۰۷ آبان ۱۴۰۱ - ۱۴:۲۷
کد خبر: ۷۲۲۵۹۳
یادداشت؛

سیدالکریم، عالمی سترگ و عابدی امین

سیدالکریم، عالمی سترگ و عابدی امین
عبدالعظیم حسنی مشهور به سیدالکریم، عالمی زاهد، عابدی پرهیزگار، محدثی سُترگ، امانت‌داری امین، راستگوی کریم و معتمدی مورد اعتماد جامعه شیعی بوده است

به گزارش خبرنگار سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، عبدالعظیم حسنی مشهور به سیدالکریم، عالمی زاهد، عابدی پرهیزگار، محدثی سُترگ، امانت‌داری امین، راستگوی کریم و معتمدی مورد اعتماد جامعه شیعی بوده است. این صفات برجسته، او را به یکی از شخصیت‌های ممتاز و الگویی بی‌بدیل برای تربیت دینی بشریت تبدل کرده است.

جستاری در شناخت‌نامه سیدالکریم

شاه عبدالعظیم حسنی(۱۷۳-۲۵۲ ق)، مشهور به سیدالکریم، شخصیت بی‌بدیلی است که با چهار واسطه، به امام حسن مجتبی علیه‌السلام می‌رسد.[1] ایشان عالمی زاهد، عابدی پرهیزگار، محدثی سُترگ، امانت‌داری امین، راستگوی کریم و معتمدی مورد اعتماد جامعه شیعی بوده است.[2] جایگاه وی به قدری والا بوده است که ستایش‌هایی از سوی اهل‌بیت علیهم‌السلام در شأن وی صادر شده است. ستایش‌هایی که جنس تعریف آن بیشتر در زمینه عالمیت، دیانت و وفاداری و دوستی سید عبدالعظیم حسنی می‌باشد.[3] سیدالکریم، از جمله شخصیت‌های بزرگ شیعی است که حیات پنج امام را درک نموده و بیشترین بهره را از محضر امام جواد و امام هادی علیهماالسلام برده و احادیث زیادی از آنان نقل داده است.

دوران حیات ایشان، یکی از سخت‌ترین دوران سیاسی تاریخ اسلام است. دورانی که خفقان، سرکوب و ویرانی، رعب‌آفرینی و وحشت، کشتار و نابودی، شاخصه‌های آن قلمداد می‌شد. سیّد همانند دیگر شیعیان سال‌ها تحت تعقیب دولت وقت بود و با اینکه سال‌ها در مدینه، بغداد و سامرا با تقیه می‌زیست و عقیده خود را پنهان می‌داشت اما در نهایت، مورد خشم شدید متوکل و معتز عباسی قرار گرفت. آزار و اذیت، خشونت و تهدید به قتل از سوی دستگاه سفاک معتز سبب شد تا عبدالعظیم حسنی به فرمان امام هادی علیه‌السلام به ری هجرت کند.[4] پس از ورود به شهر ری، به سبب حضور عمّال حکومت عباسی در آن خطه، برای مدتی مخفیانه به حیات خود ادامه داد تا اینکه خبر او به شیعیان ری و اطراف آن رسید و آنان به دور سیّد جمع شده و با وی ارتباط برقرار کردند.[5] او پس از سال‌ها مجاهدت علمی و تبلیغی بنابر نقلی به وسیله عمّال حکومتی به شهادت رسید[6] و بنابر نقل دیگر، در سن 79 سالگی به مرگ طبیعی از دنیا رفتند و در همان شهر مدفون شدند.[7]

