بعثت رسول بیم و امید
به گزارش خبرگزاری رسا، حجتالاسلام سعید بهمنی، مدیر گروه علوم قرآنی مرکز فرهنگ و معارف قرآن، در پایگاه اینترنتی خود به نشانی http://saeedbahmani.com که به مناسبت مبعث پیامبر گرامی اسلام(ص) بهروز رسانی شده است، در یادداشتی با عنوان«بعثت پیامبر اعظم، خاتم عشق*» نوشت:
در آستانه فرارسیدن سالگشت بزرگترین حادثه تاریخ هستیم. بیش از هر چیز در بیست و هفتم رجب، عید مبعث به یاد کسی هستیم که در آن مبعوث شده، در حالی که در شبهای قدر به آنچه این مبعوث با آن فرستاده شده متذکر میشویم. همین هم باید باشد، چرا که در مبعث شاهکار خلقت به درجهای رسیده که ظرف دریافت قرآن گردیده. قرآنی که در حدیثی به نقل از رسول خدا، برتری آن بر دیگر کلامها به برتری خدا بر مخلوقات تشبیه شده است. (۱) به هر حال مبعث بهانهای است برای یادآوری دریافتکننده کلامی بینظیر. کسی که عظیمترین حقیقت هستی را در جان خود پذیرا خواهد شد. اکنون سخن از اوست که ظرف است نه مظروف، سخن از اوست که محیط بر قرآن است.
در طول تاریخ هزاران پیامبر آمدند که هر یک به سهم خود رسالتهای الهی را بر دوش کشیدند تا نوبت به پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم و خاتم عشق رسید. «اعظم» از آن جهت که سعه وجودیش او را تا افق اعلی پیش برد و «خاتم» از آن رو که او حلقه آخر سلسله رسولان الهی است و «عشق» که او محبوب خدای عالمیان است که او را با عشق ستود و احمد خواند.
برخی وقتی او را میدیدند، به سخره میگفتند: «آیا این همانی است که خدا او را به پیامبری برگزیده»(۲)؛ در حالی که خدا و فرشتگان پیوسته بر او درود میفرستند (۳)، خدایش خُلق او را به عظمت میستاید (۴) و مؤمنان شیفته و شیدای اویند. (۵)
یکی از استادان میگفت: دانشجویی عنوان «بررسی خطابهای خدا به پیامبر» را برای پایاننامه انتخاب کرده و در باره انواع خطابهایی که خدای متعال با آنها پیامبر را در قرآن خوانده، پژوهشهای مفصلی انجام داده بود. در جلسه دفاعیه پایاننامه وقتی که دانشجو محتوای تحقیقات خود را در این باره گزارش میکرد و به ما تصویری نسبتا جامع از مجموعه این خطابها ارائه میکرد، به قدری خطابهای خدای متعال نسبت به پیامبر عاطفی و دلجویانه بود که گزارش او همه استادان را غرق در عاطفه و احساس کرد. تبلور این احساس به قدری اشتداد پیدا کرد که دریافت مطالب از وی با سرازیر شدن سرشک شوق و عاطفه از چشمان همه کسانی که در جلسه حضور داشتند همراه بود.
در آستانه بعثت پیامبری هستیم که اگر تنها خطابهای آکنده از محبت آفریدگار در باره او را مرور کنی، ترا سرشار از لطف و عاطفه میکند. یا ایها المزمل (۶)، یا ایها المدثر (۷)، یا ایهاالنبی (۸)، یا ایها الرسول (۹) و … .
بعثت اسوهای شایسته
«لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیرًا؛ قطعاً در گفتار و رفتار رسول خدا اقتداى نیکویى براى شماست. اقتدا به رسول خدا از عهده همه مدعیان ایمان برنمىآید ، بلکه آن کسى به او تأسی میکند که به خدا و روز واپسین امید دارد و خدا را بسیار یاد کرده است.» (۱۰)
دو تأکید «لام» و «قد» و ماضی استمراری در جمله خبری، لحن گلایهآمیز را حکایت میکند. گویی خدای متعال از مؤمنان گلایه دارد که چرا با وجود چنین الگویی شایسته، با رفتار و سلوک شایسته فاصله دارند؟ البته تدبر در این آیه از عوامل این آسیب پرده برمیدارد. التفات از حضور «لکم» به غیبت «لمن» شرط بهرهمندی از این الگو را بیان میکند و در حقیقت از علت بیبهره ماندن از تأسی رمزگشایی میکند که اگرچه شأن شما این است که به پیامبر تأسی کنید؛ ولی این امر مورد انتظار فعلیت پیدا نمیکند، مگر برای کسانی که از سابقه امید به خدا و روز واپسین برخوردار بوده و به یاد فراوان خدا، چراغ دل افروخته باشند. به دیگر سخن تا متغیر امید به خدا و روز واپسین و یاد فراوان خدا در تو شکل نگرفته، متغیر تأسی در تو سامان نخواهد یافت.
