خبرگزاری رسا ـ شب جمعه اى مست و لا یعقل از کاباره اى به خانه میرفتم ، در مسیر راه بر اثر خوردن زیاد مشروب و مستى بیش از اندازه کنار پیاده روىِ خیابان به زمین افتادم هوا گرگ و میش بود ، کم کم داشتم از مستى و بیهوشى خارج میشدم ، دیده باز کردم ، دیدم روحانى با محبّتى سرم را به دامن گرفته و مرا نوازش میکند.....
کد خبر: ۱۷۹۷۴۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۵/۱۶