به نظر می‌رسد قول اول می‌تواند به حق نزدیک‌تر باشد زیرا شهر ری مقر استقرار عمال حکومتی بوده و آن‌ها مصمم بودند تا تحت فرمان دولت مرکزی سادات علوی را تحت تعقیب، شکنجه و قتل و عام قرار دهند و از آن جایی که مخفیگاه سیّد به مکانی برای آمد و شد شیعیان تبدیل شد، از این رو عمال حکومتی از سکونتگاه او مطلع شده و وی را به شهادت رساندند. از گذشته تاکنون مدفن او زیارتگاه عاشقان و دل‌سوختگانی است که پروانه‌وار به دور شمع وجودی او می‌چرخند و از فیوضات معنوی او بهره می‌یرند. زیارتی که پاداش آن معادل زیارت قبر سیدالشهداء امام حسین علیه السلام و مزد آن بهشت شمرده شده است.[8]

علمیت و عالمیت سیدالکریم

روایات و احادیث وارد شده در کنار آثار باقی مانده از سیّد، حاکی از جایگاه علمی و معنوی ایشان دارد. برای شناخت این جایگاه، روایات ائمه علیهم‌السلام بهترین شاهد و سند بر این مدعا می‌باشد. در روایتی ابوتراب رویانی می‌گوید: شنیدم که ابوحماد رازی می‌گفت در سامرا بر امام هادی علیه‌السلام وارد شدم و از بعضی مسائل حلال و حرام پرسیدم. چون قصد وداع داشتم، حضرت فرمود: چنان‌چه در امور دینی در [تشخیص] حلال و حرام، مسئله‌ای بر تو دشوار شد، از عبدالعظیم بن عبدالله حسنی سؤال کن ... .[9] این جمله نشان می‌دهد که سید به‌عنوان وکیل، مرجع تقلید و نائب امام هادی علیه‌السلام در منطقه شناخته شده بودند.

در کنار این تعاریف، دانشمندان زیادی نیز از علمیت و عالمیت او سخن به میان آورده و او را عالمی پرهیزگار،[10] دانشمندی آگاه به امور دینی و محدثی بزرگ یاد کرده اند.[11] علاوه بر این تعاریف، کتاب‌ها و روایاتی در منابع رجالی و حدیثی از ایشان نقل شده است که حاکی از مقام علمی سید دارد. کتب روایی بیش از صد روایت را از عبدالعظیم حسنی نقل داده‌اند.[12] منابع رجالی نیز آثاری چون «خُطَب امیرالمؤمنین‌»، «یوم و لیله» و کتاب «عبدالعظیم حسنی» را برای ایشان ثبت و ضبط نموده‌اند.

بنابر این، شاه عبدالعظیم حسنی، تنها یک محدّث و راوی احادیث اهل‌بیت عليهم‌السلام نبوده است؛ بلکه از دانشمندان بزرگ خاندان رسالت بوده که پس از امامان معصوم علیهم‌السلام، توان پاسخ‌گویی به مسائل علمی را داشته و توانمندی علمی او مورد تأیید و تصدیق امام هادی علیه‌السلام قرار گرفته است.

پی‌نوشت:

1. نجاشی، رجال نجاشی، ص۲۴۸.
2. قمی، سفینة البحار، ج۶، ص۳۰-۳۵؛ عطاردی، عبدالعظیم حیاته و مسنده، ص۲۶؛ شریف رازی، زندگانی حضرت عبدالعظیم، ص۲۲.
3. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ص۳۷۹.
4. حموی، معجم البلدان، ج ۳، ص ۲۰۵، بر آستان کرامت، دارالحدیث، ص7.
5. همان، رجال نجاشی، ص۲۴۸.
6. فخر رازی، الشجره المبارکه، ص۶۴؛ واعظ کجوری، روح و ریحان، ص۳۹۹.
7. همان، رجال نجاشی، ج۱، ص۲۴۷؛ آقا بزرگ تهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه ج7، ص169.
8. ابن قولویه، کامل الزیارات، ص۳۲۱.
9. نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۷، ص۳۲۱.
10. علامه حلی، خلاصة الأقوال، ص۲۲۶، باب ۲۵ (فى الآحاد)، شماره ۱۲.
11. نوری، خاتمه مستدرک، ج۴، ص۴۰۴.
12. عطاردی، مسند الامام الجواد، ص۳۰۲.

محمد زاهدی مقدم

ارسال نظرات