منّت بر مؤمنان
به طور قطع بعثت پیامبر از میان مؤمنان، منّت بر آنان است که «لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُؤمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً مِّنْ أَنفُسِهِمْ» (۱۳) پیامبری که تلاوت آیههای زندگی از سوی او رشد و فراگیری کتاب و حکمت را به همراه دارد. « یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ»، اگرچه پیش از این، قطعا در گمراهی به سر میبردند. «وَإِن کَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُّبِینٍ».
وقتی دل در گرو ایمان به توحید و معاد داری، ولی راه سلوک و حکمت حرکت و رشادت را نداری، چه منتی از این بالاتر که کسی از راه برسد و با تلاوت آیههای حیاتبخشِ خدای زنده و پایدار تو را که گمکردهراهی به پاکی و رشد و به فراگیری کتاب و حکمت بخواند. وقتی که میروی تا در میان تاریکیهاچو گردی از میان برخیزی، ابر هدایتی میرسد و تو را به ثقل اکبر پیوند زده، ماندگار و فروزانت میکند.
این آیه نشانگر آن است که مؤمنان در هر زمان حتی پیش از بعثت پیامبر وجود دارند و حقیقت ایمان هیچگاه خاموش نمیشود. همچنین بیانگر این است که مؤمنان هم، در مسیر رشد و پاکی گمکردهراهند، اگر رسول و ولیی بر آنان گمارده نشود تا با تلاوت آیهها آنان را به کتاب و حکمت پیوند بزند. شاید برای همین است که در اعمال شب مبعثِ رسول گرامی آمده است که ولی اعظم خدا امیرالمؤمنین علی علیه السلام را زیارت کنی. (۱۴)
بعثت او منّت قطعی بر مؤمنان است که «لَقَدْ جَاءکُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ؛ رسولی از خودتان آمد که که آنچه شما را میرنجاند بر او دشوار است و سخت شما را دوست میدارد و نسبت به شما رئوف و پرمهر است». (۱۵)
رسول امید و بیم
انسان برای حرکت به سوی رشد و کمال به دو بال امید و بیم نیاز دارد. اگر امید نداشته باشی، اساسا انگیزش و حرکتی در تو شکل نخواهد گرفت و اگر بیم از آسیبها و مهلکات نداشته باشی، عملا به آسیب و تباهی کشیده خواهی شد. همه رسولان خدا این دو بال تو را نیرومند میکنند. به قدری بشارت و هشدار و بیم رسولِ مهربانی اهمیت دارد که این دو، در شمار اهداف انحصاری رسالت ذکر شدهاند؛ «وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلاَّ مُبَشِّرًا وَنَذِیرًا؛ و نفرستادیمت مگر برای اینکه بشارتدهنده و هشداردهنده باشی» (۱۶).
برخی تلاش میکنند به تو بشارتی بدهند و امیدی را در تو سبز کنند یا هشدارت دهند و نسبت به تهدیدهای فرارو آگاهت کنند. میزان تأثیر این بشارتها و هشدارها به میزان صداقت و خیرخواهی آنها نزد توست. تو برای سنجش این دو مؤلفه، ملاکهایی داری که احساس تو نسبت به آنها را شکل خواهد داد.
