولیت‌های سنگین و پرمشغله‌ای داشت، به حضور مستمر در جبهه‌ها نیز مقید بود و در عین انجام دیگر وظایف، به این تقید خود نیز می‌رسید.

سرانجام همین تقید به حضور در جبهه‌ها، دروازه شهادت او شد. در روز یکم اسفند 1364، در حالی که به همراه تنی چند از سران کشور به سمت اهواز در پرواز بود تا به ممناطق جنگی والفجر8 برود، توسط دو میگ عراقی مورد حمله قرار گرفته و لعل نوشین شهادت را از طبق آتش به کام گرفت و با انفجار هواپیما، به آغوش مولایش امام حسین پرتاب شد و دل‌اش برای همیشه قرار و آرام گرفت.

امام خامنه‌ای درباره خصوصیات این شهید قهرمان می‌گوید: «در مرحوم آقای محلاتی، خصلت سازش‌ناپذیری، مبارزه‌گری، غیرت دینی و آمادگی برای فداکاری و تلاش بود.»

مسلم عارف
ارسال نظرات
نظرات بینندگان
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۱ اسفند ۱۴۰۰ - ۲۰:۱۹
خداوند شهید محلاتی را بیامرزه و به مسئولین ما یاد بده
4
0
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۲ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۳:۵۰
صحیح. فقط ایمان قوی میتونه چنین شخصییتی را بسازه
1
0
محمد رضا
Iran (Islamic Republic of)
۰۲ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۵:۳۹
جالب بود
0
0
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۲ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۶:۴۷
بیشتر به این شخصیت ها بپردازید
1
0
علی اکبر امیری
Iran (Islamic Republic of)
۰۲ اسفند ۱۴۰۰ - ۲۱:۴۰
بفرما لعل نوشین را که با زودش قرار آرد یعنی چی؟
0
1
ادبیات دان
|
۱۷ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۸:۱۳
حافظ برمی‌گرده می‌گه اون لعل نوشین( لب سرخ یا لبه‌ی جام پر از شراب سرخ) رو بده تا هر چه زود تر آروم بشم.