انتشار بیانات مرحوم آیت الله صافی گلپایگانی به مناسبت روز بزرگداشت مقام علمی شیخ کلینی

به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، به مناسبت روز بزرگداشت مقام علمی محدث جلیل القدر ثقه الاسلام شیخ کلینی(ره) بیانات مرحوم حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی(ره) در دیدار با اعضای کمیته علمی کنگره بین المللی بزرگداشت ثقه الاسلام شیخ کلینی منتشر شد.
متن بیانات حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی(ره) به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم و الحمدلله رب العالمین و الصلاه و السلام علی سیدنا محمد و أهل بیته الطاهرین، سیّما بقیه الله فی الارضین و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین إلی یوم الدین.
اهمیت حدیث، روات و محدثان بزرگی که حافظ حدیث و علوم حدیث بوده اند و هستند، نیاز به بیان و توضیح نیست و در این مسئله، هر چه بیشتر تأکید و تحقیق شود و روات و بزرگان حدیث، معرفی و زندگی و خصوصیات آنها بیشتر روشن شود، برای استحکام دین، مؤثر است.
هر چه ما در ارتباط با این مسائل، بیشتر کار کنیم، بر اطلاعات و علم خودمان افزوده و حقایق واقعاً مهمی برای انسان کشف می شود؛ چون هر چه بخواهیم، در همین احادیث است، همه علوم اسلامی، اصول دین، فروع دین، الهیات، و… .
هر چه به دین اسلام مربوط می شود، در همین احادیث است که به وسیله محدثان، در اختیار ما قرار گرفته اند. از این جهت، ما هر چه در این زمینه اهتمام کنیم، باز هم حق مطلب ادا نمی شود؛ ولی تقدیر از این بزرگان و تعظیم مقام اینها ـ که خدمات بزرگی، به اسلام انجام داده اند ـ، وظیفه ماست.
اگر کلینی نبود، و اگر این کتب اربعه نوشته نمی شد، حالا ما در چه وضعی بودیم؟ البته نمی گویم کل مطالب در این کتب است؛ ولی استنباط و استکشاف حقایق دین برای ما خیلی مشکل بود. کسی نمی تواند خدمتی را که امثال کلینی به دین اسلام، مذهب شیعه و علوم حدیث کرده اند، به اندازه لازم توصیف کند. در هر صورت، برگزاری کنگره کلینی، مسئله خیلی مهمی است و من از شما در حد خودم، تقدیر و تشکر می کنم.
برای کتاب الکافی، شروحی نوشته شده، مانند مرآت العقول علامه مجلسی که وقتی انسان مطالعه می کند، مطالب زیادی برایش روشن می شود؛ ولی چون الکافی، بسیار با عظمت است، باید بیش از این درباره خود کتاب، روایات، اسناد و رجالی که در این کتاب قرار گرفته است، تحقیق شود.
اینها هر کدام، شاخه ای از علوم اسلامی اند که اگر کسی بخواهد درباره این کتاب، به طور جامع اظهار نظر کند، باید جامع همه فنون اسلامی باشد.
در کتاب شریف کافی، فقط مسئله جمع آوری حدیث مطرح نیست و این طور نیست که کلینی، یک محدث ساده ای بوده که از مشایخ خود، اخذ حدیث می کرده و روایت، نقل می کرده است.
ایشان یکی از علمای بزرگ اسلام اند. در کتاب توحید، خطبه ای از حضرت امیر المؤمنین علیه السلام در جوامع التوحید نقل و از آن، تجلیل و تعظیم می کند.
این تجلیل، دلیل بر ادراک، بصیرت و تبحر او در علم الهیات است و گرنه هر کسی متوجه این قضیه نمی شود. در پایان خطبه می گوید:
اگر تمام زبان های دنیا، همه یک زبان شوند و بخواهند خدا را معرفی کنند (البته می گویند به استثنای زبان انبیا)، به این حد یا بیشتر از این نمی توانند. فوق آنچه تصور شود در الهیات بتوان برای مردم گفت، در این خطبه هست.
همچنین تبویب کتاب الکافی و این ترتیبی که ایشان برای کتاب در نظر گرفته، یا الهام است یا حاکی از فکر بلند وی است.
اول، کتاب عقل و جهل است. یعنی وقتی می خواهیم وارد این مطالب بشویم، باید از عقل، از آنکه می فهمد، و تشخیص می دهد، وارد شویم و حجیّت عقل را بررسی کنیم. بعد، فضیلت علم، توحید و… را بیان می کند و این، علامت این است که ایشان در این امور، دارای بصیرت فوق العاده ای بوده است و در آن زمان، کم نظیر و شاید هم بی نظیر بوده است.
بنابراین، الکافی و تبویب آن، معرف شخصیت کلینی است. به فکر هر کسی نمی رسد که برای اولین بار چنین کتابی بنویسد. ایشان می نویسد و دیگران، از او اقتباس و تقلید می کنند.
جنود عقل و جهل که کلینی در کتاب عقل و جهل آورده، خیلی با اهمیت است.
بعضی از علمای علم جدید بر آن، شروحی نوشته اند، مانند دکتر میرسپاسی، که کتابی دارد که شرح روایت جنود عقل و جهل است. دکتر میرسپاسی، با تخصص خودش ثابت می کند که این جنودی را که برای عقل فرموده اند، همگی دلالت بر عقلانیت اشخاص می کنند و هر کسی که اینها را داشته باشد، علامت این است که عاقل است و جنود جهل، مانند حسد و تکبر، علامت نقص عقل است. ایشان متخصص است و در شرح این روایت، کتاب بزرگی نوشته است.