معمولا انسانها در گرو محدودیتها، کاستیها و انگیزههای پیدا و نهانِ برخاسته از نفس خود هستند، چرا که همه در معرض کبر و حرص و حسادتند؛ از این روست که گاهی حقیقتا نمیدانی از بشارتها شاد شوی یا محزون و نیز میمانی که در مواجهه با هشدارها چه کنی؟
رسول مهربانی و لطف از همه این آسیبها مصون است. وجود مبارک او از هر پلیدی آشکار و نهانی مبراست. کبر و حرص و حسادت هم که به عنوان سه آفت بشری از آغاز خلقت تا کنون همواره انسان را در معرض کژی و اعوجاج قرار داده، هیچ در ساحت قدسی او راه ندارد. (۱۷) بشارتهای او صدق ناب است و بیم و هشدارهای او از تهدیدهایی حتمی و انکارناپذیر خبر میدهد. او و فرزندان معصومش تنها کسانی هستند که میتوانی بیدغدغه همه دل و جانت را به امید و بیمشان بسپاری و باید بسپاری اگر بنای حرکت در مسیر تعالی و قرب الهی داری.
دلدادگی در حدیث دیگران
وقتی دوستان و خویشاوندان محبوب تو را میستایند، عجبی نیست که ممکن است صرفا بخواهند از تو دلجویی کنند، ولی برایت خوشتر و گواراتر خواهد بود وقتی در حدیث دیگران ستایش محبوبت را ببینی.
الکساندر سرگیویچ پوشکین (۱۷۹۹ ـ ۱۹۳۷) شاعر مشهور اهل روسیه که به حق از دلدادگان حضرت رسالت و قرآن کریم است لحظه بعثت را اینگونه سروده:
صدای خدا،
مرا فراخواند:
برخیز، ای پیامبر!
و اراده مرا بنگر،
از دریاها و زمینها بگذر.
و دلهای مردم را،
با دعوت خود شعلهور ساز،
او در بخش دوم کتاب قبساتی از قرآن (۱۸) آیههایی از سوره احزاب را اینگونه به شعر سروده:
و اما شما، مهمانان او!
زمانی که هستید در خوان او
گذارید دنیا و مافیه را
مبادا برنجد رسول خدا
رسولی که او خیرخواه شماست
همیشه نگاهش به راه شماست
نمیخواهد او یاوه گویید هیچ
ز دنیا بگویید و جویید هیچ
گوته ( ۱۷۴۹ ـ ۱۸۲۳) شاعر شهیر آلمانی توجه خاصی به اسلام دارد. وی ضمن آنکه در شعر حکمتنامه از دیوان شرقی غربی در ستایش اسلام گفته است:
از حماقت آدمیست که تنها عقیده شخصی خود را ستایش کند؛ هر گاه معنای اسلام تسلیم شدن به اراده خداوند جهان باشد پس ما همگی در اسلام زندگی میکنیم و مسلمان میمیریم.
او در شعر معروف خود که آن را «محومه» مینامد، رسول رحمت را به رودخانهای تشبیه کرده که در مسیر جریان خود همواره بر عظمت آن افزوده میشود و انسانها را همراه خود به سوی سرای جاودانه پیش میبرد. (۱۹)لئو تولستوی (۱۹۲۸ ـ ۱۹۱۰) نویسنده بزرگ روس که رمان جنگ و صلح وی از شاهکارهای ادبی جهان شمرده میشود، همواره با دوستان و نزدیکان خود در باره دین اسلام و شخصیت بینظیر و روحانی رسولالله (ص) گفتگو کرده و نوشته است. اولین گام تولستوی برای پذیرش دین اسلام به عنوان دین برتر و مسلمان شدن او از گفتگوی او با پزشک معالجش موکوویتسکی و همراهش خانم سوفیا آندریاونا مشخص میشود. (۲۰) موکوویتسکی مینوسید:
در سیزدهم مارس ۱۳۰۹ در صحبتی که با تولستوی داشتیم گفت: «نامهای از یک مادر داشتم که نوشته بود: پدر فرزندانم مسلمان است و من هم مسیحی هستم. دو پسر دارم یکی دانشجو و دیگری افسر و هر دوی آنها طالب پذیرش دین اسلام هستند». … تولستوی گفت: … وقتی در باره این نامه فکر میکردم مسائل فراوانی برای من روشن شد. محمد [ص] به عنوان یک پیامبر همیشه و همه جا بالاتر از مسیح قرار میگیرد. او انسان را سست نکرده و او را به جایگاه خداوندی نمیرساند و خود را نیز به جایگاه خدا نزدیک نمیکند و جای خدا نمیگذارد. مسلمانها به غیر از الله خدایی دیگر ندارند و محمد [ص] پیامبر آنهاست. در اینجا معما و اسراری نیست.
