شعر همزاد زندگی ایرانی

به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، در فرهنگ ما، زندگی با شعر آغاز و با شعر بدرقه می شود. کودک در گاهواره، لالایی می شنود و از همان آغاز به شعر اُنس می گیرد و پس از مرگ نیز، آرایه مزارش، شعری است که برایش می سرایند و چه بسا خود پیش از مرگ برای خویش شعری می سُراید. این آمیختگی ما با شعر و تأثیری که شعر بر فرهنگ و روحیات و رفتار ما می گذارد، ضرورت پرداختن به آن و ضرورت پاسداری از حریم این عنصر اعجاز آفرین را بیشتر روشن می سازد.
اين حضور و نفوذ حكايت از آن دارد كه در ژرفاي زبان و ادب فارسي آنقدر معاني بلند و مضامين دلنشين علمي، ادبي، اخلاقي و انساني وجود دارد، كه هر انسان سليم الطبعي با اطلاع و آگاهي از آنها، خود بخود به فارسي و ذخاير مندرج در آن دل مي سپرد. اگر چنین نبود، ترجمه و تأليف هزاران كتاب و مقاله از سوي خارجيان درباره آثار جاودان و جهاني ادب فارسي مانند؛ شاهنامه فردوسي، خمسه حكيم نظام گنجوي، گلستان و بوستان شيخ اجل سعدی، مثنوي مولانا جلال الدين بلخي، غزليات خواجه حافظ شيرازي و رباعيات حكيم عمر خيٌام چهره نمي بست و هزاران ايرانشناس و ايران دوست غير ايراني دل و عمر بر سر شناخت، فهم، تفسير و ترجمه اين آثار ارزنده در نمي باختند.
شیخ اجل جناب سعدی
ابومحمد مصلحالدین، مشهور به سعدی شیرازی، شاعر و حکایتنویس فارسیزبان شیرازی و یکی از «سه پیامبر ملک سخن» در کنار فردوسی و انوری است.
درباره نام و نام پدر شاعر و همچنین تاریخ تولد سعدی اختلافنظر وجود دارد، اما به قول محققان تاریخنگار، سال تولد او باید بین ۵۷۷ تا ۶۰۱ هجری قمری میباشد. (نقل از ادوارد براون، و ذبیحالله صفا) سعدی در شیراز پای به هستی نهاد و هنوز کودکی بیش نبود که پدرش درگذشت. آنچه مسلم است اغلب افراد خانواده وی اهل علم و دین و دانش بودند. جناب سعدی خود در این مورد میگوید:
همه قبیله من، عالمان دین بودند ••• مرا معلم عشق تو، شاعری آموخت.
سعدی وسفرهای سیروسلوکی
سعدی شیرازی پس از تحصیل مقدمات علوم از شیراز به بغداد رفت پس از پایان تحصیل در بغداد، به سفرهای متنوعی پرداخت که در آثار خود به بسیاری از این سفرها اشاره کرده است.
سعدی، شاعر جهاندیده، جهانگرد و سالک سرزمینهای دور و غریب بود؛ او خود را با تاجران ادویه و کالا و زئران اماکن مقدس همراه میکرد. از پادشاهان حکایتها شنیده و روزگار را با آنان به مدارا میگذراند. سفاکی و سخاوتشان را نیک میشناخت و گاه عطایشان را به لقایشان میبخشید. با عاشقان و پهلوانان و مدعیان و شیوخ و صوفیان و رندان به جبر و اختیار همنشین میشد و خامی روزگار جوانی را به تجربه سفرهای مکرر به پختگی دوران پیری پیوند میزد.
سفرهای سعدی تنها جستجوی تنوع، طلب دانش و آگاهی از رسوم و فرهنگهای مختلف نبود. بلکه هر سفر تجربهای معنوی نیز به شمار میآمد. سنت تصوف اسلامی همواره مبتنی بر سیر و سلوک عارف در جهان آفاق و انفس بود و سالک، مسافری است که باید در هر دو وادی، سیری داشته باشد؛ یعنی سفری در درون و سفری در بیرون. وارد شدن سعدی به حلقه شیخ شهابالدین سهروردی خود گواه این موضوع است.
رهآورد این سفرها برای شاعر، علاوه بر تجارب معنوی و دنیوی، انبوهی از روایت، قصهها و مشاهدات بود که ریشه در واقعیت زندگی داشت. چنانکه هر حکایت گلستان، پنجرهای رو به زندگی میگشاید و گویی هر عبارتش از پس هزاران تجربه و آزمایش به شیوهای یقینی بیان میشود. گویی، هر حکایت پیش از آن که وابسته به دنیای تخیل و نظر باشد، حاصل دنیای تجارب عملی است.