یکی از مطالبی که درباره شخصیت کلینی، کتاب الکافی و اسناد آن، در درس هایم تذکر داده ام، این است که اگر چه این احادیث را مثل مرحوم مجلسی در مرآت العقول، به صحیح، حسن، مجهول، موثوق علیه و … تقسیم کرده اند، اما این اصطلاحات، نسبت به اتقان و صحت خود الکافی، اثری ندارند.
مآخذ و مصادر در اختیار کلینی، همه از مصادر مورد اعتماد، معروف و شناخته شده است. آن موقع، این طور رسم بوده است که اگر از کتابی، حدیثی را نقل می کردند، باید با سند نقل می کردند و به این که کتاب، حاضر و در اختیارشان است، اکتفا نمی کردند.
در کتاب منتخب الاثر، یک روایت درباره ائمه اثنا عشر علیهم السلام است که راوی آن می گوید: این روایت را یکی از بزرگان اهل سنت در کتابش نقل می کند؛ ولی برای من روایت نکرد و اجازه نقل روایت را هم به من نداد. این روایت را در حالی که دارای علو اسناد است و واسطه در آن کم است، از راه ناچاری نقل می کند.
این شیوه، از اقسام تحمل حدیث در الکافی است. اگر کلینی، روایت را مثلاً از هشام بن حکم یا از منصور بن حازم یا از فضل بن شاذان، با یک یا دو سند نقل می کند، بر این اساس است. ممکن است بعضی از این سندها ضعیف باشند؛ ولی این مسئله، در صحت و اتقان کتاب، مدخلیتی ندارد؛ چون ایشان کتاب را از خود آنها گرفته، در مورد روایات می گویند که سندش، موثق است، یا ضیعف است؛ اما اینها در مورد خود کتاب اثری ندارد.
دلیل دیگر این که شیخ طوسی رحمه الله علیه در کتاب الفهرست می گوید: «اخبرنا به جمیع کتبه فلان».
این، نشان می دهد که کتاب، نزد او بوده و ایشان اجازه گرفته است. در بعضی از روایات الکافی، آخرین کسی که از امام علیه السلام روایت می کند و حتی بعضی از واسطه ها، خود شخص صاحب کتاب است. اینها خصوصیاتی است که در مقام روایت شناسی، قابل توجه است. مقصودم از این مطلب، این است که الکافی در نهایت اتقان و اعتبار است.
یکی دیگر از امتیازات کتاب شریف کافی، این است که پیش از صحاح ستّه، نوشته شده است و این کیفیت و ابواب، در کتاب های دیگر، موجود نیست.
روایات الکافی از صحاح ستّه، بیشتر و حدود هفده هزار روایت است. کلینی، بیست سال روی این کتاب، زحمت کشیده است. خداوند رحتمش کند و بر علو درجاتش بیفزاید!
در زمانی که در کاظمین مشرف بودم، می خواستم به زیارت قبر ایشان بروم. از شخصی که از اساتید اهل سنت بود، درباره نشانی قبر از او سؤال کردم و گفتم: کلینی ما. ایشان گفت: «فقط کلینی شما نیست؛ کلینی ما هم هست».
این که ما باید در حوزه حدیث و کتاب های حدیثی و تحقیق و تجلیل از آنها بیشتر وارد شویم، بسیار مهم است. از زمانی که آیت الله بروجردی رحمه الله علیه تشریف آوردند، حوزه های علمیه از این جهت، وضعشان تغییر کرد؛ هم حوزه علمیه قم و هم حوزه علمیه نجف. ایشان وقتی درس می گفتند، به حدیث، اهمیت فراوانی می دادند. کتاب حدیث را می آورد و روایت را می خواند.
اول دلالت روایت را بر مسئله ای که داشتیم، بیان می کرد و سپس اگر لازم بود، اقوال علما را هم یادآور می شد. ایشان در احادیث، غور می کردند و احکام را چنان از این نصوص، استنباط می کردند که حاجتی به این که خیلی به اصول تمسک کنیم، نبود.
اخیراً رسم شده که می گویند: اول ببینیم مقتضای اصول چیست، بعد برویم سراغ روایت؛ ولی ایشان می فرمود: اول روایت را ببینیم. در درس ایشان، کم اتفاق می افتاد که نیاز به اصول باشد. تبحر ایشان در علم اصول، فوق العاده بود و در این علم، نظرهای خاصی داشتند که آنها را نوشته ام تا در آینده چاپ شوند.
مقصودم این است که حوزه باید در این زمینه تلاش کند تا ما کلینی، مجلسی و صدوق و … را بشناسیم. من تعجب می کنم که اینها چه طور به نقاط مختلف دنیا سفر می کرده اند؟ کتاب ها را چه طور می برده اند؟ آیا بیمار نمی شده اند؟
کتابی از تألیفات کلینی نقل می کنند که من خیلی علاقه دارم آن کتاب، پیدا شود؛ کتاب ما قیل فی الائمه من الشعر. این کتاب اگر پیدا شود، کتاب بسیار نفیسی است. این، دلیل بر این است که قبل از اینها برای حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شعر می گفتند….