سوفیاآندریاونا پرسید: کدامشان ارحجاند؟ مسیحیت یا اسلام؟ تولستوی پاسخ داد: «برای من روشن است که اسلام بهتر است و در جایگاهی والاتر قرار دارد. آنگاه که اسلام را با مسیحیت مقایسه میکنم، برتری و والاتر بودن اسلام را به وضوح میبینم. اسلام کمک بسیار زیادی به خود من کرده است».
شیفتگی تولستوی به رسولالله (ص) در کتاب کوچکی با نام احادیث مهم محمد [ص] (۲۱) به وضوح دیده میشود. پرفسور تلمان خورشید اوغلو علیاف در باره این کتاب میگوید :
تولستوی با این اثر توانسته خواننده روسی را با احادیثی در باره رسول اکرم (ص) آشنا کند. با جسارت میتوان گفت که این اثر توانسته مخاطب خود را با تفکر دینی و تربیت و اخلاق اسلامی آشنا کند. در اینجا شخصیت حضرت محمد (ص)، قدرت لایزال تفکر الهی و مضاف بر اینها نوشته مؤمنانه و حقیقتپرست تولستوی تأثیر این نوشته را بیشتر کرده است.
در مقدمه این کتاب از تولستوی نقل شده که گفت:
برای من محمدی بودن، از ستایش صلیب (مسیحیت) در مقام بالاتری قرار دارد و در این مقایسه من اسلام را برمیگزینم. اگر انسانها حق انتخاب داشتند هر انسان عاقل پرودسلاو (مذهب مسیحیت غالب در روسیه) بدو شبهه و بیتردید محوری بودن خدای یگانه و پیامبرش را قبول میکرد.
راینر ماریا ریلکه (۴ دسامبر ۱۸۷۵ – ۲۹ دسامبر ۱۹۲۶) از مهمترین شعرای قرن بیستم آلمانی در سال ۱۹۱۲ چند ماهی را در اسپانیا به سربرد و در آنجا بود که توانست تصورات و برداشتهای خود از شرق اسلامی را به شکلی منظم گردآوری کند و سامان دهد. در همانجا بود که وی ترغیب شد تا دیگربار قرآن را به صورتی عمیق بخواند. در چهارم دسامبر همان سال طی نامهای به شاهزاده خانم تاکسیس در مورد مسجدی در قرطبه (کوردوبای فعلی) که مسیحیان از آن به عنوان کلیسا استفاده میکردند نوشت:
بلائی که بر سر این مسجد آمده، مایه بسی نگرانی، اندوه و ننگ است. کلیساهایی در فضای نورانی درونی آن در هم پیچیدهاند، ای کاش میتوانستم که چون شانه کردن گرههایی از گیسوانی زیبا و دلربا این کلیساها را نیز از درون مساجد بزدایم. این فکر دائما مرا آزار میدهد که مسیحیت همواره خدا را چون کیک زیبایی قطعه قطعه میکند در حالی که الله یکتاست، الله کامل و دستنخورده است. (۲۲)
چند روز پس از آن در هفدهم دسامبر، این بار از رواندا (آفریقا) نامهای دیگر برای همان شاهزاده نوشت:
راستی، شاهزاده خانم عزیز (پرنسس تاکسیس) … هماکنون به خواندن قرآن مشغولم. قرآن صدایی منحصر به خود دارد، صدایی که من با تمامی وجودم چونان باد در ارغنون، در درونش جای دارم. بگذارید این پوسته خلالهای پوسیده و گندیده را به عنوان خوراک در اینسوی و آنسوی پراکندهاند،توزیع نکنیم! [منظور، مسیحیت غیرحقیقی و مورد انتقاد اوست (مینو صمیمی)]. عصاره مکیده شده است. بنابراین اجازه دهید منظورم را به بیپرده و عریان بیان کنم: … وانگهی، محمد بلافصل و واقعی بود، او چون رودی که از میان رشته کوهی طغیان میکند، به سوی خدای یگانه پیش میرود؛ خدایی که هر بامداد میتوان به طور شگفتانگیزی با او سخن گفت. (۲۳)
همو در دهم مارس ۱۹۲۲، نامهای رودلف زیمرمن نوشت و در باره جذبه قرآن و شیفتگی خود به آن گفت:
زمانی سعی کردم که قران را حفظ کنم. در این کار خیلی پیش نرفتم، اما آنچه دریافتم این بود که در آنجا انگشت نشانه نیرومندی را میبینید که چون عقربهای راه را به سوی آسمان و خدا نشان میدهد، خدایی که به طور جاودانی در حال طلوع است، در مشرقزمینی که هرگز از توان نخواهد افتاد. (۲۴)
فقط تو نیستی که شیدای اویی، دلدادگان او در میان دیگران نیز پرشمارند.