غروب آفتاب زندگی شیخ اجل
وفات سعدی را اکثراً در ۶۹۱ قمری میدانند.جایگاهی که اکنون آرامگاه اوست، در گذشته محل زندگی او بود ودر همانجا به خاک سپرده شد که در ۴ کیلومتری شمال شرقی شیراز، در دامنه کوه فهندژ، در انتهای خیابان بوستان و در کنار باغ دلگشا است.
نگاه رهبری درباره اهمیت شعر
مقام معظم رهبری در دیداراخیر خود با شاعران که در حدود یک ماه پیش انجام گرفت درباره اهمیت شعر فرمودند:
«شعر مهم است. شعر یک هنر بینظیر است. وجود انواع و اقسام رسانهها نتوانسته شعر را از موجودیّت رسانهای قوی و تأثیرگذار خودش تنزّل بدهد. شعر حقیقتاً یک رسانهی اثرگذار است. لذاست که هر چه شعر پیشرفت پیدا کند و شعرای خوب زیاد بشوند، جای خرسندی و خوشحالی دارد.
کمّیّتها البتّه خیلی زیاد شده ــ که خیلی خوب است ــ کیفیّتها هم انتظار داریم که به همین اندازه افزایش پیدا کند. الان کمّیّت بر کیفیّت رجحان دارد در بین مجموعهی شعرای جوان خوب ما؛ لکن این استعدادهایی که من میبینم، همهی اینها انشاءالله باکیفیّت خواهند شد، اگر خوب ادامه بدهند و پیش ببرند. شاعرِ باکیفیّت هم بحمدالله کم نداریم؛ یعنی شعرای خوب، شعرای قوی، شعرائی که انتظار داشتیم به یک رتبهی خوبی برسند و رسیدهاند، الحمدلله داریم در بین مجموعهی شعرای متعهّد و انقلابی؛ منتها من بارها و مکرّر این را گفتهام که هیچ کس ــ هم در شعر و هم در غیر شعر ــ با مشاهدهی ارتقاء خود نباید احساس کفایت بکند.»۲۵/۱۲/۱۴۰۳
دوره سعدی آفرین
مقام معظم رهبری در دیداراخیر خود همچنین فرمودند:
«اعتقاد من این است که دورهی ما میتواند سعدیآفرین باشد؛ میتواند. حالا این عواملی که شاعر را شاعر میکنند و قادر بر استخدام الفاظ و جملهبندیها و واژهها میکنند چیست، یک بحث مفصّلی است، راجع به آن نمیخواهم صحبت بکنم؛ به هر حال این دوره دورهای است که شاعر تشویق میشود؛ این منافات ندارد با اینکه شعرا همیشه درددلهایی، گلههایی دارند. همیشه همینجور بوده؛ از اوّل تولّد شعر در ایران، یعنی از هزار و خردهای سال قبل، شعرا همیشه گله داشتهاند... علّتش هم این است که نابسامانیها و کجیهای زندگی تمام نمیشود؛ منتها دیگران نمیبینند، شاعر میبیند.
ما زمان طاغوت، شعرای بزرگی را دیدیم که واقعاً شاعر برجسته بودند، [امّا] کسی اعتنائی به آنها نمیکرد. خب مثلاً مرحوم امیریفیروزکوهی خیلی شاعر بزرگی بود؛ به نظر من بهترین شاعر زمان خودش بود در بین غزلسراها، [امّا] کسی اعتنا نمیکرد به امیری؛ یعنی اصلاً کسی کاری به کار او نداشت. اگر در خیابان راه میرفت، در همان خیابان خانهی خودش کسی سلامش هم نمیکرد. هیچ وقت در یک برنامهی رادیویی، در یک برنامهی تلویزیونی ــ که حالا آن وقت خیلی نبود ــ حتّی در رسانههای مطبوعاتی از او و امثال او دعوت نمیشد. تنها کاری که میشد مثلاً فرض کنید فلان روزنامه برای اینکه صفحهی خودش را پُر کند، یک غزلِ مثلاً رهی را یا فرض کنید که امیری را یا دیگران را چاپ میکردند. کسی اعتنائی به اینها نمیکرد. امروز شاعر در تلویزیون، در رادیو، در برنامههای گوناگون و مانند اینها [حضور دارد]. بنابراین زمینه امروز برای سعدی شدن آماده است، برای حافظ شدن آماده است، برای نظامی شدن آماده است و میتوان پیش رفت.«۲۵/۱۲/۱۴۰۳