۱۳ مهر ۱۳۹۱ - ۱۶:۵۴
کد خبر: ۱۴۱۲۳۴

دستیابی به علوم انسانی اسلامی، بدون تدوین مبانی فلسفی آن ممکن نیست

خبرگزاری رسا - یک مؤلف و پژوهشگر گفت: یکی از مشکلات ما در اسلامی سازی علوم انسانی این است که ما فلسفه‌های این علوم را تدوین نکردیم و قصد انسانی‎سازی علوم را داریم.
محمد فنايي اشکوري

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، محمد فنایی اشکوری، مؤلف و پژوهشگر صبح امروز در نشست «چیستی فلسفه اسلامی»، که در مدرسه فیضیه قم برگزار شد گفت: فلسفه و حکمت را به نظری و عملی تقسیم کردهاند و فلسفه شامل دانشهای ریاضیات، طبیعیات و الاهیات میشود و علوم نقلی، اعتقادی و فنی و مانند این را فلسفه نمیدانند، وقتی فلسفه علم واحد نبود، موضوع واحد ندارد، یک مجموعه‌ای از علوم است که اشتراکاتی با هم دارد.

وی ادامه داد: روش فلسفه در ریاضیات و طبیعیات با الاهیات متفاوت است و فلسفه در الاهیات معنای محدودتری به خودش گرفت و به الاهیات فلسفه اولی گفته میشود که در عالم اسلامی ریاضیات و طبیعیات به تدریج کنار گذاشته شد و بیشتر به الاهیات یا همان فلسفه اولی  پرداختند.

وی اضافه کرد: فلسفه اولی بحث از موجود به ما هو موجود میکند، موضوع مشخص و روش خاصی دارد، البته فلسفه کاربرد سومی نیز یافته است که در این کاربرد، فلسفه نه به معنای ارسطویی نه به معنایی فلسفه اولی، به کار رفته است.

این مؤلف و پژوهشگر تصریح کرد: فلسفه در این معنای سوم یک حوزه‌ای از معارف است که قوام این حوزه از معارف به روش است نه به موضوع، زیرا در این نوع فلسفه از موضوعات مختلفی مانند فلسفه علم، فلسفه دین، فلسفه ‌سیاست، فلسفه اخلاق، فلسفه ذهن‌شناسی و ... به میان میآید و همچنین در اینجا بحث از موجود به ما هو موجود نیست.

وی افزود:  همچنین در کاربرد سوم فلسفه علم، ذهن و تکنولوژی نیز به وجود آمده است و بنابراین راجع به هر چیزی می‌توان فلسفه داشت؛ به این دلیل که درباره هر موضوع و پدیدهای می‌توان تفکر عقلی نظام‌مند داشت که به تدریج این معنا در حوزه با ظهور فلسفه دین و معرفتشناسی رایج می‌شود.

 هستیشناسی و معرفتشناسی مادر تمام شاخههای فلسفه محسوب میشوند

فنایی اشکوری به بیان معنای فلسفه پرداخت و ابراز داشت: مراد از فلسفه تفکر عقلی روشمند و نظاممند است، هر جا این روش را اعمال کردیم به فلسفه دست پیدا کردهای‌ام.

وی با بیان این‌که آثار فلسفه اولی، در بقیه شعبه‌های فلسفه نیز مشاهده میشود، خاطرنشان ساخت: فلسفه اولی که به هستیشناسی و معرفتشناسی میپردازد، ریشه و مادر بقیه رشتههای فلسفه محسوب میشود.

این مؤلف و پژوهشگر در ادامه خاطرنشان کرد: امروزه کاربرد سوم فلسفه در دنیا مطرح شده است، که ناگزیر در فلسفه اسلامی باید به این معنای جدید از فلسفه توجه کرد و تنها به فلسفه اولی محدود نشد.

فنایی اشکوری با بیان اینکه امروز نیاز به گسترش سایر رشتههای فلسفه احساس میشود، ادامه داد: شبهههای مختلفی که در دنیا به وجود آمده است و تنها با پرداختن به این نوع از فلسفه به آن پرداخت؛ همچنین برای بازسازی و تولید علوم انسانی اسلامی، باید فلسفههای متناسب با آن را تولید کرد.

وی گفت: یکی از مشکلات ما در اسلامی‌سازی علوم انسانی این است که ما فلسفه‌های این علوم را تدوین نکردیم و قصد انسانیسازی علوم را داریم اما نتوانسته‌ایم مبانی فلسفی این علوم اسلامی را تدوین کنیم، دستیابی به علوم انسانی اسلامی، بدون تدوین فلسفه آن ممکن نیست.

