بازگشت علمای تراز اول به مساجد؛ الزامِ مهم در تحقق حوزه پیشرو و سرآمد

در همین راستا با حجت الاسلام مسعود آذربایجانی، استاد حوزه علمیه قم و عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه گفتگویی انجام داده ایم که مشروح آن در پی آید:
به عنوان سوال اول بفرمایید به نظر حضرتعالی یک حوزه پیشرو و سرآمد چه ویژگی هایی دارد؟
در خصوص ویژگی های حوزه پیشرو و سرآمد ابتدا باید این دو واژه را تبیین کنیم. پیشرو به این معناست که باید نسبت به نهادهای دیگر جلوتر و پیشگام باشد و نه تنها جلوتر از آنها باشد بلکه آنقدر جاذبه داشته باشد که بتواند دیگران و نهادهای اجتماعی دیگر را به سمت خود جذب کند.اصل تفقه، تهذیب وتزکیه، و تبلیغ، کار ویژه های حوزه پیشرو سرآمد هستند و اگر بخواهد در این سه کار ویژه، هم پیشرو و هم سرآمد باشد باید از همه ظرفیت ها و ابزارها و فناوری های جدید استفاده کند و به روز باشد.
اما وقتی می گوییم سرآمد به این معناست که نسبت به همه نهادها و حداقل نهادهای مشابه خود که جنبه تعلیم و تربیت دارند بتواند برتری داشته باشد و قوت ها و برجستگی هایی داشته باشد که سرآمد بودن آن را بتواند نشان دهد. بنابراین حوزه پیشرو و سرآمد باید این ویژگی ها را در خود ایجاد کند یکی ازاین جهت که ظرفیت های درونی خود را نسبت به کارکرد اصلی و کار ویژه های خودش ارتقا دهد که یکی از کارویژه ها همین بحث تفقه در دین یعنی فهم عمیق دین است ونه فقط در بعد مناسک بلکه در همه ابعاد دین ما باید بتوانیم دین را خوب بفهمیم و به صورت جامع نشان دهیم.
کارویژه دوم این است که هم در بعد مسائل اخلاقی، هم در بعد مسائل کلامی، اعتقادی و هم در مورد مناسک و شریعت و حتی در ابعاد معنوی و عرفان، ابتدا این ها را باید فهم کنیم ومتناسب با زمان نشان دهیم. کارویژه سوم این است که حوزویان و متولیان دین با تهذیب و تزکیه خود، نشان دهند که این دینداری در زندگی می تواند یک زندگی خوب را به انسان عطا کند و این همان حیات طیبه است و این راهی ندارد جز اینکه خود متولیان دین آنقدر در زندگی خود، زندگی خانوادگی و اطرافیان ترویج دهند تا بتوانند مبلغ این نوع زندگی باشند.
پس اصل تفقه، تهذیب وتزکیه، و تبلیغ، کار ویژه های حوزه پیشرو سرآمد هستند و اگر بخواهد در این سه کار ویژه، هم پیشرو و هم سرآمد باشد باید از همه ظرفیت ها و ابزارها و فناوری های جدید استفاده کند و به روز باشد و بتواند هم نیازهای انسان امروز را بشناسد به خصوص علم هایی که می تواند به پاسخگویی به نیازها به عنوان ابزار کمک کند؛ علومی مانند روانشناسی دین، جامعه شناسی دین، بحث تربیت دینی که از همه این علوم می توانیم استفاده کنیم و بهتر بتوانیم به انسان امروز و جوان امروز منتقل کنیم و این جامعیت را نشان دهیم.
با توجه به این تفاسیر، راهکارهای تحقق حوزه پیشرو و سرآمد چیست؟
حوزه باید این سرآمد بودن را نسبت به دو دسته از رقبای خود نشان دهد، یک دسته از رقبا یعنی ادیان و متولیان دین و معنویت که در جهان هستند از جمله ادیان مسیحیت یا مثلا ادیان یهود یا جنبش های معنوی نوظهور؛ که این پیشگامی و پیشرو بودن و سرآمد بودن را باید نسبت به آنها نشان دهد و درواقع پیام آن جاذبه بیشتری داشته باشد.
دسته دوم نسبت به ابزارهای تبلیغ و تعلیم و تربیت و نهادهایی است که در این زمینه فعال هستند؛ امروزه نهادهای بسیاری در رسانه های جمعی و شبکه های اجتماعی، پیام هایی را به عنوان دین یا معنویت یا چیزهایی ازاین قبیل تبلیغ می کنند، در استفاده از این ابزارها نیز باید پیشرو و سرآمد باشیم تا بتوانیم کارویژه های خود در حوزه و حوزه دینداری را محقق کنیم.