گفتمش پوشیده خوشتر سر یار
خود تو در ضمن حکایت گوشدار
خوشتر آن باشد که سر دلبران
گفته آید در حدیث دیگران (۲۵)
پینوشت:
(*) تعبیر «خاتم عشق» را از مجموعهای پنججلدی به نام سیمای پیامبر اعظم (ص) از منظر خاورشناسان و غربیان ـ خاتم عشق ـ که جناب آقای سیدمجید پورطباطبای که آن را نگاشته است، برداشتهام. همچنین نقل قولهای ذیل عنوان «دلدادگی در حدیث دیگران» را ایشان از همین مجموعه در اختیارم قرار داد. مجموعه یادشده به وسیله انتشارات سروش در دست چاپ و انتشار است.
(۱) بحارالانوار، ج ۸۹, ص ۱۷٫
(۲) فرقان/ ۲۵، ۴۱٫
(۳) احزاب/ ۳۳، ۵۶٫
(۴) قلم/ ۶۸، ۴٫
(۵) جن/ ۷۲، ۱۹٫
(۶) مزمل/ ۷۳، ۱٫
(۷) مدثر/ ۷۴، ۲٫
(۸) انفال/ ۸، ۶۴ و ۶۵ و ۷۰؛ توبه/ ۹، ۷۳؛ احزاب/ ۳۳، ۱ و ۲۸ و ۴۵ و ۵۰ و ۵۹؛ ممتحنه/ ۶۰، ۱۲؛ طلاق/ ۶۵، ۱؛ تحریم/ ۶۵، ۱ و ۹٫
(۹) مائده/ ۵، ۴۱ و۶۷٫
(۱۰) احزاب/ ۳۳، ۲۱٫
(۱۳) آل عمران/ ۳، ۱۶۴٫
(۱۴) عباس قمی، مفاتیح الجنان، اعمال شب مبعث.
(۱۵) توبه/ ۹، ۱۲۸٫
(۱۶) اسرا/ ۱۷، ۱۰۵٫
(۱۷) اصول کافی، ج ۳، ص ۳۹۶، ح ۱٫
(۱۸) قرآن در اشعار الکساندر پوشکین، تألیف و ترجمه دکتر کریمی مطهر و دکتر یحییپور، چاپ پژوهشگاه فرهنگ و علوم انسانی. مترجم با عبارات آهنگین تلاش کرده در برگردان فارسی اشعار حالت نظم عبارات را حفظ کند. این قطعات از مجموعه شعرهای قبساتی از قرآن، اقتباس شده است. برخی نام این مجموعه شعر را به تأسی از قرآن ترجمه کردهاند.
(۱۹) مینو صمیمی، محمد (ص) در اروپا، ۱۳۸۲٫
(۲۰) این مطالب را دی. پی موکوویتسکی در کتاب سالهایی در کنار تولستوی از ۱۹۰۴ تا ۱۹۱۰ نقل کرده است.
(۲۱) مترجم فارسی این کتاب برای آن نام محمد رسولالله را انتخاب کرده است که توسط نشر ثالث در سال ۱۳۸۲ در تهران به چاپ رسیده است.
(۲۲) راینر ماریا ریلکه، Briefwechsel, Marie von Thurn und Taxis، ویرایش ارنست زین، زوریخ، ۱۹۵۱، ص ۲۴۰ (به نقل از مینو صمیمی، محمد (ص) در اروپا)، ص ۴۷۳٫
(۲۳) همان.
(۲۴) راینر ماریا ریلکه، Samtliche Werke، جلد دوم، ص ۱۱۱۳، ترجمه ان. بی. آر. ریوز (به نقل از صمیمی همان، ص ۴۷۴)
(۲۵) مولوی، مثنوی معنوی، دفتر اول.
/919/د101/ن