۱۶ مهر ۱۴۰۴ - ۱۳:۲۰
کد خبر: ۷۹۳۶۸۷
حجت‌الاسلام رضایی:

مظلوم‌نمایی و احساس‌گرایی راهبرد اصلی عرفان حلقه در برابر نقدهاست

مظلوم‌نمایی و احساس‌گرایی راهبرد اصلی عرفان حلقه در برابر نقدهاست
مسئول مؤسسه رسانه‌ای نسل سلمان با اشاره به شیوه‌های رسانه‌ای جریان عرفان حلقه، تأکید کرد: عرفان حلقه به‌شدت شخص‌محور است و عبور آن از مرز شریعت و نفی بایدها و نبایدهای دینی، اصلی‌ترین خط قرمزی است که فعالیتش را در فضای عمومی ناممکن می‌سازد.

اشاره: جریان عرفان حلقه در مواجهه با فشارهای رسانه‌ای و قضایی با القای مظلومیت و نمایش چهره‌ای قربانی از خود می‌کوشد روایت منتقدان را خنثی کند و از احساسات عمومی برای بقا بهره گیرد. با این حال تمرکز شدید آن بر شخصیت محمدعلی طاهری آسیب‌پذیری جدی ایجاد کرده است؛ چراکه ساختار فکری این جریان هنوز به نهاد تبدیل نشده و با حذف رهبر انسجام خود را از دست می‌دهد. در شرایطی که جامعه با خلأ معنوی و بحران هویت روبه‌روست چنین جریان‌هایی با استفاده از زبان عرفان و معنویت‌گرایی فردی از ضعف آگاهی دینی سوءاستفاده می‌کنند. نقطه بحرانی و خط قرمز در این جریان عبور از مرز شریعت و تبدیل آزادی معنوی به نفی احکام الهی است؛ جایی که عقل و دین کنار گذاشته می‌شود و احساسات شخصی جایگزین هدایت الهی می‌گردد. مقابله با این پدیده نه با واکنش احساسی بلکه با روشنگری فرهنگی، تقویت عقلانیت دینی و بازسازی گفتمان معنویت اصیل ممکن است.

در همین راستا، خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، گفت‌وگویی با حجت‌الاسلام عبدالله رضایی، مدیر مؤسسه رسانه‌ای نسل سلمان انجام داده است که مشروح آن در ادامه از نظر خوانندگان گرامی می‌گذرد.

رسا ـ وقتی جریانِ مرتبط با «عرفان حلقه» با انتقادات شدید رسانه‌ای یا ورود نهادهای قضائی روبرو می‌شود، تیمِ ارتباطی‌شان از چه روش‌هایی برای خنثی‌سازی روایتِ منتقدان استفاده می‌کند؟ آیا این شیوه‌ها به تهاجم به شخصیتِ منتقدان یا القای روایتِ «مظلومیت» می‌انجامد؟

آنچه در اینجا مهم‌ترین استراتژی‌ای که دیده می‌شود القای مظلومیت و بازی با احساساتِ عموم است. آنها در برابر فشارهای رسانه‌ای و قضائی تلاش می‌کنند خود را در موضعِ «قربانیِ قدرت» نشان دهند: می‌گویند به دلایلِ مصلحت یا اعتقادات‌شان محدود شده‌اند یا دولت‌ها و جریان‌های خارجی علیه‌شان توطئه می‌کنند. این روایتِ «مظلومِ مقتدر» را به‌عنوان راهبردی برای جلبِ همدردیِ عمومی و توجیهِ موقعیت‌شان به‌کار می‌برند.

در عمل وقتی اعضا بازداشت می‌شوند کمپین‌هایی راه می‌اندازند که مثلاً «اساتید بی‌گناه‌اند» تا احساساتِ عامه را تحریک کنند؛ این مظلوم‌نمایی ابزار مؤثری برای خنثی‌کردنِ انتقاد و تغییرِ جهتِ توجهِ رسانه‌هاست. البته پیشنهادِ این است که در پاسخ نباید صرفاً با احساسات مقابله کرد یا تند واکنش نشان داد؛ بهتر است با استدلال و منطق وارد شد، از تبدیلِ مسئله به لبه درگیریِ فرهنگی یا دینی جلوگیری کرد و اجازه نداد روایتِ «فشار حکومتی» به‌عنوان روایتِ غالب به جامعه منتقل شود. به‌بیان دیگر، پاسخِ مؤثر نباید احساساتی و تهاجمی باشد بلکه باید بر استدلال و توضیحِ واقعیت‌ها تمرکز کند تا از «مظلوم‌نماییِ رقیب» و ایجادِ حساسیتِ بی‌مورد در جامعه دینی جلوگیری شود.