فنایی اشکوری با اشاره به اینکه با فلسفه میتوان به دفاع عقلانی از معارف دین در دنیای امروز پرداخت، بیان داشت: با توجه به اینکه نظام اسلامی بر این کشور حاکم است، جهانیان تفسیر امور و حقایق را از نگاه عقلانی میخواهند.

وی در بخش دیگری از سخنان خود اظهار داشت: در تاریخ فلسفه اسلامی، سه جریان مشاء، اشراقی و حکمت متعالیه وجود دارد که در فلسفه اسلامی حقیقت و ماهیت و احکامش در مواردی نزدیک به هم است.

این مؤلف و پژوهشگر با بیان اینکه ، تصریح کرد: در فلسفه مشاء تکیه بر عقل است، در فلسفه اشراقی تکیه بر شهود است و در حکمت متعالیه نیز روش اشراقی و مشایی را با هم ترکیب کرده است، اما در اینها عقل وجود دارد، اما در عالم اسلامی به معنای دقیقش میتوان گفت که فلسفه مشایی و اشراقی محض وجود ندارد.

وی ادامه داد: فارابی، ابن‌سینا فیلسوفانی نبودند که تنها اتکایشان به عقل باشد، عناصر اشراقی در فلسفه مشایی اسلامی نیز وجود داشته است و اصلا نمی‌توان یک متفکر و حکیم باور دینی داشته باشد و بگوید راه شما منحصر در عقل است، این منطقی نیست و این‌ها به سایر راه‌های دستیابی به معرفت نیز توجه کرده‌اند.

فنایی اشکوری با اشاره به سهروردی در روش اشراقی اینگونه نیست که تمام تکیهگاه او شهود باشد، اضافه کرد: و در کتابهایش از روشهای منطقی نیز بهره برده است. اما به عقل و استدلال اکتفا نمی‌کند کوشش می‌کند از راه دل و شهود باطنی هم آن موضوع را بیابد.

وی تصریح کرد: عناصر حکمت متعالیه بسط یافته و به کمال رسیده این دو مکتب هستند و سرنخها آن را از آغاز میتوان دید.

وی در بخش دیگری از سخنان خود افزود: منبع معرفت یک حکیم اسلامی قرآن است و باید گفت در قرآن هم عقل و هم شهود به رسمیت شناخته شده است، و باید گفت وجه مشترک مکتب مشاء، اشراق و متعالیه روش عقلانی و استفاده از برهان عقلی است که در همه این آثار وجود داشته است.

 هر تفکر عقلی، فلسفه نیست

وی به بیان رابطه فلسفه و دین پرداخت و ادامه داد:‌ معرفت دینی و یا خود دین اتکایی به فلسفه ندارد و همچنین منشأ آن وحی است و همچنین هم دین‌داری افراد هم لزوما به تفکر فلسفی وابسته نیست.

فنایی اشکوری در ادامه خاطرنشان کرد: اکثر مردم در دین‌داری سراغ فلسفه نمی‌روند، زیرا آنان اعتقادی دارند و با همان استدلال‌ها ساده و فطری به باورهای خود رسیدهاند و خدا نیز از یک مسلمان عادی نمی‌پرسد که چرا فلسفه نخوانده است.

وی با اشاره به اینکه یکی از راههای دستیابی به معرفت عمیق دینی، فلسفه است، اضافه کرد: برخی با شهود و با حالت روحی به حقایق دست مییابند اما این موارد اندک است و اما اگر کسی دسترسی به شهود نداشته باشد، میتواند به روش عقلی و فلسفه پناه ببرد.

این مؤلف و پژوهشگر تصریح کرد: حتی اگر شخصی بخواهد حقایقی که از روش شهودی به دست آورده برای دیگران بیان کند، نیاز به بیان روشمند و نظاممند دارد و باید دانست که برای دفاع از باورهای دین نیز به فلسفه نیاز است.

وی با بیان اینکه هرکس تفکر کرد و از راه عقلی مسألهای را حل کرد، فیلسوف نیست، ابراز داشت: باید میان تفکر عقلی و فلسفه تفکیک کرد، برخی میگویند همه فیلسوف هستند، زیرا فلسفه مثل هواست و گزیری از آن نیست، اما باید گفت فلسفه تفکر به روش نظاممند است، فلسفه یک دانش و فعالیت است و هنوز خیلی از عالمان و فلسفهخوانان هم فیلسوف نیستند.

فنایی اشکوری افزود: به کار گیری عقل و تفکر دینی برای رسیدن به فلسفه کفایت نمی‌کند، دلیلهای جسته و گریخته عقلانی برای دینباوری بسنده نیست و نیاز به یک نظام فلسفی است./914/پ202/ن

ارسال نظرات