با توجه به وضعیت امروز نسل جوان و نسل ضد و اختلاف نسلی که پیش آمده است برای اینکه حوزه ما پیشرو و سرآمد باشد و جاذبه های خودش را حفظ کند باید روی مشترکات بیشتر تاکید کنیم، به همین جهت به نظر می رسد که برای ارتباط بیشتر با نسل جوان، ما از پیام های اخلاقی، پیام های معرفتی به معنای عرفانی و معنوی بیشتر باید استفاده کنیم یعنی از این بخش از ظرفیت دین باید بیشتر استفاده شود چرا که جاذبه های آن باعث می شود که حوزه ما پیشرو و سرآمد باشد.
الزامات حوزه پیشرو و سرآمد چیست؟
به هر حال اگر حوزه بخواهد پیشرو و سرآمد باشد باید ابتدا دربخش آموزش به الزامات پیشرو بودن توجه کند؛ یعنی طلبه ی امروز باید به گونه ای تربیت شود که بتواند هم آن سه کار ویژه را به خوبی انجام دهد یعنی از ظرفیت های درونی حوزه خوب استفاده کند و هم از ابزارهای جدید، و هم علوم انسانی جدیدی که مورد نیازش است استفاده کند، این از الزاماتی است که ما چاره ای نداریم که به سمت آن برویم که البته می تواند تقسیم کار شود به این صورت که برخی به سمت روانشناسی رفته، بعضی به سمت جامعه شناسی و برخی به سمت تعلیم و تربیت و حقوق و مباحث دیگر تا ما بتوانیم پیام دین را هم بهتر بفهمیم و هم در قالب های مناسب به نسل جدید ارائه دهیم.
الزام دیگر این است که ما باید ارتباط خود را با مردم و نسل جدید بیشتر کنیم تا نیازهای آنها را بفهمیم، تا این ارتباط در بخش های مختلف مردم، بخش دانشگاهیان، بخش آموزش و پرورش، بخش عامه ی مردم شهر و روستا مستقر نشود، حوزه پیشرو و سرآمد محقق نخواهد شد. امروز ارتباطات حوزویان با مردم آنگونه که باید نیست از جمله حضور فضلا و علما در مساجد. امروز یکی از الزامات بسیار مهم بازگشت به مساجد است، که متاسفانه مورد غفلت قرار گرفته است. در گذشته امام جماعت مساجد از مراجع و علمای حوزه بودند ولی امروز این گونه نیست، در بسیاری از مساجد یا بخشی خالی است یا یک نوبت نماز خوانده می شود و یا به طور کلی مسجد خالی است و جماعت تشکیل نمی شود، در بقیه مساجد نیز ائمه جماعات اغلب از علمای تراز اول و فضلای حوزه نیستند و این در حالی است که یکی از الزامات مهم حوزه پیشرو و سرآمد، داشتن ارتباط وثیق با مردم است. مردم باید حس کنند که حوزه ای که عالم پرور است پاسخگوی نیازهای آنان است و می تواند به دردها و رنج های او پاسخ دهد، معنویت را برای او تامین کند و... تاکید می کنم که یکی از الزامات حوزه پیشرو و پیشگام بازگشت به مساجد است، مسجد یعنی خانه خدا و پایگاه دین.
با توجه به وضعیت امروز نسل جوان و نسل ضد و اختلاف نسلی که پیش آمده است برای اینکه حوزه ما پیشرو و سرآمد باشد و جاذبه های خودش را حفظ کند باید روی مشترکات بیشتر تاکید کنیم، برای ارتباط بیشتر با نسل جوان، ما از پیام های اخلاقی، پیام های معرفتی به معنای عرفانی و معنوی بیشتر باید استفاده کنیم
یکی دیگر از الزاماتی که روی آن تاکید دارم بازگشت به قرآن و حدیث است. در حوزه به جز تعداد محدودی که تخصص آنها در قرآن و حدیث است، استفاده لازم از قرآن و حدیث به عنوان یک زبان عمومی، نمی شود؛ در حالی که مهم ترین منبع و رسانه ما در حوزه دین، قرآن و حدیث است. هم منبع دین ما قرآن و حدیث است و هم رسانه ما استفاده از قرآن و حدیث است و این باید در همه بخش های حوزه چه در بحث های تفقهی چه بحث های اخلاقی چه درمباحث تبلیغی و ما باز این هم یکی از الزامات است چون قرآن اصلا قابل مقایسه با پیام های دیگر نیست و این می تواند پیشرو بودن و سرآمد بودن حوزه را تضمین کند. این به این معنای نادیده گرفتن خدماتی که در حوزه نسبت به قرآن و حدیث انجام می شود نیست، کار زیاد می شود بخصوص در بحث تفسیر اما باید بیش از این باشد. یعنی از ابتدای ورود یک طلبه به حوزه تا پایان و درس خارج، قرآن و حدیث باید دو ابزار لازم برای او درهمه موارد باشد و بیش از این از این دو منبع استفاده کند.