رسا ـ با توجه به تمرکز شدید این جریان بر شخصیت آقای طاهری اگر بخواهد پس از غیبت یا بازداشت او به حیات خود ادامه دهد چه سازوکاری برای انتقال کاریزما و حفظ جذب پیروان جدید در پیش خواهد گرفت؟ آیا «عرفان حلقه» ظرفیت تبدیل شدن به یک ساختار نهادینه و پایدار را دارد؟

واقعیت این است که جریان عرفان حلقه به‌شدت شخص‌محور است و با کنار رفتن یا بازداشت رهبرش طبعاً ضربه جدی می‌خورد. اما نباید از زمینه‌های فرهنگی و اجتماعی امروز غافل بود؛ جهان معاصر در حال دگرگونی‌های عمیق است و بسیاری از نظام‌های فکری، اقتصادی و فرهنگی غرب دچار فروپاشی یا بحران شده‌اند. در چنین فضایی بستر برای رشد و نفوذ جریان‌های شبه‌معرفتی و شبه‌دینی بسیار آماده است.

اگر جریان‌هایی مانند عرفان حلقه نتوانند از فضای فعلی برای بازتولید خود بهره ببرند ممکن است از صحنه حذف شوند؛ اما در کوتاه‌مدت صرف محدود کردن یا بازداشت چهره‌های محوری مانند آقای طاهری مانع تداوم حیات فکری و رسانه‌ای آنان نخواهد شد، زیرا ساختار ذهنی و احساسی پیروان هنوز پابرجاست.

از سوی دیگر اگر نظام فرهنگی و دینی کشور هوشیاری لازم را نداشته باشد و آگاهی معرفتی و تحلیلی در جامعه تقویت نشود امکان ظهور مجدد چنین جریان‌هایی در قالب‌های جدید وجود دارد. به تعبیر دیگر این پدیده مانند یک غده‌ چرکین است که اگر ریشه‌اش درمان نشود از جای دیگری سر باز می‌کند؛ بنابراین برخورد سطحی یا صرفاً امنیتی کافی نیست و باید با رویکردی عالمانه و فرهنگی به مقابله با آن پرداخت.

رسا ـ رسانه‌ها همواره باید میان آزادی عقیده و جلوگیری از ترویج باورهای آسیب‌زا تعادل برقرار کنند. از نگاه شما مرز یا خط قرمز اخلاقی و اجتماعی در جریان عرفان حلقه چیست؛ نقطه‌ای که عبور از آن ادامه فعالیت این جریان را در فضای عمومی ناممکن می‌سازد؟

در نگاه دینی انسان موظف است بر پایه‌ اصول عقلانی و وحیانی حرکت کند. در اسلام اصول دین بر عقل و معرفت استوار است و قابل تقلید نیست؛ اما عرفان‌هایی مانند عرفان حلقه دقیقاً از همین ناحیه وارد می‌شوند. آنها از ضعف آموزش عقلانی و معرفتی ما در تبیین درست اصول دین سوءاستفاده کرده و با تکیه بر احساسات و شعار «آزادی عقیده» مرزهای شریعت را نادیده می‌گیرند.

نفس انسان ذاتاً از «بایدها و نبایدها» گریزان است و وقتی عرفانی ظاهر دینی اما بی‌قاعده پیدا می‌کند برای بسیاری جذاب می‌شود. در سطوح ابتدایی این جریان ممکن است بر اخلاق تأکید کند اما هرچه فرد در مراتب بالاتر پیش می‌رود شریعت و احکام دینی کم‌رنگ‌تر می‌شود و به‌تدریج معنویت شخصی جایگزین تعهد دینی می‌شود.

این نقطه دقیقاً همان «خط قرمز» است: جایی که فرد به‌نام آزادی معنوی از چارچوب شریعت عبور کرده و ارزش‌های دینی را قربانی احساسات و اوهام شخصی می‌کند. این‌گونه انحراف در حقیقت لگدمال‌کردن شریعت به سود توهمات ذهنی است و به دلیل هماهنگی با میل نفسانی انسان به‌سرعت گسترش می‌یابد.

در نتیجه این نوع عرفان نه‌تنها از مسیر عقل و دین فاصله می‌گیرد بلکه به تدریج به آسیب‌های روانی و اجتماعی نیز منتهی می‌شود. فرد در نهایت در فضای توهمی و «رهایی از دین» گرفتار می‌شود و از واقعیت فاصله می‌گیرد؛ مانند علف خشکی که کنار مرداب رشد می‌کند و ثمر نمی‌دهد.

از این‌رو عبور از مرز شریعت و نفی «باید و نبایدهای دینی» مهم‌ترین خط قرمز اخلاقی و اجتماعی در عرفان حلقه است؛ نقطه‌ای که فعالیت آن در عرصه عمومی را از مشروعیت و مقبولیت ساقط می‌کند.

ارسال نظرات