چالشهای پیش روی حوزه علمیه در تحقق این الگو چیست؟
ما چالش ها را شاید بتوانیم به سه دسته تقسیم کنیم؛ دسته اول مربوط به خود سازمان حوزه است که ما هنوز هم یک سری نگاه های محدود، یا محافظه کارانه و محتاطانه داریم که به استقبال دیدگاه های جدید یا فرصت های جدید نمی رویم این اولین نکته است که لازم است این دیدگاه ها عوض شود. باید اجازه دهیم تغییرات بوجود آید، همانگونه که در زمان مرحوم آیت الله حائری حوزه های عراق شرایط خاص خود را داشت ولی ایشان وقتی حوزه قم را راه اندازی کردند تفاوت هایی ایجاد شد بویژه در نوع دروسی که ارائه می شد. امروز هم می تواند تغییراتی را داشته باشد البته بر اساس ضوابط و با دقت های علمی نه اینکه سطح علمی پایین بیاید.
چالش دومی که داریم در ارتباط با مردم است، پشتیبان اصلی حوزه چه از نظر منابع مالی چه از نظر منابع انسانی چه از نظر سرمایه اجتماعی در هر سه بعد مردم هستند. همیشه نخبگان و بهترین استعدادها به سمت حوزه می آمدند و بهترین مبلغان و نیروها برای طلبگی تربیت می شدند اما در حال حاضر ورودی نخبگان و استعداد ها به حوزه تا حدودی کمتر شده و بیشتر به سمت دانشگاه هاست. و اما چالش سوم خود دولت ها و نهادهای حاکمیتی هستند، ما باید به گونه ای عمل کنیم که استقلال حوزه بیش از پیش حفظ شود، حوزه پیشگام و سرآمد نباید ذیل حاکمیت و دولت ها تعریف شود، حوزه ما حامی حاکمیت و دولت هایش است ولی استقلال آن همیشه باید محفوظ بماند، شهید استاد مطهری در کتاب های خود یکی از افتخارات حوزه شیعه در طول تاریخ را مستقل بودن حوزه از حاکمان می داند. البته بعد از انقلاب به دلیل اینکه حاکمیت شیعی مستقر شده است نسبت ها نیز تغییر کرده است.
نقش حوزه پیشرو در تمدن سازی اسلامی چیست؟
حوزه پیشرو در حقیقت حوزه ای در کنار دانشگاه و نهادهای تعلیم و تربیت دیگر است که به عنوان حاملان نرم افزار تمدن اسلامی یا تمدن ایرانی اسلامی هستتند. آنها هستند که می توانند علم و دانش و تحول و تغییر را در بستر جامعه جاری کنند. حوزه ها در یک بخش، و دانشگا ها در بخش دیگر. محوریت دانشگاه ها بیشتر علوم طبیعی، علوم زیستی، ریاضی و فنی و مهندسی است و محوریت اصلی حوزه ها علوم اسلامی و معنوی است که در بخش علوم انسانی هم می توانند مشارکت داشته باشند. حاملان اصلی علم، ارزش ها، معرفت ها دانش ها و ... که بخش نرم افزار تمدن را تشکیل می دهند حوزه ها و دانشگاه ها هستند، بنابراین اگرحوزه ای پیشرو و سرآمد باشد قطعا می تواند بسترهای آن را برای نیل به تمدن اسلامی برای ما فراهم کند. ما هنوز ما به تکافوی لازم نرسیده ایم وقتی حدود شصت هزار مسجد در کشور داریم باید بتوانیم نیروی انسانی که متولی این ها باشد و بهترین خدمات را به مردم بدهد را تامین کنیم تا بعد بتوانیم در راستای یک تمدن یا امت اسلامی که می خواهیم به آنان خدمت رسان باشیم، نیروهای لازم را تربیت کنیم.
اول ما باید محتوای لازم را به زبان نسل خود و مردم خود که همزبان با ما و خیلی نزدیک به ما هستند بتوانیم تامین کنیم تا بعد بتوانیم محتوای لازم را به سایر زبان ها و فرهنگ هایی که در کشورهای اسلامی یا حتی فراتر از کشورهای اسلامی هستند، فراهم و ترجمه کنیم و ارائه بدیم. این حوزه سرآمد است که می تواند بهترین بسترها را برای تمدن اسلامی فراهم کند.
و سخن پایانی؟
در پایان ضمن تشکر از شما که به این موضوع مهم پرداخته اید خواهش من این است که با توجه به اینکه بیش از چهار دهه از انقلاب گذشته است این گونه مباحث مهم را مشمول تعارفات و ارزش گذاری ها و برجسته نمایی ها نکنیم بلکه به جای آن مطالب را تبیین کنیم و چالش ها را جدی تر مطرح کنیم تا حوزه در جایگاه بایسته و شایسته خود قرار بگیرد چراکه اگر بخواهیم به تعارفات بپردازیم، از چنین پیام ارزشمندی که می تواند برای حوزه واقعا راهگشا باشد و مسیر جدیدی را برای آینده، پیش روی حوزه بگذارد بهره کافی را نخواهیم برد.